ماسک و کلاه می کنم. کمربندم را محکم می بندم زیرا تا مقصد حدود 3 ساعت راه دارم. اگرچه 150کیلومتر راه بیشتر نیست ولی راه که چه عرض کنم!! لغت دیگری را پیدا نمی کنم. عقربه کیلومتر خودرو بیشتر از عدد 30 را نشان نمی دهد. هم راننده و هم سرنشینان باید صبورانه حدود 3 ساعت زوزه موتور خودرو و لاستیک ها، تیغ سنگ ها را تحمل کنند زیرا بارها مثل جگر زلیخا بریده بریده شدند و سرنشینان خود را مجبور به پیاده روی کردند!! تا با کوره راه های کوهستانی و پرپیچ و خم همسفر نشوید، نمی توانید تصور کنید، قطعا نیش نازک قلم قدرت تصویرگری ندارد. بالاخره 9ماه می شود که روزنامه خراسان شمالی پیگیر عملیات خانه سازی برای سیل زدگان است. در سیل 97، شش هزار واحد مسکونی آسیب دیدند و آن روز پرچم خانه سازی را به بنیاد مسکن خراسان شمالی دادند و این بنیاد مامور شد سرپناهی مقاوم برای مردم این دیار بسازد.
آن روز خبر در رسانه ها درج شد ولی معلوم نبود شامل مصداق هزار وعده خوبان یکی وفا نشود، قرار نگیرد. روزنامه خراسان شمالی به عنوان یک سوژه پیگیرانه برای آن فایل باز کرد و این سومین گزارشی است که از مناطق سیل زده تهیه می کند. البته 2 گزارش قبلی از شهرستان و دهستان های راز و جرگلان و نیمه شرقی دهستان شیرین سو بود و این بار مهمان مردم نیمه شرقی دهستان شیرین سو می شویم؛ منطقه ای که در نقطه صفر مرزی با ترکمنستان و استان گلستان قرار گرفته است. از شما چه پنهان در میانه راه وقتی شرایط مسیر را دیدم، به خبر بنیاد مسکن در خصوص 1050 واحد مسکونی در روستاهای دهستان شیرین سو یقین پیدا نکردم، با خودم گفتم در این مسیر که کامیون و تریلی آهن نمی تواند بیاید؟!
ای کاش استاندار ببیند
ای کاش استاندار و مدیرکل راه روزی به خود زحمت دهند تا ببینند اگر بیماری صعب العلاج و اورژانسی بخواهد خود را به طبیب برساند، چه باید بکند!! مسیر پر پیچ و خم، کوهستانی و باریک که ظرفیت دو خودرو را در کنار هم ندارد طی می کنم، کوه قلعه و 40 گذر اولین روستاهایی هستند که کاغذ خبرم را آماده نوشتن گزارش از آن ها کردم، عکاس روزنامه مرتب سوژه شکار می کرد. حدود 60واحد باید در این دو روستا ساخته می شد که 54 خانه به اتمام رسیده بود. اما جالب این است که از جانبی مقاوم سازی شده و از سوی دیگر چهره منطقه و روستا را عوض کرده است. شهرکی مقاوم با کوچه های خاکی البته مهندسی داخل، دکوراسیون و گچ بری واحدها جدید بود. برخی به گونه ای بود که وقتی وارد می شدی انگار نه انگار که در دورترین نقطه مرزی همجوار با ترکمنستان، پشت کوه مراوه تپه هستی. مردم و صاحبان واحدها سلیقه به خرج دادند. در دهستان شیرین سو 1100 خانه آسیب دیده شناسایی شده و در واقع یک ششم ماموریت بنیاد مسکن در این منطقه است. روستاهای یارچلی، شبلی و ساخلی ایلمان ادامه مقصد این گزارش بود. حتما می دانید فصل برداشت گندم و روزهای پرکار مردم این منطقه است. کسی فرصت سر خاراندن ندارد، همه مشغول کار در مزارع خارج از روستا هستند. خانه های احداث شده با سقف های رنگارنگ رقص قلم ام را تغییر می دهد به خصوص که در برخی از این روستاها کارگاه های خانه سازی ماموریت شان تمام شده است و به مرکز استان آمده اند. بالاخره غرور ایرانی در کنار این واحدهای سر به فلک کشیده در مقابل ترکمنستان که آن سوی کوه نظاره گرند، خستگی مسیر را می گیرد.
