یادداشت
تعداد بازدید : 30
مشارکت اجتماعی؛ حلقه مفقود شده مدیریت شهری
نویسنده : دکتر مهرداد رحمتی دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی و پژوهشگر مسائل شهری
افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی به عنوان پدیده ای فراگیر در یک صد سال اخیر هم کشورهای صنعتی و هم کشورهای در حال توسعه را در بر گرفته و دامنه شهرنشینی در دهه های اخیر باعث شده است تا در بسیاری از کشورها از جمله ایران، جمعیت شهرنشین از روستا نشین پیشی بگیرد.
در کنار گسترش شهرنشینی و تلاش برای توسعه شهرها، می بایست مردم شهرها نیز در این امر مشارکت داشته باشند و فراخواندن مردم به مشارکت در امور شهر و محله سکونت، خود از جمله تئوری های مدیریت مشارکتی است، چرا که با مشارکت همه جانبه شهروندان و فائق آمدن بر مشکلات شهری میتوان در راستای یک جامعه توسعه مند حرکت کرد.نباید فراموش کرد که اگر مسئولیتپذیری و مشارکت اجتماعی در جامعه (شهری و روستایی) تقویت شود، به دنبال آن شاهد همدلی خواهیم بود و مشارکت و همدلی اجتماعی نیز یکی از مهمترین ابزارها و شاخصههای توسعه پایدار هر شهر به حساب می آید. در مقابل بیتفاوتی اجتماعی حاکی از نوعی بیتوجهی افراد نسبت به قوانین و موضوعات اجتماعی شهر و اجتماع خود است.
در این بین نقش شهرداری ها به عنوان واحدهای مدیریت شهری در همدلی اجتماعی، نقشی بی بدیل است و به عنوان هسته مرکزی مدیریت هر شهر، هدایت، نظارت راهبری و جلب مشارکت سایر مجموعه ها به حسب می آید و شهرداری می تواند در نظام مدیریت شهری تحقق بخش عمده ای از اهداف مربوطه باشد.
با این توضیح، شهرداری ها می بایست با مشارکت مردمی و بهره گیری از افراد متخصص و متعهد، همکاری با سازمان های مردم نهاد و ... در راستای شناخت نیازمندی های شهری و برنامه ریزی مدون شهری و همچنین افزایش میزان مشارکت و جذب شهروندان زمینه ساز ایجاد شهری پویا و در نتیجه توسعه شهر شوند.
و اما شهرداری ها در این بین چه اقداماتی میتوانند در پیش بگیرند؟
اول این که شهرداری ها به عنوان سازمانی نیمه دولتی و غیر انتفاعی که وابستگی های زیادی به امکانات جامعه خود دارند، می بایستی ساختار مدیریتی و سازمان اداری خود را به سوی یک سیستم مشارکتی سوق دهند تا بتواند به بهترین وجه از شرایط و امکانات جامعه استفاده کنند و علاوه بر نیل به اهداف سازمانی خود، می توانند با ایجاد روند مشارکتی و دخالت مردم در تصمیم گیریها و سرنوشت شهر، نوعی مشروعیت قانونی را از جانب شهروندان اخذ کنند و بدین ترتیب هم مسائل اقتصادی و هم مشکلات اجتماعی و سیاسی خود را به حداقل برسانند.
دوم این که توسعه و گسترش راه های ارتباطی میان مردم و مدیریت شهری، مانند تسهیل در برقراری ارتباطات مردمی، بهبود و شفاف سازی در اطلاع رسانی خدمات ، برنامه ها و پروژه ها، تقویت سامانه پاسخگویی به منظور ارتقای فرآیند پاسخگویی مدیریت شهری در تعامل با شهروندان و افزایش روحیه انتقادپذیری می تواند مشارکت اجتماعی را به حداکثر برساند و از طرفی شهرداری با حفظ و ارتقای مدیریت مشارکتی، ایجاد فضای تصمیم گیری و استفاده بهینه و مدبرانه از گزارش ها و اطلاعات مردمی می تواند شهروندان را در بسیاری از مسایل شهری با خود همراه کند.
و نکته سوم آن که مدیریت شهری می تواند با استفاده از توان و ظرفیت گروها و تشکل های مردمی از جمله سمن ها، دفاتر تسهیل گری و ... که ارتباط مستقیم با شهروندان دارند نیاز های شهروندان را شناسایی و با بررسی علمی و اصولی و تجزیه و تحلیل کارشناسانه مسائل و معضلات شهری، برنامه ریزی و تصمیم گیری توسعه ای خود را بر مبنای واقعیات شهر و نیاز شهروندان تدوین کند.