نگاهی به کارنامه «مهران مدیری» در جایگاه کارگردان، نویسنده، بازیگر، مجری و خواننده
تعداد بازدید : 6
همیشه پای «مدیری» در میان بود!
گروه سینما و تلویزیون-اوایل دهه 70 بود که به عنوان کمدین پا به تلویزیون گذاشت و با کارگردانی و بازی در طنزهای آیتمی توانست به موفقیت فراوانی دست پیدا کند. مسیر این موفقیت در دهه 80 با ساخت سریالهای دنبالهدار و نود شبی کمدی ادامه پیدا کرد. درباره «مهران مدیری» صحبت می کنیم که تا پایان دهه ۸۰ به عنوان موفقترین کارگردان و بازیگر کمدی شناخته میشد به گونه ای که در تولیدات کمدی آن برهه به نوعی همیشه پای مدیری در میان بود! در دهه 90 با این که فعالیتهای او به سمت و سوی دیگری رفت و گاهی شکستهایی را هم در کارنامهاش تجربه کرد اما هیچ کدام از این مسائل باعث نشد از اهمیت او به عنوان چهره محبوب مخاطبان کاسته شود. «مدیری» در کنار کارگردانی و بازی در آثار کمدی، به عنوان بازیگر نقشهای جدی هم تلاشهایی کرد و در کارنامهاش اجرا و خوانندگی هم دیده میشود. او حالا چند وقتی است تمرکز بیشتری روی بازی در نقشهای جدی دارد. «پدر گواردیولا» ، «درخت گردو»، «خاتون» و «خائنکشی» تعدادی از بازی های او در نقشی جدی است. او این روزها برنامه سرگرم کننده «اسکار» را در شبکه نمایش خانگی دارد. به همین بهانه، به سراغ آثار او به عنوان، مجری، کارگردان، بازیگر و خواننده رفتیم تا کارنامه این هنرمند شاخص را بررسی کنیم. در پایان این مطلب هم نگاهی موشکافانه به نقاط ضعف و قوت برنامه «اسکار» انداختیم که این روزها آخرین فصلش در حال پخش از شبکه نمایش خانگی است.
کارگردانی تلویزیون
«مهران مدیری» اولینبار سال ۱۳۷۲ با مجموعه آیتمی «پرواز ۵۷» به میدان آمد و خودش را خیلی زود به مخاطبان اثبات کرد. این مجموعه برای دهه فجر آن سال تولید شد و نسبت به سایر مجموعههای کمدی آن دوره، چند گامی رو به جلو بود. مدیری در این مجموعه جذاب و متفاوت پای بازیگران جوانی مثل «رضا عطاران»، «نصرا... رادش» و «سعید آقاخانی» را هم به تلویزیون باز کرد. «مدیری» تا بهحال برای تلویزیون ۱۶ اثر تولید کرده که ۶ مجموعه آیتمی، ۹ سریال تلویزیونی و یک تاکشو است. بعضی از آثار مدیری مثل«پرواز ۵۷»، «ساعت خوش»، «مرد هزارچهره»، «مرد دوهزار چهره»، «پاورچین» و «شبهای برره» کیفیت بیشتری نسبت به سایرین داشتند. آخرین همکاری مدیری با تلویزیون کارگردانی «دورهمی» در شبکه نسیم بود.
کارگردانی شبکه نمایش خانگی
اولین تجربه همکاری مدیری با شبکه خانگی، «گنج مظفر» بود. او برای فصل دوم «باغ مظفر» با تلویزیون به توافق نرسید و قرار شد آن را در شبکه نمایش خانگی توزیع کند، اما با مشکل مواجه شد و سه سال بعد از «قهوه تلخ» در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. «قهوه تلخ»، «ویلای من»، «گنج مظفر»، «شوخی کردم»، «عطسه»، «هیولا» و «دراکولا» و «اسکار» از جمله آثار مدیری در شبکه خانگی هستند. بعد از موفقیت «قهوه تلخ» از آن جهت که قسمتهای پایانی این سریال هیچوقت ساخته نشد، تصمیم گرفت برای جبران بدقولیها بلافاصله «ویلای من» را بسازد که اثر ضعیفی از آب درآمد. «شوخی کردم» اثر متوسطی بود با وجود این که برخی آیتمهای آن طرفدار پیدا کرد. «عطسه» ضعیفترین اثر مدیری در نمایش خانگی بود. مدیری سالها بعد از «شوخی کردم» سراغ ساخت «هیولا» براساس فیلمنامه «پیمان قاسمخانی» رفت که اثر موفقی از آب درآمد اما فصل دوم این اثر با نام «دراکولا» نتوانست موفقیتی به دست بیاورد.
