نمازگزاران بسیاری در طول این سال ها از درس های اخلاق و معنویت پدر معنوی استان بهره بردند و روح و جانشان را در آیین سیاسی و عبادی نماز جمعه صیقل دادند و جلا بخشیدند. به بهانه سال ها حضور در این رویداد معنوی همکلام شدیم با جمعی از نمازگزاران و از نقش و اثرگذاری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بجنورد شنیدیم که ضمن توصیف خصوصیات آیت ا... «یعقوبی» از خطیب خدمتگزار، خداحافظی کردند.
«قربانی» یکی از نمازگزاران قدیمی شهر بجنورد با اشاره به این که هر هفته برای شرکت در نماز جمعه لحظه شماری می کرده است با اظهار تاسف از این که به دلیل شرایط کرونایی نماز جمعه چند ماه است که برگزار نمی شود، می گوید: آیت ا... «یعقوبی» با بیان شیوا و شیرین خود خطبه های نماز جمعه را می خواند و به گونه ای صحبت می کرد که بی سواد و باسواد در کنار هم می توانستند از این خطبهها بهره مند شوند چون سعی می کرد آن ها را به ساده ترین شکل ممکن بگوید.
در عین حال، یکی دیگر از شهروندان که به اقامه نماز جمعه بسیار معتقد است و به گفته خودش هرجا باشد خودش را به این آیین سیاسی، عبادی می رساند، اظهارمی کند: آیت ا... «یعقوبی» با شخصیت کاریزماتیک خود می تواند افراد را به خوبی تحت تاثیر خود قرار دهد و این موضوع به ویژه در حضور او بودن به عنوان امام جمعه بسیار تاثیرگذار بود و از این ظرفیت باید به نحو احسن استفاده کرد.
«رضایی» می افزاید: با شنیدن این که این انسان فرهیخته و پر از دانش از استان خواهد رفت و ما از حضور عالمی همچون او محروم خواهیم شد افسوس می خورم.
او می گوید: روزهایی که خارج از شهر بودم و نمی توانستم در نماز جمعه شرکت کنم حتما خطبه های او را در رسانه ها مطالعه می کردم چون به شکل مختصر و مفید تلاش می کرد خلاصه مطلب را بیان کند و همین برایم کافی بود.
«قلی زاده» بانوی بجنوردی هم با اشاره به این که هر چه از خوبی های و شخصیت بزرگ آیت ا... یعقوبی بگویم کم است، تصریح می کند: وقتی شنیدم آیت ا... «یعقوبی» می خواهد کناره گیری کند و از استان برود تعجب کردم چون با توجه به سابقه خوب و پرثمری که در استان دارد باید سال های زیادی در این منطقه خدمت کند.مادر شهید « امیری» اضافه می کند: در مراسم نماز جمعه یا جلسه های سخنرانی او خیلی چیزها آموختم و واقعا حیف است چنین شخصیتی از استان برود.
یکی از بانوان بجنوردی نیز می گوید: هر چیزی را که از یک انسان والا بر می آید در وجود آیت ا... «یعقوبی» می توان یافت و از نظر درس هایی که در خطبه های خود به نمازگزاران عرضه می کرد می توان گفت دین خود را ادا کرده است.
یکی از جوانان بجنوردی هم که دانشجوی ترم چهارم است، خاطرنشان می کند: نماینده ولی فقیه دراستان، انسان دانشمند و فقیهی است که من و دوستانم با نشستن پای خطبه های نماز جمعه ای که به امامت او برگزار می شد نهایت استفاده را می بردیم و به جرئت می توانم بگویم او بر مسائل روز و مطرح کردن آن با بیانی شیوا و با مثال های شیرین چنان تسلط داشت که در ذهن ها جای خود را باز می کرد.«محمدزاده» اضافه می کند: پل هایی که او بین اداره ها، مردم و مسئولان ایجاد کرد بر کسی پوشیده نیست و ضمن این که پدرمعنوی استان بود می توانست بسیاری از گره های مشکلات مردم را باز کند.
«مهنانی» خادم مصلی هم می گوید: وقتی خادم این مصلی شدم از برخی چیزها اطلاعاتی نداشتم اما از آن زمان به بعد مطالب بسیارخوبی به دست آوردم که حاصل حضور در جلسه هایی است که از طرف نماینده ولی فقیه در استان یا همسر وی برگزار می شد و همچنین در نماز جمعه اطلاعات خوبی کسب کردم.
«علی روشن» شهروندی دیگر است که می گوید: آیت ا... «یعقوبی» با انرژی مضاعف وارد استان شد و به عنوان امام جمعه و بعدها به عنوان نماینده لی فقیه در استان تلاش زیادی کرد که بین دستگاه های اجرایی، استانداری و فرمانداری ها تعامل ایجاد کند و برای بهبود وضعیت استان از آن ها بهره گیرد.مدیرکل اسبق اداره کل ورزش و جوانان خراسان شمالی برکات سفر رهبر معظم انقلاب به استان در دوران حضور آیت ا... «یعقوبی» را یادآور می شود و می افزاید: نظارت و حضور آیت ا... «یعقوبی» در ستاد امر به معروف و شورای فرهنگ عمومی موجب شد تصمیمات بسیار خوبی گرفته شود ضمن این که در بحث ازدواج، اشتغال و وام های ازدواج برای زوجین اتفاق های خیلی خوبی افتاد.
او با تاکید بر این که نماینده ولی فقیه در استان در ایجاد تفاهم و محیط سالم برای گروه های سیاسی خوش درخشید و موجب شد استان کم تنشی باشیم، می افزاید: محتوای غنی خطبه هایش در نماز جمعه موجب شد این آیین سیاسی، عبادی از رونق خوبی برخوردار باشد.
ناگفته های آیت ا... «یعقوبی»
در پایان دوره فعالیت آیتا... «ابوالقاسم یعقوبی» بهعنوان امامجمعه بجنورد و نماینده ولیفقیه در خراسان شمالی، به محضر ایشان رسیدیم تا از تجربهها، خاطرهها، فراز و فرودها، مهربانیها و نامهربانیها و نیز فعالیتهای مختلف حوزه امامت جمعه و به تعبیری ناگفته های ایشان گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه می خوانید.
