تابلوسازی که خود را تابلو کرد
صدیقی
دفتر زندگی اش را خط خطی کرد و به جای نی خطاطی، نی دود در دست گرفت. روزگاری خطاطی می کرد و در حرفه تابلوسازی سری در میان سرها درآورده بود اما در یک بزنگاه اسیر وسوسه و طمع شد، همه چیزش را باخت و خود را به اصطلاح در بین آشنایانش تابلو کرد. راهی که پیمود برایش جز ناامیدی و سرافکندگی ارمغانی نداشت و دچار خسران شد. مرد 45 ساله زندانی به گفته خودش، اگر پایش را بیش از گلیم اش دراز نمی کرد شاید این روزهای تلخ و غم انگیز را نمی دید و عمر و جوانی اش را هدر نمی داد. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با این مرد زندانی از نظر می گذرانید.
چه شد سر از زندان درآوردی؟
5سال است که به جرم نگهداری مواد صنعتی در زندان شب را صبح می کنم.
سابقه کیفری و اعتیاد داری؟
سابقه کیفری و اعتیاد نداشتم اما بعضی از مواقع به صورت تفننی مواد مصرف می کردم.
شغل ات چه بود و چقدر سواد داری؟
تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخواندم. تابلوساز و از نوجوانی در این حرفه مشغول بودم.
چرا به سمت قاچاق مواد رفتی؟
مدتی بود مغازه داشتم، بعد از تشکیل خانواده به خاطر بلند پروازی ام بدهی بالا آوردم. به نوعی پایم را بیشتر از گلیم ام دراز کردم و روز به روز در مرداب بدهی فرو رفتم به طوری که دخل و خرجم با هم نمی خواند و بعد از مدتی ورشکست شدم. بعد از آن مانده بودم چه کار کنم. هر روز برای فرار از فکر و خیال به پارک نزدیک خانه مان می رفتم تا کمی هوا بخورم.
مدتی از رفت و آمدم به پارک گذشت تا این که روزی با چند خلافکار سابقه دار آشنا شدم. به خاطر بیکاری قبول کردم که در ازای دریافت مبلغی مواد آن ها را در خانه ام نگه دارم تا خریدار از راه برسد. این ماجرا مدتی ادامه داشت تا این که یک روز در حین جا به جایی و تحویل مواد دستگیر شدم و سر از زندان درآوردم.
هر بار بابت نگهداری و تحویل مواد چقدر دستمزد می گرفتی؟
مدت زیادی نبود که وارد این کار دلهره آور و خطرناک شده بودم و بسته به نوع مواد هر بار بابت نگهداری و تحویل مواد تا 500 هزار تومان گیرم می آمد. پول باد آورده بدجور وسوسه کننده بود چون بدون زحمت مبلغ خوبی را در مدت کمی به دست می آوردم. اگر چه برای کارم عرق نمی ریختم اما از شدت استرس و ترس شب ها خواب نداشتم.
خانواده ات بابت این کار به تو اعتراض نمیکردند؟
خانواده ام اصلاً از کار خلافم خبر نداشتند. درباره این ماجرا چیزی به آن ها نگفته بودم چون اگر همسرم از این ماجرا بو می برد هیچ وقت حاضر نمی شد مواد را در خانه نگه دارم. همسرم خیال می کرد دلالی می کنم و با دوستانم در کار خرید و فروش اجناس دست دوم و ضایعات هستم، برای همین با من کاری نداشت.
چه حکمی بابت قاچاق مواد برایت صادر شد؟
حکم اولیه ام اعدام بود اما چون سابقه نداشتم تخفیف خورد و به حبس ابد تقلیل یافت.
چند فرزند داری و از ابتدا شغل ات خطاطی بود؟
یک فرزند دارم و حدود 15 سال بود که خطاطی می کردم و از این طریق چرخ زندگی ام را می چرخاندم. هر چند درآمدش زیاد نبود اما بابرکت بود و حداقل شب ها راحت و بدون ترس می خوابیدم. داخل زندان خطاطی می کنم و کارهای فرهنگی انجام می دهم تا بعد از آزادی دوباره سر شغل ام، خطاطی و تابلوسازی، برگردم. کاش طمع نمی کردم و قناعت پیشه می کردم، پایم را بیشتر از گلیم ام دراز نمی کردم و این روزهای تلخ را تجربه نمی کردم و به خاک سیاه نمی نشستم.
خانواده ات بعد از زندانی شدنت چه کار کردند؟
خانواده ام مثل بقیه خانواده های زندانیان هر روز با مشکلات جدید و زیادی رو به رو می شوند. وقتی مرد بالای سر اعضای خانواده اش نباشد آن ها دچار خیلی از مشکلات می شوند زیرا نه درآمدی دارند و نه پشتوانه ای. البته الان در بند باز هستم و برای زندان کار و بابت آن درآمد کسب می کنم.
اعضای خانواده ام بیشتر با یارانه و کمک خیران و البته یک نهاد حمایتی به زور خودشان را اداره می کنند و با ندانم کاری من بدجور همسر و فرزندم در باتلاق فرو رفته اند.