برمی گردم
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
عشق را زنده نگه دار که بر می گردم
بس کن این سرزنش «رفتی و بد کردی» را
دست از این خاطره بردار که بر می گردم
دو سه روزی هم - اگر چند - تحمل سخت است
تکیه کن بر تن دیوار که بر می گردم
بین ما پیشترک هر سخنی بود گذشت
عاشقت می شوم این بار که بر می گردم
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده بیدار که بر می گردم
پرده تیره آن پنجره ها را بردار
روی رف آینه بگذار که بر می گردم
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
امید مهدی نژاد
شکوفه
باد که آمد
تازه فهمیدم
چرا دوست داشتی
شکوفه صدایت کنم
بابک فرهادنیا