مرتضوی
بسیاری از ما برای یک بار هم که شده در زندگی برای دست یافتن به آن چه که مطلوب ماست، نذر کرده ایم و لذت ادا شدن آن را هم چشیده ایم، اما داستان این نذر به 14 سال پیش برمی گردد؛ نذری که شاید فلسفه اش با همه نذرهایی که داشته و شنیده ایم متفاوت باشد؛ نذری برای بارور شدن درخت دانایی کودکان و نوجوانانی که تشنه شنیدن و خواندن داستان هایی هستند که مسیر زندگی شان را عوض می کنند. دکتر «مریم عفتی کلاته» فعال ادبیات کودک و نوجوان و معلمی است که 14 سال پیش با نذر کتاب در این مسیر قدم گذاشت و شاید خودش هم فکرش را نمی کرد روزی برسد که نتواند از این نذر که به وظیفه انسانی او تبدیل شده است، دست بکشد. او حالا به 20 استان سفر کرده و قدم در دنیای پر رمز و راز کودکان و نوجوانانی گذاشته است که برخی های شان به میراث دارانی کوچک برای این حرکت فرهنگی در محل زندگی خود تبدیل شده اند. او در این سفر علاوه بر این که کتاب خواندن با بچه ها را تمرین می کند، به آموزش تسهیلگری به معلمان هم می پردازد و تلاش می کند نیازسنجی برای تزریق کتاب انجام دهد زیرا معتقد است باید کتاب هایی که مورد نیاز کودکان و نوجوانان هر منطقه و متناسب با شرایط زندگی آن هاست، تهیه و در اختیارشان گذاشته شود. او اگر چه در این مسیر سعی کرده است از کسی کمک نگیرد، اما نه تنها نویسندگان خوب کتاب، با اهدای کتاب های شان به او کمک کردند و اجازه ندادند در این مسیر تنها باشد، بلکه علاقه مندان به دنیای کودکان و نوجوانان نیز هر از گاهی با او همراه و با خرید کتاب هایی در این نذر سهیم شدند. در گفت و گو با این فعال ادبی از چرایی نذر کتاب، مشکلات و معضلات پیش رو و راهکار های کتابخوان شدن افراد جامعه سخن گفتیم.
چرا نذر کتاب؟
عقیده ام بر این است که تمام کودکان و نوجوانان حق دارند کتاب غیردرسی داشته باشند و از خواندن کتاب لذت ببرند، برای همین فکر کردم به جای غذا، لباس و هر چیز دیگری، بهتر است نذر کتاب کنم. شاید هم نذر کتاب به شغل معلمی ام برمی گردد.
ایده اولیه سفر به استان های مختلف از کجا نشأت گرفت؟
نذر کتاب همراه با سفر بود. همان اول که نذر کتاب کردم سفر به استان های مختلف به ویژه روستاهای کردستان را که به گمانم کسی به آن ها سر نمی زند، آغاز کردم. به واسطه دوستانی که در کردستان داشتم عکس هایی که از مناطق دور و زاگرس نشین این منطقه برایم ارسال می کردند سبب شد کتاب رسانی را از این منطقه شروع کنم و به نوعی اولین سفرم به کردستان بود، اما رساندن کتاب به بام و صفی آباد با سفر به روستاهای کردستان همزمان بود. بعدها متوجه شدم که مناطق دور افتاده در ایران زیاد است و هر دفعه سعی کردم یک منطقه را انتخاب کنم.
در این مسیر اولین احساسی که تجربه کردید چه بود؟
خجالت کشیدم و هنوز هم این حس با من است و هر بار که به سفر می روم تا مدت ها نمی توانم چیزی برای خودم بخرم و مدام با خودم می گویم که می توانستی آن را نداشته باشی و در عوض کتاب و مدادرنگی برای بچه ها خریداری کنی. ضمن این که امکان ادامه تحصیل یک نفر با نخریدن یک مانتو یا یک جفت کفش فراهم می شود. البته کتاب خواندن با بچه ها حال خیلی خوبی دارد، اما همیشه حس بدی برای خرج و هزینه کردن برای خودم دارم.
