از «مخمل» و «گیگیلی» تا «خپل» و «شلمان»
تعداد بازدید : 248
تنبل های دوست داشتنی قاب شیشه ای
ضیغمی- «خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره، خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره، خونه مادر بزرگه حرف های تازه داره»... با شنیدن این آهنگ یا دیدن کلیپ هایی از این سریال در فضای مجازی یکی از اولین مواردی که به ذهن مخاطبان قدیمی تلویزیون می رسد «مخمل» گربه تنبل و دوست داشتنی «خونه مادر بزرگه» است. مخمل چهره عروسکی و محبوب سریال دوست داشتنی و خاطره انگیز «خونه مادر بزرگه» بود. از این دست شخصیت های دوست داشتنی تنبل در میان دیگر آثار نمایشی هم دیده اید که با وجود این خصیصه در دل بینندگان جا گرفته اند. در مطلب پیش روی تان چند شخصیت تنبل دوست داشتنی سریال ها و کارتون ها را با هم مرور می کنیم.
مخمل
اگر شما هم با یک گربه واقعی ارتباط داشته باشید، مطمئن می شوید سازنده های سریال «خونه مادر بزرگه» حتما گربه داشته اند و بعد از سال ها کلنجار رفتن با یک گربه واقعی شخصیت مخمل را طراحی کرده اند. درست مثل همه گربه ها که وقتی غذای شان را می دهید، یک تکه آفتاب پیدا می کنند و چرت می زنند و تا وقتی دوباره گرسنه نشوند یا پا روی دم شان نگذارید، بیدار نمی شوند. گاهی وقت ها هم همان طور کشان کشان خودشان را هل می دهند و نزدیک تان می آیند تا به عنوان وظیفه ای که برای تان متصور هستند، نازشان کنید و وسط ناز کردن باز چرت می زنند و گردن شان را درست مثل گردن مخمل کش و قوس می دهند! مخمل شخصیت محبوب خونه مادربزرگه با آن پیراهن نارنجی و جلیقه قهوه ای که سنجاق قفلی داشت، از صبح تا شب توی ایوان خانه چرت می زد و کافی بود مادر بزرگه از او چیزی بخواهد تا با انواع و اقسام بهانه ها، کار را از سر خودش باز کند و مادر بزرگه را حرص بدهد.گوینده این شخصیت تنبل دوست داشتنی «بهرام شاهمحمدلو» است.
گیگیلی
گیگیلی دوست کلاه قرمزی و بسیار تنبل است و به بازیهای رایانه ای و هر فعالیتی که به حرکت بدنی نیاز ندارد علاقه دارد. به طور حتم یادتان هست که آقای مجری از دست او و تنبلی اش به دلیل نشستن پای بازی های آنلاین کلافه می شد.
درست است که گیگیلی از چند روز قبل از عید از خانه بغلی راهی خانه آقای مجری برای عید دیدنی می شد و تا آخر این عید دیدنی یکی، دو ساعته طول می کشید، درست است که چشمش را می بست و چند ساعت بعد باز می کرد تا پلکی زده باشد، درست است که لباسش تا آرنجش رسیده بود چون از بچگی حال نداشت آن را عوض کند! اما «گیگیلی» برخلاف اسمش و حرف زدن کشدارش، احتمالا پخته ترین و دقیق ترین کاراکتری است که تا به حال در مجموعه کلاه قرمزی شکل گرفته است.
خپل
کارتونی که در آن یک گربه سیاه و سفید (این موضوع اصلاً ربطی به گیرنده های سیاه و سفید آن موقع نداشت، خپل واقعاً سیاه و سفید بود) می دیدیم که چاق بود و همیشه خدا لمیده بود یک گوشه باغ پر گل و همان طور که به دوربین نگاه می کرد، بچه های مردم را می ترساند آن هم بدون آن که حتی از جایش جابه جا شود، یا از خودش صدایی دربیاورد و کاری کند چون اصولاً تنبل تر از آنی به نظر می رسید که بخواهد و بتواند این همه زحمت را با هم بکشد اما خب صدای کلفت گوینده کارتون و موسیقی وهم انگیز داستان کار خودش را می کرد. در کل قسمت های مختلف هم تنها حرکت هایی که خپل انجام می داد این بود که گاهی جای خوابش را عوض می کرد یا نهایتاً غلت می خورد یا در متحیر کننده ترین حالت، از این سوی باغ به آن طرف می رفت و در راه کمی هم به پروانه ها نگاه می کرد.
شلمان
شلمان یک تنبل پیشرفته و اهل برنامه ریزی بود. شاید واضح ترین خاطره ای که خیلی های مان از این لاک پشت تنبل و خواب آلود با آن کلاه عجیب اش در کارتون «بامزی» یادمان مانده، صحنه ای است که تیم بامزی در حال انجام یک مسابقه فوتبال بود و شلمان هم درون دروازه ایستاده بود. شلمان با کارهای عجیب و غریب و دست های مکانیکی اش نمی گذاشت توپی وارد دروازه شود اما ناگهان ساعت خوابش به صدا درآمد و او درجا خوابید. با این اتفاق بلافاصله دروازه تیم بامزی و دوستانش گلباران شد. شلمان با تن و صدای وارفته اش، حرکات کندش و ساعتش که سر بزنگاه زنگ می زد و او را خواب می کرد، تقریباً ستاره نقش دوم کارتون بامزی بود که از خر و گرگ و بقیه موجودات کارتون و حتی از آن بامزی که مشکلاتش را با سر کشیدن یک شیشه عسل حل میکرد جذاب تر بود.