صدیقی
گرفتار بود و با ندانم کاری خودش را گرفتارتر کرد. به نوعی خواست از چاله بیرون بیاید اما در چاه طمع خود و دوستانش گرفتار شد. نقاش چوب و مبلمان بود اما از سوی یک خریدار خودرو رنگ شد. مرد زندانی به جای دریافت تمام مبلغ فروش خودرویش به صورت نقد به پیشنهاد خریدار مقداری مواد نیز تحویل گرفت و مرتکب اشتباه بزرگی شد. هنوز شمردن اسکناس هایش به اتمام نرسیده بود که دستبند قانون بر دستانش نقش بست و همنشین میله های زندان شد. گفت و گوی خبرنگار ما را با مرد 40 ساله زندانی در ادامه می خوانید.
چند وقت است و به چه جرمی در زندان هستی؟
الان بیش از 6 ماه است که به جرم خرید و فروش مواد مخدر در زندان هستم.
سابقه کیفری و اعتیاد داری؟
نه، اولین بار بود که دست به چنین خلافی می زدم و خودم را در مخمصه انداختم. اعتیاد نداشتم و اهل دود نبودم.
شغل ات چه بود و متاهل هستی؟
نقاش چوب و مبلمان و سال های زیادی در این حرفه مشغول به کار بودم. هر چند این اواخر کارها کم شده بود و درآمدش کافی نبود اما حداقل در آرامش بودم و زندگی ام دچار بحران نشده بود. الان دارای همسر و 3 فرزند قد و نیم قد هستم که با ندانم کاری روزگار را برای آن ها تیره و تار کرده و البته خودم هم دچار مشکل شده ام.
چطور شد از نقاشی به سمت قاچاق مواد رفتی؟
همه چیز در یک معامله اتفاق افتاد و از قبل نقشه نداشتم. به خاطر کسادی بازار و کسب و کار به پول احتیاج پیدا کردم و تصمیم گرفتم خودروی شخصی ام را به فروش برسانم. در یک دورهمی یکی از دوستانم و دوستانش از من خواستند خودرویم را به یک فرد غریبه که در بین مهمانان حضور داشت، بفروشم. من هم به واسطه حرف آن ها چون به پول نیاز داشتم پیشنهادشان را قبول کردم. زمانی که معامله جوش خورد و موقع رد و بدل پول شد خریدار مقداری پول کم داشت و از من خواست در ازای آن از او مواد بگیرم. اول قبول نکردم اما وقتی دوستانم وضعیت بازار خودرو را برایم شرح دادند چون خودم هم به شدت به پول احتیاج داشتم قبول کردم به جای بقیه پول از خریدار مواد بگیرم و آن را در بازار بفروشم تا به پولم برسم.
بعد از معامله چه اتفاقی افتاد؟
زمانی که معامله تمام شد پول فروش خودرو به همراه مقداری مواد سنتی را از خریدار خودرو تحویل گرفتم و راهی خانه ام شدم. بعد از این که به خانه رسیدم مشغول شمردن پول هایم بودم که ماموران من را با مواد گرفتند و بعد از آن راهی زندان شدم.
چه حکمی برایت صادر شد؟
به خاطر نیم کیلو مواد محکوم به تحمل3 سال حبس و پرداخت چند میلیون تومان جریمه شدم.
بعد از زندانی شدنت خریدار خودرو چه شد؟
دیگر او را ندیدم. حتی دوستم که او را معرفی کرد مدعی شد که او را نمی شناخت و فقط در مهمانی او را دیده بود. چون همه چیز علیه من بود محکوم شدم. البته خودم فریب خوردم و طمع کردم. به خاطر این که خودرویم را زودتر تبدیل به پول کنم پیشنهاد وسوسه انگیز خریدار را قبول کردم چون او می گفت به خاطر نیم کیلو تریاک اصلاً برایم مشکلی به وجود نمی آید اما اشتباه کردم و مواد چه نیم کیلو و چه یک تن قاچاق محسوب می شود.
حرف آخر؟
بدجور خودم و خانواده ام را به دردسر انداختم. فریب الفاظ قشنگ و بی پشتوانه دوستم و خریدار خودرو را خوردم و این گونه در مخمصه گرفتار شدم. الان هم باید جریمه حدود 3 میلیون تومانی ام را پرداخت کنم. خانواده ام در روستا زندگی می کنند و شرایط سختی دارند و با ندانم کاری و طمع آینده آن ها را در تاریکی و بلاتکلیفی قرار دادم.