شیرازی
8 آبان به نام روز جهانی مربی را پشت سر گذاشتیم. نام گذاری این روز شاید بهانه ای بود برای آن که به یاد آوریم مربیان ورزشی با وجود کار سخت شان از کمترین امنیت شغلی هم برخوردار نیستند.
شاید یادمان بیاید این که می گویند مربیگری شغل نیست راحت ترین جمله دنیاست در برابر بزرگی کار آن هایی که پای این عشق ایستاده اند و روز و شب شان را برای ورزشکاران و ورزش و به تبع آن سلامت جامعه می گذارند و اگر وقت گذاشتن برای سلامت جامعه نمی تواند یک شغل محسوب شود دیگر در مورد چه چیزی می توان صحبت کرد؟این بار روز مربی بهانه ای شد برای نشستن پای صحبت های مربیانی که دغدغه شان پیشرفت شاگردان شان است در حالی که خودشان از کمترین حقوق و مزایای امنیت شغلی هم برخوردار نیستند و انگار هیچ وقت هم قرار نیست به وضعیت مربیان رسیدگی شود.
«داوود یزدانی» یکی از مربیان والیبال استان می گوید: دغدغه من نداشتن امنیت شغلی است و نمی توانم همانند شغل های دیگر بیمه شوم و بعد از مدتی خیالم بابت بازنشستگی راحت باشد.وی بیان می کند: برای شاگردانم هم از این که امکانات لازم و محل مناسب برای انجام تمرین نداریم و بعد از پرورش آن ها و رسیدن به مرحله اوج در استان، سرمایه گذار و تیم مطرحی در کشور برای حمایت از آن ها نیست نگرانم.او اظهار می کند: برای به شکوفایی رسیدن استعدادهای بچه ها لازم است تیم های خوب در لیگ های کشوری باشند که از داشتن آن ها محرومیم و به همین دلیل خیلی از شاگردان سرخورده و دلسرد می شوند و از ورزش کناره گیری می کنند.
یکی از مربیان آمادگی جسمانی می گوید: یک مربی بازنشستگی ندارد، تحت حمایت هیچ بیمه ای نیست و این برای یک فرد ناامن ترین آینده کاری است.
«مهناز محمدی» می افزاید: استرس یک مربی زیاد است، در تمام کلاس ها نگران آسیب بچه ها هستم و دوست دارم از کلاس ها راضی باشند و به سلامت شان کمک شود.وی بیان می کند: ما همیشه برای سلامت شاگردها اطلاعات مان را به روز نگه می داریم ولی خودمان از هیچ گونه حمایتی برخوردار نیستیم.مربی تیراندازی با کمان استان می گوید: پیشرفت بچه ها و پروسه تمرین تا قهرمانی که صبر و تحمل زیادی می خواهد برای من بزرگ ترین دغدغه است. دوست دارم شاگردانم به خاطر اعتمادی که به علم من دارند پیشرفت کنند و فقط پیشرفت آن ها می تواند من را خوشحال کند.
«عطا قربانی» بیان می کند: این که در طول دوره تمرین انگیزه بچه ها از بین نرود اصلی ترین دغدغه من است، ضمن این که همیشه به خاطر هزینه های بالای این رشته نگران استعدادهایی هستم که در مقابل این افزایش هزینه ها کم می آورند و به رفتن فکر می کنند.وی اظهار می کند: استعدادهای خوبی هم می آیند که به دلیل هزینه بالای خرید کمان از ادامه راه منصرف می شوند و این برای من ناراحت کننده است.
او تصریح می کند: مربیگری با تمام زحمت هایش اصلاً یک شغل نیست؛ نه درآمد دارد و نه بیمه و نه آینده ای. این باعث می شود مربیان کم انگیزه شوند و اگر عشق نباشد خیلی زود مربی کم می آورد. عشق باعث می شود کمی بیشتر قدرت تحمل مان را بالا ببریم ولی سوال این جاست که چند مربی باید از عشق به مربیگری بگذرند تا مسئولان یادشان بیاید که کمی به آینده شغلی آن ها نیز فکر کنند؟یک مربی بدمینتون نیز می گوید: مربیگری شغل نیست، عشق است.
«اکرم جوانمرد» می افزاید: تعهد بی قید و شرط، یعنی حرف هایی را که بقیه برای نتیجه نگرفتن زحماتت می گویند بشنوی و گوش نکنی و هر روز قوی تر شوی تا به اهدافت برسی.وی بیان می کند: مربی بودن یعنی باید جواب شاگردان، اولیا و خیلی از افراد دیگر را بدهی بدون این که فردی هم به تو فکر کند.
وی اظهار می کند: مربی یعنی فردی که بداند شاگردش از عهده پرداخت شهریه بر نمی آید و به او بگوید تو فقط بیا شهریه مهم نیست.
وی خاطرنشان می کند: مربی یعنی یکی مثل من که بعد از گذشت 7 سال که در شهری دیگر هستم هنوز شاگردانم با من تماس می گیرند و روز مربی را تبریک می گویند و من باز هم عاشق شغلم می شوم.مربی تنیس استان نیز می گوید: بزرگ ترین مشکل و دغدغه برای من در رشته تنیس این است که 6 ماه دوم سال که فصل باران و برف است زمین سرپوشیده ای برای تمرین و آموزش وجود ندارد و بهتر است بگوییم تنیس با شروع فصل سرما به خواب زمستانی می رود و این برای من و شاگردانم دغدغه بزرگی است.
«رجا شهاب» می افزاید: مسئله بعدی من هزینه تجهیزات مربوط به این رشته است که هر روز با افزایش قیمت ها مواجه هستیم و برای تهیه یک قوطی توپ تنیس که سه عدد توپ دارد حداقل باید 80 هزار تومان پرداخت کنیم و برای راکت نیز باید میلیونی هزینه شود و برای تنیسورها شرایط خرید آن دشوار است.وی اظهار می کند: به روز شدن مربی ها و همین طور شاگردان نیز یکی دیگر از دغدغه های من است که دوره های مربوط به بازآموزی مربیان بسیار کم برگزار می شود.