تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گشتی در بازار کار و کارفرما
تعداد بازدید : 331
شکار نیروی کار با کاغذ نیرنگ
حیدرزاده
روزهایی که به سرعت باد می گذرد و پایان هر ماه، دستانی که خالی تر از همیشه است؛ دست هایی که کار می کنند تا دسترنج شان را بگیرند اما....
دیگر حتی جمله «این نیز بگذرد» آرام شان نمی کند زیرا مخارج این چیزها را نمی شناسد به خصوص وقتی صحبت از سیر کردن شکم خانواده باشد. کار هست ولی دریافتی نیست، کار هر چند کم است اما انصاف خیلی کمتر. نیروهایی که بخش زیادی از آن ها را جوانان تشکیل می دهند به شغل کاذب رو نیاورده اند و با هزار امید و آرزو وارد بازار کار می شوند تا زیر چتر کارفرما قرار بگیرند اما در مدت زمان کوتاهی متوجه می شوند بازنده هستند و فقط کار کرده اند بدون این که حتی نصف حقوق شان را دریافت کرده باشند.
بیمه بی بیمه!
با حجم بالای کار باید طبق توصیه کارفرمایش، به مراجعه کنندگان لبخند بزند و با خوشرویی رفتار کند، خودش نمی داند منشی است یا دستیار. با خودش می گوید به اندازه 3 نفر کار می کند ولی به اندازه یک نفر هم حقوق نمی گیرد. از کار کردنش در این جا بیش از سه سال می گذرد، اگرچه اوایل روپوشی را که می پوشید دوست داشت اما هر روز گویا لباس بی انگیزگی را می پوشد، حجم کار و بی انگیزگی از یک سو و انتظار کشیدن برای دریافتی ناچیز آن هم با منت از سوی دیگر، بدجوری خلق اش را تنگ کرده است. این روزها آگهی های استخدامی را بیشتر از همیشه رصد می کند اما ترس از این که دوباره کار این چنینی گیرش بیاید او را روی صندلی بیشتر می چسباند.
به او نزدیک می شوم و سر صحبت را باز می کنم. تلفن هایی که باید پاسخ بدهد، تنظیم نوبت، زنگ از درون اتاق، نظافت، سر و کله زدن با مراجعه کنندگانی که برای موضوع های مختلف پافشاری می کنند و... موجب می شود صحبت های مان گل نکند و بین جمله هایی که بین مان رد و بدل می شود وقفه بیفتد. وقتی از او می پرسم وضعیت دریافتی اش چگونه است؟ جویای کار هستم و می خواهم منشی شوم، ابروهایش را به هم گره می زند، گویا چندین سال است من را می شناسد و با دلسوزی می گوید: به هیچ وجه در این راه قدم نگذار، فقط تعداد کمی از منشی ها حقوق خوبی می گیرند و بیمه هستند، افرادی مانند من، بیچاره می شوند تا بتوانند حق و حقوق شان را بگیرند و بیمه بی بیمه. برای چندمین بار تلفن ها به طور همزمان به صدا در می آیند، او صحبت اش را قطع می کند و به دنبال کارهایش می رود.
در حد بخور و نمیر
پله های یکی دیگر از مراکز را طی می کنم که منشی اش من را می شناسد. هر چه از او سوال می کنم در ازای کار کردن آن هم به شکل فشرده و ساعت های طولانی چقدر حقوق می گیرد؟ تنها این جمله را می شنوم؛ خجالت می کشم حقوقم را بگویم، از آن چیزی که تصور می کنی هم کمتر و در حد بخور و نمیر است اما به این کار نیاز دارم، این جا نیایم چطور هزینه زندگی ام را تامین کنم؟
خودش آرتروز دارد اما تمام وزن زندگی بر دوش اوست، نباید دم بزند و دلش فقط به جمعه ها خوش است تا بتواند کمی استراحت کند و دوباره شنبه و روز از نو و روزی از نو....
ماهیگیری از آب گل آلود
کافی است اطرافت را با دقت بیشتری نگاه کنی و در این آشفته بازار بیکاری، جوان هایی را ببینی که با وجود داشتن مدارک تحصیلی حتی بالاتر از کاردانی، در برخی فروشگاه ها به طور تمام وقت کار می کنند و حتی با کارفرما قرارداد نبسته اند. بعضی از فروشگاه ها تحت عنوان نیروی آزمایشی، فرد جویای کار را به نوعی شکار می کنند و بعد از مدت کوتاهی بدون این که دلیل آن را بگویند و به بهانه این که از کارش راضی نیستند او را اخراج می کنند البته بدون پرداخت مبلغی.
