بار زندگی سخت بر دوش باربران
حیدرزاده
«یا علی» می گوید، یخچال را روی پشت اش می گذارد و مسیر راه پله را برای رسیدن به طبقه ششم در پیش می گیرد، از یک طرف باید حواسش جمع باشد که پله ها را یکی یکی طی کند و دیوارهای این ساختمان نوساز و زیبا را زخمی نکند و از طرف دیگر، وزن یخچال را طوری تنظیم کند که فشار کمتری به کمرش وارد شود و در نهایت بار را به سلامت به مقصد برساند.
تازه کار نیست اما هر بار که باری را حمل می کند استرس دارد که نکند پایش بلغزد و به وسیله ای که روی پشت اش است، خسارت وارد کند.
قصه باربرانی که هر روز منتظر به صدا درآمدن تلفن همراه شان هستند و از این راه نان می خورند، وقتی تلخ می شود که بر اثر حمل بارهای سنگین، گاهی دچار بیماری و حتی از کار افتاده می شوند و با توجه به این که بیشتر آن ها تحت پوشش بیمه نیستند از پس هزینه های درمان و مخارج حداقلی خود بر نمی آیند.
باربری به جای کشاورزی
جوان 21 ساله ای که پس از به پایان رسیدن خدمت سربازی اش به جای ماندن در روستا و کمک کردن به پدرش در کار کشاورزی، حمل بار در شهر را ترجیح داده، وارد راهی شده است که باید تمام نیروی جوانی و انرژی اش را در این مسیر خرج کند، آن هم به قول خودش برای چندرغازی که نمی توان روی آن حساب کرد. البته او می خواهد با کار کردن و مایه گذاشتن از جسم اش، کمی پول پس انداز کند، نیسان وانت بخرد و دیگر وسایل سنگین را خودش جا به جا نکند. او که بارها از درد کمر خانه نشین شده است، به سنگینی کار خود و آسیب رسیدن به جسم اش اشاره می کند و شب هایی را به خاطر می آورد که فقط با خوردن داروهای مسکن قوی می توانست دقایقی چشم روی هم بگذارد.
بیمه بی بیمه
27 سال است که بار می برد، با همان جثه کوچک اما چابکش. به گفته او، باربری قلق می خواهد و کمی هم چاشنی علاقه باید قاطی آن باشد. او در حالی که لبخند می زند، ادامه می دهد: از این راه توانستم دخترم را به خانه بخت بفرستم و خرج خانواده 5 نفره ام را بدهم البته بارها به دلیل بیماری نتوانستم سر کار بروم و با یک لقمه نان شکم مان را سیر کردیم اما با برگشتن به سر کار سعی کردم آن را جبران کنم.
وقتی از او می پرسم چرا در این مدت بیمه نشده است، می گوید: در این مدت یا خودم به شکل فردی کار یا با شرکت باربری همکاری کرده ام اما از بیمه خبری نیست. مگر چقدر درآمد دارم که خودم را بیمه کنم؟
دستمزدهای پایین
«بعضی از مشتریان میلیون ها تومان برای خرید یک جنس پرداخت می کنند اما زمانی که می خواهند دستمزد کارگری که با مشقت و فشار زیاد آن را حمل کرده است، بدهند کلی چانه می زنند و نمی دانند تا چه اندازه فشار مضاعفی را به او وارد می کنند»؛ این صحبت های مرد میان سالی است که موهایش را در این راه سفید کرده است. دستان زخمی و زمخت خود را نشان می دهد؛ زخم هایی که به گفته او، کمترین توجه را به آن ها می کند زیرا معتقد است خودشان خوب می شوند و نباید به آن ها محل گذاشت چون در غیر این صورت کارها بر زمین می ماند.
او با بیان این که برای حمل هر طبقه یخچال و کولر 20 هزار تومان و برای یخچال ساید بای ساید 40 هزار تومان دریافت می کند، می افزاید: دستمزدهای پایین از یک سو و حمل بارهای سنگین از سوی دیگر کمرمان را شکسته است. کارگران زیادی مانند من دیسک کمر دارند اما به دلیل شرایط اقتصادی شان نمی توانند استراحت مطلق کنند یا زیر تیغ جراحی بروند. ما مجبوریم تا جان در بدن داریم به جسم مان زور بگوییم.
دوپینگ برای حمل بار
او در پاسخ به پرسش من که چگونه بارهای بسیار سنگین مانند یخچال، ماشین لباس شویی و فریزر را یک تنه به طبقات بالا حمل می کنند، اظهار می کند: باید به تمام زور و توان خود متوسل شوی و یک نفس پله ها را یکی پس از دیگری طی کنی. همان که فکر کنی با رساندن کالا به مقصد دستمزدت را می گیری و آن را به زخمی می زنی، قدرت و انرژی می گیری و به زور هم شده تحمل می کنی. البته برخی کارگران دوپینگ می کنند تا بتوانند از عهده این کار سنگین بربیایند و مشکلی ایجاد نشود و به این شکل به دام اعتیاد می افتند! البته برخی برای تسکین دردهای ناشی از کار، مصرف کننده شده اند و هر چه در ازای حمل بار به دست می آورند، دود می کنند.
صرف ندارد
در عین حال، یکی از فعالان در عرصه حمل و نقل بار که 4 نفر به عنوان باربر برای او کار می کنند، می گوید: گرفتن مجوز شرایط سختی دارد که کمتر کسی می تواند آن ها را فراهم کند. باید 2 دستگاه ایسوزو، یک دستگاه وانت و یک هکتار زمین که اطراف آن دیوارکشی شده باشد و 3 کارگر بیمه شده داشته باشی تا بتوانی مجوز بگیری اما صرف ندارد و ترجیح می دهم به همین منوال فعالیت کنم و اگر کارگری این شرایط را پذیرفت می تواند با من همکاری کند.