گزارشی از 4 محله؛ امکانات زیر صفر
تعداد بازدید : 14
۳ دهه چین و چروک بر چهره «باقرخان»
محمد آگاهی
تصور کنید وقتی پنجره منزل تان را باز می کنید تا هوای تازه را استشمام کنید یا منظره زیبایی را ببینید به جای زیبایی ها انواع زشتی ها را ببینید؛ از خندقی پر از تعفن و لجنزار گرفته تا مصرف مواد مخدر صنعتی و افرادخاص. ده ها خانوار از ساکنان کوی امام هادی (ع) سال هاست وقتی پنجره منزل شان را باز می کنند به جای بوی مطبوع، بوی فاضلاب را استشمام می کنند و به جای دیدن پرواز پرنده ها یا شنیدن صدای آنان، پرواز انواع حشرات را می بینند و صدای قورباغه ها را می شنوند و سگ های ولگرد را می بینند.
وعده های فراموش شده
سال هاست از وعده مسئولان برای سامان دهی خندق بجنورد می گذرد اما مردم این نقطه از کوی امام هادی(ع) فراموش کرده اند مسئولان چه وعده هایی به آنان داده اند. آن ها حتی به دیدن صحنه های خرید و فروش مواد و مصرف آن عادت کرده اند. وقتی کودکانی را می بینم که در این خندق آلوده مشغول بازی هستند آینده شان جلوی چشمانم می آید. با خود می اندیشم آیا استاندار، شهردار یا فرماندار این صحنه ها را به چشم دیده اند؟
زخم های 30 ساله یک جاده
اهالی کوی امام هادی(ع) مشکلات متعددی دارند که شاخص ترین آن خندق است. جاده دسترسی آن که محل تردد چند محله دیگر و روستای باقرخان 3 است و در انتها به کارخانه آسفالت شهرداری، کنارگذر شمالی و گورستان پارک جاوید می رسد شرایط بغرنجی دارد. این مسیر با وجود تردد بالا به ویژه در روزهای پنج شنبه هنوز شرایط حدود 30 سال گذشته را دارد با همان عرض و آسفالت. در برخی قسمت های این جاده در پی بارش های اخیر چاله هایی ایجاد شده است که اگر راننده داخل آن ها بیفتد بعید به نظر می رسد خودرو سالم خارج شود. این در حالی است که در تاریکی شب این جاده از روشنایی کافی برخوردار نیست و ممکن است خودروها در داخل این چاله ها بیفتند. البته روزنامه «خراسان شمالی» بارها در خصوص شرایط اسفناک این جاده نوشته اما با وجود آن که شهرداری یکی از استفاده کننده ها از این جاده برای رسیدن به کارخانه سنگ شکن است تنها به وعده بسنده کرده و هنوز برای اصلاح آن اقدامی انجام نداده است.
دریاچه ای از زباله
از کوی امام هادی(ع) عبور می کنم و به محله شیردل میرسم. انتهای آن به خندق بجنورد می رسد اما به جای منازل مسکونی کنار خندق زمین های کشاورزی وجود دارد. به خودم امیدواری می دهم که در این محل حتماً از آب خندق برای کشاورزی و کشت صیفی جات استفاده نمی شود. اما خندق یک چهره این محله است و در طرف دیگر زمین های بایر وسیعی را می بینم که تا چشم کار می کند پر از زباله شده است. گویا این جا دریاچه ای از زباله است که تمام آن در قاب دوربین عکاس ما نمی گنجد. پیشتر که می روم ظاهر منازل گویای شرایط زندگی اهالی است که اغلب آنان کارگر ساختمانی هستند و سال هاست هفته ای یک روز کار گیرشان نمی آید.
نگرانی از آینده کودکان
کودکان در زمین های خاکی مشغول بازی فوتبال با توپ های پاره هستند. صحنه ای که در کوی امام هادی(ع)، شیردل و باقرخان یک و 2 می بینم حاکی از آن است که هیچ یک از این محله ها از کمترین امکانات تفریحی و ورزشی برخوردار نیستند.وقتی در محله باقرخان 2 با مردم همکلام می شوم و از آنان در خصوص کمبودها سوال می کنم.
آن ها می گویند: بنویسید امکانات در حد صفر. آنان همچون اهالی دیگر محلاتی که به آنان سر زدیم از آینده فرزندان شان نگران هستند؛ فرزندانی که از داشتن حداقل امکانات تفریحی، ورزشی و فرهنگی بی بهره اند. نبود ناوگان حمل و نقل عمومی مناسب و همچنین امتناع تاکسی ها از تردد در این محل بر مشکلات اهالی برای رفتن به مرکز شهر و استفاده از خدمات آموزشی در دیگر نقاط افزوده است.
وقتی از کوچه های باقرخان عبور می کنم با آن که هوا هنوز سرد است با هجوم پشه ها رو به رو می شوم و وقتی وجود طویله ها را می بینم متوجه چرایی آن می شوم و با خودم می گویم این جا در تابستان چگونه است؟