تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 115
کارت قرمز به آکادمی ها
گروه ورزش
«آکادمی های کاسب با اسم و رسم یک مربی و بازیکن با کارنامه، والیبال را تبلیغ می کنند و از سویی این ورزش را به قهقرا می کشانند»؛ این بخشی از گفته های «جبار قوچان نژاد» سرمربی با تجربه و کاربلد والیبال ایران است که مهمان اهالی والیبال خراسان شمالی بود. وی در گفت و گوی اختصاصی با روزنامه «خراسان شمالی» بر ضرورت نظارت بر این آکادمی ها تاکید می کند و خواستار تشکیل و سامان دهی تیم خراسان شمالی در لیگ می شود.«قوچان نژاد» از سال 73 مربیگری تیم های والیبال دسته یک کشور را بر عهده گرفت و به عنوان نایب قهرمانی و سومی کشور دست یافت. او از سال 86 تنها سرمربی والیبال استان های خراسان در لیگ برتر کشور بود و با تیم هایی همچون ابومسلم، بانک صادرات، شهرآرای مشهد، میزان و ثامن الحجج کار کرد و 25مربی بین المللی تحت نظر وی کار می کردند.
«قوچان نژاد» طی سال های 90 تا 97 سرمربی تیم هایی بود که همگی جزو4 تیم برتر قرار گرفتند. او که 3 مقام سومی در لیگ برتر را در کارنامه خود دارد طی سال های 66 تا 71 سرمربی تیم والیبال نشسته جانبازان و معلولان بود که در تمام 5 سال قهرمان شد. وی هم اکنون رئیس هیئت والیبال خراسان رضوی است.
«قوچان نژاد» از این که استعدادهای والیبال استان در حال کوچ از این خطه والیبال خیزند، گلایه می کند.
والیبالیست دهه های 60 تا 70 تیم ملی از سامان دهی بلند قامتانی می گوید که با قد بالای 2 متر به خاطر نداشتن تیم در لیگ متضرر می شوند.
ضرورت پشتوانه سازی و سامان دهی
به گفته وی، پشتوانه سازی جوانان و نوجوانان و سامان دهی آکادمی ها باید در دستور کار هیئت والیبال استان قرار گیرد. «قوچان نژاد» تأکید می کند: نگاه کاسب گونه برخی آکادمی ها و نبود نظارت بر این مقوله، آینده والیبال این خطه را خدشه دار خواهد کرد.
وی بر نظارت همه جانبه بر آکادمی ها و مربیان شاخص استان تاکید و خاطرنشان می کند: وقتی آکادمی ها نگاه شان کاسب گونه باشد و تفکیک سن و تعداد مربیان و سایر موارد را در اولویت توجه خود قرار ندهند نمی توان به پشتوانه سازی امید بست.
کوچ می دهیم اگر...
به گفته سرمربی با کارنامه والیبال، چنان چه سال بعد هم خراسان شمالی تیمی در لیگ نداشته باشد به طور قطع استعدادهای این استان را به خراسان رضوی کوچ می دهیم و این امر به ضرر والیبال استان خواهد بود.
جای خالی تیم استان
وی جای خالی تیم والیبال استان در لیگ برتر یا حداقل دسته یک را از مهم ترین دغدغه های این رشته پر طرفدار و نابرخوردار می داند.به گفته وی، باید قله و هدف را تعیین کرد تا سمت و سوی سوق ورزشکاران مهیا شود. وی بر سختی کار هیئت برای حضور در لیگ تأکید می کند اما این امر را ضرورتی اجتناب ناپذیر برای والیبال خراسان شمالی می داند.
تماشاگران پرشور
وی ظرفیت تماشاگران این استان را که همواره برای دیدن مسابقات والیبال حضوری پرشور دارند امتیاز مثبتی برای جذب اسپانسر اعلام می کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 67
شنیده های انتخاباتی
کمیته هنرمندان
شنیده ها حاکی از آن است که در آستانه انتخابات، چند تن از کاندیداها ضمن تماس با چند تن از هنرمندان خواستار تشکیل کمیته هنرمندان به منظور آشنایی با مشکلات و معضلات این قشر و در واقع با هدف جذب آرا شدند.
مشاجره
گفته می شود دو کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی به دلیل تبلیغات در قالب یک کسب و کار مشاجره کرده اند.
وعده های اداری
شنیده شده است یکی از نامزدهای بهارستان در فاروج و طرفدارانش برای جمع کردن آرا، به افرادی که مشکلات اداری دارند وعده حل مشکل را در قبال رأی دادن و انتخاب وی به عنوان نماینده داده اند.
