کوله بار خاطرات هیئت های بجنوردی در آستانه چهل و هشتم
نویسنده : علوی
عاشقان حسینی آن روزها خاطرات و نقل قول های زیادی از بزرگ ترهای شان در سکوت شب های تاریک آن موقع ها از واقعه عاشورا شنیده بودند و نسل به نسل آن ها را به فرزندان شان منتقل می کردند. کودکان هم از همان ابتدا با نجواهای عاشورا آشنایی داشتند و مادران به ویژه در ماه های محرم و صفر و در شب های عزاداری سالار شهیدان هر وقت می خواستند کودکان شان را به خوابی خوش دعوت کنند، قصه ای از قصه های کربلا را می گفتند و با کشیدن دست نوازش بر سر آن ها یک به یک و مو به مو روایت های برپایی چادرهای سپاه سالار شهیدان، جنگ آوری و شجاعت آن ها را برای شان نقل می کردند.
آن ها از رشادت های حضرت «علی اکبر(ع)» و از معصومیت حضرت «علی اصغر(ع)» می گفتند و همان طور که پلک های کودکان سنگین و سنگین تر می شد، اشک از پهنای صورت شان جاری می شد و دل آن ها را پر از درد می کرد.صفر که به روزهای پایانی خود نزدیک می شد برای خراسانی ها به ویژه بجنوردی ها حال و هوای خاصی داشت. آن هایی که می توانستند، قصد عزیمت به مشهد مقدس را می کردند تا به خاطر این که توفیق زیارت امام حسین (ع) را پیدا نکرده بودند به پابوسی امام رضا(ع) بروند و عقده دل را آن جا بگشایند و با دلی لبریز از عشق برگردند. آن موقع زیارت و پابوسی امام حسین(ع) کار بسیار دشواری بود و وسایل حمل و نقل مانند امروز مهیا نبود. بیشتر هیئت های مذهبی بجنورد در آن زمان پس از برگزاری مراسم اربعین، قصد عزیمت به مشهد و برگزاری مراسم پرشوری را در حسینیه بجنوردی های این شهر می کردند. از مدت ها قبل زمینه حضور عزاداران و هیئت های مذهبی در بجنورد فراهم می شد و بزرگان هیئت ها با مشارکت خودشان و مردم هزینه های این سفر معنوی را تامین می کردند. در سال های خیلی دور که در بجنورد فقط یک دستگاه مینی بوس موجود بود، مردم و دل باختگان امام مهربانی ها، یک هفته قبل از فرا رسیدن 28 صفر برای رفتن به مشهد نزد راننده مینی بوس که آن زمان به آن «شوفر» می گفتند، می رفتند و نام شان را می نوشتند و در روز موعود مینی بوس در یکی از میدان های اصلی شهر که به طور معمول میدان شهید یا کارگر بود، توقف می کرد و راننده منتظر می ماند تا مسافرانی که ثبت نام کرده اند سوار شوند سپس راهی مشهد می شد.
یکی از شهروندانی که بارها در مراسم 28 صفر در مشهد بوده است، بیان می کند: آن موقع ها کوچک بودم که همراه با پدرم در حسینیه «نایب علی» بجنورد به عزاداری می پرداختیم و همه ساله زمانی که پدرم می خواست برای مراسم عزاداری پایان ماه صفر به مشهد برود مرا نیز همراه خودش می برد. وی که خود را «عظیمی» معرفی می کند، ادامه می دهد: مسافرانی که از بجنورد عازم زیارت حرم امام رضا(ع) می شدند، باید علاوه بر وسایل شخصی، رختخواب و ملزومات دیگر سفر را بر می داشتند زیرا مسافرخانه های آن موقع هیچ گونه امکاناتی نداشتند و فقط کف آن ها با موکت یا فرش قدیمی پوشانده شده بود و در بیشتر مواقع تخت نداشتند. وی ادامه می دهد: زائرانی که قصد عزیمت به مشهد را در سال های خیلی دور داشتند وسایل بسیار زیادی با خود بر می داشتند به گونه ای که یکی، دو ساعت طول می کشید تا شاگرد شوفر بار و وسایل مسافران را یک به یک روی سقف مینی بوس بگذارد.
