در گفت و گو با اهالی فرهنگ و هنر بررسی شد:
تعداد بازدید : 112
حلقه فراموش شده هنر و ادبیات
مرتضوی
تولید آثار فاخر همیشه به عنوان یک دغدغه مهم و اساسی مطرح بوده است و هنرمندان می توانند با تولید این گونه آثار در عرصه هنر و ادبیات اثرگذار باشند. شاید آن چه در این میان به نظر می رسد چندان مورد توجه قرار نمی گیرد، مخاطب شناسی به عنوان عنصر مهم در تولید اثر است؛ موضوعی که به نوعی در مجموعه آثار تولید شده، همچون حلقه فراموش شده است. با تعدادی از اهالی هنر و ادبیات استان همکلام شدیم و ضرورت شناخت مخاطب و راه های رسیدن به این مقوله را در آثار فرهنگی و هنری استان بررسی کردیم.
«حسین حصاری» از هنرمندان فعال عرصه موسیقی استان به 3 محور تولید، توزیع و اجرای صحنه ای در موسیقی اشاره و یکی از عوامل اثرگذار در کاهش مخاطب را تغییر در چرخه توزیع بیان می کند و می گوید: در بخش توزیع چند سالی است که چندان آلبوم تولید نمی شود و آثار بیشتر در قالب تِرَک و در فضای مجازی عرضه و همین امر سبب می شود آثار هنرمندان آن گونه که باید در معرض دید و مورد استفاده قرار نگیرد و مخاطب خود را به دست نیاورد.
او از اجرای صحنه ای به عنوان موثرترین روش برای مواجه شدن هنرمند با مخاطب بیان می کند و معتقد است: این مقوله بیشترین تاثیر را در جذب مخاطب دارد.
او مخاطبان را به 3 گروه حرفه ای، افرادی همچون پژوهشگران که به دنبال بهره برداری از موسیقی هستند و عام تقسیم می کند و پیدا کردن جامعه مخاطب توسط هنرمند را نکته کلیدی می داند که باید مورد توجه قرار گیرد.
وی مهم ترین وظیفه هنرمند را شناسایی مخاطب بیان می کند و می افزاید: ویژگی های مخاطب همچون سن، جنس، تحصیلات و منطقه متفاوت است که باید توسط موزیسین برای تولید اثر مورد توجه قرار بگیرد.
این هنرمند، گریزی به مخاطب شناسی در عرصه موسیقی محلی استان می زند و جاری بودن این گونه موسیقی در جامعه را دلیل عادی شدن آن می داند که سبب شده است هنرمند به موشکافی این موسیقی نپردازد و تنها به ارائه اثر توجه کند.«حصاری» با اشاره به این که در استان موزیسین حرفه ای بدان معنا که حرفه اش موسیقی باشد نداریم، می گوید: در استان بسیاری از هنرمندان کارهای دلی و کپی انجام می دهند و خلاقیتی در آهنگ سازی ندارند و اگر هم خلاقیتی به خرج میدهند، مخاطب شناسی نمی کنند، در حالی که به نظر می رسد اگر نگاه حرفه ای وجود داشته باشد این خلأ برطرف می شود.
دکتر «حسن روشان» از استادان زبان و ادبیات فارسی با بیان این که هنرمند باید مخاطب شناس باشد و بداند اثر خود را برای چه قشر و سطحی تولید میکند، می افزاید: مخاطب شناسی در میان اهالی هنر حلقه مفقوده و یکی از دلایل مورد اقبال قرار نگرفتن آثار اهالی ادب و هنر، نشناختن مخاطب است.
او راه رسیدن به شناخت مخاطب را زمان شناسی، زبان شناسی و فرمشناسی می داند و تصریح می کند: اگر هنرمند بتواند میان این ۳ معیار تعادل برقرار کند به طور حتم اثر هنری او با مخاطب ارتباط برقرار خواهد کرد.
سراینده مجموعه «دوچنار» از اهمیت توجه به ۲ مقوله مخاطب عام و خاص در تولید هر گونه اثر ادبی و هنری سخن می گوید و یکی از آسیبهای موجود در این عرصه را اطلاع نداشتن هنرمند از تاثیری که مخاطب بر اثر هنری میگذارد، می داند.
وی با اذعان به این مسئله که برخی اهالی هنر به اندازه فهم مخاطب سطح کار خود را پایین میآورند و بالعکس برخی هنرمندان معتقدند این مخاطب است که باید به اندازه فهم اثر، شعور هنری خود را ارتقا دهد، تصریح می کند: امروز اگر شاعری در ادبیات باقی مانده به خاطر این است که به نفع مخاطب، اثر را قربانی نکرده است و این مسئله باید در دیگر هنرها هم تعمیم یابد.
«آرمان» از استادان هنر که سال هاست دستی در پژوهش دارد، با اشاره به این که هنرمند باید به شناخت منطقی و دقیق از خود برسد و بداند در چه فضایی فعالیت می کند و بعد متناسب با آن به دنبال مخاطب باشد، می افزاید: آن چیزی که برای مخاطب اهمیت دارد، بیان هنری و انتقال مفاهیم و معناست، از این رو وظیفه بسیار مهمی بر دوش هنرمند در خصوص شناخت مخاطب قرار دارد.
وی حلقه مفقوده در عرصه هنرهای تجسمی و کاربردی را مخاطب نمی داند، بلکه معتقد است: حلقه مفقوده واسطه های بین هنرمندان و مخاطبان مانند گالری ها هستند و در این میان ساز و کار معیوب گالری ها سبب می شود ارتباط آن گونه که باید برقرار نشود.
«آرمان» با بیان این که آن چیزی که برای یک هنرمند مهم است، سرمایه فرهنگی مخاطب است زیرا موجب رشد هنرمند می شود، می افزاید: این مقوله شامل موارد متعددی همچون سطح تحصیلات، خانواده، قدرت تحلیل و تجزیه آثار است و به هنرمند برای ادامه فعالیت اش انگیزه می دهد، ضمن این که به عنوان یک الگو می تواند مورد استناد دیگر مخاطبان قرار بگیرد.
«حسن اسعدی» از استادان زبان و ادبیات فارسی، مخاطب شناسی را یکی از مباحث مهم پیوند ادبیات با روان شناسی در ابعاد مختلف می داند و بیان می کند: ادبیات باید منطبق با نیازهای گوناگون مخاطبان باشد.
وی با تاکید بر این که به مخاطب شناسی آن گونه که باید به عنوان یک علم پرداخته نشده است، تصریح می کند: مخاطب شناسی حلقه مفقوده است و این مسئله سبب شده تولیدات اهالی ادبیات مخاطب خود را نداشته باشد که این امر نه تنها به ادبیات آسیب جدی می زند و موجب بیگانگی آن با متن زندگی می شود، بلکه دور شدن مردم از ادبیات و انتقال نیافتن مفاهیم فکری و فرهنگی به قشر خاص را به دنبال دارد.
وی خاطرنشان می کند: یکی از مباحثی که امروز گسست فرهنگی ایجاد کرده، دور شدن از ادبیات و سرمایه های ادبی و از عوامل اثرگذار در این پدیده، نشناختن مخاطب است.