یکی از این جوانان بیکار که تابستان امسال 10 روز در یکی از فروشگاه های مرکز استان به قول خودش با جان و دل کار می کرد، در این باره می گوید: بیشتر از چیزی که از من خواسته بودند کار می کردم و علاقه ام به این شغل وصف نشدنی و اگرچه صاحبکارم از من راضی بود اما بعد از 10 روز عذر من را خواست و ناچار شدم بدون دریافت حقوق همان چند روز، محل کارم را ترک کنم. او بعدا متوجه می شود شیوه جذب نیرو در این فروشگاه، ماهیگیری از آب گل آلود است و افراد زیادی مانند او به این جا آمده اند و پس از 10 روز رفته اند و فرد دیگری جایگزین شده است. به گفته او، این چرخه همچنان ادامه دارد و کسی اعتراض نمی کند؛ چرخه ای که فقط نیروی کار در آن دست به دست می چرخد، سرگیجه می گیرد و خواسته یا ناخواسته از این گردونه بدون گرفتن حق و حقوقش به بیرون پرتاب می شود، آن هم به دلیل غفلت مسئولانی که به نظر می رسد چشم های شان را روی آن بسته اند.
چشمان بسته
یکی از جوانانی که به گفته خودش بارها در مسیر پیدا کردن کار، سرش کلاه رفته اما باز هم برایش درس عبرت نشده است، می افزاید: وقتی شکم ات گرسنه باشد، ماه ها و سال ها دنبال کار باشی و پشت شیشه مغازه ای ببینی برگه ای چسبانده اند و کارگر می خواهند، حتی چشم بسته می دوی تا زودتر از بقیه کاری برای خودت دست و پا کنی.
در عین حال، یکی از پارکبان ها به نحوه پرداخت حقوق خود اشاره می کند و با بیان این که چند ماه است حقوقش واریز نشده و بیمه اش نامعلوم است، اظهارمی کند: آن چه اتفاق افتاده برخلاف صحبت هایی است که در ابتدای کارم با شرکت کردم. با وجود این که هر روز مبلغ زیادی فروش و شارژ کارت دارم اما چند ماهی است حقوق نگرفته ام و هر چه پیگیری می کنم به نتیجه نمی رسم.
داستان پردرد
در دام افتادن افراد بیکار در دایره صاحبکارهای طمعکار، داستان پر دردی است که به راحتی می توان برای آن مصداق یافت، موضوع این جاست که چه قوانینی برای خشکاندن ریشه این بیگاری کشیدن ها که پیشینه تاریخی هم دارد، موجود است؟
طبق قانون حقوق می دهیم
«علوی» مدیرعامل شرکت ایلیا مشاورین سربداران که به طور میانگین 13 پارکبان را در این شرکت تحت پوشش دارد و در بجنورد فعالیت می کنند، اظهارمی کند: با تمام پارکبان های به کار گرفته شده قرارداد کتبی داریم که به تایید، امضا و اثر انگشت خود پارکبان رسیده است و طبق قانون کار به آن ها حقوق می دهیم.او با اشاره به این که قراردادها به تایید اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی رسیده است و از آن هم بیشتر حقوق می دهیم، می افزاید: برخی پارکبان ها از این که حق و حقوق شان یک تا یک ماه و نیم به تاخیر افتاده است، ناراضی هستند اما مبلغ دریافتی شان خوب است.
قراردادی تحت عنوان آزمایشی نداریم
در این میان، به گفته «نباتیان» معاون روابط کار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان شمالی، طبق قانون کار، هر فردی که کارگری را به کار می گیرد باید نسبت به کارکردش تمام حق و حقوق قانونی او را پرداخت کند و فرقی ندارد کارگر در صنوف کار کند یا در صنایع بزرگی مثل پتروشیمی یا آلومینا.
از نظر او هر کارگری که در روز 7:20 کار کند باید حداقل حقوقش را که امسال یک میلیون و 500 هزار تومان است از کارفرما بگیرد و علاوه بر آن از مزایای دیگری از جمله بن کارگری، عیدی و پاداش بهره مند شود.
وی می گوید: تمام حقوق قانونی کارگری که در صنف، کارگاه ساختمانی، به طور روزمزد یا ساعتی و بدون قرارداد یا با قرارداد کار می کند در قانون کار دیده شده است.
او با تاکید بر این که اصلا قراردادی تحت عنوان آزمایشی نداریم، به دوره آزمایشی اشاره می کند که در قراردادها پیش بینی می شود و برای کارگران ساده یک ماه و برای کارگران فنی و ماهر سه ماه پیش بینی شده است و در این دوره هر کدام از دو طرف حق فسخ قرارداد را دارند که البته کارگر باید حق و حقوق همان مدتی را که کار کرده است، دریافت کند.