از چه زمانی وارد حوزه علمیه شدید؟ لطفاً سیر تحصیلات و مدارج علمی و تألیفات خود را برای ما شرح دهید؟
به نام او که اول است و آخر، ظاهر است و باطن، همه فراز و فرودها به دست اوست و جز او کسی ماندگار نیست «یبْقَی وَ یفْنَی کلُّ شَیءٍ».
بنده در سال 1351 وارد حوزه علمیه کاشمر شدم، در مدرسه حاج سلطان حجره گرفتم و تا سال ۱۳۵۵ در آن حوزه به فراگیری علوم مقدماتی مشغول بودم، در آن زمان به حوزه علمیه کاشمر «نجف کوچک» لقب داده بودند، جنب و جوش طلبگی بالا بود، رقابت مثبت بین طلبهها در اوج بود، در آن زمان از هزار بیت «الفیه» ابن مالک که قواعد ادبی زبان عربی را در قالب شعر گنجانده است ۷۰۰ بیت آن را حفظ کردم، چندین کتاب بهعنوان جایزه از مرحوم آیتا... سعیدی مدیر و مسئول وقت حوزه دریافت کردم.
همزمان با تحصیل ما در کاشمر آیتا... مشکینی بهعنوان تبعیدی از سوی دستگاه استبداد، به شهر کاشمر آورده شد و یک سال آخر سال تحصیلی در کاشمر را در محضر این عالم ربانی و مجاهد نستوه کسب فیض کردم و خوشهچین خرمن اخلاص و تواضع و دانش و معرفت آن مرد بزرگ بودم. این عالم بزرگ دروازه اندیشه ما را به سمت قرآن جهتدهی کرد و دست ما را گرفت و به بوستان عطرآگین قرآن وارد کرد که از آن برکتهایی در زندگی علمی نصیبمان شد.
در سال تحصیلی ۵۶-۵۵ وارد حوزه علمیه قم شدم، در مدرسه حجتیه حجره گرفتم و درسهایم را ادامه دادم، در کنار تحصیلات حوزوی در کلاسهای تبلیغی، تربیتی و مهارتی هم حضور مییافتم و در فصول تبلیغی به امر تبلیغ و منبر نیز پرداختم، مهارت تدریس قرآن به روش جدید را آموختم و در فصل تابستان به بسیاری از نونهالان قرآن را آموختم. در حوزه قم سطح و دروس خارج فقه و اصول بزرگانی را درک کردم ازجمله از آیات عظام مشکینی، جوادی، تبریزی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، حسین نوری، مکارم شیرازی، معرفت و ... در فلسفه و حکمت از محضر اساتیدی مانند علامه حسنزاده و استاد انصاری شیرازی بهرهها بردم. درزمینه تفسیر از انفاس قدسی علامه جوادی آملی و آیتا... مشکینی کسب فیض کردم، اکنون درزمینه علوم حوزوی دارای سطح ۴ (دکتری) هستم و نیز کارشناسی ارشد در رشته تبلیغ و ارتباطات را دارم.
از همان سالهای اول طلبگی به تدریس عشق داشتم و ادبیات را در کاشمر و قم تدریس میکردم و در دوران ۲۰ ساله که در نهاد امامت جمعه انجاموظیفه کردم به تدریس کتابهای لمعه، اصول فقه، مکاسب، کفایه و... اشتغال داشتم.
در بجنورد نیز چندین سال سطوح عالی حوزه را تدریس کردم و پنج سال هم درس خارج فقه و اصول و تفسیر را داشتم که بحمدالله طلاب فاضل و فقیهی در آن شرکت کردند و به دریافت مدرک سطح سه و بعضاً چهار ارتقا پیدا کردند.
البته همواره در کنار درس خواندن و درس دادن، به (پژوهش) علاقه وافری داشتم و دارم که در این زمینه بیش از صد مقاله از بنده چاپ شد، همچنین در چندین همایش علمی و تخصصی به ارائه مقاله پرداختم و در برخی از آنها بهعنوان مقاله برتر تشویق شدم.
چند کتاب با عنوان تألیف از حقیر چاپ شده است:
1- سبق و زمان در فقه اسلامی (مجموعه مقالات فقهی)
2- نوآوریهای فقهی و اصولی (مجموعه مقالات فقه و اصول از نگاه نوآفرینی)
3 و 4- هشدارها و هدایتها (دو جلد پیرامون تفسیر آیات اخلاقی قرآن)
5- عطر استغفار (پیرامون موضوع استغفار و دستاوردهای آن)
6- مهر ماه (شرح مختصری از سفر پربرکت مقام معظم رهبری به استان خراسان شمالی)
7- سیری در سیره اخلاقی امام حسین (ع) (گوشههایی از منش اخلاقی امام حسین (ع))
8- فلاح فرهنگی و رفاه مادی (مجموعه گفتارهایی پیرامون فرهنگی و اقتصادی)
9- الفبای انقلاب اسلامی (شرح کلیدواژههای بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری)
10- همتها، برکتها و غفلتها (نگاهی موضوعی به بیانیه گام دوم)
و نیز آثاری در دست و در آستانه چاپ است ازجمله:
الف: در خط امام در خدمت مردم (شرح مختصری از زندگی طلبگی خودم)
ب: خیمه خمینی (مجموعه گفتارهایی پیرامون حکمت و خدمت امام خمینی (ره))
ج: بهداشت جسم و جان (بهرهگیری از چهارصد کلام نورانی از امام علی (ع))
ه: چهل سخن از امام حسن (ع) (شرح کلمات امام مجتبی در موضوعات گوناگون فردی، اجتماعی و اخلاقی)
ذ: تلاوت، تربیت و تمدن قرآن (زیرساختهای تمدن اسلامی در نگاه قرآن و روایات).