«قربان الهی» یکی از شهروندان کهنسالی است که همه ساله در هیئت های مختلف در بجنورد به عزاداری برای امام حسین (ع) پرداخته است و خاطرات فراوانی از آن سال ها دارد. وی که بیشتر در هیئت «کربلایی نایب علی» و «دروازه گرگان» بوده است، ذکر می کند: در زمان قدیم، نخستین هیئت های عزاداری بجنورد با مشارکت بزرگان شهر شکل گرفت و حدود 6 تا 7 هیئت در بجنورد وجود داشت که هر کدام در شب های محرم عزاداری و مراسم مذهبی شان را برگزار می کردند و زمانی که نزدیک روزهای پایانی ماه صفر می شد، هیئت های مذهبی کوله بارشان را کم کم جمع و خودشان را مهیای رفتن به مشهد می کردند. وی ادامه می دهد: این هیئت ها همه با هم در یک محل و یکی، دو روز قبل از فرا رسیدن 28 صفر که به اصطلاح در بین بجنوردی ها به «چهل و هشتم» معروف بود جمع می شدند و پس از نوحه خوانی توسط یکی از مداحان شهر، سوار اتوبوس هایی می شدند که به طور رایگان هیئت های عزاداری را به مشهد می بردند. طبق هماهنگی هایی که از قبل توسط روسای هیئت های مذهبی انجام شده بود، راهی مشهد می شدند تا مراسم عزاداری با شکوهی را در آن جا برگزار کنند. وی بیان می کند: از آن جایی که در آن زمان وسایل و امکانات زیادی در حسینیه بجنوردی ها در مشهد نبود و هنوز به شکل کنونی ساخته نشده بود، همه وسایل مورد نیاز مثلا برای پخت و پز دیگ و بلندگوهای هیئت و گاری را از چند روز قبل از 28 صفر و سالروز شهادت امام رضا(ع) به کامیونی باز می زدند و به مشهد می فرستادند و روز بعد خودشان به سمت مشهد حرکت می کردند. وی می افزاید: پس از آن که به مشهد می رسیدیم و در سالنی که آن موقع در حسینیه بجنوردی ها وجود داشت اقامت می کردیم، راهی حرم مطهر می شدیم و بعد در جلسه ای که روسای هیئت ها و بزرگان شهر می گذاشتند شرکت می کردیم و در آن جا ساعت عزاداری و مسیر دسته روی هیئت را مشخص می کردند، شب هایی که در آن جا اقامت داشتیم تعداد زیادی از بجنوردی های مقیم مشهد به دیدن ما می آمدند. وی می افزاید: هیئت های عزاداری بجنوردی به رسم هر ساله خود، شب ها حلیم می پختند و بین عزاداران توزیع می کردند.
وی خاطرنشان می کند: شب هایی که قرار بود دسته روی داشته باشیم، طبق هماهنگی های انجام شده، مسیرهایی برای این کار مشخص می شد و هیئت های بجنوردی در همان مسیرها به عزاداری شان تا رسیدن به حرم مطهر امام رضا(ع) ادامه می دادند.
وی با اشاره به این که هنوز هم این سنت خوب و حسنه در بین مردم و دل باختگان حسینی ادامه دارد، اظهارمی کند: اکنون «نعمت ا... پورطیبی» مدیر حسینیه بجنوردی ها در مشهد است و هر سال سوگواران زیادی راهی مشهد مقدس می شوند تا عزاداری با شکوهی برای سالار شهیدان کنند.شهروند کهنسال دیگری هم که در این هیئت های عزاداری شرکت می کرد، بیان می کند: اکنون بیشتر آن هایی که هم دوره ما بودند فوت کرده اند و آن هایی که کوچک تر هستند وارد میدان شده اند تا بتوانند این سنت ها زنده نگه دارند. وی که تمایلی به ذکر نام خود ندارد، ادامه می دهد: آن موقع ها هیئت متحده ای در بجنورد شکل گرفته بود و از منزل یکی از بزرگان شهر به نام «معظمی» راهی مشهد می شد و همه می دانستند که باید در روز و ساعت مقرر آن جا باشند.
وی با بیان این که مردم در زمان قدیم در نبود امکانات، باز هم خود را برای عزاداری سالار شهیدان آماده می کردند، خاطرنشان می کند: آن موقع ها اگرچه دست مردم برای عزاداری چندان باز نبود اما به هر شیوه ای که بود سعی می کردند این سنت را حفظ و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل کنند. باشد که عزاداری همگان مقبول واقع شود.