او ادامه می دهد: در برخی جاها گفته می شود کارگر را به شکل آزمایشی به کار گرفته اند و حق و حقوقی به او تعلق نمی گیرد که چنین چیزی وجود ندارد، کارگر حتی اگر یک روز کار کرده باشد باید تمام مزایایش را بگیرد. به گفته او، بازرسی ها براساس برنامه های زمان بندی شده انجام می شود ولی با توجه به این که مشمولان قانون کار گستردگی بالایی دارند و شاید کسی جایی کار می کند که نتواند به حق وحقوق قانونی خود برسد، آن ها می توانند به شکل نامحسوس با اداره بازرسی این اداره کل تماس بگیرند تا بازرس بفرستیم بدون این که از آن ها اسمی برده شود.او اظهارمی کند: علاوه بر این اگر حقوق کارگری حتی پس از گذشت 10 سال پرداخت نشد می تواند با ارائه مدارک و مستندات قانونی برای مراجع حل اختلاف ما شکایت بنویسد و ما برابر کارکردش، رأی قانونی صادر می کنیم و حقوق به او تعلق می گیرد.اگرچه پیگیری گزارشگر ما برای دست یافتن به آمار تخلفات صاحبان کار در خصوص پرداخت نکردن حقوق کارگران بی نتیجه ماند اما طبق اظهارات «نباتیان» بالای 90 درصد شکایات در مراجع حل اختلاف اداره کل کار در بخش صنوف است و در واحدهای بزرگ صنعتی استان این مشکل دیده نمی شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 42
مجازی های داغ
نویسنده : جواد آگاهی
خراسان شمالی بزنبهادر نیست!
در جدولی که بهتازگی منتشر شده خراسان شمالی جزو 10 استانی قرار دارد که بیشترین مراجعه به پزشکی قانونی را داشته است؛ آماری که متأسفانه در سراسر کشور به شیوههای نامناسب انتشار یافته و به قول یکی از کانالهای فضای مجازی این آمار یک ضدتبلیغ بزرگ برای گردشگری استان است.
متأسفانه این جدول با عنوان استانهای بزنبهادر گسترش یافت و نظر بسیاری را به خراسان شمالی تغییر داد.البته نمیتوان گفت چون سایر استانها کمتر به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند، وضعیت مناسبی دارند و خراسان شمالی استانی پرخاشگر است.
رایزنی برای اختصاص شیر
از ابتدای آبان 8 استان کشور بهعنوان کم برخوردار مشخص شدند و توزیع شیر رایگان در آنها در حال انجام است.
دراینبین نام استانیهایی همچون بوشهر، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، کرمان، ایلام، خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد و هرمزگان به چشم میخورد اما نام خراسان شمالی که به گفته شاخصها شرایط مناسبی در درآمد و تورم ندارد، نادیده گرفتهشده است. ظاهراً متولیان استانی به این موضوع ورود کرده اند تا نام خراسان شمالی در این فهرست گنجانده شود.
پیگیری برای حل یک مشکل
کلیپی از زندگی پیرمردی در روستای آدینه قلی نشر پیدا کرد که در آن وضعیت نامناسب پیرمرد به نمایش درآمده است. گفتهشده این پیرمرد جانباز 10 درصد است و اکنون شرایط زندگی نامناسبی دارد و نیازمند کمک بیشتر است.فرماندار راز و جرگلان پس از انتشار این کلیپ برای رفع مشکل این شخص دستور پیگیری داد.
کندهکاری بخشی از پروژه کامل نشده
کنارگذر شمالی بجنورد پس از سالها هنوز به بهرهبرداری نرسیده است و هر از گاهی بخشی از این طرح مورد بازسازی یا اصلاح قرار میگیرد. این محور همچنان پس از سالها در حال تخریب و ساخت است و بهتازگی تصاویری از کندهکاری بخشی از آن در فضای مجازی منتشر و سؤال ایجاد شده است که بالاخره چه زمانی این محور تعیین تکلیف میشود؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 251
سهمیه 9900 واحدی طرح ملی مسکن در استان
شیری-9900 واحد طرح ملی مسکن به خراسان شمالی سهمیه داده شد.مدیر کل راه و شهرسازی خراسان شمالی روز گذشته با بیان این مطلب به خبرنگار ما افزود: از این تعداد سهمیه تعیین شده برای خراسان شمالی، در مرحله اول 5 هزار و 460 واحد تأیید نهایی شده که از این تعداد 5 هزار واحد در بجنورد، 180 واحد در شیروان، 160 واحد در اسفراین، 60 واحد در جاجرم و 60 واحد هم در گرمه خواهد بود.«مصطفی زاده» با بیان این که آن ها برای ثبت نام باید شرایط لازم را داشته باشند، افزود: آن ها باید متأهل یا سرپرست خانوار باشند و زنان خودسرپرست مشروط به داشتن حداقل 35 سال هستند. افراد باید دارای سابقه سکونت در 5 سال اخیر در شهر مورد تقاضا باشند و منع قانونی برای دریافت تسهیلات بانکی (نظیر چک برگشتی، تسهیلات معوقه و...) نداشته باشند. آن ها باید توانایی تأمین هزینه ساخت مسکن (به غیر از تسهیلات بانکی) و امکان سپرده گذاری 300 میلیون ریالی را در بانک مسکن به منظور اطمینان از توانایی شان داشته باشند. متقاضیان همچنین باید توانایی پرداخت اقساط ماهانه بانکی تسهیلات دریافتی را به میزان حداقل 15 میلیون ریال داشته باشند.