مریم ضیغمی- نیم قرن تجربه بازی، زمان کمی نیست که یک بازیگر عمر خود را از دوران جوانی تا میانسالی در این حرفه بگذارد و در این مسیر پر فراز و نشیب با همه بی مهری ها، ناملایمات، سختی ها و مسائل مالی کنار بیاید آن هم به خاطر عشقی که به حرفه اش دارد. «حبیب دهقان نسب» هنرمند توانا و خوش اخلاق شیرازی در این 5 دهه فعالیت اش رنگین کمانی از نقش های متفاوت منفی، مثبت و گاهی خاکستری را در کارنامه اش دارد و این بار با نقشی منفی درسریال «از سرنوشت» به تلویزیون بازگشته است. به همین بهانه با او درباره نقش «نگهدار» و دیگر بازی هایش به گفت و گو نشستیم.
آقای دهقان نسب در دو سریال اخیرتان «از یاد رفته» و «از سرنوشت» دو نقش کاملاً منفی را بازی کردید. بفرمایید چه چیزی برای تان در پذیرش نقش اهمیت دارد؟
خصوصیت نقش برایم اهمیت دارد که تکراری نباشد و جای کار داشته باشد. من از جمله بازیگرانی هستم که سعی می کنم نقش مثبت و منفی را بازی و بین نقش هایم تعادل برقرار کنم. هر بازیگری باید توانایی بازی در هر نقشی را داشته باشد حال ممکن است کمدی، درام منفی یا مثبت باشد.
هنگام برخورد با شخصیت «نگهدار» در فیلم نامه، او را چگونه دیدید؟
«نگهدار» چهره دوگانه ای دارد، خیلی مظلوم نمایی می کند و خودش را مبرا از هر گونه خطایی می داند، اگر چه یک جاهایی تحت تاثیر شخصیت «ماجدی» است، شاید به خاطر جاه طلبی اوست که دوست دارد از جایگاهش فراتر رود منتهی آدمی است که نمی خواهد با تلاش به جایی برسد بلکه ترجیح می دهد از راه خطا و ناصواب از میانبر برود و به مدارج بالاتر برسد. این روزها از این گونه آدم ها در جامعه زیاد داریم.
شما که بازی در کاراکترهای منفی و مثبت را تجربه کرده اید بازی در کدام نقش سخت تر است؟
خطوط قرمزی بر سر راه نقش های مثبت وجود دارند که خیلی نمی توانند به انحراف بروند و اگر هم می روند انتهای فیلم یا سریال دوباره به ذات اولیه خود برمی گردند بنابراین روی نقش های مثبت نمی توان مانور داد اما نقش منفی چالش ها و خطایی دارد که می تواند منحرف شود حال ممکن است آن شخصیت در انتها به راه راست هدایت شود یا به زندان بیفتد یا کشته شود به همین دلیل چالش بر سر راه منفی بیشتر از مثبت است و همین، کار بازیگر را برای ارائه نقش سخت تر می کند. هر بازیگری دوست دارد نقش های سخت و سخت تر را بازی و از تجاربش استفاده کند یا این که با بازی در آن نقشها تجربه های تازه تری را کسب کند بنابراین معتقدم بازی در نقش های منفی سخت تر است.
وقتی به شما فیلم نامه «از سرنوشت» را دادند برای این شخصیت از ابتدا تا انتها چه نوع مهندسی داشتید؟
من فرمولی برای کارم دارم؛ متن را چند مرتبه مطالعه می کنم و درباره شخصیت، سن و سال، شغل، گذشته و حال، اخلاق، رفتار و کردار آن شخصیت یادداشت برمی دارم و در کنار این ها خلاصه سکانس های کارم را می نویسم. تعجب می کنم بعضی ها در سریال 50 قسمتی از من می پرسند همه فیلم نامه را بدهیم تا بخوانید؟ می گویم بله همه را بدهید، درست است در همه صحنه ها حضور ندارم اما با کلیت سریال کار دارم، می خواهم با فضاها و دیگر شخصیت ها آشنا شوم چون در طول قصه با آن ها ارتباط دارم.
