صدیقی
«گل» می کشند، گل می گویند و گل می شنوند! خنده از لبان شان محو نمی شود. صدای قهقهه شان در کوچه می پیچد و از درون خانه که غوغایی بر پاست، خبر می دهد. نه از کرونا ترسی و نه از قانون واهمه ای دارند و مدام سیگارشان را روشن می کنند و به آن پک می زنند. حالت طبیعی ندارند و دورهمی را تحت عنوان جشن پایان برداشت محصول فضایی شان به پا کرده اند تا شبی را در کنار هم مثلاً به فضانوردی مشغول شوند. با آغاز فصل سرما و بلند شدن شب ها دورهمی های خاصی در برخی نقاط حاشیه شهر بر پا می شود و البته بعضی ها با برداشت میوه فضایی شان شب نشینی متفاوتی دارند. در این روزهای کرونایی برخی جوانان و نوجوانان به دورهمی هایی با چاشنی «علف کشان» رو آورده اند تا به خیال خودشان صفا کنند. در یکی از محلات حاشیه ای شمال شهر بجنورد در بعضی از این شب ها غلغله ای بر پاست و برخی در حال خرید و فروش «گراس» یا همان «سیگاری» هستند.
هر سال در فصل پاییز زمان برداشت نوعی علف توهم زا فرا می رسد که برخی سودجویان با کشت و فروش غیرقانونی آن به دنبال پر کردن جیب شان هستند؛ بوته ای که برخی جوانان و نوجوانان بی خبر از عواقب آن را به سوی خود می کشد و با بوی وسوسه کننده خود جذب و بعد شکارشان می کند تا برای مدت کوتاهی در فضا معلق شوند. گراس که در کشورهای دیگر آن را با نام ماری جوانا می شناسند، یک ماده مخدر است و برخی به عنوان «سیگاری» از آن استفاده می کنند. این ماده مخدر کند می سوزد اما زود خاموش می شود برای همین به صورت مشترک بین مصرف کنندگان دست به دست می شود، مدام به آن پک می زنند تا مانع خاموش شدنش شوند. در یک شب سرد پاییزی با یکی از راه بلدان راهی دورهمی یا همان مراسم جشن برداشت محصول نامیمون گروهی از مزرعه داران کوچک در حاشیه شهر می شوم. کوچه گلی با چاله های بزرگ و کوچک و مملو از آب گندیده ما را به محل برپایی دورهمی فضانوردان هدایت می کند. کوچه تاریک و آرام است اما صدای قهقهه شرکت کنندگان در این مراسم، سکوت آن را می شکند. بعد از ورود به خانه با دود تند و تیزی برخورد می کنیم که مشام مان را قلقلک می دهد. لا به لای دود، صدای سرفه های گاه و بی گاه شرکت کنندگان به گوش می رسد. به محض ورودمان هپروتی ها به نوعی لایک دودی برای مان هوا می کنند و به سقف می چسبانند! بعد از آن خوش و بش های مختص هپروتی ها همچون «پاشنه کفشتم»، «جوراب گندیده پایتم» و برخی الفاظ بی معنا شروع می شود! هر کدام از شرکت کنندگان گوشه ای از اتاق را اشغال کرده اند و مدام به سیگارشان پک می زنند و بعد از خنده ریسه می روند. اغلب سن شرکت کنندگان بین 15 تا 25 سال به نظر می رسد و آن گونه که مشخص است،برخی متاهل و برخی در سودای تشکیل خانواده هستند. گردهمایی هپروتی ها نه برای کشیدن سیگاری بلکه بیشتر برای قیمت گذاری و بازاریابی علف های توهم زای مزرعه شان و برپایی جشن سیاه هم رد گم کردن است. البته «سیگاری» یا «شاهدانه» تنها مواد مصرفی هپروتی ها نیست و سایر مواد مخدر وسط اتاق پهن و آماده مصرف است. بعد از گذشت چند دقیقه از حضورمان در دورهمی شبانه، به من و همراهم سیگاری تعارف می کنند، هر بار بهانه ای می آوریم تا ببینیم در نهایت چه می شود. شرکت کنندگان که به قول خودشان گیاه گراس را در برخی مناطق از جمله باغچه حیاط شان کاشته و برداشت کرده اند، کیسه حاوی این علف توهم زا را به میدان می آورند تا کیفیت آن را بسنجند و قیمت اش را مشخص کنند. به گفته یکی از فروشندگان، گیاه گراس بنا بر کیفیت آن قیمت اش از یک میلیون تومان شروع می شود و به حدود 6 میلیون تومان و بالاتر می رسد و برخی جوان ها در کنار قاچاق مواد به فروش سیگاری هم اقدام می کنند چون پول باد آورده خوبی دارد. البته کیسه های کوچک حاوی گیاه توهم زای دیگری هم از دیوار اتاق آویزان هستند تا به گفته صاحبش بعد از خشک شدن آن را در بسته های چند گرمی آماده کند و با اغفال برخی جوان ها و نوجوان ها و خالی کردن جیب شان دود آن را روانه ریه های شان کنند.
