صدیقی- پسر ناخلفی برای سرکیسه کردن پدرش دست به اقدام عجیبی زد. پسر معتاد که تراکتور و ابزارآلات پدرش را به بهانه تعمیر از او گرفته بود در یک اقدام عجیب با فروش آن ها به جای تعمیر به نوعی دست پدرش را در پوست گردو گذاشت.
مالباخته که از رفتار فرزندش غافلگیر شده و به شدت ناراحت بود در این باره گفت: با توجه به این که فصل شخم زمین های کشاورزی بود یک روز پسر بزرگم نزد من آمد و به بهانه این که سرم شلوغ و از طرفی سن و سالی از من گذشته است به من گفت که می خواهد با کمک کردن به من باری از روی دوشم بردارد.
پسرم از من خواست تراکتور و بقیه ابزار آلات شخم و شیار را در اختیار او قرار دهم تا او با کمک دوست تعمیرکارش دستی به ماشین آلات بکشد تا در زمان کار دچار مشکل همیشگی و خرابی تراکتور نشوم.
من که از پیشنهاد خیرخواهانه پسرم کلی به وجد آمده بودم، قبول کردم و ذوق زده همه آن چه را که او می خواست در اختیارش گذاشتم.
مدتی از این ماجرا گذشت و دیدم خبری از پسرم نشد و از طرفی هم برای شخم زدن زمین احتیاج به تراکتور داشتم برای همین چند بار سراغ پسرم را گرفتم تا ببینم تعمیر ابزارآلات شخم در چه مرحله ای است.
هر بار پسرم به بهانه ای مرا قانع می کرد و بعد از آن وعده می داد که به زودی تعمیرات تمام خواهد شد.
چند هفته ای از این ماجرا گذشت تا این که به او شک کردم و بدون اطلاع پسرم راهی تعمیرگاه مدنظر شدم.
زمانی که به تعمیرگاه رفتم در کمال تعجب دیدم اثری از تراکتور و بقیه ابزارآلاتم نیست و تعمیرکار هم از پرسش من متعجب شد که از کدام تراکتور و ابزارآلات صحبت می کنم.
بعد از این اتفاق متوجه کلاهبرداری پسرم شدم و با ناراحتی سراغ او رفتم.
پسر ناخلف ام وقتی فهمید که من به دروغ گویی او پی برده ام با گستاخی تمام در جوابم گفت که پیشاپیش ارث خودش را گرفته و همه آن را هم خرج بدهی های خودش کرده است.
با شنیدن این جملات و درگیری با پسرم از شدت ناراحتی زار زار به حال خودم گریه و به توصیه همسرم برای حفظ آبرو از شکایت صرف نظر کردم چون می گفت با این کارم دودش در چشم خودمان خواهد رفت.