شما در سال ۱۳۹۱ بهعنوان امامجمعه وارد خراسان شمالی شدید، خطه و استانی که مرحوم آیتا... «مهماننواز» سالهای سال از جوانی تا کهنسالی را در آن تبلیغ کرده و امامت جماعت و جمعه را عهدهدار بود؛ شیوه ارتباطی شما با ایشان چگونه بود و ایشان با شما چه نوع ارتباطی داشت؟
بلی، یکی از توصیههای مهم اسلام و اولیای دین آن است که (وَقِّرُوا کبارَکمْ) بزرگان و بزرگترهایتان را بزرگ بشمارید و احترام کنید و حریم و حرمت آنان را پاس بدارید.بنده از لحظه ورودم به استان خراسان شمالی تا لحظه آخر عمر شریف ایشان و حتی بعد از ارتحال ایشان تمام تلاش خود را در حفظ حرمت و جایگاه ایشان داشتم، بارها به دیدن ایشان رفتم خصوصی، عمومی، در روضههای ایام عاشورا که از طرف ایشان برپا میشد شرکت میکردم، در دوران بیماری و کسالت بارها به ملاقات رفتم. در حد وسع، حوزه و حریم این مرد مجاهد و عالم و پرکار را حفظ کردیم و به روح پاکش درود میفرستیم.ایشان هم نسبت به بنده حقیر لطف و محبت داشتند و همواره در دیدارها در حضور حاضرین با اشاره به بنده میفرمودند: «ایشان نعمتی است که خداوند به استان عطا کرده است.» در سفر مقام معظم رهبری و در دیدار خانوادگی با ایشان حضرت آقا از من پرسیدند با آقای مهماننواز چه میکنید؟ عرض کردم مانند یک شاگرد و فرزند، ایشان را استاد و پدر معنوی خودم میدانم.
حضرت آقا فرمودند: «ایشان هم از شما راضی هستند.»
آیا در حوزه امامت جمعه کار مطبوعاتی و رسانهای داشتهاید؟
بلی بنده در شهرستان فسا در استان فارس که آن زمان (۱۳۸۱) ۴۵ امامجمعه داشت برای نخستین بار نشریه و ماهنامه «آدینه فسا» را راهاندازی کردم که مورد استقبال شورای سیاستگذاری و ائمه جمعه استان فارس قرار گرفت.
این نشریه بهگونهای بر رسانههای استانی اشراف داشت و سردبیری و سرمقالهنویسی و حتی گزینش تیتر اصلی و میان تیترها را خودم مستقیم مدیریت میکردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و حوزه امامت جمعه را وارد مقوله دیگری کرد و نشان داد که میشود با استفاده از این عرصه هم به روشنگری پرداخت و همین رویه را در ساوه نیز ادامه دادم.
سفر پربرکت مقام معظم رهبری به خراسان شمالی را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سفر تاریخی، نسیمی رحمانی بود که از چند ماه قبل، بوی خوش آن استشمام میشد، تقریباً سه ماه قبل از سفر به بنده مأموریت دادند که امامت جمعه بجنورد را عهدهدار شوم و مقدمه سفر را فراهم سازم، البته قرار نبود این موضوع اعلام عمومی شود و نشد ولی کارهای زیربنایی و کلان رایزنی شد تا اینکه بهتدریج هیئتهای گوناگونی به استان سفر کردند و مقدمات فراهم شد. پیش از تشریففرمایی رهبر بزرگوار، گروههایی برای شناسایی مشکلات و نیز استعدادها و ظرفیتهای استان به استان سفر کردند تا این مشکلات و ظرفیتها را جمعبندی کنند و خلاصه و چکیده آنها را به مقام معظم رهبری ارائه دهند.
جلسات ویژهای در دفتر ما انجام گرفت که محل اقامت و محل دیدارها بررسی شد و بعد از بررسی همه جوانب مصلی را برای محل ملاقاتها پسندیدند و ما هم مقدمات را فراهم کردیم و اقداماتی ازجمله آسفالت محوطه و تمیز کردن محیط و مانند آن انجام شد.
آن روزی که قرار شد ایشان تشریف بیاورند 19 مهر ۱۳۹۱ تعیین شده بود، بنده در چند خطبه پیش از سفر فضای استان را با شیوههای گوناگون آماده کردم.
- از قبیل دعا و مجالس معنوی برای سلامتی آقا در این سفر.
- توصیه به مردم در جهت حضور جانانه و تاریخی
- رایزنی با مسئولان استان در زمینههای گوناگون
- نشستهای گوناگون در دفتر با مسئولان دفتر حضرت آقا برای کیفیت برگزاری جلسات و دیدارهای مردمی و این که چگونه و چند جلسه برگزار شود.
یکی از جلسات مهمی که درباره آن روزهای متعددی با آقای حقانی از بیت، دور هم نشستیم و برنامهریزی کردیم، جلسه روحانیون و علمای استان بود که قرار شد از فضلای بجنوردی و استانی مقیم قم و مشهد دعوت عمومی به عمل آید و وسیله ایاب و ذهاب آنان فراهم شود، دیدار با روحانیان و علمای استان نخستین جلسه دیدارها بعد از دیدار عمومی ورود آقا به استان بود که به فضل الهی با شکوه تمام در مصلی برگزار شد و سخنان و بیانات آقا هم کارشناسی و همهسویه مطرح شد. حوزه علمیه و شخصیتهای حوزوی استان به زیبایی از زبان ایشان مطرح شد و ایشان از برخی چهرهها نام بردند، از حسین کُرد و استعداد او و شهید صادقی و «آیت استعداد» بودن او. ایشان ارتقای حوزه علمیه و احداث حوزه جامع کامل در سطوح عالیه در این استان را پیشنهاد دادند و طلاب و حوزویان را تشویق به ماندن در استان و خدمت به فرهنگ دینی مردم کردند، ازجمله از اینکه آیتا... مهماننواز بعد از پایان مأموریت طولانی در استان ماندند، تجلیل کردند و این حقیر را هم با بیانات شان مورد عنایت قرار دادند و چنین فرمودند:
«ایشان [آقای مهمان نواز] در بجنورد ماندهاند، کار بسیار خوبى کردند؛ برکتى هستند براى این شهر. ایشان وظایفى دارند؛ امام جمعهى محترم هم که بحمدالله انسان احساس میکند هم خوشبیان، هم خوشفکر، هم تواناى براى کار هستند، انشاءالله به وظیفهى امامت جمعه به بهترین وجهى عمل میکنند. این یکى از همان مواردى است که بنده آرزو دارم: چیزى از دست ندهیم، چیزى هم به دست بیاوریم. بجنورد الحمدلله آقاى مهماننواز را از دست نداد و برکات وجود ایشان، مراجعهى به ایشان، مثل سابق هست؛ یک چیزى هم اضافه گیرمان آمد، که امام جمعهى محترم است.»
