سیما وحدانی
نام مرحوم «محمدعلی هاتفی» برای بسیاری از کاراته کاهای استان غریب نیست و کمتر کاراته کای قدیمی است که او را نشناسد اما در زندگی پر چالش این رزمی کار غربت را می توان با تمام وجود حس کرد به خصوص اکنون که 14 سال از فوت او می گذرد.
مرحوم «هاتفی» در روستای حمزانلوی بجنورد در سال 1316 دیده به جهان گشود. شاید سختی های دوران کودکی و نوجوانی اش که با آن ها انس گرفته بود از او مبارزی تلاشگر ساخت. این سختی ها باعث دلسردی اش نشد و بارها عزم خود را برای فراگیری و ترویج این رشته در استان جزم کرد و همین موضوع ماندگاری اش را در دفتر خاطرات کاراته رقم زد.
کودکی های پرآسیب
کودکی هایش پر از آسیب های بدنی بود که خودش باعث آن ها می شد و بازیگوشی هایش پرخطر بود، مثلاً از نردبان بلندی در گوشه حیاط سینه خیز به سمت زمین می آمد و برعکس خودش را بالا می کشید یا از روی چوب 4 متری می پرید، این ها تنها گوشه ای از کارهای پرخطر مرحوم «هاتفی» است.
در سال 1334 به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی خود را در تهران گذراند و برای ادامه خدمت به گرگان و شاهرود اعزام شد، بعد از پایان خدمت یک سال در گرگان به مکانیکی پرداخت و برای خودش شغلی دست و پا کرد و بعد راهی تهران شد. او در کنار شغل اش به ورزش پرورش اندام روی آورد و بعد از آن در رشته کشتی کج به مدت 7 سال فعالیت و 3 سال نیز همزمان با آن در جودو تمرین کرد و دستی هم در سینما داشت.
آشنایی با سینما
ابتدای آشنایی اش با سینما وقتی بود که در روزنامه آگهی جذب تعدادی سیاهی لشکر برای یک فیلم را دید و برای بازی در آن خود را آماده کرد و به استودیوی فیلم برداری رفت.در اولین فیلم اش 20 دقیقه حرکات شمشیربازی را اجرا کرد. دومین فیلم اش داستانی جالب داشت و قرار بود در این فیلم هنرپیشه نقش اول از یک ساختمان 2 طبقه بدون هیچ لباس محافظی پایین بپرد. بهترین بدلکاران از این کار امتناع کرده بودند که «هاتفی» خود را برای بازی در این نقش معرفی کرد و با وجود ممانعت و تهدید بسیار آماده بازی شد، با مهارت خاصی این کار را نیز با موفقیت انجام داد غافل از این که پایین پریدنش پایان ماجرا نیست و وقتی به پایین رسید تعدادی از بدلکاران بر سرش ریختند و اگر دوستانش به دادش نمی رسیدند حسابی کار به جاهای باریک می کشید!
ورود به کاراته
در روزنامه آگهی ثبت نام در کلاس های کاراته را خواند و به یک باشگاه در تهران رفت که مدیر باشگاه، گواهی عدم سوء سابقه و همچنین گواهی تندرستی خواست و در حالی که برای گرفتن تاییدیه پیگیری کرد انگ های مختلفی را به او نسبت دادند که باعث شد مدتی از گرفتن این مدارک صرف نظر کند و بعد از 2 ماه مجدداً در کلاس ثبت نام کرد. مدیر یک باشگاه گفته بود سن و سالش گذشته و وی را به کلاس راه نمی دهد و همین امر باعث ناراحتی زیاد «هاتفی» شد.بعد از 3 ماه موفق شد در کلاس ها شرکت کند. 2 سال کاراته کار کرد اما حرف آن مدیر باشگاه از ذهنش پاک نشد و همین امر باعث شد سخت به فراگیری این ورزش بپردازد.بعد از آزمون «کیو یک» به خاطر کم لطفی های استادش با ناراحتی از او جدا شد و زیر نظر «نصرتیان» به مدت 8 ماه مشغول به تمرین شد و بعد از آن در بجنورد فعالیت خود را در سالن های متعدد نظیر دبیرستان دانش، شهید صفا، آزادی و ملت و باشگاه های خصوصی و روستای حمزانلو ادامه و در قامت استاد سال ها تجربه تلخ و شیرین خود را انتقال داد.
در سال 1385 استاد «هاتفی» بعد از 69 سال زندگی دیده از جهان فرو بست و خاطرات مختلفی از کاراته را به یادگار گذاشت تا الگویی باشد برای نسل های بعد.