گروه فرهنگ و هنر- بیش از 8 دهه از تاسیس رادیو در ایران می گذرد؛ رادیویی که پیام آور و انعکاس دهنده شادی ها و غم ها و خبرهای شیرین و تلخ بوده است؛ رادیویی که با صدای گویندگانی روزهایمان را آغاز کرده و به پایان رسانده ایم که شاید هیچ گاه چهره آن ها را ندیده باشیم و نبینیم، اما صداهای ماندگارشان در قلب و ذهن و خاطرات مردم نقش بسته است. طی این سال ها فناوریهای جدیدی وارد زندگی مردم شده اند اما این رسانه فراگیر، همچنان جایگاه خود را میان مخاطبانش حفظ کرده است و شاید مهم هم نباشد روی موج «اف ام» باشد یا بقیه امواج. شاید یکی از دلایل تداوم حفظ این جایگاه، این است که رادیو رسانهای است که مخاطب میتواند همزمان با شنیدنش، کارهای دیگرش را هم انجام دهد، به خصوص این که با افزایش استفاده از موبایل که بسیاری از آن ها گیرنده شبکه های رادیویی هم هستند، رادیو از گذشته هم همراه تر شده است.
در این شماره، سراغ 3 گوینده برنامه های رادیویی شبکه اترک رفتیم؛ گویندگانی که برنامه های جذاب آن ها با گویش هاى مختلف فارسی، ترکى و کرمانج از صدای خراسان شمالى پخش می شود و علاقه مندان فراوانی هم دارد. «محمد مهنانی»، «آرش ضرغامی»، و «میترا محمدی فرد» گویندگان رادیو خراسان شمالی هستند که در گفت و گوی اختصاصی با روزنامه «خراسان شمالی» از چگونگی ورودشان به رادیو، سابقه فعالیتشان در این رسانه فراگیر، اساتیدشان برای پرورش و ارتقای سطح صدا و بیان و فعالیتشان، برنامه ای که اجرا می کنند و ضرورت تولید برنامه های رادیویی با لهجه های مختلف محلی «روی موج اترک» گفتند. این گفت و گو با نام آشنایان رادیوی خراسان شمالی در شمال شرق ایران را که صدایشان در فراسوی این خطه هم شنیده می شود در ادامه می توانید از نظر بگذرانید.
محمد مهنانی
«محمد مهنانی» برای بسیاری از علاقه مندان به هنر به خصوص اهالی تئاتر، چهره نام آشنایی است. او متولد پنجم تیر 1328 در بجنورد است.
«مهنانی» می گوید: دوره ابتدایی را در دبستان وحدت و شادلو، دوره اول دبیرستان(سیکل اول) را در دبیرستان دهقان و دوره دوم را در دبیرستان امیرکبیر در رشته طبیعی گذراندم و دیپلم را سال 1346 گرفتم. دوره سربازی را همان سال در مشهد و نهاوند در غرب کشور به پایان رساندم. در سال 1348 در آموزش و پرورش مازندران استخدام و در شهرستان گرگان مشغول به کار شدم. ابتدای دهه 50 در تهران، در رشته هنر(هنرهای نمایشی) ادامه تحصیل دادم. پس از پایان ادامه تحصیل، مجدداً به گرگان، محل خدمتم، برگشتم. فعالیت هنری را از اول دبیرستان زیر نظر استاد زنده یاد «محمد تبریزی» دبیر ادبیات آغاز کردم، آغازی که منجر به فعالیت در عرصه های مختلف هنری تا به حال شد. او یک خاطره از دوران تحصیلش در تهران را این گونه تعریف می کند: در یکی از روزهای جمعه، در دلتنگی عصر جمعه عازم تئاتر شهر شدم. آن روز نمایشی به نام شهر قصه برای کودکان در حال اجرا بود؛ کاری موزیکال و بسیار زیبا. منظره ای مرا تحت تاثیر قرار داد؛ دیدن کودکانی به همراه پدر و مادر که برای دیدن نمایش آمده بودند. ناگهان به یاد کودکان شهر خودم افتادم؛ ما کجا و آن ها کجا؟! آن روز با خودم عهد بستم پس از پایان تحصیل و برگشت به شهرم، اولین کارم اجرا برای کودکان باشد. زمان گذشت و مهرماه سال 1357 به بجنورد منتقل شدم و محل کارم دبیرستان دهقان(دبیرستان شهید «حسن آبادی» فعلی) تعیین شد، دبیرستانی که فعالیت هنری را از آن جا شروع کرده بودم. در روزهای پرشور و هیجان انقلاب، اعتصاب ها شروع و مدارس هم تعطیل شد. پس از پیروزی انقلاب و شروع فعالیت مدارس درصدد اجرای عهدی بودم که با خود داشتم. اولین کار نمایشی را پس از انقلاب با نام «عمو زنجیر باف» روی صحنه بردم که با استقبال بسیار زیادی رو به رو شد. بعد از آن، اولین کار کودک را به خاطر کودکان شهرم و آرامش دلم با نام «ماهی سیاه کوچولو» را روی صحنه بردم. دیالوگ نویسی این نمایش، برگرفته از کتاب «ماهی سیاه کوچولو» صورت گرفت. اجرای این نمایش، تصویر عینی از تئاتر شهر در شهر خودم و سالن دبیرستان ایراندخت بود که همچنان با من هست.