یکی از خاطرات سفر، دیدار خصوصی و خانوادگی بود که بنده و خانواده و فرزندان به خدمت ایشان رفتیم و همگان را مورد لطف و عنایت قرار دادند و با هدیه قرآنی این دیدار را ماندگار ساختند، در این دیدار خصوصی که نیم ساعت طول کشید از حاجخانم ما پرسیدند شما با غربت و غریبی چه میکنید؟ ایشان با بغض در گلو و اشک جاری عرض کردند: آقا ما ۴۰ سال است در غریبی و غربت زندگی میکنیم، آقا فرمودند: اگر ایشان (بنده حقیر) اجری داشته باشند یقیناً شما هم در این اجر شریک خواهید بود.در این دیدار تاریخی چند تألیف و نوشته خودم را تقدیم ایشان کردم از جمله کتاب «سیری در سیره اخلاقی امام حسین (ع)»؛ صفحه اول آن را نگاه کردند و چشمشان افتاد به نام برادر شهیدم «باقر» که در جزیره مجنون به شهادت رسیده بود تا چشم مبارکشان به کلمه «مجنون» افتاد فرمودند: بلی جزیره مجنون و با یک آهنگ ویژهای آن را تلفظ کردند و یاد دوران جبههها برای ایشان تجدید شد.
این سفر چه تأثیری در پیشرفت استان و فرهنگ مردم گذاشت؟
از لحاظ مادی و توسعه و پیشرفت در این زمینه انصافاً باید بگویم یک تحول و تاریخی بود، بودجههایی که تا چند سال بعد از سفر ادامه داشت و پروژههای سنگینی درزمینه آبرسانی، گازرسانی، ساختوسازها برای آموزشوپرورش و سایر دستگاهها، سالنهای ورزشی، حوزههای علمیه، دانشگاهها، ساختمان اداری، منازل مسکونی برای کمک به زوجهای جوان، کمک به درمان ناباروری زوجها و تقبل هزینه سنگین درمان آنها و عمل قلبی بسیاری از گرفتاران و طبق آماری که از سازمان برنامهوبودجه دریافت کردم تعهد اولیه سفر 500 میلیارد تومان بود، ولی تخصیص سه برابر شد یعنی 1500 میلیارد تومان و بلکه بیشتر تخصیص یافت.
در حوزه فرهنگ و معنویت گستری و تأثیر سفر در نفوس شیعه و سنی و کوچک و بزرگ باید بگوییم یک انقلاب روحی در استان به وجود آمد، نگاهها نسبت به ولایت و نظام ژرفا گرفت و بسیاری از شایعهها و دروغپراکنیها پیرامون شخصیت رهبری و اطرافیان ایشان زدوده شد و مردم از نزدیک مهربانی و شفقت و تواضع و عنایت ایشان را لمس کردند.
از لحاظ سیاسی در آن شرایط ویژهای که تحریمها از سوی نظام استکبار آمریکا شدت گرفته و فشارهای اقتصادی چند برابر شده بود، مردم حضوری جانانه داشتند و باید گفت «حماسه حضور» بود بهگونهای که رهبری در آغاز سال ۱۳۹۲ در پیام و سخنان نوروزیشان از این حضور مردم بهعنوان «مسطوره» و نمونه یاد کردند.
در مجموع بعد از این سفر حوزههای علمیه در استان رونق علمی گرفت، مساجد و مسجدیها فعالتر و بانشاطتر شدند. دلهای مردم به یکدیگر نزدیکتر شد و فرهنگ اتحاد و وحدت بین شیعه و سنی اوج گرفت و خلاصه آن که استانی که بهعنوان «گنجینه فرهنگها» لقب یافته بود به استان «گنجینه معرفتها» نیز معروف شد.
مردم نقش رهبری را در زندگی روزمرهشان حس کردند؛ چه کودکانی که دوچرخه گرفتند، چه خانوادههایی که تلویزیون به خانههایشان تحویل داده شد، چه عروس و دامادهایی که جهیزیه دریافت کردند و چه بیمارانی که درمان شدند و چه بینوایانی که به نوا رسیدند و چه انسانهایی که اشک شوق بر گونههایشان جاری شد و لذت حضور در محضر ولیفقیه آنان را به وجد آورد و اشک شوق ریختند و دل به دلبر سپردند.
اگر ممکن است به فعالیتهای تقریباً ۹ ساله خود در استان نیز اشاراتی داشته باشید؟
فعالیت فرهنگی:
رهبری فرمودند: «نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است»؛
همه سعی و تلاش بنده در این سالیان این بود که تعالی فرهنگی و بصیرت سیاسی و وحدت اجتماعی مردم استان را ارتقا ببخشم و به فضل الهی در این زمینه گامهای خوبی برداشته شد.
1- بعد از سفر مقام معظم رهبری و طرح «سبک زندگی اسلامی» از سوی ایشان حدود ۴۰۵ خطبه در همین موضوع ایراد کردم:
دو سال خطبهها را به سبک زندگی در نظام خانواده اختصاص دادم.
یک سال تمام خطبهها را در پیرامون «خیر دو جهان» خیر دنیا و آخرت ایراد کردم.
یک سال پیرامون چهرههای محبوب از نظر قرآن و اسلام با مردم سخن گفتم.
یک سال خطبهها ویژه ترسیم «جامعه مهدوی» بود.
یک سال خطبهها حول محور «ارزشها و آفتها» میچرخید.
یک سال در سبک اقتصاد اسلامی با مردم سخن گفتم.
یک سال هم زوایای حیات طیبه دینی را تبیین نمودم.
نیم سال آخر را هم اسوههای قرآنی و زندگی بر اساس تبعیت از آنان را مطرح کردم.