سپس خلاصه سکانس های بازی خودم را می نویسم. حتی هر سکانسی که بازی می کنم و لباسی را که می پوشم یادداشت می کنم. اگر لازم باشد با نویسنده و کارگردان درباره نقش ام صحبت می کنم. معتقدم شخصیت باید به گونه ای خلق شود که برای مخاطب و خود بازیگر قابل باور باشد و بخشی از این بر عهده نویسنده و کارگردان و بخشی بر عهده خود بازیگر است تا شخصیت از بالقوه به بالفعل در آید.
در فیلم و نقش خوب زیاد بازی کردهاید و حتماً انتخاب یکی از میان آن ها بهعنوان بهترین نقش کارنامهتان سخت است اما با این حال اجازه دهید بپرسم کدام یک از نقشهای تان را از همه بیشتر دوست دارید؟
همان گونه که گفتید انتخاب یکی خیلی سخت است اگر دو، سه کار بود یکی را انتخاب می کردم. اما من 27، 28 فیلم سینمایی کارکرده ام و بیش از 50 کار تلویزیونی و 50 کار تئاتر دارم و انتخاب از میان این ها مشکل است. من سعی می کنم کاری را که انجام می دهم دوست داشته باشم اما گاهی اوقات شرایط محیطی و بیرونی سبب می شود نتیجه کار آن طور که تصور کرده ام در نیاید که شامل خیلی از کارها می شود. من هر نقشی را با تمام احساس و انرژی ام بازی می کنم و به آن حیات و نفس می دهم.
علت ماندگاری شما در این حرفه چیست؛ به نظر چیزی شما را دلبسته خود کرده است؟
عشق، عامل ماندگاری در این حرفه است. وقتی شما چندین ماه زمان خود را برای یک تئاتر می گذارید و در قبالش هیچ منفعت مادی ندارید به خاطر عشق است که به سمت بازیگری رفته اید آن هم با دستمزدهای اسفناک و برخی اوقات پیشنهادهای توهین آمیز اما همه این ها را به جان می خرید و کار می کنید که به خاطر عشق است. آن قدر سد و مانع بر سر کار ماست که آدم را دلزده و فرسوده می کند اما عشق به بازیگری سبب می شود همه موانع و مشکلات را سپری کنیم. مواقعی که بیکارم بداخلاق می شوم و هیچ چیز قانعم نمی کند. من بیش از نیم قرن بازی کرده ام و نمی توانم از آن دل بکنم.
به هر حال بیش از نیم قرن فعالیت هنری انتظاراتی را ایجاد می کند؛ هیچ وقت از حضور در این حرفه پشیمان نشدید؟
من به سهم خودم خیلی ناملایمات، بی وفایی ها و نامهربانی ها از بعضی از همکارانم دیده ام ولی عشقم به بازی آن قدر گرم و عمیق است که این برخوردها نمی تواند خدشه دارش کند.
همچنان این حرفه جذابیت های روزهای اول را برای تان دارد و آن استرس را دارید؟
صددرصد. من بعد از این همه سال شب اجرا که می خواهم روی صحنه بروم دچار استرس می شوم. در اولین سکانس و پلانی که در سینما و تلویزیون می خواهم جلوی دوربین بروم همین حس را دارم.
حرف پایانی با خوانندگان ما درباره بازی تان در سریال «از سرنوشت».
گروه یک سال مشغول تصویر برداری بود و امیدوارم نتیجه کار به گونه ای باشد که مخاطب خود را جذب کند. سریال ما علاوه بر جنبه های سرگرم کننده حرف های بسیاری برای گفتن دارد. در این سریال، صحبت از عشق، فداکاری، محبت و رفاقت است و امیدوارم روی مخاطب تاثیر مثبت بگذارد.