این گوینده رادیو خاطرنشان می کند: فعالیت در صدا و سیمای خراسان شمالی را با سیما در یک مجموعه 48 قسمتی با نام «گنجینه» آغاز کردم و سپس در برنامه های دیگر سیما فعالیت کردم. به علت مشغله کاری مجبور به قطع همکاری شدم. پس از این که برنامه ترکی رادیو راه اندازی شد به همکاری دعوت شدم اما باز هم به علت مشغله کاری معذور از حضور شدم ولی دوستان ترک زبان تکلیف کردند که باید همکاری کنم. با دوستان در رادیو تماس گرفتم و قرار شد به مدت شش ماه تا برنامه شکل پیدا کند و جذب نیرو شود از اولین شب در رادیو حاضر شوم. برنامه بدون هیچ آمادگی قبلی روی آنتن رفت و شد آن که اکنون نزدیک به هشت سال هر شب در خدمت عزیزان ترک زبان و شنوندگان نازنین هستم.
آقای «مهنانی» در ادامه تصریح می کند: تجربه رادیو حس خوبی به من داد. رادیو را رسانه شنیداری گرم یافتم. با شروع برنامه، حس ارتباط صمیمی با مخاطب شروع می شود و تا پایان برنامه و تا ساعتی پس از پایان استمرار دارد؛ حس خوب دورهمی جذاب با دوستان.
وی اضافه می کند: من در صدا و سیما برای اجرا هیچ گونه آموزشی ندیدم. آموزش های صدا، فن بیان و بازیگری را در دوران دانشجویی به صورت واحدهای درسی پاس کرده بودم و خودم در مقاطعی تدریس می کردم و به بازیگرانی که با آن ها کار می کردم آموزش می دادم. اساتیدم آقایان «پرویز تاییدی»، دبیر فهیم (صدا و بیان)، زنده یاد «خسرو حکیم» رابط نمایش نامه نویسی و زنده یاد «ایرج زهری» (نمایش نامه نویس) بودند که از آن ها بسیار آموختم.
«ایشق گجه له» برنامه ای است که گویندگی آن را آقای «محمد مهنانی» برعهده دارد. او درباره این برنامه می گوید: این برنامه (شب های روشن) هر شب به مدت یک ساعت در نیمه اول سال از ساعت 9 تا 10 شب و نیمه دوم سال از ساعت 8 تا 9 شب پخش می شود. استقبال خوب از تمام اقشار جامعه، از تلفن و پیامک ها به برنامه و خروجی برنامه در سطح جامعه و اظهار رضایتی که در برخوردها مشخص می شود مبین خرسندی مخاطبان است.