راهاندازی کلاس تفسیر در دفتر امامجمعه و مساجد شهر بهویژه مسجد امام رضا (ع) و مسجد انقلاب.
۹ سال در ماههای رمضان هر سال ۳۰ جلسه تفسیر در مساجد شهر داشتیم که از تلویزیون و صداوسیمای استان پخش میشد، یعنی درمجموع ۲۷۰ جلسه تفسیر ویژه ماههای رمضان داشتیم.
۲۷۰ جلسه اخلاقی و اجتماعی طی ۹ سال در سحرهای ماه رمضان داشتیم که از صدا و سیمای استان پخش میشد.
در یادوارههای گوناگون شهدا در مرکز استان و شهرها و شهرستانها و حتی دورترین روستاهای استان و حتی چادرهای عشایری شرکت کردم و سخنرانی کردم که گمانم از ۱۵۰ یادواره بیشتر بود.
در حلقه های صالحین و در جمع استادیاران جلسات توجیهی و تحقیقی اختصاصی داشتم تا برای ارتقای فکری و فرهنگی اعضای بسیج حلقه ها گامی فرهنگی و معرفتی برداشته شود.
جلسات دفتر و دیدارهایی که با ادارات، نیروهای مسلح، دانشجویان، طلاب، فرهنگیان، شورای فرهنگ عمومی، ستاد امربهمعروف و نهی از منکر، بنیاد عفاف و حجاب، بنیاد غدیر، کانونهای فرهنگی و مذهبی، کانونهای قرآنی، جلسات حوزه و آموزشوپرورش، مدارس و ادارات و همایشهای گوناگون و... داشتم که مطالب متناسب را همراه با مطالعه قبلی ارائه میدادم.
سرکشی و دیدار از هیئت های مذهبی طی این سالها که در مرکز استان حضور داشتم، هر ساله در ایام محرم و صفر و دیگر ایام عزاداری. سعی بر این بود که در مراسم عزاداری در هیئت های مذهبی شرکت کنیم و با ایراد سخنرانی و یا حتی دیدار در جمع آنان حضور پیدا کنیم، در دهه محرم هر سال هر شب به اتفاق مسئولان به 3 یا ۴ هیئت سر میزدیم و ضمن اظهار تسلیت، خداقوتی به سخنرانان و مداحان و اصحاب هیئت داشتیم.
در دهه فجر هر سال در قالب طرح ده شب ده مسجد ضمن بزرگداشت و برگزاری جشن این ایام، به بیان دستاوردهای انقلاب پرداخته میشد و بنده هم مقید بودم که در این مراسم ایاما... حضور پیدا کنم.
در مناسبتهای ویژه که شورای هماهنگی تبلیغات مدیریت داشت حضور می یافتم و گاه سخنران آن مراسم بودم.
جلسات تعظیم شعائر و شئون مذهبی در طول سال برای برگزاری مراسم در دفتر امامجمعه برگزار میشد.
در دهه آخر صفر حضور در مشهدالرضا و سر زدن به هیئتهای مذهبی استان و شرکت در مراسم محوری هیئتها و دسته روی به سمت حرم مطهر در روز شهادت امام رضا (ع) رویه من در سالهایی بود که در استان حضور داشتم.
فعالیتهای حوزوی و دانشگاهی:
-ضمن تدریس در برخی از دانشگاهها، در جلسات مشترک با اساتید مباحث موردنیاز روز مطرح می شد و مورد گفتوگو قرار میگرفت، ازجمله در طرح بصیرتی و آموزشی که از سوی دفتر نمایندگی ولیفقیه در دانشگاههای استان در دانشگاه آزاد اسلامی ترتیب یافته بود به مدت یک ماه مبارک رمضان، موضوع «دین و سیاست» ولایت مطلقه فقیه و نیز مباحث نظام ساز و تمدنساز مطرح شد.
در یک سال در همان دانشگاه تفسیر قرآن سوره «حشر» را داشتم و همچنین در نشستهای فصلی به مسائل اخلاقی و اجتماعی میپرداختم.
در جمع دانشجویان و بهویژه بسیج دانشجویی جلسات متنوع و متعددی داشتم.
در رفع برخی از مشکلات و حتی در جذب بودجه از دفتر مقام معظم رهبری برای دانشگاه کوثر که دانشگاه تک جنسیتی با حدود سه هزار دانشجوی دختر است بسیار کوشیدم که اولاً ادغام نشود و ثانیاً ساختمان این دانشگاه تکمیل شود که به فضل الهی این کارها انجام گرفت.
- جلسات گوناگون بین حوزویان و دانشگاهیان برگزار شد که مسائل گوناگون سیاسی، فرهنگی مورد نقد و بررسی قرار میگرفت و برکات فراوانی را به استان داشت.در مراسم دعای عرفه دانشگاه پیام نور چندین سال سخنرانی کردم، در مراسم عزاداری عاشورا و صفر نیز حضور مییافتم و مباحثی را تقدیم حضور مردم و اساتید و دانشجویان میکردم.
- در کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها حضور پیدا میکردم و در مباحث اساتید و دانشجویان شرکت و ورود میکردم، اصولاً در این چند سال پیوند بنده با دانشگاهیان پیوند خوبی بود و تا اندازهای که مجال پیدا میشد تعامل و ارتباط فرهنگی و علمی با آنان داشتیم.
- اما حوزه علمیه:
در حوزه علمیه تدریس سطح و خارج را داشتم و حوزه علمیه خراسان شمالی را از سطح 2 حوزه به سطح ۳ و ۴ ارتقا بخشیدیم که بسیاری از طلاب با راه افتادن درس خارج و سطوح عالی در استان ماندگار شدند و در مساجد به نماز و تبلیغ پرداختند.
- جهتدهی و راهنمایی چندین پایاننامه سطح ۳ برای طلاب و فضلای استان.
- درسهای اخلاق فراوانی در حوزههای علمیه خواهران و برادران در مرکز استان و شهرستانها برگزار شد و نکات موردنیاز به طلاب و اساتید بزرگوار ارائه شد که تأثیرات خوبی هم در تحول فکری و معنوی حوزویان داشت.