وی اظهار کرد: محل های در نظر گرفته شده برای این طرح در گلستان شهر بجنورد و در محل های مسکن مهر دیگر شهرستان هاست چون فقط زمین در این محل ها موجود است. وی اضافه کرد: در صورتی که تقاضا بیشتر باشد موضوع را با وزارت راه و شهرسازی در میان می گذاریم تا تصمیم گیری شود. به گفته وی، ثبت نام در سامانه از بعد از ظهر روز گذشته در حال انجام است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ماندگاری هوای سرد تا چهارشنبه
تعداد بازدید : 194
دمای صبحگاهی به زیر صفر می رسد
صدیقی- بررسی نقشه های پیش یابی اداره کل هواشناسی خراسان شمالی بیانگر ماندگاری هوای سرد تا صبح چهارشنبه در منطقه است. به گفته کارشناس پیش بینی اداره کل هواشناسی استان، پدیده غالب در این مدت، آسمانی صاف تا کمی ابری همراه با وزش باد خواهد بود. البته «هادی زاده» اعلام کرد: از لحاظ دمایی ماندگاری هوای سرد تا روز چهارشنبه در استان ادامه خواهد داشت به طوری که در لحظات صبحگاهی دما در اکثر مناطق به ویژه در مناطق سردسیر و کوهستانی به چند درجه زیر صفر می رسد. بر اساس اعلام هواشناسی، طی 24 ساعت منتهی به صبح شنبه، کوسه با کمینه دمای منفی 4 درجه سانتی گراد، سردترین و تنگه ترکمن با بیشینه دمای 21 درجه سانتی گراد بالای صفر، گرم ترین نقطه استان بود. همچنین در این مدت بجنورد به ترتیب دارای کمینه و بیشینه دمای منفی 3 و19 درجه سانتی گراد بالای صفر بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 187
چراغ خاموش نگارخانه تخصصی شهر
مرتضوی
رویای دیرین اهالی هنر برای برخورداری از فضایی که بتوانند آثارشان را به نمایش بگذارند و به تبادل افکار و اندیشه های شان بپردازند، اگرچه چند سالی است با بهره برداری از نگارخانه بجنورد به بار نشسته، اما دیرگاهی است که آثار چندانی بر دیوارهای آن نقش نبسته و از رهگذر این فضا نه تنها چیزی عاید اهالی هنر نشده است، بلکه چراغ فضایی که قرار بود روزگاری زمینه ساز رونق هنر، توسعه استان و مأمنی برای اهالی هنر باشد، این روزها کم سو شده است.
اگرچه از نگاه متولیان تعدد نگارخانه ها در شهر عامل کم رونقی این فضا محسوب می شود، اما با مقایسه آن ها این سوال مطرح می شود که چرا تنها نگارخانه تخصصی شهر باید از رونق کمتری نسبت به دیگر نگارخانهها برخوردار باشد؟
اگر چه هنرمندان بارها دور بودن از مرکز شهر را دلیل انتخاب نکردن این فضا به منظور نمایش آثار خود مطرح کردند، اما به نظر می رسد سامان دهی نشدن فعالیت های فعالان تجسمی و برنامه های نگارخانه جزو عواملی است که سبب شده چراغ نگارخانه ای که باید در راستای افزایش سواد بصری و تلطیف فضاهای هنری روشن باشد، خاموش بماند یا سوسو بزند.
در این میان برخی اهالی هنر بر این باورند که اولویت ندادن به هنرهای تجسمی و بی مهری از سوی متولیان سبب شده علاوه بر حضور کم رنگ هنرمندان در فعالیت های هنری، چراغ نگارخانه ها کم سو بماند.
به اعتقاد برخی هنرمندان، نگارخانهها باید در راستای افزایش سواد بصری و تلطیف فضای هنری، در کنار توانمند سازی و ایجاد ارتباط هنرمندان و همچنین به اشتراک گذاری آثار هنری فعالیت کنند، از این رو به نظر می رسد با سامان دهی انجمن تجسمی و واگذاری نگارخانه به بخش خصوصی بتوان شاهد اتفاق های خوبی در عرصه هنر و حرکت به سمت رونق اقتصادی هنر در استان بود.
از نگاه اهالی هنر، نگارخانه های موجود تنها به فضایی برای عرضه آثار تبدیل شده است بدون آن که به جنبه رونق اقتصادی هنر از سوی متولیان توجه شود و در این میان نگارخانه تخصصی بجنورد سهم کمتری از این رویداد به واسطه دور بودن از مرکز شهر دارد.
در این میان معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ضمن رد تعطیلی نگارخانه بجنورد، بر این باور است که برپایی نمایشگاه در این فضا نسبت به 6 ماه دوم سال های گذشته بیشتر شده است، اما نباید این نکته را فراموش کرد که مجوزهای برپایی نمایشگاه میان نگارخانه های دیگر موجود در شهر همچون گلشن، عمیق، شهروند و نگارستان تقسیم می شود.