کفش های نامزد
گفته می شود در تبلیغات یکی از نامزدها، طرفدارانش می گویند وی در گذشته کفش های خود را به فردی که کفش نداشته و او را به اتاق کارش آورده بودند، داده است و شب ها به محل سکونت متکدیان و کسانی که سرپناه ندارند، سر می زده است.
شنیده شده است در راستای وعده های انتخاباتی، برخی کاندیداها نام 2 شهر را به یک باره از طرف خود به شهرستان تغییر داده اند.
ذکر خیر
گفته می شود یک نامزد در یکی از شهرها 500 هزار تومان پول داده تا ذکر خیری از او در مراسم شهروندان شود.
خرید رأی
شنیده می شود طرفداران یکی از نامزدها به تعدادی از روستاییان 50 هزار تومان به عنوان هدیه داده است تا به او رأی دهند.
بیانیه یک تشکل
گفته می شود یک تشکل تخصصی در فاروج قرار است بیانیه خود را در حمایت از یک کاندیدای خاص به شکل رسمی اعلام کند.
نامه خانوادگی
شنیده شده است یکی از اعضای خانواده یک کاندیدا نامه ای در حمایت از او نوشته و آن را در فضای مجازی منتشر کرده است.
انصراف یک نماینده
شنیده شده یکی از کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در گرمه انصراف داد.
حلیم تبلیغاتی
گفته می شود یکی از نامزدها دست به ابتکار زده و به جای توزیع غذای رستورانی طبق برنامه ریزی هر بار در یک محله حاشیه شهر در شب اقدام به دادن حلیم به خانواده های کم بضاعت می کند و وعده تغییر و توسعه محله در صورت پیروزی در انتخابات را می دهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارشی از حال و هوای تبلیغات سرد و گرم نامزدها
تعداد بازدید : 35
ستادهای بی رونق و بارونق
تبلیغات یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از امروز آغاز شده است. تبلیغات از لا به لای کوچه پس کوچه ها و البته فضای مجازی به خیابان ها آمده و طرفداران و دست اندرکاران ستادهای انتخاباتی عزم خود را جزم کرده اند تا از تمام فرصت های پیش رو استفاده و زمان را به نحو مطلوبی مدیریت کنند تا در برابر رقبای دیگر کم نیاورند. یک هفته نفس گیر برای کاندیداها، طرفداران و ستادهای تبلیغاتی آن ها و به نوعی ماراتن انتخاباتی آغاز شده است و لحظه ای غفلت می تواند آن ها را از این گردونه خارج کند. خبرنگاران ما عصر دیروز و ساعاتی پیش از آغاز رسمی تبلیغات انتخابات، روایتگر حال و هوای تبلیغات سرد و گرم نامزدها و ستادهای بی رونق و بارونق شدند.
بوی چسب و رنگ
حیدرزاده- عصر چهارشنبه در حالی که ساعت 17:30 را نشان می دهد خود را به منزل قدیمی در یکی از خیابان های بجنورد می رسانم که رفت و آمد افراد مختلف در آن از ماه ها قبل ذهنم را به خود مشغول کرده بود، شک این که این محل، جایی برای انجام کارهای مقدماتی یکی از کاندیداهای شهر است به یقین تبدیل می شود. در حیاط مثل همیشه نیمه باز است و باز هم مانند شب های گذشته از همان دور، چندین مرد از پشت شیشه های پنجره دیده می شوند که در اتاق نشسته اند و در حال گپ و گفت هستند. هر چه به ایوان نزدیک تر می شوم بوی چسب و رنگ بیشتر استشمام می شود و لبخند روی عکس های کاندیدا که روی دیوارهای یکی از اتاق ها چسبانده شده است گویی از همان پشت شیشه به من خوشامد می گوید.روی ایوان منزل چندین جفت کفش مردانه دیده می شود، برخی از آن ها گلی و پاشنه بعضی از آن ها خوابیده است البته بین آن ها دو جفت کفش مرتب هم دیده می شود که آن طرف تر قرار گرفته است. در سالن اصلی 3 مرد جوان که روی زمین نشسته اند، خوشامد می گویند که یکی از آن ها مدیر تبلیغات محلی ستاد است. کمی استرس دارد و مدام با تلفن همراه خود مشغول صحبت است، در میان حرف هایش مواردی همچون فراهم کردن سماور و چای و مقدمات پذیرایی شنیده می شود و آن سوی خط، صدای زنی می آید که با گفتن چشم این مکالمه را خاتمه می دهد.در یکی از اتاق ها پوسترهای بزرگ کاندیدا در وسط پهن است و دو مرد جوان در حال نصب کردن تخته به آن ها و آماده سازی برای نصب هستند.