- راهاندازی دورههای تربیت مربی با اعزام استاد از دفتر تبلیغات قم و حضور و استقبال خوب طلاب خواهر و برادر در دورههای مهارتآموزی طلاب بهمنظور ارائه مشاوره به افراد، مسابقه مقالهنویسی در بین طلاب، اردوهای سیاحتی برای طلاب و اساتید و خانوادههای آنان، تشویق فرزندان علما و فضلا که در قرآن و درسهای تحصیلی خود مقام آورده بودند.
همایشها
- همایش سبک زندگی اسلامی با اقدام قوه قضاییه استان در سال ۱۳۹۱
- همایش اقتصاد مقاومتی و مقاومت فرهنگی از نگاه امام سجاد (ع)
- همایش مدیریت سالم و اسلامی
- همایش تبیین گام دوم در مصلای امام خمینی (ره) بجنورد
- همایش مدیران حوزههای علمیه خراسانهای رضوی، شمالی و جنوبی در مرکز استان
- همایش نکوداشت مرحوم آیتا... مهماننواز
- همایش ۷۲ شهید طلبه استان
- همایش سه هزار شهید استان در بجنورد
- همایش طلاب و فضلای قم و مشهد و خراسان شمالی در مرکز استان
- همایش زوجهای جوان به مناسبت سالروز ازدواج امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) در مصلای بجنورد
- جلسات ماهانه ائمه جمعه استان با موضوعات گوناگون
- حضور در نشستهای طلاب و فضلای خراسان شمالی در قم و مشهد
- حضور پیوسته در جلسات شورای اداری مرکز استان و سخنرانی در آن جلسات
- همایش اقامه نماز در استان
- همایش زکات در مرکز استان و ...
فعالیتهای عمرانی
احداث دفتر امامجمعه و حسینیه شهدا در مصلای امام خمینی (ره) بجنورد در دوطبقه و با ۵۰۰ مترمربع زیربنا با کمک خیران و شورا
احداث پیش دبستانی و مهد آدینه جهت نگهداری فرزندان نمازگزاران در ایام جمعه و قدر و...
احداث کانون فرهنگی، هنری شهید سلیمانی در مصلی
نصب دستگاههای گرمایشی و سرمایشی در مصلی از محل اعتبارات سفر مقام معظم رهبری
احداث و بازسازی حوزههای علمیه استان
احداث مدرسه علمیه امام کاظم (ع) در جاجرم
احداث مدرسه علمیه تخصصی امام خامنهای در بجنورد
احداث مدرسه علمیه خواهران در گرمه
احداث مدرسه علمیه خواهران در فاروج
احداث و بازسازی مدرسه برادران در فاروج
احداث مدرسه علمیه خواهران در آشخانه
احداث و تعمیر و تکمیل مدرسه علمیه برادران در آشخانه
تعمیر و تکمیل مدرسه علمیه الزهرا (س) در بجنورد
کلنگ زنی مدرسه علمیه خواهران در شیروان با اهدای زمین از سوی واقف
راهاندازی مدرسه علمیه تابستانه خرق و در حال ساخت بودن آن
احداث ساختمان پنج طبقه مدیریت حوزه علمیه در مرکز استان
احداث محراب و تعمیر در ورودی داخل مسجد انقلاب
تکمیل مدرسه علمیه خواهران اسفراین با کمکهای سفر رهبری به استان و ...
فعالیتهای عمرانی در دست اقدام
ساخت زائرسرای خراسان شمالی در مشهد الرضا (ع) در جنب حرم مطهر
نصب درها و نماکاری ورودی مصلای امام خمینی(ره) استان و اصلاح گلدستهها
اصلاح نمای محراب مصلای مرکز استان و بهکارگیری معماری دینی در این جایگاه عبادی سیاسی
اقدام به احداث ساختمان «مجتمع غدیر» در جنب مصلی به متراژ ۳۰۰ مترمربع در چند طبقه با کمک مؤمنان و واقفان غدیر و ...
فعالیتهای مردمی
تشکیل ستاد نماز جمعه مردمی خواهران به نام (فضههای فاطمی)
تشکیل ستاد نماز جمعه مردمی برادران (عمارهای علوی)
راهاندازی کارگاه دوخت ماسک در مصلی به مدت ۲ماه و دوخت ۳۵ هزار ماسک توسط خواهران ستادی و غیر ستادی
دیدار با خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران با همکاری بنیاد شهید
دیدار در سنگر با حضور در مساجد گوناگون بجنورد و شهرستانها
سفرهای دورهای به شهرها و شهرستانهای استان و دیدار با مردم و مسئولان و علما و طلاب
کمک 60 میلیارد تومانی به نیازمندان و آسیب دیدگان از کرونا در رزمایش مواسات و کمکهای مؤمنانه توسط قرارگاه و به مسئولیت امامجمعه و نماینده ولیفقیه در استان
جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی در سیل و زلزله در استان خراسان شمالی و نیز استانهای خوزستان و گلستان به آسیب دیدگان
اخذ وجوهات نذری و تبرّعی از مردم و تحویل آنها به ستاد عتبات عالیات استان جهت بازسازی و نوسازی مکانهای مقدس
پرداختن به حواشی شهر بجنورد و مناطق کم برخوردار توسط شهرداری با توصیه های نماینده ولیفقیه در استان و ...
ارتباط شما با جوانان استان چگونه بود؟
جوانی فصل زیبای عمر انسان است، جوان حامل انرژیهای متراکم است که باید آنها را جهتدهی کرد تا هدر نرود یا به انحراف کشیده نشود، در جوانی احساسات پاکی وجود دارد که اگر با منطق و عقلانیت همراه نشود خسارت بار است.
ازاینرو مقام معظم رهبری فرمودند: جوانها «آتش به اختیار» عمل کنند و بعد بر آن قیدی افزودند که البته مقصود من از «آتش به اختیاری»، «کار تمیز و کار فرهنگی درست انجام دادن است»؛ به عبارت دیگر آن چه از جوانان انتظار میرود «آتش به اختیاری» است نه آتش بیاری. متأسفانه گاهی دیده میشود جوانان پاک دل و خوشنیت، تحت تأثیر فضا و شرایط اجتماعی خاصی قرار میگیرند و دست به اقداماتی میزنند که زیبنده یک جوان مسلمان انقلابی و جهادی نیست.
