نقش خاطره در لحاف دوزی های قدیم
علوی
در گذر خیابان های قدیمی شهر، آن جا که روزگاری داد و ستد رونق داشت و زادگاه بسیاری از قدیمی های شهر بود، همچنان در گوشه ای نشسته و بر دل نه چندان نرم و نازک لحاف های پشمین سوزن و دست هایش از این سوزن زدن ها تاول می زند. اگر کمی درنگ کنی، در گذر دقایق پر شتابی که به سرعت می روند، بایستی و خوب گوش کنی می توانی صدای زنگ دوچرخه پنبه زن پیری را بشنوی که با صدای آهنگین اش در کوچه پس کوچه ها فریاد می زد «پنبه زن، پنبه زن». شاید خیلی زود آن روزهایی به یادت بیاید که پنبه زن ها می آمدند و با نشستن در حیاط یک به یک تشک ها را باز می کردند و پس از خارج کردن پنبه های شان آن ها را با چوب دستی محکم می زدند تا پنبه ها نرم شود و هوا بخورد. حالا از آن روزها نه پنبه زنی باقی مانده و نه دیگر کمتر فردی حوصله دارد پنبه های لحافش را بزند. اما هنوز یادگاری هایی از گذشته باقی مانده است، در دل این همه شلوغی، هنوز هم لحاف دوزهایی هستند که با عشق و علاقه روی زمین چهارزانو می زنند و رنگ و نقش را با هم در می آمیزند تا روی پای خود بایستند و منت نااهل نکشند.
در کنج مغازه نه چندان بزرگش نشسته است و بر تار و پود لحاف ها سوزن و بر آن ها نقش می زند تا خاطره آن تا سال ها در یاد همه باقی بماند. خودش 12 سال است که لحاف دوزی می کند و برادرش آن سوی چهارراه شهید صفا در بجنورد 30 سال است که لحاف می دوزد. اگر امروزه بسیاری از خانواده ها دیگر تمایلی به درست کردن لحاف ندارند اما به گفته «محمد علی آرش» باز هم تعداد زیادی هستند که به دلیل خواص پشم دوست دارند دختران خود را با لحاف های پشمین راهی خانه بخت کنند. وی اظهارمیکند: برخی مشتریان دوست دارند مانند گذشته درون تشک های سفارش داده شده شان پشم گذاشته شود و گرم باشد و برخی دیگر لایکو را می پسندند. وی می گوید: طرح و نقش نیز به سلیقه مشتریان بستگی دارد و بیشتر شکل های برگ و مربع مورد پسند آن هاست و همان ها را نیز سفارش می دهند. برخی برای بار داخل لحاف پنبه را ترجیح می دهند اما برخی دیگر هم چون پنبه زود لکه می شود از پشم استفاده می کنند.
یکی از کشاورزان که کشت اصلی اش پنبه است، می گوید: من با استفاده از محصول خودم برای 5 فرزندم لحاف درست کردم. ابتدا پنبه را خیلی تمیز از سر زمین جمع می کردم که به آن «لنتر» می گفتند.محمدی می افزاید: برای درست کردن لحاف تازه عروس و تازه دامادها همسایه ها و چند تن از افراد فامیل دور هم می نشستند و پنبه «لنتر» را از هم باز و دانه های آن را خارج می کردند که به این کار «تیت» گفته می شد.