کارگردانی سینما
«مدیری» بعد از ساخت ۱۵ سریال در تلویزیون و چهار سریال برای شبکه نمایش خانگی، تازه در سال 1395 تصمیم گرفت اولین فیلم سینماییاش را با نام «ساعت پنج عصر» کارگردانی کند. او با وجود این که در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، کارگردان پرکاری به حساب می آید، در سینما کارنامه پرباری ندارد و چند ماه قبل، ضبط دومین فیلم سینماییاش «ساعت شش صبح» را به پایان رساند. «ساعت پنج عصر» با این که اثر قابل قبولی به حساب میآمد اما از جهاتی انتظار مخاطبان آثار «مدیری» را برآورده نکرد و در نهایت اکران آن با فروش 9 میلیارد تومان به پایان رسید. «مدیری» در هردو اثر سینماییاش از فضای کمدی سریالهایش فاصله گرفته و آن طور که شنیده میشود فیلم جدیدش اثری جدی است.
فیلمنامه
«مدیری» کارگردان پرکاری است، اما اکثر آثارش را بر اساس فیلمنامههای دیگر نویسندگان تولید کرده است. او سالها با «پیمان قاسم خانی» به عنوان سرپرست نویسندگان سریالهایش همکاری داشت. این همکاری موفقیت زیادی برایش به همراه آورد. بعد از «قاسمخانی»، نویسندگان دیگری، از جمله«امیرمهدی ژوله» و مرحوم «خشایار الوند» او را همراهی میکردند تا این که در نهایت تصمیم گرفت اولین فیلم سینماییاش، «ساعت پنج عصر» را بر اساس فیلمنامه خودش بسازد که البته بعدها مشخص شد فیلمنامه اولیه آن از «خشایار الوند» بوده و «مدیری» به طور کامل آن را بازنویسی کرده است. علت اصلی ضعف «ساعت پنج عصر» به فیلمنامه آن برمیگردد. ریتم کند، موقعیتهای تکراری و اغراقآمیز و شخصیتپردازی نامناسب از جمله مهم ترین ضعفهای فیلمنامه «ساعت پنج عصر» بود. «مدیری» فیلم جدیدش را هم براساس فیلمنامه اولیه «عباس رافعی» ساخته و آن را کامل بازنویسی کرده است.
بازیگر آثار کمدی
«مهران مدیری» از «نوروز 72» و سپس برنامه «پرواز 57» به عنوان کمدین به مخاطبان معرفی شد. در فضای دهه 70، «مهران مدیری» با خلاقیت ویژهای در عرصه کمدی به میدان آمد و خیلی زود توانست توجه مخاطبان را جلب کند. پلاتوهای «مدیری» هم در مجموعههای آیتمی هم طرفدار ویژهای داشت. حضور «مدیری» در آثارش به قدری اهمیت داشت که وقتی در سریال «درحاشیه2» بازی نکرد، نصف بیشتر مخاطبان قید تماشای آن را زدند. هنوز هم نقشهایی مثل «رامین» در «جنگ 77»، «فرهاد» در «پاورچین»، «شیرفرهاد» در «شبهای برره»، «مسعود شصتچی» در «مرد هزارچهره» و «بلوتوث» در «قهوه تلخ» از ذهن بسیاری از مخاطبان بیرون نرفتهاند. او برای بازی در «همیشه پای یک زن در میان است» نامزد دریافت سیمرغ بازیگری جشنواره فجر شد.
بازیگری آثار درام
«مهران مدیری» اولینبار در سال 1371 بازیگری در تلویزیون را با ایفای نقشی کوتاه و جدی در مجموعه «مشتهای کوچک» به کارگردانی «ثریا قاسمی» تجربه کرد، اما بازی او در مجموعه «نوروز 72» به چشم آمد. او در همان ابتدای دهه 70 در سریال «باغ گیلاس» به کارگردانی «مجید بهشتی» نقشی جدی را برعهده گرفت و یک سال بعد که به عنوان کمدین در ذهنها تثبیت شده بود در فیلم «دیدار» به کارگردانی «محمدرضا هنرمند»، باز هم در نقشی جدی بازی کرد. «مدیری» بعد از آن تا سالها جایگاهش را به عنوان یک کمدین حفظ کرد تا این که در آثاری مثل «پل چوبی»، «درخت گردو»، «خاتون»، «خائنکشی» و «پدر گواردیولا» بار دیگر در نقشهایی جدی به میدان آمد.