«حیدری» البته این را هم می گوید که با توجه به نظرات هنرمندان، فضای نگارخانه بجنورد نیازمند به روز رسانی و تجهیز بود و با تغییراتی در دیوارها، کفپوش و نصب میله نگه دارنده آثار، در راستای ایجاد فضای استاندارد در این مکان گام برداشتیم.
وی اضافه می کند: نمی توان هنرمند را اجبار کرد آثار خود را در نگارخانه بجنورد به نمایش بگذارد، بلکه اهالی هنر به تناسب آثار و کیفیتشان تمایل دارند در دیگر نگارخانهها آنها را به نمایش بگذارند.
وی درخصوص ورود بخش خصوصی برای رونق بخشیدن به فضای نگارخانه اظهار می کند: همزمان با مناقصه مجتمع فرهنگی و هنری گلشن بجنورد، برای نگارخانه فراخوان زدیم که تنها یک متقاضی داشت، اما هنوز قرارداد آن بسته نشده است.
وی خاطرنشان می کند: اگر چه نگارخانه به لحاظ ابعاد و تجهیزات، استاندارد است اما فضایی که مختص به هنرمندان تجسمی باشد، باید از این حالت خارج شود و رو به جلو حرکت کند.
وی همچنین راه اندازی انجمن تجسمی در استان را یک نیاز می داند و با وجود آیین نامه دست و پاگیر و سختگیرانه انجمن، اظهار امیدواری می کند که به شکل انتصابی بتوان انجمن را راه اندازی کرد.
«طهماسبی» معاون توسعه مدیریت و منابع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم در خصوص واگذاری نگارخانه به بخش خصوصی می گوید: تاکنون فراخوانی در این خصوص ارائه نشده است و در نظر داریم تا دی همزمان با فراخوان مجتمع فرهنگی و هنری گلشن، فراخوانی برای نگارخانه ارائه دهیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 375
سوزقیمت پوشاک، بیشتر از سرما
شیری
قیمت سوزناک پوشاک گرم، سرمای هوا و درد نداری نمی فهمد، برچسب های قیمت روی پوشاک گرم از جمله کاپشن، بارانی، پانچ، پالتو، بلوز و دیگر اقلام، رغبت خرید را از مشتریان گرفته است و شهروندان برای خرید پوشاک گرم با قیمت مناسب، مجبورند ساعت ها در بازار از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند. به هر حال فصل پاییز فرا رسیده و همه ناگزیر باید به فکر تهیه پوشاک گرم باشند اما امسال قیمت پوشاک سر به فلک کشیده و شاید بالا بودن قیمت ها باعث شده تعداد زیادی از شهروندان که به قصد خرید مراجعه کرده اند، منصرف شوند و خریدشان را به روزهای دیگری موکول کنند تا توان خرید پوشاکی متناسب با موجودی جیب شان را داشته باشند.
قیمت های سر به فلک کشیده
ابتدا گشتی در بازار می زند تا شاید طرح و مدل مورد نظرش را پیدا کند و وقتی بارانی مورد علاقه اش را می بیند با خوشحالی وارد فروشگاه می شود اما با دیدن برچسب 550 هزار تومانی قیمت، برق از چشمانش می پرد.
خانم جوانی است که به گفته خودش سال گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی و به منظور صرفه جویی، از خرید هر نوع کاپشن و بارانی صرف نظر کرده است.
او می گوید: امسال هم که می خواهم خرید کنم قیمت ها به قدری گران شده است که به ناچار باید چند مورد از دیگر نیازهایم را حذف کنم تا بتوانم یک بارانی بخرم.
در سوی دیگر خیابان وارد فروشگاهی که مملو از جمعیت و محل فروش پالتو، کاپشن و بارانی است، می شوم. تعدادی با دیدن قیمت ها از فروشگاه خارج می شوند، تعدادی پرو می کنند و تعداد بسیار اندکی هم انتخاب کرده اند و در حال تخفیف گرفتن از فروشنده هستند.
یکی از مشتریان می گوید: فروشنده قیمت یک پالتوی زنانه معمولی را 500 هزار تومان اعلام کرد. در ابتدا فکر کردم درست نشنیده ام اما وقتی دوباره پرسیدم با تعجب گفت قیمت های ما بسیار متعادل است و همان پالتو را در فروشگاهی دیگر 500 هزار تومان هم نمی توانی بخری.
او می گوید: دلیل گرانی ها را هم که نباید بپرسیم چون همه به افزایش قیمت ها در تمام بخش ها و کاهش سرمایه های شان اشاره می کنند.
هوای سرد و درد نداری
پیاده روها و سالن های مجتمع های تجاری مملو از جمعیتی است که عمدتاً در جست و جوی پوشاک گرم و در حال گلایه از قیمت ها هستند.
با یکی از این افراد که مشخص است قصد خرید دارد هم صحبت می شوم. او می گوید: درست است که قیمت ها افزایش یافته اما هنوز هم فروشنده های منصفی وجود دارند تا بتوانیم پوشاکی متناسب با موجودی جیب مان خریداری کنیم.