او نظرش درباره ضرورت تولید برنامه هایی با گویش های محلی را این گونه بیان می کند: کشور ما مجموعه ای از قومیت های مختلف است که هر کدام از این اقوام، زبان و لهجه خاص خودشان را دارند و در حفظ آن ها بسیار جدی هستند. استان ما هم رنگین کمان قومیت ها نامیده می شود. با توجه به این ترکیب قومیتی و انسجام و برای پاسخ به علایق اقوام، بودن برنامه های بومی محلی اهمیت ویژه ای دارد و به نوعی پاسخ به مطالبه اقوام است. در نظریه ای بیان شده که در آینده خرده فرهنگ ها محکوم به نابودی هستند، در مقابل این نظریه، اراده حفظ، قوام و دوام این خرده فرهنگ ها را دارم چرا که مجموع این خرده فرهنگ ها، فرهنگ کهن و زبان و گویش اصیل ایرانی است؛ اصالتی که در تاریخ ماندگار و در دیگر فرهنگ ها تاثیرگذار بوده است.
آرش ضرغامی
«آرش ضرغامی» متولد 28 تیر 1363 است. او از سال ۱۳۸۵ به صورت رسمی وارد عرصه گویندگی شد و آن گونه که می گوید قبل از آن سال به صورت آماتور با رادیو خراسان رضوی به اتفاق یک تیم خوب به مدیریت دوستش، مدیر تولید فعلی رادیو، «فرشاد متقی» کار می کرد.
این گوینده نام آشنا و کاربلد رادیو تصریح می کند: قطعاً در رادیو، صدا و فن بیان بسیار مهم است و طی این ۱۵ سال فعالیت، از اساتید بسیار زیادی، مثل استاد «بهروز رضوی» بهره بردم و بسیار آموختم. این نکته را هم باید یادآوری کنم که چون بازیگر تئاتر بودم و هستم، تمرین های بیان و صدا را از سالیان بسیار قبل کار کردم.
آقای «ضرغامی»، هم اکنون گوینده برنامه عصرگاهی رادیو به نام «شکر پنیر» است که برنامه ای مفرح، شاد و سرگرم کننده برای خانواده هاست که شنونده های زیادی دارد و از آن بسیار استقبال شده است؛ برنامه ای که به صورت روتین، هر روز در حال پخش است.
او در ادامه تأکید می کند: خراسان شمالی سرزمین اقوام و فرهنگ هاست و یکی از وظایف رسانه، قطعاً اهمیت دادن به این فرهنگ ها، زبان ها و گویش هاست که در رادیو بسیار به آن توجه شده و اهمیت دارد.
این گوینده باتجربه رادیو، صحبت هایش و به نوعی درددل هایش را این گونه به پایان می رساند: رادیو عشق است و یک رسانه گرم و دوست داشتنی و به عنوان شخصی که اجرای بسیاری از برنامه های تلویزیونی را هم برعهده داشتم می گویم رادیو چیز دیگری است و به معنای واقعی از دل برمی آید.
رادیوى عزیز من، رویاى کودکی من، هنوز نجابتت را حفظ کرده اى؛ هنوز مظلومیت از سر و روى تو مى بارد؛ هنوز هم وفادارانت به عهدى که بستند، هستند؛ هنوز هم عاشقانت از جان برایت می گذارند؛ هنوز هم حرارت عشقت به حدی است که بى مهرى ها به چشم رادیویى ها نمى آید، اگرهم بیاید، چشمشان را می پوشانند؛ رادیو جانم! من و ما چه خوشبختیم که خاستگاهمان از تو ست. چه فخرى از این والاتر که صداىِ ما با تو در قلب مردم نشست. چه نجیبى تو، چه عجیبى تو ، چه عزیزى تو! مگر می شود جایى بود و شنید: شما گوینده فُلان برنامه رادیو نیستید... و دلت نلرزد؟! آرى؛ در کوران رسانه هاى دنیا، هنوز رادیو، رادیو است. مى دانى که سرآغاز قصه ام هستى و وفادارم تا در قصه ات هستم. اى باعث و بانی عبارت «من یک رادیویى هستم»، از جان، ستایشت می کنم.