بنیاد مسکن استان، دستمریزاد
اما مهم تر از تهیه اعتبار برای ساخت و ساز این واحدها، رساندن مصالح به این منطقه است و این مسئله خیره ام می کند که چگونه این مصالح در اختیار مردم قرار گرفته است؟
وقتی از بنیاد می پرسم، می گویند: کرایه، چند برابر مصالح هزینه برداشته است. در این میان، شنیدنی است آمار کامیون هایی که لاستیک ترکاندند، در میانه راه ماندند و مجبور به تخلیه مصالح شدند!! البته مردم هم خونگرم، قدرشناس و به خصوص مهمان نوازند، آن چنان که قلم قادر به توصیف محبت های آن ها نیست ولی الحق و الانصاف کارشناسان و مهندسان بنیاد مسکن کاری کارستان و جهادی کرده بودند، به خصوص که از همان ابتدا چادر زدند و تا انجام ماموریت دوشادوش مردم و اهالی خدمات ارائه دادند. مردم هم از آن ها خیلی یاد می کردند ولی به دلیل جمع آوری کارگاه ها در منطقه نبودند و لذا در این گزارش نتوانستم با آن ها گفت و گویی کنم ولی باید گفت دست مریزاد.
150 کیلومتر مسیر تا مقصد
وقتی وارد هر روستای منطقه می شویم روی هر تپه را که نگاه می کنیم ردیف ردیف منزل نو به چشم می خورد. با بالا رفتن از هر تپه اهالی مهمان نواز روستا با رویی گشاده و لبخند بر لب از ما می خواهند حتماً وارد منزل شان شویم؛ منازلی که تقریباً همه آنان با گچبری های زیبا و البته نورهای مخفی رنگی تزیین شده اند. سلیقه اهالی مرا به تحسین وا می دارد اما وقتی پای صحبت های آن ها و مدیر بنیاد مسکن مانه و سملقان می نشینم که مردم این مناطق با چه مشقتی مصالح را به این منطقه کوهستانی آورده اند حیرت زده می شوم. هم اکنون که 9 ماه از آغاز پرداخت تسهیلات برای بازسازی مناطق آسیب دیده از بارش شدید باران می گذرد باورش برای خود اهالی نیز سخت است که در این مدت چهره روستای شان تا این اندازه تغییر کند و به قول یکی از اهالی قبل از شروع بازسازی ها توسط بنیاد مسکن در خواب هم نمی دیدند که صاحب چنین خانه ای شوند اما وقتی فعالیت جهادی وار در کنار همت مردم با یکدیگر ترکیب می شود خیلی از غیرممکن ها ممکن می شود. مردم این منطقه که حالا خود را صاحب خانه های مقاوم می بینند آرزو دارند ای کاش دیگر دستگاه های اجرایی همچون راه و شهرسازی نیز جهادی وار وارد شوند و رویای آنان برای داشتن یک جاده مناسب محقق شود.برای رفتن به روستای مرزی یارچلی پس از حرکت در جاده بجنورد به راز و جرگلان وارد مسیر دهستان شیرین سو می شویم؛ دهستانی که در پی بارش های ابتدای سال گذشته هزار و 100 واحد مسکونی در آن برای بازسازی شناسایی شد و امروز بازسازی این واحدها 95 درصد پیشرفت فیزیکی دارد. کال ایمانی، باران آباد، حسین آباد، حسن آباد، خرتوت، شاه توت، یموق و کاریز روستاهایی هستند که از آن ها برای رسیدن به منتهای شمال شرق استان عبور می کنیم. دی سال گذشته که برای تهیه گزارش از روند بازسازی منازل به این مناطق رفتیم هر چند پیشرفت کار با حضور شبانه روزی ناظران بنیاد مسکن قابل لمس بود اما خان های پیش روی اهالی برای خانه سازی آنان را نگران کرده بود ولی گویا یکی یکی این خان ها برداشته شدند و حالا چهره تمام این روستاها نونوار شده است و هر رهگذری که از این روستاها می گذرد گمان می کند این روستاها تازه بنا شده اند. البته برای دگرگونی کامل این روستاها هنوز گام های بلند دیگری نیز نیاز است که با تجربه های به دست آمده اهالی به آینده بهتر برای روستای شان از جمله با اجرای طرح هادی، امیدوار شده اند.مسیر را که ادامه می دهیم وعده های مسئولان برای به سازی جاده را به یاد می آورم، جاده ای که در نقاط مختلف رودخانه از آن عبور می کند و با هر بارش باران از چند نقطه مسدود می شود و اهالی را در روستای شان محبوس می کند.
