120 دقیقه با ارباب رجوعان سرگردان شهرداری
نویسنده : آگاهی
وارد که شدم با دیدن تابلوهای تعیین باجه و دستگاه نوبت دهی بلافاصله به سمت آن رفتم تا هر چه سریعتر نوبت بگیرم اما خیلی زود فهمیدم که تابلوهای شماره انداز و دستگاه خاموش هستند. لحظه ای مبهوت دور و برم را نگاه کرم تا بدانم کجا باید بروم.اگر تصور کردید که به عنوان یکی از اعضای تیم خبری روزنامه خراسان شمالی به یکی از بانک ها برای تهیه گزارش رفته ام اشتباه کرده اید! شهرداری منطقه 2 اداره ای است که برای تهیه گزارش راهی آن جا شدم؛ گزارشی ۱۲۰ دقیقهای از یک اداره پر رفت و آمد، اداره ای در انتهای قیام جنوبی و در مکانی که یک طرف آن خیابانی با ساختمان های نوساز و شیک و در سمت دیگر آن خانه های قدیمی و کوچک با دیوارهای نم زده قرار گرفته بود.
پیش از رفتن به شهرداری منطقه 2 نگرانی بابت پیدا کردن جای پارک نداشتم اما وقتی وارد خیابان مقابل آن شدم دو طرف خیابان را خودروها اشغال کرده بودند.
با سرعت بسیار کم طول خیابان را طی کردم تا جای پارک پیدا کنم اما وقتی مقابل در ورودی شهرداری رسیدم متوجه شدم می توانم در محوطه اداره پارک کنم. وارد محوطه که شدم با دیدن حجم خودروهای پارک شده فهمیدم که چرا خودروها دو طرف خیابان را اشغال کرده بودند.
خوشبختانه یکی از خودروها خارج شد و من توانستم پارک کنم. وارد ساختمان شیک و تمیز شهرداری که شدم همان ابتدا با دیدن تابلوهای شماره انداز و دستگاه نوبت دهی همچون بانکها آن را اقدامی در جهت تکریم ارباب رجوع دیدم.
صندلی های شیکی که در وسط سالن قرار گرفته بودند و تلویزیون بزرگی که مقابل صندلی ها نصب شده بود نشان از حرکت شهرداری بجنورد به سمت تکریم ارباب رجوع داشت اما با دیدن صف ارباب رجوعان مقابل باجه ها و تلاش آنان برای جا دادن پرونده های شان در نوبت و از طرف دیگر مانیتور خاموش و صندلی های خالی مقابل تلویزیون برایم این سوال ایجاد شد که مگر این سیستم و تشکیلات برای این نیست که ارباب رجوعان راحت باشند؟
مرد میانسالی که برای نخستین بار به شهرداری منطقه 2 مراجعه کرده بود قصد گرفتن نوبت داشت که پسر جوانی به او گفت: پدر جان فشار نده، این دستگاه ها دکوری هستند! پسر جوان گویا با چم و خم این اداره آشنا بود. به او نزدیک شدم و وقتی سر صحبت را با او باز کردم گفت شغلم به گونه ای است که موهایم را در شهرداری سفید کرده ام. وقتی با او در مورد سیستم نوبت دهی صحبت کردم، گفت: مدیران شهرداری به گمان این که سیستم نوبت دهی مشابه بانک ها به ارباب رجوع کمک می کند این دستگاه ها را راه انداختند اما با شروع به کار آن ها فهمیدند که این سیستم ها نه تنها کمکی نمی کنند بلکه مشکل ساز هم می شوند چون اینجا بانک نیست که کار هر فرد توسط یک کارمند انجام شود.
وی ادامه داد: وقتی وارد مجموعه شهرداری می شوی با مراجعه به یک کارمند کارت انجام نمی شود، باید مدام از این اتاق به آن اتاق و از این باجه به آن باجه بروی و اگر سیستم نوبت دهی باشد باید برای این کارها پشت سر هم شماره بگیری.