میترا محمدی فرد
«میترا محمدی فرد» متولد 7 اردیبهشت 1340 در پیش قلعه، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است. او یادآور می شود: در خرداد ماه 1360 که در مرکز تربیت معلم مشهد دانشجو بودم برای بازدید از صدا و سیمای مرکز خراسان رضوی (مشهد) رفتیم که در آن جا تهیه کننده برنامه کرمانجی گفت که به گوینده خانم نیاز دارند و من که زبان مادری ام کرمانجی است اعلام آمادگی کردم و پس از مراحل تست صدا و اجرا و مصاحبه دعوت به کار شدم. دو سال به عنوان گوینده و نویسنده همکاری داشتم و گاهی هم به عنوان گزارشگر؛ البته برنامه به صورت تولیدی بود. چون محل خدمتم روستا بود و رفت و آمد به مشهد مشکل بود ادامه همکاری برایم میسر نبود و ارتباطم با رادیو قطع شد تا این که در سوم خرداد سال 1385برنامه کرمانجی از صدای مرکز خراسان شمالی شبکه اترک به مدت 30 دقیقه پخش شد و تهیه کننده برنامه با توجه به سابقه گویندگی که در رادیو کرمانجی مشهد داشتم از من برای همکاری دعوت کرد. کار گویندگی من رسماً از هشتم تیر 1385 آغاز شد. ابتدا فقط گویندگی و بعد از چند ماه کار نویسندگی را هم خودم انجام دادم و شکر خدای مهربان تاکنون این همکاری ادامه دارد .این گوینده رادیو خاطرنشان می کند: در رادیو صدا و فن بیان خیلی مهم است. خوشبختانه از ابتدای کار، دوره های آموزشی در مرکز برگزار شده است که در تمام دوره ها شرکت کردم. البته دوره های آموزشی مختص برنامه کرمانجی نبود اما در هر حال برای فن بیان و گویندگی مفید بود. خانم «محمدی فرد» اظهار می کند: نزد اساتید برجسته و نامی همچون استاد نصرا... مدقالچی و امیر نوری، سوری، تیمور کوشکی و رضوی دوره دیده ام و آخرین دوره هم، دوره آموزش بداهه گویی گویندگان توسط استاد «بهروز رضوی نژاد» بود.
گوینده باتجربه برنامه رادیویی «دنگه کرمانجی» می افزاید: این برنامه از سوم خرداد 1385 به مدت 30 دقیقه به صورت زنده آغاز به کار کرد و ساعت پخش برنامه از ساعت 18 تا 21 متغیر است.
هم اکنون زمان پخش برنامه ساعت 20 است و به دلیل استقبال مردم از برنامه و پیگیری های مکررف زمان برنامه از 30 به 55 دقیقه افزایش یافت که هر روز به صورت زنده پخش می شودف ضمن این که روزهای پنج شنبه و جمعه، برنامه ویژه شاد و نمایشی به نام «خه لات» تقدیم شنوندگان می شود.
او در ادامه، میزان استقبال مردم از برنامه زنده «دنگه کرمانجی» را بسیار بالا ذکر و تصریح می کند: شنوندگان این برنامه فقط کرمانج ها نیستند بلکه سایر اقوام نیز همراه این برنامه هستند، به همین جهت من همیشه می گویم دنگی کرمانجی، دنگی همدلی است که همراهی شنوندگان عزیز فارس، ترک، تات و ترکمن با این برنامه باعث افتخار و قوت قلب ماست که این برنامه دل ها را به هم نزدیک کرده است؛ همدلی از همزبانی بهتر است.
خانم «محمدی فرد» در مورد ضرورت تولید و پخش برنامه رادیویی با گویش ها و لهجه های اقوام تأکید می کند: زبان مادری، زبان ارتباطی نیست بلکه زبان عشق است و احساس و مهربانی و برنامه رادیویی با همه لهجه ها و گویش ها باعث می شود که فرهنگ و آداب و رسوم نیاکان حفظ شود و جوانان ما به هویت خودشون افتخار کنند چرا که عمیق ترین هویت هر شخصی، هویت زبانی است.
او صحبت هایش را این گونه متفاوت به پایان می رساند: بیایید زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمی کند و ما هم دو بار به دنیا نمی آییم. یک بار فرصت زندگی داریم؛ شاد باشی یا غصه بخوری، راضی باشی از زندگی ات یا نه، لحظه ها می گذرند، پس فرصت زندگی را از دست نده، فرصت خوبی کردن، خوب بودن و فرصت با خدا بودن. زندگی خواه تیره، خواه روشن، هست زیبا، هست زیبا! تلاش کن، زیبایی در نگاهت باشد نه در آن چه که می بینی. زیبابین باش و این هنر توست که زیبایی در نگاهت باشد. زندگی بدون هنر، اشتباهی بیش نیست.