گفت و گو با «شهاب عباسی» نویسنده و بازیگر
تعداد بازدید : 34
«کامیون» سازی در شرایط کرونایی
مریم ضیغمی- «شهاب عباسی» نویسنده و بازیگر نام آشنا برای بینندگان آثار نمایشی طنز است. این هنرمند خوش اخلاق تبریزی در رشته نقاشی تحصیل کرده است و پخش مجموعه «خنده بازار» او را بعد از سال ها تلاش به چهره شناخته شده ای در بین بینندگان تبدیل کرد. البته سابقه فعالیت عباسی در مقام بازیگر، نویسنده و کارگردان به تلهفیلم، فیلم و سریالهای مختلفی از جمله تعطیلات پردردسر، خواب فروش، شرط اول، زیر آسمان شهر، پاورچین، دارا و ندار و دست به نقد برمی گردد که او را به یک فعال طنزپرداز در عرصه تلویزیون تبدیل کرده است. گفت و گوی ما را با «عباسی» در ادامه می خوانید.
پخش سریال کامیون به پایان رسید، بگویید داستان «شهروز شکورزاده» چه جذابیتی داشت که تصمیم گرفتید آن را به فیلم نامه سریال «کامیون» تبدیل کنید؟
من شهروز شکور زاده را نمی شناختم. او و اعضای گروهش 7 قسمت از سریال را نوشته بودند، البته خودم به شخصه معتقد بودم که طرح اولیه از نظر تولید بسیار سخت و دشوار است. ذات قصه مردانه بود ولی چون طرح در شبکه تصویب شده بود و امکان تغییر در آن زمان وجود نداشت به اجبار همین طرح را ادامه دادم البته با تغییر کلی شخصیت ها و اضافه کردن شخصیت های زن برای خانوادگی کردن قصه. قطعاً اگر وقت بیشتری داشتم خروجی بهتری به دست می آمد.
از ابتدای نگارش فیلم نامه، نقش را برای خودتان نوشتید؟
نقش سیاوش رسام را دوست داشتم. برای خودم ننوشتم ولی دوست داشتم خودم این نقش را بازی کنم. البته نقش می توانست پررنگ تر باشد اما بنا به دلایلی مجبور شدم از نیمه قصه آن را کم رنگ کنم.
در شرایط سخت کرونایی چگونه کار میکردید؟
کرونا واقعاً شرایط را سخت و گاهی غیرممکن می کرد. مجبور شدم نصف قصه را به خاطر شرایطی که کرونا به وجود آورده بود تغییر دهم.
لوکیشن پیدا نمی شد، بازیگران نقش های جدید خیلی سخت کار قبول می کردند و حتی موسسه هایی که هنرور می آوردند تعطیل کرده بودند برای همین مجبور شدیم لوکیشن ها را اکثراً داخلی و تعداد کاراکترهای درگیر در سکانس را کم کنیم.
در رقابت نوروزی، سریال «کامیون» نسبت به سریال های دیگر چه بازتابی داشت؟
معتقدم تمام مجموعه ها برای یک هدف ساخته شدند. سرگرم سازی و پرکردن اوقات فراغت مردم در این ایام رقابت نبود. اصولاً رقابت موقعی پیش می آید که شرایط برابر باشد. شما نمی توانید «پایتخت» و «کامیون» را از نظر برآورد مالی و هزینه ای که صرف ساخت شان شده مقایسه کنید، پس رقابتی وجود نداشت.
همکاری با تیم مسعود اطیابی که رنگین کمانی از بازیگران حرفه ای همچون مهدی هاشمی، لعیا زنگنه و جوانی تازه کار همچون علی هاشمی را در اختیار داشت چطور بود؟
من در گذشته با مسعود اطیابی کار کرده بودم، فیلم نامه «شرط اول» را نوشتم که بازیگران درجه یکی در آن بازی کردند و کمدی خوبی شد و قرار بود همکاری ما ادامه پیدا کند اما شرایط فراهم نشد تا الان. من و مسعود اطیابی از هم شناخت داریم. با وجود این که جنس شوخی های خودش را دارد ولی کاربلد است. با حوصله و وسواس کار می کرد و در صحنه تنش نداشتیم و فضای آرامی بود و این امتیاز مثبت برایش محسوب می شود. افتخار همکاری با مهدی هاشمی و لعیا زنگنه را نداشتم و هم بازی شدن با آن ها خوب بود. معتقدم بازیگرانی که باتجربه هستند صبری در بازی شان وجود دارد و گذشتی دارند که در کنارشان کاملاً احساس راحتی میکنی. بازیگران جوان مان هم خوب بودند هر چند اگر من کارگردان بودم شاید اندکی ترکیب بازیگران را عوض می کردم اما این ترکیب هم جواب داد و خیلی هم طرفدار داشت. نگاه به داستان کاملاً سلیقه ای است.
«خنده بازار» و «شکر آباد» از جمله آثاری هستند که ساخته اید و حسابی گل کردند و دیده شدند؛ دلیل این دیده شدن چیست؟
فکر می کنم چون نوع نگاه شان اندکی تازگی داشت یعنی زاویه نگاه تازه تر بود کارها دیده شدند به خصوص وقتی فصل اول «شکرآباد» پخش شد خیلی طرفدار داشت و در بازپخش اش هم خیلی از آن استقبال کردند. «افسانه هزار پایان» زاده شده از دل «شکرآباد» بود که آن را ساختم و آن جنس، نگاه پست مدرن و امکانات و تکنولوژی در خدمت آدم های عهد قدیم خیلی جذابش کرده بود. «حمزه صالحی» شکرآباد را خلق کرد و امیدوارم بتوانم با او دوباره همکاری خوبی داشته باشم.
شما سه عرصه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی را تجربه کرده اید؛ کدام یک اولویت کاری تان است و آن را بر دیگری ترجیح می دهید؟
الان دوست دارم کارگردان باشم و کارهای خودم را کارگردانی کنم یعنی دوست دارم چند کار خوب بسازم، بین این سه عرصه ابتدا کارگردانی، بعد نویسندگی و بعد از آن بازیگری برایم اولویت دارد.
بلیت سفر پرفراز و نشیب به حرفه هنر را کی تهیه کردید؟!
عقیده دارم هنر باید در ذات افراد باشد. من از همان دوران کودکی به هنر تمایل داشتم. در کودکی آرام بودم، بیشتر خیال پردازی و با خودم ساعت ها بازی می کردم. تخیل را خیلی دوست داشتم. اکنون هم در کارهایی که می سازم نگاه فانتزی و تخیلی وجود دارد.