یوسف صدیقی
«دست ها بالا و مشت ها باز، شلوغ نکنین به همه شیرینی می رسه، به به چه شیرینی، این رو خودم از مزرعه برای مهمون ها چیدم و تفت دادم، بزنین به بدن و عروسی رو بفرستین هوا!» شاید در وهله اول این جملات برای هیچ شخصی تعجب آور نباشد چون در عروسی ها طبق رسم شیرینی به مهمانان داده می شود اما این ها در ظاهر شیرین هستند ولی در باطن تلخ و ناگوارند. گذشت زمان خیلی از چیزها به ویژه برخی رسوم را عوض کرده و برخی قبح ها را از بین برده است. عده ای برای امروزی بودن به نوعی سنت های حسنه را با برخی رسوم باطل زیر پا می گذارند تا در چشم بقیه خود را متمدن و به اصطلاح باکلاس جلوه دهند.
در همین نزدیکی ها، زیر آسمان شهر در برخی عروسی ها شب ها سازهایی کوک می شوند که حال آداب و رسوم خوب را ناکوک می کنند. برخی ها بر طبل پذیرایی خاص می کوبند و در دنیای فضایی خود پایکوبی می کنند بدون این که به عاقبت آن بیندیشند.
با کاهش شیوع ویروس نحس کرونا دوباره ساز جشن و مراسم عروسی در برخی روستاها کوک شده است و این روزها و شب ها زیر گنبد کبود دختر و پسرهای جوان آرزوهای شان را به هم گره می زنند تا زندگی مشترک شان را زیر یک سقف آغاز کنند اما در این میان آن چه که تعجب هر مهمانی را برمی انگیزد پذیرایی خاص برخی ها از مهمانان است.
ترفندهای جذب تماشاچی
عصر بهاری یکی از روزهای پایانی هفته وارد یک جشن عروسی در یکی از روستاهای بجنورد می شوم که صاحبان مراسم سخت در تدارک مقدمات پذیرایی هستند.
حق با قدیمیهاست، «عروسی به چشم تماشاگر آسان است»! وقتی خودتان داخل گود باشید دیگر به این راحتیها نیست. ده ها کار ریز و درشت است که باید به موقع و درست انجام شود تا بتوانید یک جشن ایدهآل بگیرید و همهچیز همانطور که دوست دارید، پیش برود. بالاخره در زندگی هر کسی این شب، خیلی اهمیت دارد و همه میخواهند جشنی بگیرند که خاطرهاش برای همیشه ماندگار شود.
از قضا 2 مراسم عروسی در روستا در حال برگزاری است که همین قضیه صاحبان عروسی را بیشتر به تکاپو انداخته تا با ترفندهای مختلف برای جذب تماشاچی بیشتر گوی سبقت را از رقیب خود بربایند و در خیال خود اعتباری نزد مهمانان راه دور به دست آورند.
همهمه ای در حال شکل گیری است، شرکت کنندگان اغلب جوان و به نوعی با تیپ های امروزی در حال خودنمایی هستند و به گفته یکی از آن ها، مهمانان برای گرم شدن منتظر سوخت فضایی هستند تا مجلس را داغ کنند و آوازه اش را در روستا و اطراف آن بر سر زبان ها بیندازند!
سوخت فضایی
صحبت های شخص ناشناس درباره سوخت فضایی و آب جگرسوز (نوشیدنی الکلی) ذهنم را به خود مشغول می کند.
هر چقدر فضا به واسطه شب تاریک می شود، حضور مهمانان به خصوص جوانان بدون دعوت در مجلس پررنگ تر می شود.
قبل از کوک ساز، صاحب مجلس از لیدر نوشیدنی جگرسوز (نوشیدنی الکلی) می خواهد که نوچه هایش را در اتاق مد نظر جمع کند تا سوخت گیری شروع شود و از عروسی دیگر در آن سوی روستا عقب نیفتند و مجلس خالی از تماشاچی نشود.
لیدر جوان بی پروا، یک به یک جوانان را به اتاق مدنظر راهنمایی می کند تا خودشان را با نوشیدنی غیرمجاز گرم کنند و در میدان عروسی بتازند و هلهله ای راه بیندازند. بعد از گذشت مدتی اغلب شرکت کنندگان جوان و البته برخی افراد میان سال به نوعی بعد از دوپینگ وارد گود پایکوبی می شوند. موسیقی با دم و بازدم تماشاچیان در هم می آمیزد، رفته رفته شرکت کنندگان با پایکوبی و بالا و پایین پریدن از خود بی خود و فضا غبارآلود می شود.