نکته دیگر این که برخی «جوانگرایی» را به معنای «پیرزدایی» معنی میکنند و با این حربه و نگاه خود و جامعه را از تجربه و تخصص پختگان و کارکشتگان جامعه محروم میسازند و حال آن که به تعبیر مولوی جوان و پیر مانند تیر و کمان هستند، تیر اگر بخواهد به هدف برسد باید از مسیر کمان خمیده عبور کند، پیران پخته کارند، فراز و فرودهای زندگی را لمس کرده و گردنههای سخت را پشت سر گذاشتهاند، جوانها باید در کنار این تجربهها و پختگیها شاگردی کنند چابکی و انرژی خود را در مسیر درست به کار گیرند.
امام علی (ع) میفرماید:
«رَأْیُ الشیخ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ جَلَدِ الغُلامِ»(حکمت 86 نهجالبلاغه)
اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است.
جوان خام در کنار پیر پخته میتواند برای آینده خود و جامعهای که در آن زندگی میکند تبدیل به یک سرمایه شود و کارآمدی خود را چند برابر کند، این که امام علی (ع) از واژه «أحب» به معنای «محبوبتر» استفاده کردهاند معنایش این است که جوان «محبوب است» و پیر «محبوبتر» و هر دو باید در کنار هم قرار گیرند تا جامعه ایمانی و انسانی از این دو سرمایه استفاده لازم و کافی را ببرند. به همان نسبت که «پیرزدگی» ناخوشایند است و زیانبخش، «جوان زدگی» نیز امری ناپسند و ناکارآمد است.
نکته دیگر آن که «جوان» هنگامی ارزش پیدا میکند که نعمت و سرمایه جوانیاش را در راه رشد و بالندگی خود و جامعهاش قرار دهد نه در اختیار نفس اماره و خودخواهیهای شیطانی. یوسف جوانی است که از گرداب شهوت میگریزد و با اراده همراه باتقوا و طهارت نفس نهتنها «عزیز مصر» که «عزیز ربّ» میشود. ابراهیم در اوج جوانی کاری میکند کارستان البته منطقی و کاملاً عاقلانه بتها را میشکند و تبر را به گردن بت بزرگ میافکند و هنگامیکه از او میپرسند آیا تو چنین بلایی به سر بتهای ما آوردهای؟ میگوید: «از بت بزرگ بپرسید» و اینگونه است که عقلها و وجدانهای بتپرستان را علیه خودشان میشوراند که این بت که ما میپرستیم، قدرت دفاع از خودش را ندارد و حتی قدرت حرف زدن ندارد پس چرا ما او را میپرستیم، اینگونه کار جوانی کردن عین پختگی است.
در زمان دفاع مقدس جوانانی داشتیم که در دل تاریکی شب کفش سربازان را بهصورت ناشناس واکس میزدند و روز هم فرمانده آنان بودند و لشکری را مدیریت و فرماندهی میکردند.
در این زمینه نباید گرفتار «شعارزدگی» و «جوان زدگی» بشویم. جوان محبوب است و پیر محبوبتر اینها با هم میتوانند کاری کارستان انجام دهند، اما اگر کسی شعارش این باشد که «همه با من، نه همه با هم»، این شیوه پاسخ و پایان روشنی نداشته و نخواهد داشت.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إنَّ اللّه َ تعالی یباهِی بالشابِّ العابِدِ المَلائکةَ»
خداوند به جوان عابد (و خداباور) بر فرشتگان مباهات میکند.
آری جوان مؤمن متعهد انقلابی و جهادی دُرّ گرانبهایی است که خداوند هم به او بر فرشتگان میبالد و مباهات میکند؛ یعنی صرف جوانی ارزش نیست جوانی همراه با عبودیت (و نه منیّت) و جوانی همراه با ادب (نه هتاکی) جوانی همراه با عقلانیت (نه احساسات)؛ ازاینرو امام باقر (ع) فرمود: «اگر جوانی از جوانان شیعه را به بینم که دینش (و وظایف دینیاش را) درست نمیشناسد هر آینه او را تأدیب میکنم.»(میزان الحکمه ج 5 ص 463)
بر اساس این مقدمه نسبتاً طولانی در پاسخ شما عرض میکنم:
1- بنده در آغاز ورودم به استان بر اساس حکم مقام معظم رهبری که فرموده بودند جوانان استان را دریابید وارد میدان شدم، خیلی از مسئولیتها را به جوانان واگذار کردم از قبیل:
مدیریت امور مساجد استان
مدیریت ستاد اقامه نماز استان
مدیریت حوزههای علمیه استان
مسئولیت ستاد احیای امربهمعروف و نهی از منکر استان
معاونت تبلیغ حوزه علمیه استان
معاونت آموزش و پژوهش حوزه استان
مدیریت نمایندگی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان
مدیریت برخی از مدارس حوزه علمیه استان
مدیریت بنیاد عفاف و حجاب استان
مدیریت بنیاد غدیر در استان
مدیریت دفتر اهل سنت در استان
مدیریت دفتر امامجمعه استان
سپردن تریبون نماز جمعه برای اذان و مکبری و تلاوت قرآن به جوانان نیز یکی از جلوههای جوان باوری بنده بوده است.
باید در داوری ها انصاف داشت و قضاوتها بر اساس واقعیتها باشد؛ البته باید بهوش باشیم که «دولت جوان» هم که رهبری از آن نام میبرند به معنای این نیست که کارکشتهها و رنجکشیدهها و آنان که کولهباری از تجربه میدانهای سخت انقلاب و دفاع مقدس را با خود دارند کنار بزنیم و کشور را به جوانانی بسپاریم که نه امام را دیدهاند، نه امت انقلابی صدر انقلاب را مشاهده و نه گردوغبار جبههها را حس کردهاند.
بلکه مقصود ایشان هم جوانان هستند و هم جوانمردان مانند شهید حاج «قاسم سلیمانی» که فرمودند اگر در قید حیات بودند ده سال دیگر هم ایشان را در آن جایگاه تثبیت میکردم.