موسیقی و اتاق کسل کننده
صدیقی- انگار پلاک بالای سردر ستاد چشمک می زند و مهمانان را به داخل هدایت می کند. صدای بلند موسیقی ابتدای ورود به ستاد گوش هر تازه واردی را نوازش می کند و به نوعی او را به وجد می آورد تا با انرژی راهروی منتهی به اتاق اصلی محفل یاران و هواداران نامزد را طی کند. افرادی که اغلب نوجوان و جوان هستند به مهمانان خوشامد می گویند. راهروی نسبتاً طولانی منتهی به اتاق اصلی نشست، اتاق هایی را در خود جای داده است و هر کدام از افراد داخل این اتاق های کوچک وظیفه بزرگی همچون اطلاع رسانی در فضای مجازی و سایت ها را بر عهده دارند. سخت مشغول کارند تا جایی که اصلاً سرشان را بالا نمی گیرند تا ببینند چه کسانی در رفت و آمد به ستاد هستند. میزها برای پذیرایی از مهمانان چیده و روی هر کدام از آن ها یک قندان گذاشته شده است. مانیتور بزرگی روی دیوار نصب شده تا زمانی که مهمانان حرفی برای گفتن ندارند به تماشای برنامه ها بنشینند و نفسی تازه کنند. هر کدام از لیدرها یک استکان چای در دست دارند و در حین حرکت هم چای می نوشند و هم به شکل تلفنی افراد پشت خط را راهنمایی می کنند که بنرهای تبلیغاتی را هر چه زودتر به شهرستان ها برسانند تا زودتر کار نصب آن ها روی دیوار شهرها به اتمام برسد و گوی سبقت را با این کار از سایر رقبای شان بربایند. برخلاف ورودی ستاد که موسیقی هیجانی در حال پخش است اتاق جلسات سرد و کسل کننده است. لحظاتی سکوت حاکم می شود، لحظاتی بحث های انتخاباتی از معایب رقیبان و محاسن کاندیدای مدنظرشان فضا را داغ می کند اما خیلی زود فروکش می کند و دوباره از لیدرها سراغ کاندیدای شان را می گیرند که با جمله تکراری «در جلسه داخلی است» مواجه می شوند. ناگهان یک نفر که رنگ رخسارش از سر درون خبر می دهد وارد ستاد می شود و رو به یکی از لیدرها سراغ کاندیدای مجلس را می گیرد. لیدر نماینده از او سوال می کند کارش چیست؟ او پاسخ می دهد زنم را از بیمارستان مرخص کرده ام اما پولی برای خرید دارو و اقلام خوراکی ندارم. او با پاسخی دلسرد کننده جوابش را می گیرد و به نوعی به دنبال نخود سیاه فرستاده می شود! ساعتی از حضور افراد به نوعی هوادار در ستاد می گذرد که چایی لب سوز از راه می رسد و مهمانان با صرف چای یکی یکی از محل خارج می شوند. صدای بانگ اذان بلند می شود اما کمتر کسی از جایش برای اقامه نماز بلند می شود و عجیب تر این که با پخش اذان صدای بلند موسیقی قطع نمی شود.
پوسترها آماده می شود
اسدی- چند ساعت مانده به آغاز رسمی تبلیغات کاندیداهای بهارستان، سری به ستادهای انتخاباتی می زنم تا از وضعیت آن ها با خبر شوم. در ساعت 17:30 چهارشنبه ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداهای نام آشنا خلوت تر از آن چیزی است که انتظار می رود. این نامزد یک منزل مسکونی را برای ستاد موقت خود در روز مورد نظر در نظر گرفته بود تا از روز پنج شنبه ستاد رسمی خود را افتتاح کند. ستاد بسیار خلوت است. در واحد آقایان 5 یا 6 نفر نشسته اند و با تلفن های همراه خود مشغول کار هستند، برخی نیز مشغول آماده کردن پوسترهای تبلیغاتی نامزد انتخاباتی خود هستند. در واحد خواهران صندلی ها در گوشه ای روی هم چیده و یک قطعه فرش نیز در گوشه ای رها شده است، بخاری با بیشترین شعله در حال گرم کردن فضای بزرگ این واحد است و تنها 4 خانم در حال آماده کردن عکس ها و پوسترهای تبلیغاتی این نامزد هستند. نگاهی به آن ها می اندازم اما نه کسی می پرسد برای چه آمده ام و نه کسی می خواهد بداند چه کسی هستم. یکی از آقایان تنها به گفتن این جمله که تبلیغات رسمی از ساعت 12 شب آغاز می شود، بسنده می کند.به ستاد تبلیغاتی یکی دیگر از کاندیداها در نزدیکی یک چهارراه می روم. ساعت 18:30 است اما در ستاد بسته است، پرچمی بر سردر ستاد چسبانده و پرچمی نیز از در آن آویخته شده اما خبری از فعالیت پیش از آغاز رسمی انتخابات در این ستاد نیست.
