صدیقی- گم شدن پلاستیک حاوی نخ های یک دستگاه خرمن کوب با شیطنت یک شغال ماجرای عجیبی را رقم زد. بنا بر اظهارات صاحب خرمن کوب ماجرا از این قرار است که وی به همراه چند کارگر دیگر راهی زمین کشاورزی برای کوبیدن دسته های گندم می شوند.
یکی از کارگران پلاستیک حاوی نخ های کیسه گندم را از دستگاه خرمن کوب آویزان و بعد از آن شروع به کار می کند. کارگران بعد از چند ساعت برای خوردن صبحانه دست از کار می کشند که در این لحظه ماجرای عجیبی رخ می دهد.
یک شغال گرسنه پنهانی به خیال این که در پلاستیک حاوی نخ ها خوردنی وجود دارد آن ها را به دندان می گیرد و بعد از بررسی دور می اندازد. پس از آن یک رهگذر به جمع کارگران اضافه می شود و بعد از خوردن چند لقمه صبحانه آن ها را ترک می کند. یکی از کارگرها زمانی که برای دوختن سر کیسه های گندم سراغ نخ ها را می گیرد در کمال تعجب اثری از آن ها پیدا نمی کند و بعد از کمی جست و جو به فرد رهگذر شک می کند که مبادا گم شدن نخ ها کار وی باشد.
بالاخره بعد از کمی مشورت، یکی از کارگران تصمیم می گیرد با رهگذر آشنا تماس بگیرد تا ماجرای ناپدید شدن نخ ها را از او جویا شود که همین امر باعث ناراحتی شخص مذکور می شود. بعد از کمی بگو مگو مرد رهگذر وقتی با تهمت دزدی مواجه می شود به سراغ کارگرها می رود تا ببیند ماجرا از چه قرار است.
بعد از آمدن مرد رهگذر دوباره بگو مگو بین آن ها مبنی بر چرایی گم شدن نخ ها شروع می شود که کار به درگیری می کشد. وقتی سر و صدا می کنند ناگهان یک شغال نخ به دهان با فاصله از کارگران ظاهر می شود که همه حیرت زده برای لحظاتی فقط به یکدیگر نگاه می کنند.
بعد از این حادثه وقتی یکی از کارگران دنبال شغال می رود با پلاستیک حاوی نخ ها روبه رو و راز گم شدن نخ ها فاش می شود. صاحب خرمن کوب در این باره می گوید: زمانی که فرد رهگذر بعد از کمی استراحت از ما دور شد ماجرای گم شدن نخ ها پیش آمد و با توجه به این که غیر از آن فرد کسی پیش ما نبود به گمان این که سرقت نخ ها کار مرد رهگذر است به او تهمت زدیم.
در نهایت با رو شدن ماجرا که کار یک شغال گرسنه بوده خجالت زده شدیم و از این اتفاق درس بزرگی گرفتیم که زود در مورد افراد قضاوت نکنیم تا این چنین به دردسر نیفتیم.