وی با گلایه از تعداد کارمندان شهرداری می گوید: من با این همه تجربه وقتی وارد اداره می شوم گیج می شوم که باید به نوبت به کدام کارمند مراجعه کنم چه برسد به کسی که با خم و چم های پیچیده شهرداری آشنایی ندارد. وقتی نگاهی به چهره های مراجعه کنندگان انداختم و با نشستن روی صندلی ها صحبت های مراجعه کنندگان را شنیدم بیشتر به درستی صحبت های او پی بردم. ساعت 11 روز پنج شنبه جنب و جوش مراجعه کنندگان بیشتر بود. یکی از مراجعه کنندگان به همراهش می گفت زودتر کارهایت را انجام بده که به زودی اداره تعطیل می شود، همراهش از او پرسید مگر اداره ساعت چند تعطیل می شود که او پاسخ داد امروز پنج شنبه است و ساعت 12 تعطیل می شود.
«امروز برو فردا بیا»؛ این جمله را یکی از مراجعه کنندگان با غرولند گفت و وقتی علتش را پرسیدم، افزود: من با هزار بدبختی پرونده ام را تکمیل کردم اما کارمند مربوطه به من گفت برای صدور پروانه برو روز دیگری بیا. مگر یک مهر زدن چقدر وقت می گیرد که من دوباره از کار و زندگی ام بزنم و به شهرداری بیایم ؟
مرد میانسالی روی صندلی اش کلافه به نظر می رسید، پرونده اش را نگاه کرد و آهی کشید. باب گفت و گو را که با او باز کردم از سرگردانی 18 ساله اش گفت. او 18 سال پیش ملکی را خریداری کرد که در طرح شهرداری قرار داشت به گونه ای که چندین سال تنها کاربری آموزشی به آن داده شد اما هیچ گاه از نهاد آموزشی به او برای خرید ملک اش مراجعه نکردند. طی سال ها کاربری های مختلفی به ملک او دادند اما هنوز او نتوانسته از ملک اش استفاده کند یا این که با اداره و نهادی برای فروش به توافق برسد و حالا با گذشت 18 سال هنوز در راهروهای شهرداری سرگردان است. او البته تنها نیست مرد دیگری نیز مدعی می شود 13 سال است که سرگردان در راهروهای شهرداری در حال چرخیدن است.
ملک او در مسیر بازگشایی قرار داشت و شهرداری به جای آن ملک دیگری را به او واگذار کرده اما حالا 13 سال است که او درگیر و دار مراحل پیچیده اداری قرار گرفته است. پای صحبت های یکی دیگر از مراجعه کنندگان که نشستم از سلیقه ای عمل کردن برخی کارمندان، نبود برنامه ریزی مدون و روند بوروکراسی پیچیده گلایه کرد و گفت: این روند همه اداره های ماست، خدا را شکر حداقل کارمندان شهرداری منطقه 2 با روی خوش رفتار می کنند. فردی دیگر که به حرف های ما گوش می داد، افزود: این که کارمندی روی خوش داشته باشد خوب است اما باید کار هم بلد باشد، گاهی پیش می آید که اطلاعات مراجعه کننده از کارمند بیشتر است. وی اعلام کرد: کار من یک هفته طول کشید اما یکی از اقوامم که آشنا داشت در 2 روز همه کارهایش انجام شد.
عقربه های ساعت که به 12 نزدیک می شد تعداد مراجعه کنندگان کمتر میشد و برخی از این که باید دوباره شنبه مراجعه کنند با غرولند خارج می شدند.
هنگام خروج از شهرداری منطقه ۲ نگاهی دوباره به دو طرف ساختمان شهرداری انداختم و با خودم گفتم آیا استقرار شهرداری منطقه 2 در این نقطه کمک می کند که منازل سمت چپ شهرداری مانند ساختمان های سمت راست شیک و مقاوم شوند؟