ماجرای دزدی که سرقت را از خانه مادربزرگش شروع کرد
تعداد بازدید : 20
تخم مرغ دزدی که شتر دزد شد
صدیقی
عبرتی در کارش نبود و هر بار بعد از آزادی از زندان در کمترین زمان دوباره در مسیر خلاف قدم می گذاشت. در واقع اولین قدم سیاهش را با دستبرد به اموال مادربزرگش برداشت. قدم اشتباه دوم را پدرش با طرد کردن پسرش به جای دستگیری وی برداشت و او را آواره کوچه و خیابان کرد. پسر جوان می گوید: سرقت های بعدی ام از زمانی شروع شد که دزد موتورسیکلت ام را برد و سر این ماجرا به اصطلاح راه تلافی جویانه از مردم را به واسطه سرقت از آن ها انتخاب کردم. در جزیره تنهایی خودش در زندان گیر افتاده و نزد خانواده جایی و نزد فامیل اعتباری ندارد. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با سارق خودرو می خوانید.
چه شد سر از زندان درآوردی؟
به خاطر سرقت خودرو و لوازم جانبی آن زندانی شدم.
آیا اعتیاد و سابقه کیفری داری؟
به شیشه اعتیاد داشتم. در واقع به خاطر همین روزگارم سیاه شد. به جرم سرقت چند بار سابقه کیفری دارم.
چقدر سواد داری و شغل ات چه بود؟
تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخواندم. انواع شغل ها از قبیل پیک موتوری، کله پزی و ساندویچی را تجربه کردم که در هر کدام از آن ها بیشتر از چند ماه دوام نمی آوردم، یعنی هر جا بیشتر حقوق می دادند سریع کارم را رها می کردم و به آن جا می رفتم.
اولین بار چرا دست به سرقت زدی؟
حدود 20 سال داشتم که به پدرم گفتم کمک ام کند تا یک ماشین بخرم اما قبول نکرد. بعد از این اتفاق عصبانی شدم و از خانه مادربزرگم سرقت کردم که در کمترین زمان لو رفتم. پدرم به خاطر این کارم از من شکایت کرد و چند ماه به زندان افتادم.
چطور شد به سرقت هایت ادامه دادی؟
داخل زندان با خلافکارها آشنا شدم. در واقع مدام نحوه خلاف های شان داخل گوشم می پیچید. ناخواسته حرف های شان مرا تحریک می کرد تا بعد از آزادی از زندان راه آن ها را ادامه دهم. بعد از این که بار اول به خاطر سرقت از مادربزرگم زندانی شدم دیگر از طرف خانواده طرد شدم و کسی به من محل نمی گذاشت.
بچه طلاق بودم و با پدرم پیش مادربزرگم زندگی می کردیم. بعد از آواره شدن دنبال کاری بودم که جای خواب داشته باشد، برای همین مزدش کم بود. بعد از مدتی کار در یک پیتزا فروشی با ضمانت یکی از دوستانم به صورت قسطی یک موتورسیکلت خریدم. هنوز زمان پرداخت اولین قسط اش نرسیده بود که روزی در حین تحویل سفارش، زمانی که داشتم دنبال آدرس مشتری می گشتم یک لحظه از موتورسیکلت ام غافل شدم و بعد از آن موتورم با تمام سفارش های مشتریان به سرقت رفت. بعد از آن صاحب کارم پول پیتزاها را از حقوقم کم کرد و دست از پا درازتر از آن جا اخراج شدم. بعد از آن آواره کوچه و خیابان و کارتن خواب و به خاطر همین قضیه و همچنین سرقت موتورسیکلت ام خیلی عقده ای شدم. تصمیم گرفتم دست به سرقت موتورسیکلت بزنم تا تلافی کرده باشم. بعد از سرقت موتورسیکلت مدتی با آن در داخل شهر مسافرکشی می کردم و به خاطر ترس از دستگیری آن را می فروختم. چون اعتیادم زیاد بود پولش را خیلی زود تمام کردم و تصمیم گرفتم این بار به جای موتورسیکلت، خودرو سرقت کنم، برای همین از یک کلیدساز کلید یک پراید را خریدم.
چطور خودروها را به سرقت می بردی؟
وقتی کلید خودرو را از کلیدساز خریدم با آن چند ماشین را امتحان کردم تا این که یک خودرو باز شد. بعد از آن به دنبال سرقت لوازم و محتوای داخل خودروها رفتم. اغلب نیمه شب داخل کوچه های تاریک و کم تردد می رفتم و با شکستن شیشه ماشین ها محتوای داخل آن ها را به سرقت می بردم. بعضی از مواقع که صدای دزدگیر خودرو می آمد، داخل آن پنهان می شدم و صاحب خودرو برای بررسی علت آن از پنجره خانه نگاه و فکر می کرد گربه یا حیوان دیگری است و با قطع کردن صدای دزدگیر دوباره می خوابید. بعضی از مواقع که گشت پلیس در آن اطراف بود داخل شمشادها پنهان می شدم تا خودروی پلیس از منطقه دور شود و دستگیرنشوم. البته چند بار به خاطر سرقت های خرد دستگیر و زندانی شدم اما خیلی زود آزاد شدم.
چرا هر بار بعد از آزادی از زندان دست از خلاف نمی کشیدی؟
دلم نمی خواست به دنبال اعتیاد و سرقت بروم اما بی توجهی و حمایت نکردن خانواده باعث می شد آواره کوچه ها شوم. وقتی نه پولی داشتم و نه سرپناهی دوباره مجبور می شدم سراغ سرقت بروم و برای فرار از حرف های زننده مردم مواد مصرف می کردم تا همه چیز از یادم برود.
آخرین بار چطور دستگیر شدی؟
آخرین بار که یک خودروی پراید سرقت کردم با آن به محله های خلوت و باکلاس می رفتم تا محتویات داخل خودروها را سرقت کنم چون آدم های پولدار برعکس محله های ضعیف خیلی به نکات ایمنی خودروهای شان توجه نمی کنند. شبی که بعد از سرقت ضبط و وسایل داخل خودروها در حال برگشتن بودم ناگهان با دیدن خودروی پلیس ترسیدم و دستپاچه شدم. به خاطر همین ناگهان تغییر مسیر دادم که پلیس شک کرد و بعد از مدتی تعقیب و گریز مرا در یک خیابان بن بست گیر انداخت و دستگیر شدم.