جاده وحشت
برای رفتن به 2 روستای کوه قلعه و چهل گذر از مسیر اصلی خارج می شویم. راننده از ما می خواهد کمربندهای مان را ببندیم. تاکنون راه های سخت گذر مختلفی را تجربه کرده ام اما مسیر دسترسی به روستای چهل گذر اگر سخت گذرترین راه استان نباشد بدون شک یکی از این راه هاست؛ راهی خاکی با عرضی به اندازه یک خودرو که از دل دره ها می گذرد و هر پیچ آن در دلت وحشت می آفریند. با وجود گذر از این مسیر دشوار وقتی به چهل گذر می رسیم خانه های از نو بنا شده مرا انگشت به دهان می کند که چطور طی این 9 ماه اهالی در برف و بوران و بارش های زمستانی و بهاری مصالح را به این روستا منتقل و منازل خود را بنا کرده اند. وقتی مقابل یکی از منازل در حال ساخت می رویم زنان و کودکانی را می بینیم که با فرغون مصالح را از پایین روستا حمل و به داخل واحد در حال ساخت منتقل می کنند. حالا بیشتر متوجه همت اهالی برای ساخت منزل جدید می شوم و به ناظران و پیمانکاران تحت مدیریت بنیاد مسکن برای ساخت و ساز در این نقطه دور افتاده دست مریزاد می گویم. یکی از «فروتن» های روستا می گوید: برای ساخت منزل جدیدم حدود 100 میلیون تومان هزینه شده است که 76 میلیون تومان آن تسهیلات بوده و بقیه را از جیب خودم هزینه کرده ام. او به بسته شدن مسیر دسترسی به روستای شان اشاره می کند و می گوید: اگر اول سال به این روستا می آمدید نمی توانستید از رودخانه پر آب عبور کنید.
اهالی این روستاها علاوه بر هزینه مضاعف حمل مصالح باید هزینه سنگ تراشی محل ساخت منزل جدید با بیل مکانیکی را نیز بپردازند. به گفته «آرام» یکی از اهالی کم بضاعت روستاهای این منطقه، هر یک از اهالی برای ترانشه برداری محل ساخت منزلش یک میلیون و 500 هزار تومان هزینه کرده است.
مردم قدرشناس
در 2 روستای چهل گذر و کوه قلعه حدود 60 واحد بازسازی شده است که بیش از 50 واحد آن هم اکنون تکمیل یا حداقل چارچوب آن کامل شده است. هنگام حضور ما در روستای چهل گذر مردان خانواده های «فروتن» سر مزارع خود مشغول کشت و کار هستند اما عده ای به استقبال ما می آیند و از ما می خواهند بنویسیم مردم چهل گذر قدردان زحمت ها و پیگیری های شبانه روزی بنیاد مسکن هستند.از کوهپایه های پوشیده از پسته های وحشی چهل گذر و کوه قلعه از مسیر رودخانه پر از ماهی باز می گردیم و به مسیر خود برای رسیدن به انتهای شمال شرق استان ادامه می دهیم. از یموق نوسازی شده که می گذریم جاده دوباره خاکی و کوهستانی می شود.