«امام صادق (ع) به شخصی فرمود شما به چه کسی «فتی» میگویید؟ عرض کرد: به «جوان» فرمود: نه فتی مؤمن است. اصحاب کهف همگی بزرگ سال بودند اما خداوند عزوجل آنان را به سبب ایمانی که داشتند «فتیه» جوانان و جوانمردان نامید.» (میزان الحکمه، ریشهری، ج 5، ص465) من دست و بازوی جوانانی که در چارچوب امر ولایت و دستور شرع مقدس حرکت میکنند میبوسم و بر این بوسه به خود میبالم و افتخار میکنم.
حاجآقا فلسفه راهاندازی «مهد آدینه» و نیز پیشدبستانی آدینه در مصلی و واگذاری مدیریت و مسئولیت آنها به همسرتان را بیان فرمایید؟
بلی سؤال خوب و بجایی است.
بنده از همان آغاز که به امامت جمعه استان منصوب شدم احساس کردم با توجه به این فضای وسیع مصلی و ظرفیت کار فرهنگی زیربنایی میتوان قدمهای خوبی برداشت ازاینرو:
اولا:ً با کمک پتروشیمی استان ساختمانی برای کانون فرهنگی آدینه احداث کردیم که بعدها به نام «شهید حاج قاسم سلیمانی» تغییر نام دادیم.
ثانیاً: آدینه مهد برای فرزندان نمازگزاران در روز جمعه احداث کردیم تا مادران با خاطری آرام در نماز جمعه شرکت کنند و از فیض نماز و خطبهها بهره ببرند.
بهعنوان نمونه این مهدکودک مجموعاً در شبهای قدر به حدود 600 کودک خدمترسانی میکرد، با اطعام از بچهها پذیرایی میشد، مراسم قرآن به سر و مداحی برگزار میشد، دعا و نیایش را تمرین میکردند و در جایگاه مهد هم در مصلی وسایل بازی ازجمله سرسره و تاب و... و برای رفاه حال بچهها کفپوش ضربهگیر برای داخل مهد تهیه شد و در حد توان امکاناتی فراهم آمد.
ثالثاً: پیشدبستانی هم به پیشنهاد اولیای محترم تأسیس شد که سالی تقریباً ۳۰ نفر از کودکان را پذیرا میشد و آنها را برای ورود به دبستان آماده میکرد.
نوآموزانی که در این پیشدبستانی ثبتنام میشدند از فرزندان همه اقشار بودند: روحانی، فرهنگی، فرزندان پاسدار، بسیجی، بازاری، ادارات مختلف، اهل سنت، استاد دانشگاه و هیچگونه معیار خاصی که از چه قشری از اقشار باشند وجود نداشت و این که چند ستاره شده بود به جهت کار عالی و باکیفیت در مرکز بود.
مربیان و مدیر متعهد این مجموعه بر اساس منافع معنوی و انسانسازی خدمت میکردند نه بر اساس منافع مادی. پولی که از اولیا دریافت میشد اولاً طبق اعلام و تعرفه آموزشوپرورش و بهزیستی بود مانند سایر مهدها و پیشدبستانیها و ثانیاً از آن پول بخشی در خود ساختمان و برای ابزار و وسایل آموزش موردنیاز هزینه میشد و بخشی هم صرف حقوق مربیان متعهد، مذهبی و دلسوز میشد و بهنوعی سبب کارآفرینی برای حدود 10 نفر از جوانان شد.
رابعاً همسر بنده سرکار خانم «تختی» بهعنوان یک شخصیت مذهبی، ارزشی، انقلابی و فرهنگی که در دبیرستانهای شهر به تدریس اشتغال داشت و مجوز مربوطه از بهزیستی و آموزشوپرورش را نیز داشت بدون هیچگونه حقالزحمهای مدیریت آن را عهدهدار بود و به شایستگی و با دغدغه و پیگیریهای کمنظیر آن مجموعه را زیر نظر داشت و خدمت میکرد.
به اقرار خانوادههایی که فرزندانشان در این مجموعه حضور داشتند روحیه مذهبی، انقلابی و ادب و احترام در این نونهالان فوقالعاده بود، بهگونهای با آنان کار شده بود که نماز جماعت و دعای دستهجمعی داشتند، برای نونهالان دختر چادرنماز و سجاده فراهم شده بود، برای پسران عبای ویژه نماز خریداری شده بود و کلاً فضای مهد و پیشدبستانی فضای کاملاً معنوی و فرهنگی بود؛ بهگونهای که خانوادهها از آن بهعنوان یک پدیده شگرف یاد میکردند که چگونه این بچهها در این سن و سال قرآن میخوانند، نماز را بهدرستی و کامل اقامه میکنند، اذان صحیح میگویند، زیرا آموزش وضو و آموزش نماز از ابتدای سال در دستور کار مرکز قرار میگرفت و در نیمه سال جشن نماز برپا میشد.
ما در این کار فرهنگی و تربیتی دنبال نام و نان نبودیم بلکه هدف آن بود که خشت اول شخصیت کودکان معصوم را بر باورهای دینی بنا نهیم تا ساختمان وجودشان با این شاکله شکل بگیرد و سبک زندگیشان رنگ دین و معنویت بگیرد.
گواه این سخنان، شهادت اولیای بزرگواری است که در این سالها فرزندانشان از آموزش کمنظیر این مرکز بهرهمند بودند و همیشه در پایان سال پیشدبستانی از بنده میخواستند مجتمع آموزشی آدینه را راهاندازی کنیم، یادم نمیرود در بازدیدهای سرزده ماهانه شبانه که بهاتفاق همسرم از حاشیه شهر و خانوادههای کم برخوردار داشتیم فرزندان محروم حاشیه شهر را شناسایی و بسیار آبرومندانه و عزتمندانه با دادن همه خرج و مخارج به آنها حتی لباس فرم و بدون دریافت هزینهای ثبتنام میکردیم و حوالی سه سال در خدمت این عزیزان و خانوادههای آنها بودیم که امیدواریم به واسطه فعالیت این مرکز، گامی در راستای تربیت قرآنی کودکان و فرزندان این استان برداشته شده باشد.