مرور منابع طرح «کتابخوان ماه» ویژه شهریور ۱۴۰۳
تعداد بازدید : 3
بیایید کتاب بخوانیم!
خسروی- یکی از مواردی که طی ماه های اخیر تقریباً هر ماه درباره آن نوشته ایم طرح «کتابخوان ماه» بوده است؛ طرحی جالب توجه که از فروردین 1395 به ابتکار نهاد کتابخانه های عمومی کشور به طور مستمر در حال اجراست. در این طرح، هر ماه 4 تا 5 کتاب در موضوعات متنوع و برای گروه های مختلف سِنی معرفی می شود. مناسبت های هر ماه در معرفی کتاب های طرح «کتابخوان ماه» به طور ویژه مورد توجه قرار می گیرد به طوری که به عنوان مثال علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی طی سال می توانند کتاب های خواندنی درباره زندگی امامان معصوم(ع)، شخصیت های بزرگ تاریخی و حوادث مهم تاریخ معاصر کشورمان را مطالعه کنند. برای کودکان و نوجوانان هم در این طرح، کتاب های قابل توجهی معرفی و در قالب کلمات به شکل غیرمستقیم درس درست زیستن ارائه می شود. نکته جالب توجه این جاست که در بازه زمانی یک ماهه، علاقه مندان به کتاب می توانند چند کتاب مشترک را در سراسر کشور مطالعه کنند، به طوری که همان کتابی که در خراسان شمالی توسط اهالی کتابخوانی مطالعه می شود در تهران و دیگر استان ها هم معرفی شده و قابل دسترسی برای مطالعه است. در این میان می توان با برگزاری مسابقات فصلی کتابخوانی، آموخته های همراهان طرح «کتابخوان ماه» را مورد سنجش قرار داد و زمینه یک رقابت هیجان انگیز سراسری برای علاقه مندان به مطالعه را در قالب این طرح ایجاد کرد. هر چه باشد طرح «کتابخوان ماه» اتفاق خوبی برای بالا بردن نرخ مطالعه است. آن گونه که اعلام شده «طرح کتابخوان ماه» با هدف ارتقای فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه، دسترسی همگانی به کتاب، لزوم معرفی کتابهای مفید برای پرورش فکری آحاد مختلف مردم و همچنین ارتقای فضایل اخلاقی و فرهنگ عمومی از طریق مطالعه کتابهای مفید و فاخر در کشور در حال اجراست و علاقهمندان میتوانند با مراجعه به کتابخانههای عمومی کشور و امانت گرفتن کتابهای این طرح، کتاب های معرفی شده را مطالعه کنند. بیایید یک ماه دیگر همراه با این طرح کتاب بخوانیم و پیش از آن، منابع طرح «کتابخوان ماه» ویژه شهریور ۱۴۰۳ شامل کتاب های «آفتاب آخرین»، «حضرت حجت»، «خس بی سر و پا» و «نگاه با محبت» را مرور کنیم.
آفتاب آخرین
پدیدآور: مهدی قزلی
ناشر: شهید کاظمی – سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان
تعداد صفحات: ۱۰۰
اگر کسی از یک سو علاقهمند است که در خصوص تاریخ و سیره رسول ا...(ص) یک کتاب معتبر از حیث استنادات تاریخی بخواند و هم زمان خواندن متن طولانی را ندارد این اثر بسیار خوشخوان که با ذوق و سلیقهای ستودنی گردآوری و تنظیم و بازنویسی شده یکی از بهترین پاسخها به چنین نیازی است. در این کتاب ۱۰۰ برش ناب و کمتر شنیده شده از تاریخ و سیره و زمانه پیامبر خاتم با ذکر وقایع مقارن ولادت فرخنده ایشان آغاز میشود. در این بین بسیاری از حکایتهای گزینش شده به شکلی هستند که حتی علاقهمندان به تاریخ و سیره نبوی هم برایشان تازگی خواهد داشت و این از مهم ترین وجوه تمایز کتاب نسبت به موارد مشابه است که به جهت جستوجوی گسترده نویسنده در منابع، نشان از حسن سلیقه و تسلط وی دارد. برای نگارش این اثر یک کار تحقیقی گسترده انجام شده و بعد از آن از میان انبوه برشهای جذاب تاریخ زندگانی نبی اکرم(ص) این 100 مورد بهگزین و با نهایت اعجاز و جذابیت ادبی و قلمی بازنویسی شده است. این