آماده باش!
محمد آگاهی- 6 یا 7 نوجوان آماده کار هستند. مسئول ستاد به مسئول تدارکات می گوید که چرا بساط شام این نوجوانان آماده نیست؟ این ها تا صبح کار دارند. مسئول هماهنگی نوجوانان آماده کار برای چسباندن بنرها و تبلیغات پیش می آید و می گوید که این پسرها عجله دارند اما مسئول ستاد می گوید: زودتر از 12 شب که نمی توانیم تبلیغ کنیم. آبدارچی استکان ها را جلوی نوجوان ها می گذارد. در اتاق فکر ستاد همهمه است. اعضای ستاد برای افتتاحیه در ساعت 22 آماده می شوند اما خود کاندیدا در شهری دیگر است و مسئول ستاد می گوید تا یک ساعت دیگر می رسد. بنرهای بزرگ تبلیغاتی برای نصب در نقاط مختلف آماده اند. دور تا دور اتاق را عکس ها و بنرهای تبلیغاتی پر کرده اند. در این میان 60 تا 70 لوح تقدیری که این کاندیدا گرفته و روی یکی از دیوارها نصب شده است خودنمایی می کند. با خداحافظی با اعضای ستاد سراغ ستاد یکی دیگر از داوطلبان خستگی ناپذیر برای حضور در انتخابات مجلس می روم. او خود در ستاد حاضر است و بر روند فعالیت های تبلیغاتی از نوع نصب بنر نظارت دارد. بنرهای بزرگ روی هم ریخته شده اند و در میان گروه ها تقسیم می شوند. کاندیدا همزمان که دفتر را مدیریت می کند گوشی هم یک لحظه از دستش نمی افتد. گاه پشت خطش افراد سیاسی می آیند و در مورد حمایت از احزاب گفت و گو می کنند.
کاندیدایی که آماده نشده بود
علوی- اگر چه تا آغاز تبلیغات کاندیداهای مجلس شورای اسلامی چند ساعت بیشتر باقی نمانده بود اما گویا برخی کاندیداها کمی از قافله عقب مانده بودند. خبرنگار ما چندین بار خیابانی را که محل فعالیت یکی از ستادهای نامزدها بود، طی کرد اما هیچ نشانه ای از فعالیت آن پیدا نکرد، دست آخر وارد مکانی که قرار بود ستاد در آن جا مستقر باشد، رفت و خانمی را تنها یافت که پشت میزی نشسته و در را به روی خود بسته بود. وقتی در زد و در به رویش باز شد فهمید که هنوز اثری از اسباب کشی و آماده سازی محل نیست.
سکوت در اتاق کوچک
مرتضوی- چند ردیف صندلی چیده شده در یک اتاق کوچک تنها نشانه ای است که سبب می شود بفهمی این جا ستاد یکی از نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی است اما خبری از رفت و آمدهای اولیه برای آماده سازی فضا نیست. سکوت حاکم بر فضا با ورودم شکسته می شود، انگار تنها مراجعه کننده من هستم. می پرسم این جا ستاد تبلیغاتی است؟ و جوابم «بله» ای سرد از سوی پسر جوانی است که گویا تنها مامور چیدمان صندلی در اتاقی 3 در 4 است. با این که چند ساعت بیشتر به آغاز تبلیغات باقی نمانده و شور و حالی وصف ناپذیر در میان برخی ستادها به چشم می خورد تا جایی که برای آماده سازی ستادهای شان برو بیایی برپاست و حضور دوستان و آشنایان حتی برای عرض خداقوت رنگ دیگری به فضای انتخاباتی شهر بخشیده اما برخی ستادها در سکوت و بدون هیچ حرکتی، در خواب تبلیغاتی به سر می برند و انگار از همین ابتدا گوی و میدان را به رقیبان خود سپرده اند. تنها چند ردیف صندلی که یک به یک در حال چیده شدن است، بیانگر این است که این مکان قرار است ستاد یکی از نامزدهایی شود که می خواهد در فرصت پیش رو خودش را به مردم شهر معرفی کند. به فاصله کمی و در حدفاصل یک چهارراه، به ظاهر ستاد دیگری برپا شده است که به نظر می رسد هر آن چه را که باید برای راه اندازی ستاد فراهم کرده و با خیالی آسوده تا آغاز رسمی زمان تبلیغات، مهر تعطیلی زده است. 3 میز و بیست و چند صندلی و یک چراغ، تنها مواردی است که در فضای تبلیغاتی موجود به چشم می خورد.
