مریم ضیغمی-30 شهریور سال 1369 در بابل کنار به دنیا آمد. «میلاد میرزایی» با سریال شبانه «بانوی عمارت» مهمان شبکه ۳سیماست. گفت و گوی ما را با این بازیگر در ادامه بخوانید.
چطور به بازیگری علاقه پیدا کردید؟
برای اولین بار می خواهم مسئله ای را رسانه ای کنم. من در بچگی لکنت زبان داشتم و این موضوع باعث شد رو به تنهایی بروم. روزی به شکل اتفاقی سوار یک تاکسی شدم که پیرمردی نیز در آن تاکسی بود و برای اولین بار او به من پیشنهاد داد که برای بهتر شدن لکنت زبانم به کلاس های تئاتر بروم. در سال 84 نزد استاد ابوالحسنی رفتم و شروع به کار تئاتر کردم و هنوز هم مشغولم. این موضوع باعث شد من انگیزه پیدا کنم و بعد از شش ماه گوینده رادیو شدم و در کار دوبله نیز تجربه هایی در شبکه استانی مازندران دارم.
اصالت شما مازندرانی است؟
بله، برای رسیدن به این جا خیلی تلاش کردم و خوشبختانه راهی باز شد و بعد از فعالیتم در شبکه استانی به تهران آمدم. پیش از این که در سریالی بازی کنم خیلی تمرین می کردم. یک گروه داشتیم که در آن جا تئوری های تئاتر را کار می کردیم و همین باعث شد در خصوص کارهایی که انتخاب می کنم زاویه دیدی داشته باشم بنابراین همیشه سعی کردم متفاوت انتخاب کنم.
اصلاً فکرش را می کردید که طی این مدت تا این جا پیشرفت کنید؟
آدمی هستم که روی تصمیم هایی که می گیرم پافشاری می کنم. در گذشته همه به من می گفتند که صدایت خوب نمی شود اما به آن ها میگفتم که روزی دوبلور می شوم، به من میگفتند نمی توانی بخوانی اما خواننده شدم. اینک آواز میخوانم و همه این کارها را به خاطر بازیگری انجام دادم یعنی به خاطر بازیگری مدتی در کلاس های عکاسی و دوره های مختلف ورزشی شرکت کردم و خواندن موسیقی را نیز به خاطر عشق و علاقه ام به بازیگری انجام دادم.
افرادی که به عشق بازیگری از شهرستان به تهران می آیند چه سختی هایی را تحمل می کنند؟
در روزهای اولی که به تهران می آمدم نزدیک ساعت 4:30 از شهر بابل حرکت می کردم تا به تهران برسم. پول چندانی به همراه نداشتم و پولم فقط به اندازه هزینه رفت و برگشت من به تهران بود تا چند کار تئاتر ببینم و برگردم و هیچ حامی جز پدر و مادرم نداشتم.
بعد از شش ماه رفت و آمد برخی دوستانم به من گفتند در منزل آن ها بمانم و دیگر رفت و آمد نکنم چون بسیار برایم مشکل و هزینه بردار بود. در این مدت تئاتر می رفتم و سعی می کردم با بازیگرها ارتباط برقرار کنم.
در خیلی از سریال ها بازی کردم؛ نوار زرد، محکومین، رنج پنهان و بانوی عمارت. یک فیلم خوب را هم چندی پیش به پایان رساندم که فیلمی ایرانی - فنلاندی است و 50 درصد آن در ایران می گذرد و 50 درصد در فنلاند و بازیگران سرشناس کشور فنلاند در آن حضور دارند.
آیا در کنار بازیگری درس هم می خواندید؟
در شهر خودم لیسانس رایانه گرفتم و در دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم اما به خاطر مشغله کاری نتوانستم ادامه تحصیل بدهم.
پس می توان گفت بازیگری برای شما تنها شهرت نبود بلکه عشق و لذت نیز به شمار می آمد؟
بله، باید بگویم که خودم را فدای بازیگری و با تمام وجود تلاش کردم و با خودم می گفتم در این راه تنها آشنا و پارتی من خداست.
مهم ترین اتفاق زندگی من این بود که با «عزیز ا... حمیدنژاد» فردی مهربان و کاربلد و کارگردانی بنام آشنا شدم. پیش از این در سریال «چرخ و فلک» با او همکاری کرده بودم و خوشبختانه برای بازی در سریال «بانوی عمارت» به من اعتماد کرد.
شما و تمام عوامل این سریال، کار خود را به خوبی انجام داده اید به شکلی که خیلی ها متوجه کیفیت خوب این سریال شده اند و آن را دنبال می کنند.
این باعث خوشحالی است که یک سریال این قدر مورد استقبال قرار گرفته است. به هر حال ساخت سریال زمان بر و سخت بود. با وجود این که فضای سریال به دوره قاجار بازمی گردد ولی کارگردانی خوب حمیدنژاد باعث شد کار باکیفیت و دیدنی شود.
فکر می کنید کارگردان چه خصوصیاتی را در شما دید که برای بازی در سریال انتخاب تان کرد؟
در سریال «چرخ و فلک» در سکانس های کوتاهی بازی کردم اما چون عادت دارم برای هر کاری برنامه ریزی کنم هفته ها روی آن کار کردم. فکر می کنم آقای حمیدنژاد مرا درک می کرد و می دانست که برای اجرای هر نقش چقدر تمرین و تلاش می کنم و چقدر برایم بازیگری مهم است. برای اجرای نقش «رشید» در سریال «بانوی عمارت» نیز همین کار را انجام دادم؛ خیلی روی آن فکر کردم تا توانستم به نقش برسم و آن را به گونه ای بازی کنم که نه خیلی منفی باشد و نه خیلی مثبت. سعی کردم این شیوه بازی را تا پایان حفظ کنم. خوشبختانه واکنش های خوبی از سوی مردم دیدم. اگر چه شاید نقش رشید به اندازه نقش اول دیده نشود اما خودم خیلی تلاش کردم تا رشید دیده شود.
بیشتر بازیگران از پرداخت نشدن دستمزدها گلایه دارند؛ آیا شما به این فکر هستید که از راه دیگری درآمدی به دست آورید؟
فکر می کنم ما باید از حرفه ای که داریم و از چیزی که بلد هستیم پول دربیاوریم. سعی می کنم روی کارهایی تمرکز کنم که یاد دارم و فکرم را زیاد درگیر کارهای دیگر نکنم. شاید اکنون زندگی سختی داشته باشم اما از راهی پول در می آورم که آن کار را بلدم و این برایم شیرین است.
کار در دوبله و رادیو چه دشواری هایی دارد؟
دوبله جدا از تمام کارهای دیگر است و در آن باید روی فن بیان کار کنید، باید همه ابعاد گویندگی در لحن و بیان شما در هنگام دوبله یک شخصیت وجود داشته باشد. شما باید تمام جوانب آن کاراکتر را در نظر بگیرید مثلاً این که چاق است یا لاغر.
با توجه به سختی هایی که در این حرفه کشیده اید دوست دارید به کجا برسید؟
هیچ وقت مقصدم را تعیین نکرده ام و همین که در راه هستم به من خوش می گذرد. انتخاب کردم که این گونه زندگی کنم. خدا را شکر چیزی را دور از دسترس برای رسیدن به اهدافم نمی بینم. حالا هر چیزی که باشد؛ می تواند دریافت جایزه سیمرغ یا جوایز بین المللی باشد.