وی می افزاید: یکی از کاپشن های مردانه ای را که دیدم 200 هزار تومان قیمت داشت و جای شکرش باقی است چون می توانم برای فرزندم خرید کنم و حداقل شرمنده او نشوم.
وارد یکی از مغازه های کوچک می شوم. خانم مسنی در حال چانه زدن برای خرید بلوز گرم با حداقل قیمت برای پسر کوچکش است. او می گوید: هوای سرد، درد نداری نمی فهمد و بچه ها بیشتر در معرض بیماری هستند و ناگزیر به خرید هستیم. او در نهایت با 10 هزار تومان تخفیف 220 هزار تومان بابت خریدهایش پرداخت می کند.
حکایت ناگفته بازار
این روزها شاید نیاز به شنیدن درددل های مردم نباشد، نخریدن ها، جست و جوی زیاد در بازار و قیمت گرفتن خود حکایت از وضعیت بازار پوشاک گرم دارد و شاید فروشندگان بهتر از هر شخص دیگری دلیل این وضعیت را می دانند.
یکی از فروشندگان می گوید: گرانی و افزایش قیمت ها صدای مردم را درآورده است اما با این وجود به این قیمت ها عادت کرده اند چون یکی، دو بار پس از قیمت پرسیدن برای خرید مراجعه می کنند.
وی می افزاید: پوشاکی که سال گذشته 120 هزار تومان قیمت داشت، امسال 250 هزار تومان عرضه می شود که ربطی به گرانی و تورم ندارد بلکه اقتصاد مدیریت نشده است.
یکی دیگر از فروشندگان نیز نظری متفاوت دارد. او می گوید: برای خرید نیازهای اولیه نباید تعلل کرد چون ممکن است چند روز دیگر گران تر شود.
او می افزاید: فروشندگان هیچ نقشی در گرانی اجناس ندارند بلکه اجناس را به هر قیمتی که تهیه کنند تنها با لحاظ کردن سود قانونی، عرضه می کنند چون همواره ناظران در بازار هستند و درصد تخلف ها نسبت به گذشته کاهش یافته است.
وی اظهار می کند: این قیمت ها ممکن است تا چند روز دیگر بیشتر هم شود چون در هر مرحله خریدی که داریم قیمت ها افزایش دارد و مشخص نیست در مرحله دوم خریدهای مان، قیمت ها چقدر افزایش داشته باشد.
رئیس اتحادیه پوشاک فروشان بجنورد در این باره می گوید: با این که هم اکنون تقاضا در بازار پوشاک گرم زیاد است اما به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، میزان خرید کمتر شده است و تنها افرادی که مجبور به تهیه پوشاک گرم هستند خرید می کنند.
«خطیب» می افزاید: در شرایط اقتصادی کنونی برخی شهروندان، بخش عمده درآمدشان را صرف تهیه مایحتاج ضروری زندگی خود می کنند.
به گفته او، اگرچه پوشاک وارداتی به دلیل نرخ ارز گران تر است اما باز هم در هر بخش از بازار، تقاضاهای خاص همان بخش وجود دارد.
وی اظهار می کند: نظارت بر بازار همواره انجام می شود و دلیل گرانی ها گران فروشی نیست بلکه وضعیت اقتصادی موجود این شرایط را ایجاد کرده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گوجه؛ دیروز پوسید، امروز 8 هزار تومان
تعداد بازدید : 587
آقای وزیر، خسته نباشید!
شیری- 11 روز پیش بود که از فاسد شدن گوجه تولیدی فاروجی ها به دلیل قیمت پایین خرید این محصول خبر دادیم و از «کارنامه قرمز دولت در خصوص گوجه» نوشتیم و تیتر زدیم «آقای وزیر، گوجه ها پوسید!»، حالا وقتی خبرنگار ما به بازار می رود از قیمت 8 هزار تومانی گوجه در مغازه های میوه و تره بار بجنورد خبر می دهد و امروز باید تیتر بزنیم: «آقای وزیر، خسته نباشید!»