شیرینی زبان
در ستاد انتخاباتی یک نامزد، نوای قوشمه در سالن پیچیده بود. مردی در بیرون از سالن، افراد را به داخل راهنمایی می کرد. بالای مجلس مهمانی که مشغول سخنرانی بود از همه می خواست دست های شان را بالا بگیرند و یا علی(ع) بگویند. پذیرایی ساده و به دور از هر گونه ریخت و پاشی بود. مهمان های سالن از هر قشری بودند؛ دکتر، مهندس، دانشجو و زنان خانه دار و سوالات شان از سوی نامزد انتخابات بی پاسخ نمی ماند. خانمی با سینی چای به من نزدیک شد. برخورد گرم و صمیمانه و شیرینی های کوچک زبان در دست های مهمان های نشسته روی زمین چشم نوازی می کرد. دانشجویان و عموم مردم سوال می کردند و کاندیدا با لبخندی بر لب پاسخگو بود. برخی هم شالی با رنگ خاص دور گردن شان انداخته بودند.
چگونه تبلیغات کنیم؟!
شیری- شب گذشته به ستاد یکی از نامزدهای انتخاباتی که در ابتدا به نظر می رسید کسی حضور ندارد و احتمالاً منتظر آغاز زمان رسمی تبلیغات هستند، وارد شدم. پشت در ورودی تنها سه جفت کفش دیده می شد اما وقتی وارد سالن شدم با حضور تقریباً 12 خانم که در حال خوردن چای و شیرینی بودند و در مورد چگونگی تبلیغات صحبت می کردند مواجه شدم، همه گرد هم آمده بودند و با دیدن هر تازه واردی برق امید و شادی در چشمان شان دیده می شد و با این که برای اولین بار بود که با آن ها رو به رو می شدم اما برخورد گرم و صمیمی آن ها باعث شد احساس غریبی در بین آن ها نداشته باشم و با خالی کردن صندلی برایم به همراه آن ها وارد بحث شان شدم. رفت و آمد کمتر و به دور از انتظار بود اما گویا همان تعداد اندک طرفداران هم با قدرت آمده بودند تا نامزد مورد نظرشان را روانه بهارستان کنند. اگرچه به نظر می رسید برنامه ریزی های زیادی برای تبلیغات دارند اما زمان و مکان سخنرانی های نامزد انتخابی شان را محرمانه می دانستند و سعی داشتند با آغاز زمان رسمی تبلیغات زمان و مکان سخنرانی و ستاد مرکزی تبلیغات را اعلام کنند.
آشپزخانه ای که ستاد شد
نجفیان-3 ستاد انتخاباتی متعلق به ۳ نامزد در نزدیکی هم در ابتدای یک خیابان قرار داشتند. ستاد یکی از نامزدها پیش از این یک آشپزخانه بود که شب گذشته در حال جا به جایی وسایل آن بودند.کرکره ستاد یکی از نامزدهای دیگر هم کشیده شده بود. در ستاد یکی دیگر از نامزدها هم که پیش از این مغازه بود تعدادی صندلی قرار گرفته بود اما فعالیتی را شاهد نبودیم.در ابتدای یک خیابان دیگر ستاد دیگر داوطلب انتخابات قرار داشت که در حال نصب داربست پشت درهای بسته اش بودند تا مهیا شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مراسم چهلم سردار دل ها امشب برگزار می شود
تعداد بازدید : 115
اربعین رسید
مراسم چهلمین روز شهادت سردار دل ها امشب دربجنورد برگزار می شود.به گزارش خبرنگار ما، مراسم اربعین شهادت سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» بعد از نماز مغرب و عشا در حرم امامزاده سیدعباس(ع) برگزار می شود.