اثر جلد نخست از مجموعه ۱۴ جلدی، «چهارده خورشید و یک آفتاب» است که تیمی از نویسندگان خوشقلم به سرپرستی «بهزاد دانشگر» به خلق ۱۴ اثر با همین سبک در خصوص ۱۴ معصوم اقدام کردهاند و یکی از بهترین آثار برای آشنایی بیشتر و عمیقتر مخاطبان با این ۱۴ گل سرسبد آفرینش را خلق کردهاند. در بخشی از کتاب میخوانیم: در جنگ خیبر، مسلمانان قلعههای هفتگانه خیبر را محاصره کردند. مدتی بود آن جا بودند طوری که دیگر آذوقهای نمانده بود و گرسنگی فشار میآورد. روزی چوپان سیاهی آمد و گفت: «من چوپان یهودیها هستم، این اسلامی که میگویید چیست؟» گفتند؛ گفت: «من ایمان آوردم. حالا تکلیفم با این رمه چیست؟» محمد(ص) گفت: «توی آئین ما خیانت در امانت وجود ندارد. رمه را ببر به صاحبانش بسپار.»(ص۵۳)
حضرت حجت(مجموعه بیانات و اشارات آیت ا... بهجت قدسسره پیرامون حضرت ولی عصر عجلا... تعالیفرجهالشریف)
پدیدآور: مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت ا... بهجت قدسسره
ناشر: واژهپرداز اندیشه
تعداد صفحه: ۶۹۶
وقتی گوینده، عالمی ربانی و فقیهی مسلم و عارفی روشنضمیر نظیر مرحوم آیتا... بهجت قدسسره باشد و موضوع صحبت، شخص اول عالم امکان، حضرت بقیتا...الاعظم ارواحنافداه، قطعاً اثری بسیار نفیس و گرانبها خلق خواهد شد. در این کتاب کمنظیر (که تحقیق و نگارش آن، سه سال به طول انجامیده) برخی از مهمترین سؤالات اساسی در موضوع مهدویت از لسان آن شخصیت کمنظیر دوران معاصر، پاسخ داده شده است. پرسشهایی نظیر: آیا در عصر غیبت کبری امکان رؤیت حضرت وجود دارد؟ اختیارات فقیه در عصر غیبت کبری چقدر است؟ آیا باید سعی کرد که در عصر غیبت شرایطی فراهم کرد که همه احکام شرع محقق شود یا خیر نیازی نیست و چنین وظیفهای نداریم؟ راه حفظ ایمان در فتنههای آخرالزمان چیست؟ چگونه میتوان در عصر غیبت امام زمان عجلا... تعالی فرجهالشریف را یاری کرد؟ علت غیبت امام چیست و شیعیان چه نقشی در وقوع یا رفع آن دارند؟ مهمترین وظایف منتظران در عصر غیبت کدام است؟ آیا دعا در تقدم یا تأخر ظهور نقشی دارد؟ آیا ممکن است امر ظهور یکروزه محقق شود (اگر بله، تکلیف روایات مربوط به علائم ظهور چه میشود)؟ اصحاب امام زمان علیهالسلام در عصر ظهور چه ویژگیهایی دارند؟ چگونه میتوان تشرف حقیقی را از تشرفات خیالی و باطل تشخیص داد؟ تعیین وقت برای ظهور چه تفاوتی با نزدیک دیدن امر ظهور دارد؟
در بخشی از کتاب میخوانیم: ما از پیش در طول تاریخ ائمه علیهمالسلام، امتحان خود را پس دادهایم که آیا از امام تحفظ و اطاعت میکنیم یا اینکه او را به قتل میرسانیم ...کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان علیهالسلام ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کردهایم که قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ چیز نداریم! آیا آنها از ما فقیرتر بودند؟! اگر بفرمایید: «به آن حضرت دسترسی نداریم»، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید؟! حضرت عجلا... تعالیفرجه الشریف به همین از ما راضی است زیرا در حدیث است: «پرهیزکارترین مردم، کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد». ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت(عج) است. (صفحات ۱۷۱و۱۷۶)
خس بی سر و پا
پدیدآور: حمید حسام
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: ۱۶۷