مشوقان تان چه کسانی بودند؟
بیشترین مشوقانم، کودکان و نوجوانان هستند و همین که آن ها پای قصه هایم می نشینند و کتاب می خوانند، بزرگ ترین تشویق برایم است.
نویسندگان کودک و نوجوان چقدر پای کار بودند و شما را همراهی کردند؟
خیلی از نویسندگان خوب حوزه کودک همچون «فرهاد حسن زاده»، در هر سفری همراهی کردند و با امضاهای متفاوت برای کودکان پای کار بودند. در این میان مترجمان خوب کتاب همچون «رضی هیرمندی»، «محبوبه نجف خانی» و «مصطفی رحمان دوست» با هدیه کتاب مرا همراهی کردند. ناگفته نماند که دکتر «یحیی قائدی» در برگزاری کارگاه فلسفه کودک برای معلمان عشایر کرمان و زاهدان و بسیاری از دیگر دوستان همراه بود.
چطور می توان فرهنگ نذر کتاب را گسترش داد؟
مسئله تنها رساندن کتاب نیست، زیرا این کار به سادگی امکان پذیر است. در واقع آن چه در این مسیر مهم است شکل دادن حلقه های گفت و گو، بهره گیری از کتاب کودک برای آموزش مهارت های زندگی و آموزش های تسهیلگری کتاب کودک است، زیرا در بسیاری از روستاها به تغییر شیوه زندگی منجر می شود.
اولین بار چقدر کتاب نذر کرده بودید؟
هزار جلد.
چرا در خراسان شمالی این کار را ادامه ندادید؟
خراسان شمالی وضعیت بسیار بهتری دارد و قابل قیاس با استان هایی همچون ایلام نیست. ضمن این در استان منطقه بزرگی نداریم که بچه ها به مقطع متوسطه دسترسی نداشته باشند در حالی که در مناطقی بچه ها برای رسیدن به یک کپر مجبورند 8 کیلومتر پیاده روی کنند و امکان ادامه تحصیل برای آن ها وجود ندارد و حتی در برخی مناطق بچه ها مدادرنگی ندیده اند و اصلاً رنگ برای شان در مداد معنا ندارد. خوشبختانه در خراسان شمالی این میزان محرومیت وجود ندارد.
تاکنون سراغ دستگاه های متولی رفته اید؟
نه، یک بار دوستی پیشنهاد داد در استان از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کتاب کودک بگیرم، کارها که انجام شد، در زمان تحویل به من گفتند که باید کتاب ها را در استان توزیع کنم و امکان بردن کتاب ها به سیستان و بلوچستان وجود ندارد، برای همین پشیمان شدم و این اولین و آخرین باری بود که تصمیم گرفتم از آن ها کمک بگیرم.
اما به هر استانی که رفتم، مربیان سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، همراه من بودند و در واقع شاید تنها نهادی که به من به لحاظ رفت و آمد کمک کرده، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
برای ادای این نذر با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کردید؟
تهیه کتاب خوب و باکیفیت در شرایط فعلی. اشکالی که وجود دارد کتاب فروشی های کانون دیگر فعال نیستند و بعد از فعال شدن دوباره چاپخانه ها قیمت کتاب های کانون با دیگر کتاب ها تفاوتی ندارد و همین مسئله کار را برای من دشوار کرده است چون کتاب با کیفیت و دارای قیمت مناسب پیدا نمی کنم.
هر چند کتاب خوب در زمینه کودک کم نداریم، اما از آن جایی که برای جا انداختن فرهنگ خرید کتاب سعی می کنم بخشی از آن را از استان مربوط انجام دهم، متاسفانه با مشکل تهیه کتاب خوب مواجه و مجبور می شوم برای حداقل 100 جلد کتاب به چندین کتابخانه مراجعه کنم.