در روزهای اخیر در خرده فروشی ها شهروندان با افزایش شدید و حتی 4 برابری قیمت گوجه فرنگی مواجه شده اند و به اصطلاح خریداران را دچار شوک کرده است. هر کیلوگرم گوجه فرنگی محلی تا یک هفته اخیر در فروشگاه ها حداکثر 2 هزار تومان به فروش می رسید اما به یک باره قیمت آن به 8 هزار تومان رسید.گزارش میدانی خبرنگار ما از بازار بجنورد نشان می دهد، قیمت هر کیلو گوجه فرنگی از هزار و 500 تا 2 هزار تومان، به یک باره به 6500 تا 8 هزار تومان افزایش یافته که باعث غافلگیری مشتریان در هنگام خرید شده است.در همین باره نایب رئیس اتحادیه میوه و تره بار بجنورد به خبرنگار ما گفت: تا چندی پیش به دلیل فراوانی، قیمت گوجه فرنگی به شدت کاهش یافته بود به طوری که هزینه های صیفی کاران را هم جبران نمی کرد اما با تمام شدن محصول محلی و شروع واردات گوجه فرنگی از بندرعباس و شیراز قیمت های آن تا 8 هزار تومان هم افزایش یافت.«رئوف نیا» افزود: اگرچه هنوز گوجه های فاروج موجود است و صیفی کاران موفق به فروش آنها نشده اند اما به دلیل کاهش کیفیت قابلیت مصرف خانگی را ندارد در نتیجه غیرقابل عرضه در بازار است و گوجه های محلی موجود فقط باید در کارخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.وی دلیل گرانی یک باره قیمت گوجه فرنگی را هزینه های حمل و نقل از دیگر استان ها و بسته بندی ذکر و خاطرنشان کرد: قیمت این محصول روزانه مشخص می شود که طی دو روز گذشته اختلاف قیمت هزار تا هزار و 500 تومانی داشته است.به گفته او، اگر واردات گوجه فرنگی از 2 استان به طور همزمان انجام شود، احتمال افت قیمت وجود دارد اما از آن جایی که تولیدات محلی نداریم، تا تثبیت قیمت در بازار افت و خیزهایی خواهد داشت.وی اظهار کرد: در فصل تابستان به دلیل این که گوجه فرنگی به سیستان و بلوچستان ارسال می شد، قیمت ها در آن استان به 8 هزار تومان رسیده بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از سوداگری تا تیغ زدن مردان پولدار
تعداد بازدید : 177
برادران سخت گیر، دختر نافرمان
صدیقی
پدرش که فوت کرد خود را آزاد و بزرگ خانه دید و تصمیم گرفت برای آینده اش نقشه بکشد. بعد از فوت پدرش که او را قهرمان زندگی اش می دانست در خیالش دنیا را برای خود تمام شده دید. به جاده تاریک زد؛ جاده ای که در انتهایش جز آبروریزی و از دست دادن اعتبار و حیثیت برای دختر چیزی نداشت.
دختر جوان17 بهار را پشت سر می گذارد که سرگذشت های تلخی برایش رقم می خورد. او می گوید: هنوز رویاپردازی می کردم که پدرم فوت کرد و همه چیز به هم ریخت. بعد از فوت پدرم برادرانم قیم من شدند و هر روز به بهانه های مختلف برای من محدودیت ایجاد می کردند. مادرم سواد و توانایی اداره زندگی مان را نداشت، در ضمن به هیچ کار من هم کاری نداشت. برادران دختر جوان هر بار به خواهرشان سخت می گرفتند که چرا با زن همسایه صمیمی شده یا این که چرا زیاد بیرون از خانه می رود و او را به باد کتک می گرفتند. دختر جوان بعد از این اتفاقات وارد ماجراجویی خطرناکی می شود و یک روز کوله بار بی تجربگی خود را برمی دارد و با فرار از خانه راهی یک شهر ساحلی می شود تا از دسترس خانواده دور باشد. او بعد از فرار در پارکی با یک پسر غریبه آشنا می شود و با طناب پوسیده او خود را به چاه تباهی می اندازد. او می گوید: بعد از این که از خانه فرار کردم در یک شهر ساحلی با یک پسر که خود را دانشجو معرفی کرد آشنا و دوست شدم. بعد از آن پا در خانه مجردی او گذاشتم و دوران سیاهم از آن جا آغاز شد. پسر غریبه یک قاچاق فروش بود و بعد فهمیدم که همه حرف هایش دروغی بیش نبوده است. نیمه شب بود که وقتی یک سایه روی سرم دیدم هراسان از خواب پریدم. پسر غریبه از من خواست آرام باشم و بعد از آن یک سیگار به من تعارف کرد تا او را همراهی کنم. از ترس عکس العمل بد او دستش را رد نکردم، زمانی که به سیگار پک می زدم انگار دل و روده ام بالا می آمد چون من اهل این چیزها نبودم و بعد از آن هم ... .
چند روز بعد پسر به ظاهر طرفدارم از من خواست شیشه مصرف کنم. خیلی ترسیده بودم و پسر بی رحم با ترفندهای زیادی به من گفت که با مصرف آن حالم بهتر می شود و از طرفی دوری خانواده و غم و غصه هایم را راحت می توانم فراموش کنم. با این حرف ها مرا مجاب کرد که او را همراهی کنم. دختر جوان بعد از آن با مصرف شیشه وارد گرداب اعتیاد می شود. بعد از گذشت مدتی پسر جوان از دختر می خواهد که هزینه موادش را خودش متقبل شود چون زندگی خرج دارد. دختر جوان که کاری بلد نیست از او کمک می خواهد. پسر هوس ران او را وارد بازی دو سرباخت سوداگری مواد می کند تا با فروش آن هم سرپناهی داشته باشد و هم هزینه مواد و زندگی اش را جور کند. دختر بی پناه می گوید: با فرار از خانه از یک دختر ساده و بی آلایش به یک دختر قاچاقچی خیابانی تبدیل شدم.