شیرینی مخصوص
این همه داستان نیست و به موازات آن یکی از نزدیکان داماد این بار از بزرگان شرکت کننده می خواهد شیرینی خود را از داماد دریافت کنند. با تعارف داماد به اتفاق مهمانان دیگر وارد اتاق مدنظر می شوم تا ببینم اوضاع از چه قرار است. در گوشه ای می نشینم تا به اصطلاح شیرینی عروسی را از دست داماد دریافت و کامم را شیرین کنم. همراه داماد به مهمانان می گوید: «دست ها بالا و مشت ها باز، شلوغ نکنین به همه شیرینی می رسه. به به چه شیرینی، این رو خودم از مزرعه برای مهمون ها چیدم و تفت دادم، بزنین به بدن و عروسی رو بفرستین هوا، توی اون اتاق هم بساط نوشیدنی برای اهل دل ها آماده شده و هر کس می خواد می تونه توی میدون هنرش رو نشون بده.» داماد هر بار دستش را داخل پلاستیک مشکی و مشت اش را از پلاستیک های کوچک پر می کند و یک به یک در دستان مهمانان می گذارد.
وقتی به پلاستیک حاوی مواد سیاه رنگ چشم می دوزم لحظاتی متعجب به اطراف خیره می شوم. شیرینی مخصوص شان شکر ندارد اما کام خیلی از شرکت کنندگان را شیرین می کند و گل از گل شان می شکفد! همراه داماد دوباره رو به همه می گوید: «حالا ببینم چه کار می کنین. این هم از شیرینی تون، بزنین به بدن تا کوک بشین و توی آسمون ها سیر کنین.» برخی مهمانان لبخند بر لب از اتاق خارج می شوند تا به جوان های وسط میدان بپیوندند که گرد و خاک راه انداخته اند و تعدادی هم پیک نیک شان را کوک می کنند تا با سیخ و سنجاق شان کهکشان های راه شیری را فتح کنند.
غرق در توهم
هر لحظه کنترل مراسم به واسطه مصرف بی رویه الکل توسط برخی جوان ها سخت تر می شود و هرج و مرج جای نظم را می گیرد. اغلب آن ها حالت طبیعی ندارند، تلو تلو می خورند و به این سو و آن سو می دوند تا به اصطلاح سهمی در شادی عروس و داماد داشته باشند.
به موازات مهمانان خاص، خواننده جوان مراسم نیز با لهجه محلی صدایش را در میکروفون رها و فضا را مهیج تر می کند. مراسم بر خلاف عرف مختلط است. عقربه های ساعت که به نیمه شب نزدیک می شود مهمانان جوان که از خود بی خود شده اند در کمال ناباوری شروع به انجام حرکات عجیب و غریب و پرتاب صندلی به سمت یکدیگر می کنند و حتی برخی جوانان که به شدت تحت تاثیر نوشیدنی های الکلی قرار گرفته اند از داربست خودشان را آویزان و شروع به خواندن آوازهای بی معنا و مفهوم و حتی ناسزاگویی به خواننده مراسم می کنند.
صاحب مراسم که اوضاع را دگرگون و متشنج می بیند وارد گود می شود تا جلوی هرج و مرج را بگیرد اما تعدادی از شرکت کنندگان جوان با حالت های غیر طبیعی گوشی شنوا و چشمی بینا برای شنیدن و دیدن حقیقت ندارند و غرق در توهم خود فقط عربده می کشند. ناگهان اتفاقی که نباید می افتد و یکی از مهمانان که حالش بد است به یکی از زنان شرکت کننده حرفی می زند و همین ماجرا غوغایی به پا می کند.
مهمانان هر کدام به طرفداری از شرکت کننده در نزاع وارد درگیری می شوند و مراسم رنگ خون به خود می گیرد. عروس و داماد که برای تقسیم شادی شان پا در میدان گذاشته بودند از ترس و وحشت قبل از این که مورد هجوم مهمانانی قرار گیرند که به واسطه پذیرایی شوم صاحب جشن از خود بی خود شده اند، با چشمانی گریان از مهلکه می گریزند و مراسم شادی رنگ سیاه و اندوه به خود می گیرد.
یکی از مهمانان پا به سن گذاشته خطاب به سایر مهمانان راه دور و غریبه می گوید: «مدتیه که این رسم غلط توی بعضی روستاها و جشن ها جا افتاده و به جای نقل و نبات و آبمیوه از مهمانان با مواد مخدر و نوشیدنی های الکلی پذیرایی می کنن و خودشون رو هم باکلاس می دونن.»
صاحب مراسم می خواست با دوپینگ مهمانان یک شب رویایی را برای خود و داماد و عروس رقم بزند ولی خبر نداشت که این کار غیر شرعی اش باعث بی آبرویی می شود.
از مراسم خارج می شوم اما همچنان صدای طبل رسوایی پذیرایی خاص از مهمانان و ساز ناکوک گوش خراش درگیری به گوش می رسد.