اجرا
«مهران مدیری» سال 1387 اولین بار با برنامه «ببخشید شما» اجرا را تجربه کرد، سپس در سال 1395 با برنامه «دورهمی» در جایگاه مجری نشست؛ یک تاکشوی شبانه پرهیجان که آن زمان طرفدار زیادی داشت. او در آخرین فصل پخش شده دورهمی هم اجرای یک مسابقه را برعهده گرفت. به طور کلی دورهمی برنامه موفقی بود و این موفقیت بیشتر از هرچیز به محبوبیت خود «مهران مدیری» برمیگشت. او گفتوگوهایش را با شوخطبعی خودش پیش میبرد و از این جهت مورد توجه قرار داشت. البته اجرای «مدیری» در مسابقه دورهمی با انتقادهایی هم همراه بود.
خوانندگی
«مدیری» اواخر دهه 70، زمانی که در اوج محبوبیت قرار داشت با کار برای موسیقی کودکان و دکلمه اشعار «هاتف علیمردانی» وارد عرصه موسیقی شد و سال 1379 آلبوم «از روی سادگی» را با همراهی «فردین خلعتبری» و مرحوم «بابک بیات» منتشر کرد. تیتراژ فیلم سینمایی «همنفس» و سریالهای «شبهای برره»، «باغ مظفر» و «قهوه تلخ» از جمله فعالیتهای «مدیری» در زمینه خوانندگی بوده است. «مدیری» چندبار کنسرت برگزار کرد که با استقبال زیادی روبهرو شد. او تورهایی هم برای اجرای موسیقی در کشورهای خارجی داشت.
کارگردانی و اجرا در «اسکار»
«اسکار» بعد از برنامه و مسابقه «دورهمی»، تجربه دیگری از برنامهسازی توسط «مهران مدیری» است؛ برنامه یا مسابقهای مفرح و پرطرفدار که با وجود امتیازهایی که دارد، آن طور که باید در تبدیل شدن به اثری درخشان و ماندگار در کارنامه این هنرمند محبوب موفق ظاهر نشده است.
«مهران مدیری» یکی از محبوبترین چهرههای کمدی در ایران است و به طور طبیعی تمام برنامههایش با استقبال زیادی روبهرو میشوند. «اسکار» هم به همین دلیل توانست به اثری پرمخاطب تبدیل شود و طرفداران زیادی داشته باشد اما با همه این اوصاف، برنامهای خالی از ایراد نبوده است. صبر کردیم «اسکار» به فصل پایانی برسد تا بتوانیم با نگاهی کلیتر با ابعاد مختلف آن روبهرو شویم و از نقاط قوت و ضعف آن بنویسیم. این روزها فصل آخر اسکار در حال پخش است.
شکی نیست که «مهران مدیری» به عنوان یکی از قدیمترین، باتجربهترین و موفقترین چهره کمدی تلویزیون ایران، همواره برای مخاطبان جذاب است. او برندی است که حضورش میتواند مخاطبان فراوانی را پای یک برنامه جمع کند و شیرینی صحبتهایش هم لبخندی روی لبهایمان میآورد، پس طبیعی است که حرفی روی شیوه اجرای «مدیری» نداشته باشیم و تاکید کنیم که بخش بسیار مهم جذابیت «اسکار» به علت اجرای خود او است؛ چه به لحاظ محبوبیت این چهره و چه به لحاظ تمهیداتی که برای بامزهتر شدن یک برنامه در نظر میگیرد و بهخوبی آن را پیش میبرد. «مدیری» حتی با سکوتها و نگاهها و پاسخهای بسیار کوتاهی که در موقعیتهای مختلف به زبان میآورد و همچنین شیوه برقراری دیالوگ با شرکتکنندهها میتواند برنامه را جذاب کند که این موضوع مستقیم به ویژگیهای خاص او برمیگردد.
یکی از بحثبرانگیزترین و برابهامترین مسئلهای که در «اسکار» وجود دارد، چگونگی داوری میان شرکتکنندههاست. «مدیری» از همان قسمت اول اعلام میکند خبری از تیم داوری نیست و حتی مخاطبان هم در انتخاب بهترین شرکتکننده دخیل نیستند. همهچیز صرفاً براساس امتیازی است که خودش برای شرکتکنندهها در نظر میگیرد. ولی با اینحال مشکل اصلی این جاست که امتیازهای مدیری از هیچ چارچوب مشخصی تبعیت نمیکنند، به این معنا که معیاری تعریف شده وجود ندارد که مخاطبان و شرکتکنندگان متوجه شوند «مدیری» برچه اساسی این داوری را انجام میدهد و مثلاً برای یک نفر از 10 امتیاز، 4 در نظر میگیرد و برای دیگری 6 یا 7. نکته مهمتر این که «مدیر»ی حتی این حق را به کسی نمیدهد که سوالی درباره امتیازها بپرسد یا دلیل کمتر شدن امتیازش را نسبت به دیگری بداند چون حتی در صورت مطرح شدن این پرسش، پاسخی جز «دلم میخواهد» به او نمیدهد! درست است که «اسکار» به طور کلی برنامهای مفرح است و برد و باخت تاثیر چندانی در آن ندارد، اما به هرحال مخاطبانی که مدام درحال تماشای مسابقههای مختلف ایرانی و خارجی هستند، به شیوه ارزش گذاری در مسابقهها هم بها میدهند و این بینظمی اذیتشان میکند.