گرمه معطر به عطر سردار
محمودیان- مراسم چهلمین روز شهادت سردار دل ها، سپهبد شهید «سلیمانی» در گرمه برگزار شد. حجتالاسلام «لونی» عضو هیئت رئیسه مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این مراسم، زنده نگه داشتن نام سردار بزرگ اسلام را وظیفه همه مردم دانست و گفت: فداکاری ها و رشادت های سردار شهید «سلیمانی» و یارانش بود که امروز ما این امنیت را در کشور داریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شبی در محفل «اربابان عقربه ها»
تعداد بازدید : 344
شما را برق نگیرد
یوسف صدیقی
سرما زوزه کشان سکوت شب را می شکند و با گذر از پیچ و تاب کوچه های باریک، به گونه های رهگذران شلاق می زند. صدای قهقهه چند نفر همراه با موزیک از پنجره خانه ای که مشرف به کوچه است، شنیده می شود؛ خانه ای مرموز با افراد خاص که هیچ ابایی از نعره کشیدن های ننه سرما ندارند. فضای خانه شان همچون خانه های غیرمجاز برخی در این شهر گرم و مانند سوناست.
واهمه ای از حساب و کتاب قبوض آخر ماه ندارند، به قول آن ها سرما داخل خانه های شان جایی ندارد و از فرط گرما نفس زنان فراری می شود. عقربه های کنتورها (آب، برق و گاز) با فرمان آن ها می چرخند و از تپش می افتند. هر چقدر امر کنند به همان اندازه عقربه های کنتور، اعداد را ثبت و ضبط می کنند، گویا نبض کنتورها در دستان آن هاست.
«اربابان عقربه ها»، «جراحان کنتور»، «فرشته های مجانی»، «رابین هودهای به روز شده» و «دشمن سرما» از جمله القابی است که مانند مدال از سوی دوستان شان بر گردن آن ها آویزان شده است.
شاید بعضی از ما در همسایگی یا در میان اقوام و دوستان خود با افرادی برخورد کرده باشیم که به گرفتن انشعاب غیرمجاز (آب، برق و گاز) اقدام کرده اند. شاید این عمل از دید برخی از ما اهمیت نداشته باشد و نوعی زرنگی تلقی شود اما باید بدانیم که از نظر قانون سرقت محسوب می شود و این افراد مجرم هستند.
ارائه خدمات عمومی بر عهده دولت است، بر این اساس هر کسی بدون اطلاع و اجازه دولت از این اموال استفاده کند در واقع مرتکب ربودن مال غیر یا همان «سرقت» شده است.
غروب یکی از روزهای زمستان که سوز سرما تا مغز استخوان نفوذ می کند و گویا آدم را نیشگون می گیرد مهمان عده ای از «هپروتی های متخصص» در یکی از محله های شمالی شهر می شوم! ساختمانی 3 طبقه که به قول راهنما پایه اش از بنیان خراب است (غیرمجاز ساخته شده)، سیم های برق همچون تارهای در هم تنیده چنان از ساختمان بالا و پایین رفته که آدم را گیج میکند و نمیدانی مبدأ و مقصدشان کدام است. بعد از ورود به خانه با فضای مه آلود مواجه می شوم که گویا در یک گردنه بلند مه آلود ایستاده ام. مهمانان هر کدام در گوشه ای با وضعیتی نامناسب نشسته اند و انگار در سونا لم داده اند و با تعریف لطیفه های نامناسب قهقهه و روی تفاله های آجیل غلت می زنند!
شعله های بخاری، هم پای کولر گازی چنان گرما را پخش می کند که عرق بر پیشانی ات می نشیند و به ناچار باید یا رخت از تن بیرون کنی یا خودت را به پنجره باز برسانی که ننه سرما بیرون همچنان همه چیز را منجمد می کند. نگاهم از پنجره به ساختمان روبه رو می افتد که صاحبش از ترس نفوذ سرما و هزینه نجومی قبوض آخر ماه بیخ تا بیخ پنجره ها را عایق کرده است.
با خودم فکر می کنم صاحبخانه یا خیلی پولدار یا مواد عقل اش را ضایع کرده است که از یک طرف درجه بخاری های گازی و برقی را تا ته می پیچاند و از طرفی برای خلاص شدن از گرمای سونا گونه خانه، پنجره ها را باز کرده است.
یکی از حاضران که متوجه نگاهم به فضای ضد و نقیض خانه شده است، رو به من می گوید: «تازه وارد زیاد جوش نزن، صاحبخانه نه لارج و نه نشئه است، او متخصص استفاده رایگان از انشعابات(آب، برق و گاز) است! بیا بشین و گذر شب را در این «سونا» با گرمای دلپذیر نظاره کن که دم غنیمت است و گرنه در خانه ات باید از ترس هزینه نجومی قبض گاز تا صبح چاقو دسته کنی».
