مریم ضیغمی- «آقا اجازه هولم نکن، دست و پاهام رو گم نکن...»؛ وقتی برایش این شعر خاطره انگیز را می خوانم می گوید: مردم به من لطف دارند وقتی در خیابان با من برخورد می کنند همین شعر را برایم می خوانند و من در پاسخ شان می گویم؛ «زود تند سریع جواب بده...»! «حسین محب اهری» آن قدر با روحیه و پر انرژی است که توانسته غول سرطان را بارها شکست دهد. او برخلاف خیلی از بازیگران که این روزها از کم کاری و نبود پیشنهاد می نالند بازیگر پر کاری است و در سال های اخیر در سریالهایی همچون علی البدل، معمای شاه، پایتخت 2، دردسرهای عظیم 2 و بیمار استاندارد بازی کرده است. در این گفت و گو به سراغ این هنرمند توانا و خستگی ناپذیر رفتیم.
با توجه به بیماری تان شرایط کار ی شما چگونه است؟
هنگام بازی سر صحنه و اجرا وضعیت خیلی خوبی پیدا و بیماری را فراموش می کنم و در نقش ام غرق می شوم و حال خوبی دارم. از خودم جدا می شوم و روی کارم تمرکز می کنم و این سبب می شود با آرامش دربرابر بیماری مقاومت کنم.
مردم خیلی برای سلامتی تان دعا می کنند و دوست تان دارند.
آن ها خیلی به من لطف دارند و تماس می گیرند و می گویند: در فلان امام زاده در فلان شهر یا در حرم حضرت معصومه(س) یا امام رضا(ع) هستیم و برای سلامتی تان دعا می کنیم. من از این همه لطف هموطنانم شرمنده می شوم و احساس خوشبختی کامل دارم. وقتی مردم در خیابان به من ابراز علاقه می کنند زندگی ام از این همه محبت از این رو به آن رو می شود.
یکی از دلایلی که سرطان را شکست دادید همین انرژی مثبت و اعتمادی است که به خداوند دارید.
هر چه خدا بخواهد انجام می شود و من به عنوان یک بنده راضی هستم به رضای او.
اکنون حضور پر رنگی در تئاتر دارید، گویا بازی در سینما و تلویزیون با تئاتر برای تان فرق دارد؟
در تئاتر ارتباط مستقیمی با مخاطب دارم. وقتی تماشاگر وارد می شود و از پشت پرده بیرون میآیم از آن ها انرژی مثبت می گیرم و حس عجیب و غریبی دارم که وصف نشدنی است. بازی در تئاتر حس خوبی به من می دهد.
معیارهای ذهنی شما برای انتخاب نقش با زمانی که بازیگری را تازه آغاز کرده بودید تفاوت کرده است؟
من وقتی پیشنهاد بازی در اثری را می پذیرم تمام فکر و ذهنم را روی آن متمرکز می کنم و حتی در خواب می بینم دارم تمرین می کنم. گاهی اوقات خواب می بینم دیالوگ هایم را حفظ نیستم و ناگهان از خواب می پرم و می بینم خوشبختانه خواب می دیدم. غرق نمایش هستم و نگاه من این گونه است.
تا به حال از انتخاب نقشی پشیمان شده اید؟
پیش می آید اما من به گذشته کاری ندارم. من با الان و آن چه در پیش رو دارم کار دارم.
نقشی هم بوده که دوست داشته اید به جای بازیگر اصلی، شما آن را بازی کنید؟
بله پیش آمده است. در تئاتری به نام «سیرک با شکوه جهانی» آقای «پورحسینی» نقش اصلی را بازی می کرد و من نقشی دیگر. او ناچار بود برای قراردادی دیگر نقش را ترک کند و من همان نقش را ادامه دادم و خیلی لذت بخش بود چون اصلاً انتظارش را نداشتم. دوست داشتم آن نقش را بازی کنم و شرایط بازی در آن نقش ناگهان برایم فراهم شد.
تفریح تان چیست؟
من روزی هشت ساعت تمرین تئاتر دارم. دو روز در هفته در «صبح جمعه با شما» و رادیو سلامت کار می کنم و این ها و تمرینات تئاتر انرژی نمی گذارد. بقیه ساعاتم در حال رفت و آمد به بیمارستان سپری می شود. البته در منزل همسرم از دست من کلافه شده است چون در کار آشپزی دخالت می کنم و ظرف ها را می شویم چون احساس آرامش می کنم. وقتی ظرف ها را می شویم احساس می کنم روح خودم را می شویم و پاک می کنم.
اگر به گذشته برگردید باز هم بازیگری را به عنوان شغل انتخاب میکنید؟
صد درصد حرفه بازیگری را انتخاب می کنم. من برای باری به هر جهت وارد حرفه بازیگری نشده ام. خواستم که بازیگر شوم و برای رسیدن به هدفم خیلی تلاش کردم. خیلی ها اگر شرایط من را داشتند شاید از خانه بیرون نمی آمدند اما من روزانه 8 ساعت تمرین تئاتر و اجرا دارم.
به جوانهایی که دوست دارند بازیگر شوند و از این راه به پول و شهرت دست پیدا کنند چه توصیهای دارید؟
باید آن ها بدانند که اگر تعداد محدودی از بازیگران در وضعیت بسیار عالی قرار دارند جزو استثنائات است و هرگز نباید این استثنائات برای آن ها قاعده شود. هرگز نباید تصور کنند بازیگری می تواند روی زندگی شان تاثیر بگذارد. بازیگری سراب است اما اگر علاقه مند هستند می توانند حرفه بازیگری را به عنوان شغل دوم و برای اوقات فراغت شان انتخاب کنند.
آیا بیمه هستیدو بازنشستگی دارید؟
بله من بیمه هنرمندان و بازنشسته هستم اما کم ترین حقوق و پایه یعنی یک میلیون و 200 هزار تومان را می گیرم. من آدم قانعی هستم و به خانه و پول و خودرو علاقه ندارم و نمی خواهم.
اهل مطالعه روزنامه هستید؟
چشم هایم ضعیف هستند و عینک خاصی می زنم و زود خسته می شوم. البته مطالعه می کنم هر چند که مطالعه برایم سخت شده است.
روزنامه خراسان را می خوانید؟
من سال های زیادی است که با روزنامه تان آشنا هستم و به خوبی آن را می شناسم. بارها با من مصاحبه کرده اید.
دوست دارید چه اتفاق خوشحال کنندهای برایتان بیفتد؟
برای خودم دوست دارم همین روال ادامه داشته باشد و بتوانم در کنار مبارزه با بیماری به کارم برسم. درباره مردم بیشتر دوست دارم مشکلات اقتصادی شان حل شود و دولت شرایط را برای زندگی بهتر و آرام تر مردم فراهم کند. از آدم هایی که وضعیت اقتصادی را به هم ریختند و به هم می ریزند گله می کنم چون با پول زیاد باعث درد سر می شوند. آرزوی من این است که آدم ها بیشتر از این که به خودشان فکر کنند به دیگران فکر کنند.