عنوان کتاب، یادآور «خسی در میقات» «سید جلال آل احمد» است؛ کسی که در حج حیران شد.حالا بعد از گذشت سالها، «حمید حسام»، نویسندهای صاحب سبک و خوشذوق در وادی اربعین از حیرانیاش در خصوص باطن و حقیقت کعبه و حج که حقیقت ولی ا... الاعظم است، سخن گفته است. «حسام» در این اثر از عرفات اربعین میگوید! سفرنامه خود را نگاشته و در وادی عشق و عقل، قلم را به پیش برده است. بعد از پایان کتاب، بنا بود مقدمه اثر را شهید «حاج حسین همدانی» بنویسد، اما با شهادت خود، به قول حمید حسام: «نوشت؛ اما نه با قلم که با خون و نه بر اوراق این دفتر، که بر تربت حریم صاحب اربعین، زینب سلام ا... علیها...» کتاب با حکایت اربعین عاشقی که خدا بین خود و بنی آدم از همان لحظه هبوط آدم بنا گذاشت، سخن گفته؛ از اولین اربعین که خود آدم صفی ا... بعد از هبوط بدان متضرعانه مشغول شد و دوباره به قرب الهی بار یافت. اربعینهای نوح و موسی و یونس و.... کتاب، رابطه میان این اربعینها با خامس آل عبا را بیان میکند و بعد از آن ضمن تحلیل عاشورای ۶۱ به شکلی که شمر زمانه را بتوان با آن شناخت، به ذکر لحظات ناب سفر خود و مشاهداتش از تحیرات این عرفات حسینی سخن گفته است. در بخشی از کتاب میخوانیم: از زائر عراقی میپرسم: «دولت عراق به شما به عنوان کسی که برای کشورش جنگیده و پایش را داده، چه خدماتی میدهد؟» میخندد و میایستد. جوابم را که میدهد، میفهمم که لبخندش نقاب شرم بوده که روی صورتش افتاده است. میگوید: «شما در کشورتان به مجروحین جنگ افتخار میکنید، پس طبیعی است که دولت شما به مجروحین خدماتی بدهد. اما من و امثال من، حتی در میان خانواده و فرزندان خود، به خاطر جنگ با شما، نمیتوانیم سرمان را بالا بیاوریم. چه رسد به این که بخواهیم مطالبهای داشته باشیم.»(ص ۹۹)
نگاه با محبت (پنج حدیث از حضرت محمد صلیا...علیهوآلهوسلم)
پدیدآور: سید محمد مهاجرانی
ناشر: جمال
تعداد صفحات: ۱۲
امام رضا علیه السلام میفرمایند اگر مردم زیباییها و نیکوییهای کلام ما را میدانستند، خودشان از ما تبعیت میکردند و در فرمایش دیگری میفرمایند قبل از آن که منحرفان، کودکان و نوجوانان را با مطالب خود گمراه کنند، آنها را با کلام ما آشنا سازید. اگر کسی دغدغه داشته باشد که نظام فکری و اخلاقی اسلام ناب را به زبانی قابل فهم و درک و جذاب به کودکان خود بیاموزد و گامهای نخست برای آشنایی و انس کودک با تعالیم اهل بیت علیهم السلام را استوار بردارد، این کتاب یک گزینه بسیار مناسبی است. این اثر، جلد نخست از مجموعه «حدیث و شعر و قصه» است. در هر جلد از این مجموعه، پنج حدیث کاربردی و جذاب برای رده سنی کودکان انتخاب شده و مبتنی بر آن داستانکها و اشعاری مناسب همراه با تصاویر چشمنواز ارائه شده تا با استفاده از ظرفیت شعر و قصه و تصویر مفهوم کاربردی آن احادیث را در حد ذهنیت کودکان به آنها ارائه کند.در این جلد، برای این پنج حدیث، قصه و شعرهای جذابی همراه با تصاویر شاد و کودکانه ارائه شده است: به کسی که از او دانش میآموزید احترام بگذارید؛ نگاه محبتآمیز فرزند به پدر و مادر عبادت است؛ امروز و فردا کردن شعار شیطان است؛ آسایش آدم حسود از همه کمتر است؛ کینهها را دور بریزید. در بخشی از کتاب میخوانیم: سجاد گفت: اینها را از طرف من به میلاد بده و بگو من دیگر با او قهر نیستم. روز بعد همین که سجاد میلاد را دید، لبخندزنان به طرف او رفت و گفت: هدیههایم به دستت رسید؟ میلاد گفت: آره! و بعد لبخند زد و گفت: من هم همه را دور ریختم! طفلکی سجاد! دلش شکست: چرا دور ریختی؟ یعنی هنوز با من قهری؟ میلاد گفت: منظورم کینههای گذشته بود نه این که هدیهها و بعد هر دو زدند زیر خنده!(ص۱۰)