«اسکار» مسابقهای جدید است با ویژگیهای خاص خودش که به طور کلی میتوان آن را اثری بامزه و سرگرمکننده به حساب آورد اما آیا از تمام پتانسیلهای آن استفاده شده است؟ ما مسابقات زیادی را دیدهایم که از همان نقطه شروع و در سکانس افتتاحیه چنان قدرتنمایی و جلبتوجه میکنند که مخاطبان مطمئن میشوند برنامهای که چنین آغازی داشته باشد حتماً در ادامه جذاب تر هم خواهد شد. جای دوری نرویم. کافی است یک بار دیگر نحوه ورود شرکتکنندهها به مسابقه های «مافیا» و «جوکر» را مرور کنیم تا متوجه شویم یک کارگردان میتواند از چه شیوههای خلاقانهای برای شروع یک اثر استفاده کند، اتفاقی که در «اسکار» عملاً از آن خبری نیست؛ مهمانها بدون هیچ تمهید خاصی پشتسر هم وارد استودیو میشوند و مینشینند. «مدیری» بلافاصله تبلتش را در میآورد و هربار با ابراز بیاطلاعی راجع به برخی موارد، روی نکاتی تیک میزند و بعد از ویدئووال متحرکی که وارد صحنه میشود تعریف میکند و هربار همه چیز به همین شکل پیش میرود. نکته مهم این جاست که «مدیری» در تمام مدت تاکید دارد روی کنداکتور مسلط است و باید همهچیز را سروقت و درست و دقیق پیش ببرد اما درباره امتیازدهی کوچکترین قانونی در نظر نگرفته است. مسئله بعدی چینش آیتمهای استودیو و ویلاست. درست است که بعضی مسابقهها به دلیل نیاز به ابزارهای ویژه لازم است در ویلا اجرا شوند اما خیلی از آن ها را میتوان به راحتی داخل استودیو و در حضور خود مدیری ضبط کرد و جذابیتش را بالاتر برد. با این حال مدیری ترجیح داده آن ها را هم داخل ویلا ضبط کنند، آن هم بخشهایی که بدون حضور او جذابیتی هم ندارند. در واقع میتوان گفت «اسکار» با یک اتاق فکر دقیق و خوشفکر، با ایدههایی خلاقانه وارد میدان شده اما در بسیاری از موارد، در سطح ایده باقی مانده و فراتر نرفته است.
«نیما شعباننژاد» را از زمان مسابقه «خندوانه» میشناسیم؛ او با کاراکترهای «نیما» و «بایرام» در موقعیتهای مختلف با «رامبد جوان» همراهی میکرد و حضورش به قدری جذاب بود که خیلی زود توانست در دل مخاطبان جا بگیرد، در واقع همراهی «شعباننژاد» با با «رامبد جوان»، عامل اصلی شهرتش شد و به طور طبیعی حضورش در «اسکار» هم میتوانست به همان نسبت جذاب باشد و موقعیتهای بامزهای را رقم بزند اما «مدیری» از پتانسیل حضور این بازیگر توانمند هم در کنار خودش استفاده نکرده است. «نیما» هربار فقط در کنار «مدیری» مینشیند و گاهی حرف های بامزه میزند و از روی برگه سوالها میخواند یا در نهایت چند کلکل کوتاه با «مدیری» و شرکتکنندگان دارد اما ما که پیشتر این بازیگر را در «خندوانه» دیده بودیم و بازی موفقش را در سریال «هیولا» به خاطر داریم خوب میدانیم که «نیما» میتوانست خیلی بیشتر از این ها به چشم بیاید و به یکی از عوامل اصلی موفقیت برنامه تبدیل شود. به هرحال «اسکار» به فصل پایانی خود رسید و تجربه دیگری در کارنامه «مدیری» به جا گذاشت؛ تجربهای که با وجود حال خوشی که در ما ایجاد کرد، شاید نتوانیم آن را اثری موفق در میان آثار «مدیری» قرار دهیم و تا همیشه در ذهنمان نگه داریم.