قیمت کرایه حمل 4 برابر قیمت مصالح
با سخت تر شدن مسیر دوباره این سوال به ذهنم می رسد که چطور رانندگان برای حمل مصالح به این منطقه راضی به تردد در آن شده اند که یکی از همراهان پاسخ می دهد: رانندگان 4 برابر قیمت مصالح از مردم منطقه کرایه گرفته اند اما دست آخر وقتی وارد مسیر شده اند و برگشته اند از این که چرا پذیرفته اند این راه را بروند پشیمان شده اند. تپه ها را یکی یکی پشت سر می گذاریم تا به «یارچلی» می رسیم؛ روستایی که هیچ نقطه مسطحی ندارد و منازل روستا نه روی یک تپه بلند بلکه روی چند تپه واقع شده اند. در شمال شرق روستا مرز ایران با ترکمنستان دیده و از سمت شرق نیز به استان گلستان متصل می شود. ابتدا به منزل یکی از اعضای شورای روستا می رویم که در بلندترین نقطه روستا واقع شده است و صاحبخانه خانه خود را دیده بان روستا معرفی می کند. روی تمام تپه های روستا منازل تازه ساخت با درهای ضد سرقت به چشم می خورد. پس از استراحتی کوتاه همراه با «سبحان» به دیدار اهالی می رویم.
«آرین» یکی از اهالی از سختی های کار برای ساخت منزل جدیدش تعریف می کند. یک کامیون برای تردد به این روستا و حمل مصالح یک میلیون و 300 هزار تومان پول می خواست در حالی که این کامیون در مراکز شهری در نهایت با دریافت 300 هزار تومان بار جا به جا می کرد با این وجود باز هم با تردید مصالح را برای مردم این روستا می آورد. او با اشاره به چند برابر شدن قیمت میلگرد ادامه می دهد: قیمت میلگرد از کیلویی 4 هزار به 9 هزار تومان افزایش پیدا کرده است اما خدا را شکر ما زودتر خانه های مان را ساختیم وگرنه الان دیگر با این قیمت ها نمی شد خانه ساخت. وی با این افزایش قیمت ها برای هم روستاییانش که از نوسازی عقب افتاده اند، نگران است. «فرهمند» یکی دیگر از اهالی، روزهای سخت بازسازی منزل شان را به یاد می آورد، روزهایی که تمام اعضای خانواده با سطل از دره پایین روستا آب را به بالا دست می بردند یا با چه مشقتی مصالح را تا بالا حمل می کردند اما حالا می توانند با خیالی آسوده در آن زندگی کنند.
سقف های رنگی
به هر منزلی که می رویم مالکان مصر هستند حتماً داخل خانه نوسازشان را ببینیم؛ منازلی که اغلب آن ها با نورهای مخفی رنگارنگ تزیین شده اند و لبخند را روی لبان اعضای خانواده می نشانند. با احداث خانه های نو اهالی دیگر نگرانی بابت زلزله یا بارش های شدید باران ندارند اما ملتمسانه از ما می خواهند که بنویسیم اهالی «یارچلی» راه ندارند. مسیر دشوار را برای رفتن به شبلی و ساخلی طی می کنیم، روستاهایی که مانند تمام روستاهای دهستان شیرین سو امروز صاحب منازل مقاوم شده اند و حداقل اهالی آن ها دیگر غم نداشتن یک سرپناه مناسب را ندارند.در روستای ساخلی مردی که به نام «قرآن خوان» شناخته می شود از روزهایی می گوید که ضامنی برای او پیدا نمی شد و هر روز از بقیه مردم بیشتر عقب می افتاد اما با کمک بنیاد مسکن موفق شد 2 ضامن از روستاهایی غیر از این منطقه پیدا کند و مشکل اش حل شود.
احداث 160 واحد مقاوم در 3 روستا
«فرهمند» دهیار 3 روستای یارچلی، شبلی و ساخلی که در روستای ساخلی مستقر است، احداث 160 واحد در این روستاها را رویایی می داند که برای اهالی محقق شده است و می گوید: هم اکنون تمام مردم این روستاها خواهان آن هستند که بتوانند از تسهیلات بنیاد مسکن برای از نو بنا کردن منزل شان استفاده کنند. پس از طی یکی از دشوارترین راه هایی که تاکنون دیده ام دوباره مسیر بازگشت به مرکز استان را در پیش می گیریم در حالی که تمام بدنم از این رالی کوهستانی کوفته شده است.