شستن پشم لب چشمه
«زهرا داوری» 72 ساله که مادرش لحاف دوز ماهری بوده است و خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی خود دارد، بیان می کند: در زمان قدیم از پارچه هایی به نام «پادیس» برای دوختن لحاف استفاده می شد که امروزه به آن نوع پارچه تترون گفته می شود. وی که به خوبی مراحل آماده سازی بار لحاف ها را به یاد دارد و همسرش «علی اصغر سهرابی» نیز او را در به یاد آوردن بقیه خاطراتش یاری می رساند، اظهارمی کند: آن زمان برای درست کردن لحاف و گذاشتن بار در داخل آن ابتدا پشم ها را می شستیم. البته آن موقع از آب لوله کشی در خانه ها خبری نبود و به ناچار پشم ها را در کیسه های مختلف می گذاشتیم و برای این منظور بیشتر از پشم بره که نرم تر بود استفاده می شد و آن را لب چشمه می بردیم و در آن جا می شستیم. برای شستن پشم ها نیز آن ها را یک باره داخل آب فرو نمی بردیم بلکه کم کم آب روی آنها می ریختیم؛ هر قدر آب یخ تر می شد، پشم ها هم تمیزتر و نرم تر می شد، به این ترتیب پشم ها را با چوب می زدیم و کف می کرد و این مراحل را مدام تکرار می کردیم تا پشم ها به خوبی تمیز شود. پس از تمیز شدن و بیرون آمدن کف، پشم ها بسیار نرم می شدند و بعد آن ها را در مکانی تمیز می گذاشتیم تا خشک شود. وی ادامه می دهد: برخی خانواده ها دوست داشتند از پنبه برای لحاف های خود استفاده کنند و برای این منظور پنبه هایی را که چین اول (برداشت اول) بود، برای این کار انتخاب می کردند. سپس آن ها را بین چرخ دستی های مخصوص می گذاشتند تا دانه های پنبه ها گرفته و تمیز شود و آن ها را به اصطلاح «تیت» می کردند.
وی می گوید: به طور متوسط برای درست کردن هر لحاف یک نفره حدود 3 تا 4 کیلو بار پشم لازم بود که اغلب خانم های خانه آن را تهیه می کردند و خودشان می شستند، سپس به لحاف دوز می دادند و آن موقع ها بیشتر خانواده ها لحاف دوز را خبر می کردند تا به خانه بیاید و همان جا لحاف بدوزد که معمولاً بسته به دست لحاف دوز این کار 2 تا 3 روز طول می کشید. وی درباره نقش و نگارهای مختلف روی لحاف های قدیمی هم می گوید: هر فردی نقشی را که دوست داشت به لحاف دوز سفارش می داد که بیشتر افراد نقش برگ یا نقش های ساده را می پسندیدند و آستر آن را برای تازه عروس ها بیشتر به رنگ های سفید، صورتی و آبی انتخاب می کردند و رویه لحاف هم به طور معمول ساتن، مخمل یا ابریشم بود. این مادر کهن سال اظهارمی کند: بالش هایی هم که در زمان قدیم تهیه می شد، همه از پر بود و پرها را با دقت زیادی می شستند و به طور معمول در روستاها خانواده ها برای تهیه بالش از پر مرغ و خروس ها و برای لحاف نیز از پشم گوسفندان خود استفاده می کردند زیرا آن موقع هر خانواده ای حدود 40 تا 50 گوسفند در حیاط خانه خود نگه می داشت.
همسرش نیز با بیان این که در زمان قدیم از پشم به دلیل خاصیت زیادی که داشت بیشتر استفاده می شد، اظهارمی کند: لحاف پشمی بسیار گرم تر از لحاف پنبه ای بود و بیشتر قدیمی ها دوست داشتند از این لحاف ها استفاده کنند به خصوص این که در آن زمان از وسایل گرمایشی مدرن مانند امروز خبری نبود و بیشتر خانه ها به سختی گرم می شد. «سهرابی» ادامه می دهد: هر سال تابستان ها یا نزدیک عید، مردم لحاف و تشکها را از هم باز می کردند و پنبههای درون آنها را جلوی پنبه زن می گذاشتند تا با کمان پنبه زنی، پنبههای درهم فشرده را از هم باز و لحاف و تشک نو برای شان درست کند. صدای ضربههای چوب استاد لحافدوز که با دستان پینه بستهاش بر پارچه لوله شده پراز پنبه میزد از فاصله چند متری شنیده میشد و با هر ضربه گرد و خاکی در هوا میپیچید و ساعت ها زیر آفتاب سوزان پنبه ها با حوصله حلاجی می شد. پنبهزنها گاهی چند روز از صبح تا غروب در یک خانه کار میکردند تا بتوانند پنبه همه لحاف و تشک های آن خانه را بزنند. صاحبخانه ها به پنبه زنها ناهار و آب و چای میدادند و از آن ها پذیرایی می کردند تا کارشان را خوب انجام دهند و آن ها آخر شب شاد و خوشحال از دستمزد خوبی که گرفته بودند به خانه بر می گشتند.