گروه اجتماعی- من یک معلم هستم و همیشه پرورش دانش آموزان برایم بسیار مهم تر از آموزش آن ها بوده است زیرا بر این باورم که وظیفه من است که دانش آموزم را برای رویارویی با زندگی آماده کنم. او باید بداند که چگونه زندگی و فرق بین آدم بودن و انسان بودن را درک کند و مهارت زندگی کردن را بیاموزد تا خوب زندگی کند، در حالی که بسیاری از فرمول های ریاضی و قواعد فارسی در هیچ کجای زندگی او کاربردی ندارد اما با بی رحمی تمام ذهن او را با اعداد و ارقام و محفوظات پر می کنیم و دیگر جایی برای آنچه خودش باید کشف کند و به دنبالش باشد نمی گذاریم. با تصویب طرح شهاب و حذف آزمون های ورودی تیزهوشان جرقه ای از امید در دل ما معلمانی که معتقد به در نظر گرفتن تفاوت های فردی دانش آموزان هستیم، زده شد و بر این باور هستیم که حالا می توانیم با فراغ بال، هر دانش آموز را با توجه به استعدادی که دارد پرورش دهیم و در این میان توجه به تفاوت های فردی را در نظر بگیریم.
حال با توجه به مطالبی که به آن پرداختیم یکی از مهم ترین موضوعاتی که در جوامع جهان سوم می توان به عنوان یک مسئله مهم و اساسی به آن اشاره کرد، آموزش و پرورش کودکان در مقطع ابتدایی است.برخلاف تصور، باید گفت که آموزش کودکان در این مقطع بسیار حائز اهمیت است، به طوری که تاثیر به سزایی در زندگی و عملکرد آن ها در مقاطع بعدی و همچنین مراحل مختلف زندگی دارد.
تحصیل در مقطع ابتدایی صرفا آموختن دروس ریاضی، فارسی، علوم و ... نیست. در وهله اول آن چه نیاز کودکان ماست، این است که مهارت زندگی کردن را در کنار آموختن محتوای درسی بیاموزند. به جرئت می توان گفت قشر وسیعی از افراد جامعه به دلیل نیاموختن مهارت های زندگی در بزرگسالی دچار مشکلات عدیده ای می شوند و این نبود آموزش در روابط کاری و عاطفی آن ها در آینده تاثیر می گذارد.پس می توان با اطمینان گفت که تنها آموزش نیست که کودکان ما را برای زندگی در این دنیای پر هیاهو آماده می کند بلکه پرورش صحیح آن ها از اهمیت بیشتر و قابل لمس تری برخوردار است.
آشنایی با مهارت های زندگی باید با درس عجین باشد و چیزی جدا از آن نباشد. کودکان در این مقطع حساس در کنار آموزشی که به آن ها داده می شود باید با مهارت های زندگی آشنا شوند و این بستگی به تخصص و مهارت آموزگار دارد که چگونه در کنار درسی که می دهد دانش آموز خود را برای زندگی آینده آماده کند و این یکی از مهم ترین اهداف از پیش تعیین شده آموزش و پرورش کشور است.
حال تا چه حد به این موضوع مهم در مدارس توجه می شود واقعا جای بحث دارد!
باید گفت برای رسیدن به این مهم، اساسی ترین کار، ایجاد تغییرات بنیادی در مدارس مقطع ابتدایی و همچنین تغییر در شیوه آموزش به این گروه سنی است.
در وهله نخست باید آموزگارانی توانمند تربیت شوند، آموزگارانی که با استفاده از روش های فعال بتوانند در کنار آموزش، پرورشی صحیح و اصولی داشته باشند، پرورشی که بتواند از دانش آموزان انسان هایی بسازد که قادر به زندگی در دنیای کنونی باشند. یکی از مهم ترین و اصلی ترین کارها داشتن برنامه از جانب آموزگاران است زیرا مهم ترین رکن در آموزش و پرورش وجود معلمان مقتدر و توانمند است که رسیدن به اهداف آموزشی و پرورشی را تسهیل می کند.
حال باید چه کرد؟ من به عنوان یک معلم و راهنما چه وظایفی دارم؟ چگونه می توانم استعداد دانش آموزانم را بشناسم و به آن ها سمت و سو ببخشم؟؟؟
سومیترا شرافت حسینی -کارشناس آموزش ابتدایی