قهقهه هپروتی ها که گویا در یک حمام عمومی لم داده اند فضای دودی را بر هم می زند.
چند دقیقه ای از حضورم می گذرد که به قول جمع حاضر ارباب عقربه های کنتور( گاز) به جمع «پنجه طلاها» وارد می شود و فردی به سبک یکی از سریال ها خطاب به او می گوید: «ای گرمابخش، ای نورانی بخش، ای ارباب فقرا خوش ویامدی»! مدام دود قلیان را از ریه های شان خارج می کنند و آماده کار غیر قانونی و در عین حال خطرناک می شوند.
یکی دیگر از هپروتی ها که نگاهش با عرق پیشانی ام گره می خورد با طنز به من می گوید: «داداش کیسه بدم خدمتت، گویا بدنت نرم شده بگم دلاک بیاد خدمتت»! باز نیش فضایی ها با شنیدن این جملات تا بنا گوش باز می شود و از شدت قهقهه سقف اتاق به لرزه در می آید. کنجکاو می شوم تا از نزدیک با کار این افراد آشنا شوم که چگونه با دستکاری عقربه ها و گرفتن انشعاب قبل از کنتور دست به این کار غیر قانونی می زنند.
عقربه های ساعت 20 را نشان می دهد، با گروهی چند نفره که هر کدام در یک کار تخصص دارند وارد یک ساختمان در حاشیه شهر می شویم تا به درخواست صاحبخانه کنتور برقش را رام کنند! متخصص یا «ارباب عقربه ها» همچون جراحان آماده کار غیر قانونی می شود. ابتدا کنتور برق را از دیوار آزاد می کند و جلو می کشد تا کار غیر قانونی اش را انجام دهد. نفس ها در سینه حبس می شود تا جایی که می توان صدای قلب شان را شنید. شوخی نیست ماجرای مرگ و زندگی در میان و فقط کافی است خطای کوچکی از سوی متخصص هپروتی رخ دهد تا فاجعه ای شکل بگیرد. شخص حرفه ای ابتدا دستکش عایق را در دستش می کند و تیغ تیزی را روی کابل برق پشت کنتور می کشد و آن را زخمی می کند. بعد از باز کردن لایه روی کابل با ظرافت تمام یک فاز از آن می گیرد و دوباره پلمب می کند. کابل غیرمجاز را با مهارت از پشت کنتور برق که روی دیوار آن سوراخی ایجاد شده است به داخل خانه می فرستد تا بقیه کار را انجام دهد.
چهره صاحبخانه دیدنی است چنان دستش را برای موفقیت فرد حرفه ای بالا برده که گویا دارد برای یک قهرمان دعا می کند! پشت دیوار کنتور برق خبری است و از دزدی روایت می کند که برق رایگان را روانه ریه های سیم های خانه ها می کنند بدون این که آب از آب تکان بخورد. با مهارت برق از پشت کنتور گرفته می شود و در ظاهر هیچ چیزی قابل رویت نیست و همه چیز در امن و امان است.
لبخند بر لبان صاحبخانه طمع کار می نشیند و گونه های متخصص هپروتی را بوسه باران و گروه را به مقصد محله ای دیگر بدرقه می کند. وقتی می پرسم چطور ماجرا توسط کنتور خوان ها لو نمی رود؟ پاسخ می دهد: «مثل این که به کار ما ایمان نداری؟ فکر آن جا را هم کرده ایم. تاریخ قرائت کنتور تقریباً معلوم است. یک هفته قبل از این که قرائت از سوی کنتور خوان انجام شود آهن ربا به مرخصی می رود تا کنتور چرخش عادی اش را داشته باشد و کسی به موضوع شک نکند»! او سپس چگونگی استفاده از انشعاب غیرمجاز آب را توضیح می دهد.
از همه عجیب تر باز کردن کنتور گاز است که گویا فنون رمز و راز این کار پیچیده فقط نزد آنان است.
صاحبخانه این بار یک پیرزن است و دل تو دلش نیست که زودتر کنتور گاز منزلش دستکاری شود. عقربه های ساعت از 22 گذشته است و گروه دست به کار می شوند تا کنتور را از روی دیوار به زیر بکشند. یکی از آن ها داخل کوچه کشیک می دهد و مدام ندای همه چیز در امن و امان است را سر می دهد تا گروه بدون دلهره به کارشان ادامه دهند. دیدن چنین صحنه ای آدم را میخکوب می کند.