آیا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید که از ادامه کار دست بکشید؟
شاید در سفر اذیت شدم و حتی در سفر سال گذشته در بیمارستان بستری شدم و تصمیم گرفتم چند ماه سفر نکنم و استراحت کنم، اما هیچ وقت نشده است به این فکر کنم که از ادامه فعالیت ام دست بکشم، زیرا معتقدم تا وقتی کودکی وجود داشته باشد که کتاب بخواند و ادامه تحصیل دهد و کسی نباشد که به او سر بزند، باید باشم.
چه عاملی باعث شد 14 سال این حرکت فرهنگی را تداوم ببخشید؟
وقتی اولین نذرم را ادا کردم، فکر می کردم با انجام نذر، کارم تمام می شود، اما مناطق مختلف دیگری را معرفی کردند یا عکس و اطلاعاتی از مناطق مختلف به دستم رسید، به گونه ای که تمام تلاشم بعد از برگشتن این بود که بتوانم کتاب های مورد نیازم را تهیه کنم تا بتوانم به منطقه مورد نظر سفر کنم. در این سال ها این حرکت به نوعی به سبک زندگی ام تبدیل شده است و نمی توانم آن را کنار بگذارم و در واقع، این رویداد برای من تعیین می کند که به کجا سفر کنم.
به عنوان فعال فرهنگی، چه راهکارهایی را در کتابخوان شدن جامعه موثر می دانید؟
کتابخوان شدن جامعه از بستر کودکی عبور می کند و اگر کودک کتابخوان داشته باشیم به تبع نسل بعدی شبیه ما نخواهند بود و آدم هایی هستند که شبیه کتاب اند. اما اگر بخواهیم یک قدم به عقب برگردیم باید به خانواده توجه کنیم و در واقع باید نگاه پدران و مادران به مقوله کتاب خوانی عوض شود و برای این منظور نیاز است آن ها آموزش ببینند. در واقع نگاه مان باید به کتابخانه های مدارس عوض و این کتابخانه ها پویا شود، ضمن این که نگاه معلمان و مدیران مدارس نیز باید به کتاب عوض شود که از قِبَل آن بچه ها کتابخوان خواهند شد. در بعد کلان تر، باید نگاه مان را به کودک عوض کنیم و اگر کودک برای ما عنصر مهم و ارزشمندی باشد تلاش می کنیم بهترین خوراک فرهنگی را در اختیار او قرار دهیم.
مهم ترین مشکل در حوزه کتاب کودک را در چه می دانید؟
وقتی به مناطقی در کردستان سفر می کنم این نیاز احساس می شود که کتاب های خوب کودک به زبان کردی و بلوچی ترجمه شود یا حتی اگر کتاب به زبان فارسی است از دل فرهنگ آن منطقه باشد. در واقع باید گفت در این زمینه خلأ داریم و کودکان حق دارند به زبان مادری کتاب داشته باشند.
وضعیت کتاب خوانی و ادبیات کودک و نوجوان را در خراسان شمالی چگونه می بینید. به نظر شما مهم ترین خلأ های موجود در استان در حوزه کودک و نوجوان چیست؟
متاسفانه در استان دغدغه کتاب کودک و نوجوان وجود ندارد و به عنوان فردی که ادبیات کودک تدریس می کنم، وقتی دانشجویانم را مجبور به تهیه کتاب کودک و نوجوان در گروه های سنی مختلف کردم، نه تنها با مقاومت خرید کتاب کودک از سوی برخی دانشجو معلم ها مواجه شدم، بلکه بسیار سخت می شد کتاب کودک پیدا کرد، ضمن این که شناختی نیز در این زمینه وجود ندارد.
به نظر می رسد برای رفع این مشکل به کمک رسانه ها نیازمندیم و صدا و سیمای استان باید برنامه ای برای معرفی کتاب خوب کودک و نوجوان داشته باشد. باید قدم های متعددی در این عرصه برداشته شود. آموزش و پرورش را باید بیشتر درگیر کرد. علاوه بر ورود شهرداری، حوزه هنری نیز باید ورود و با جمع کردن تسهیلگران کتاب کودک و بهره گیری از تجربه های آن زمینه را فراهم کند.