فروشندگان بعد از کمی گپ و گفت درباره کیفیت و قیمت این ماده گیاهی مخدر و توهم زا دوباره شروع به مصرف آن در غالب «سیگاری» می کنند.
بعد از گذشت لحظاتی کلمات نامربوط و هذیان گویی هپروتی ها شروع می شود. مدام مصرف کنندگان خطاب به نفر بغل دستی شان با جملات «بند کفشتم»، «می یای با هم بازی کنیم»، «مریخ چند میری» و «از فردا برای خودم کار کن» یکدیگر را دست می اندازند. شب هر قدر به نیمه نزدیک تر می شود، هذیان گویی هپروتی ها هم زیاد و برخی به واسطه مصرف ماده گیاهی توام با مواد مخدر حال شان دگرگون و وخیم می شود و به نوعی از دل پیچه گوشه اتاق می افتند. سوداگری سیاه و پیدا کردن مشتری برای این ماده توهم زا بیشتر از طریق فضای مجازی و مشتریان ثابت قدیمی انجام می شود و اغلب خریداران از نقاط مختلف و گاهی از استان های مجاور راهی این محله می شوند تا این محصول منحوس فضایی را به عنوان سوغاتی برای برخی جوان ها و نوجوانان بی خبر از همه جای شهرشان ببرند و با مکیدن شیره جان شان دود را راهی ریه های شان و جیب شان را مانند مغزشان خالی کنند. شب از نیمه گذشته و هپروتی ها همچنان بعد از مصرف ماده توهم زا به پایکوبی می پردازند و هذیان می گویند و در خیال شان فضا را به تسخیر خود در می آورند اما از زیر پای سست خود غافل هستند که در باتلاق مواد غرق می شوند.
متاسفانه بسیاری از مصرف کنندگان بر این باور غلط هستند که این ماده اعتیاد آور نیست اما ماری جوانا یا همان سیگاری ماده مخدری با اعتیاد آوری بالاست و مصرف دایم آن عوارض جبران ناپذیری را برای مصرف کننده به دنبال دارد.
به گفته یک روان پزشک، بعد از مصرف ماری جوانا یا همان سیگاری، فرد علایم مختلفی از جمله نداشتن تعادل، کاهش حافظه، احساس گیجی و خنده های بی دلیل را دارد.
وی اضافه می کند: فرد بعد از مصرف این ماده گیاهی توهم زا رنگ ها را روشن تر می بیند و صدای موسیقی برایش دلنشین می شود و در جمع دوستان به نوعی احساس کاذب آرامش به او دست می دهد.
البته فرد مصرف کننده به غیر از این موارد تا بعضی مواقع دچار یاوه گویی، از بین رفتن تمرکز فکری، توهم و اختلال در صحبت با دیگران می شود. به گفته این روان پزشک، ترس شدید، تزلزل شخصیتی، بی انگیزگی در زندگی و کاهش حافظه و زمینه سازی استفاده از سایر مواد مخدر از دیگر عوارض بلند مدت مصرف این ماده مخدر است.