کنتور گاز از 2 طرف باز و توسط متخصص جراحی می شود. یکی از هپروتی ها رو به پیرزن که دندانی در دهان ندارد، می گوید: جاروبرقی را بیاور که در یک چشم به هم زدن درخواستش را اجابت می کند. متخصص حرفه ای لوله جاروبرقی را در ورودی کنتور گاز می گذارد و رو به پیرزن می گوید: «ننه چقدر قبض برایت بیاید؟» پیرزن جواب می دهد: «مادر خودت می دانی که من یک مستمری ناچیز دارم، از 10 هزار تومان بیشتر نشود.» حساب و کتاب محاسبه هر متر مکعب گاز را خوب می دانند که چه عددی چه هزینه ای را نشان می دهد.
در کمال حیرت، «ارباب عقربه ها» با جاروبرقی شمارشگرها را به عقب بر می گرداند تا روی اعداد دلخواه او بایستند. پیرزن مدام می گوید که بیشتر از 10 هزار تومان قبض نیاید. البته به گفته این «رابین هود» امروزی غیر از این روش راه های دیگری هم وجود دارد. مثل روش های قبلی یک هفته قبل از قرائت کنتور مانع برداشته می شود تا شک برانگیز نشود. او اضافه می کند: البته در برخی موارد صاحبخانه فراموش می کند که مانع را قبل از آمدن کنتورخوان بردارد و همین ماجرا باعث تعویض کنتور و جریمه های سنگین می شود. به گفته قائم مقام شرکت برق استان حدود 355 هزار مشترک برق در خراسان شمالی وجود دارد که حدود هزار مشترک از این تعداد غیر مجاز است. «علیخانی» استفاده غیرمجاز از شبکه سیمی را رایج ترین آن می داند که به گفته خودش هم اکنون با تبدیل آن ها به کابل های تک نگهدارنده دیگر امکان استفاده غیرمجاز داخل شهرها وجود ندارد اما از طریق دستکاری کنتورها انجام می شود. به گفته این مسئول تمام کنتورها در شهرها هر 2 ماه یک بار و در روستاها هر 4 ماه یک بار بررسی و جلوی خیلی از سوء استفاده ها گرفته می شود. «علیخانی» تصریح می کند: درصد تلفات ذاتی شبکه ها در استان طی امسال شاید به 8.5 درصد برسد که با توجه به تولید و مصرف میزان انرژی می توان پی برد که نیمی از این تلفات مربوط به انشعاباتی است که به طور غیرمجاز استفاده می شود.
بر اساس آمارها، ایران یکی از معدود کشورهایی است که اقدام به پرداخت یارانه در این گونه امور می کند. سرقت گاز شهری یا برق و آب یکی از پدیده های مذموم است که علاوه بر محکومیت و مجازات جبران خسارت وارد شده را می طلبد.
گفت و گو
275 انشعاب خلاف
صدیقی- در سال گذشته 275 مورد انشعاب غیر مجاز برق و دستکاری کنتور شناسایی شد.
به گفته رئیس گروه نظارت و کنترل بر لوازم اندازه گیری برق خراسان شمالی با در نظرگرفتن حدود 363 هزار مشترک موجود در استان تقریباً هفت صدم درصد از مشترکان به دستکاری کنتور و گرفتن برق غیرمجاز اقدام کردند. «دلبری» اعلام کرد: در شهرستان شیروان بیشترین آمار دستکاری و انشعابات برق غیرمجاز با 155 مورد در استان وجود داشت و بجنورد با 44 مورد در ردیف بعدی قرار گرفت.
وی هزینه ضرر و زیان وارده استفاده از انشعابات غیر مجاز به شبکه برق استان را که بیت المال محسوب می شود بیش از یک میلیارد و 700میلیون ریال طی سال گذشته ذکر کرد. به گفته این مسئول، هر یک از اقدامات از قبیل دستکاری و فک پلمب کنتور، دریافت انشعاب غیرمجاز (قبل از کنتور) و تعویض فیوز خودسرانه تخلف محسوب می شود و مصداق بارز سرقت است که مجازات استفاده کنندگان غیر مجاز از کنتور علاوه بر پرداخت همه خدمات و بهای مصرفی و جزای نقدی تا 60 میلیون ریال قطع برق به مدت 3 تا 6 ماه است.
«دلبری» افزود: دستکاری و استفاده غیرمجاز علاوه بر افزایش تلفات برق (غیر فنی) شرکت از بُعد ایمنی حائز اهمیت است که در موارد متعدد مشاهده شده فرد سارق حین دستکاری و سرقت تجهیزات دچار برق گرفتگی شده و حتی فوت کرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.