یک شب پسر غریبه از من خواست دوستش را همراهی کنم تا مواد را به دست خریدار برسانیم. وقتی با راننده غریبه راه افتادیم از نگاه و رفتارش متوجه شدم که نقشه شومی در سر دارد. در یک لحظه راننده از جاده منحرف شد و به سمت حاشیه جنگلی رفت. راننده غریبه وقتی مقاومت مرا دید با چاقو صورتم را زخمی کرد تا تسلیم نیت شوم او شوم اما من با هر زحمتی بود با داد و فریاد از دستش فرار کردم تا این که در این تعقیب و گریز، پلیس از راه رسید و مرد غریبه دستگیر شد اما من توانستم فرار کنم. بعد از فرار از دست راننده شیطان صفت آواره کوچه و خیابان شدم.
به ناچار شب را در زیر یک پل سر کردم اما روز بعد تصمیم گرفتم که به خانواده ام اطلاع دهم تا نزد آن ها برگردم. دختر جوان بعد از این اتفاقات با خانواده اش تماس می گیرد اما آن ها به جای پذیرش، او را با انواع الفاظ زشت از خود دور می کنند. دختر معتاد پس از آن هر بار در مسیر برخی راننده ها قرار می گیرد تا با نقش بازی کردن در یک فرصت مناسب با سرقت لوازم گران قیمت و کیف پول شان خود را ناپدید کند.
این دختر ادامه می دهد: هر بار سر راه خودروهای گران قیمت قرار می گرفتم و با ترفندهای مختلف آن ها را مجاب می کردم مرا تا یک مسیر برسانند. در مسیر سر حرف را با راننده باز می کردم تا او را به دام بیندازم. زمانی که اعتماد راننده را جلب می کردم به بهانه خرید خوراکی او را به مغازه می فرستادم و در این لحظه اشیای قیمتی نظیر تلفن، پول یا هر چیز دیگری را سرقت می کردم. در این مدت بارها با خانواده ام تماس گرفتم تا شاید مرا ببخشند و نزد آن ها برگردم اما هر بار تیرم به سنگ می خورد و خانواده ام حتی برای نشنیدن صدایم شماره تلفن شان را عوض کردند.
وقتی از پذیرش خانواده ام ناامید می شدم سرم را با مصرف شیشه و هروئین گرم می کردم تا غم و غصه هایم را برای مدتی کوتاه فراموش کنم. هر بار که در مصرف شیشه زیاده روی می کردم توهم می زدم و با همه سر جنگ داشتم. حتی یک روز زمانی که به ساحل رفتم به خیال این که امواج دریا قصد دعوا با من را دارند خودم را روی موج ها می انداختم تا آن ها را ادب کنم! شانس آوردم که مسافران متوجه ماجرا شدند و نجاتم دادند.
دختر جوان وقتی می بیند اعضای خانواده اش جواب تلفن هایش را نمی دهند تصمیم می گیرد با برگشتن به زادگاهش مستقیم جلوی در خانه مادرش برود تا شاید او از سر تقصیر او بگذرد و وارد حریم امن خانه شود. زمانی که او در تاریکی شب جلوی در خانه مادرش حاضر می شود با عکس العمل شدید برادرانش مواجه می شود و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. دختر جوان به ناچار برای خلاص شدن از دست برادران خشمگین اش پا به فرار می گذارد و به یک پاتوق معتادان پناه می برد.
دختر زخم روزگار برداشته می گوید: وقتی با امید و آرزو بعد از سال ها دوری و فرار از خانه جلوی در خانه خودمان رفتم به جای پذیرش با ضرب و شتم برادرانم مواجه شدم و به ناچار تصمیم گرفتم سرقت هایم را از سر بگیرم تا هزینه سنگین موادم را جور کنم. یک روز با حیله سوار یک خودروی عبوری شدم تا راننده را سرکیسه کنم اما از شانس بدم گیر راننده ای افتادم که او دست مرا خوانده بود و منتظر بود مچم را بگیرد.
در مسیر مثل دفعات قبل از راننده خواستم جلوی یک مغازه توقف کند تا برایم یک نوشیدنی بخرد اما قبل از این که بتوانم فرار کنم راننده مرا گیر انداخت و بعد معلوم شد که او یک مامور است و مرا از قبل زیر نظر داشته. بعد از دستگیر شدنم چون معتاد بودم مرا به کمپ فرستادند تا اعتیادم را ترک کنم. الان هم در کمپ وقتی به گذشته فکر می کنم می بینم گیر دادن های برادرانم برای رعایت نظم و قانون خانواده بحق بود و کاش نصیحت های آن ها را با جان و دل قبول می کردم و چنین سرنوشت تلخی را تجربه نمی کردم. البته هنوز هم از پذیرش خانواده ام ناامید نشده ام.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.