مریم ضیغمی- «سیدجلال دهقانی اشکذری» تاکنون به تعداد انگشت شمار اثر سینمایی و تلویزیونی همچون «خانه ای کنار ابرها»، «دلبری» و «حانیه» ساخته است؛ آثاری که به گفته خودش چون همیشه دغدغه دهه 60 و حوادث و اتفاقات آن عصر را داشته، به تصویر درآورده است. این کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون متولد سال 1361 و اهل یزد است. او که در رشته ادبیات تحصیل کرده ساخت آثار دیگری همچون فیلمهای تلویزیونی هدیهای برای آسمان، دویدن برای پشیمانی، همه روزها و مسابقه را نیز در کارنامه هنری اش به ثبت رسانده است. دهقانی اشکذری در جدیدترین ساخته خود که روی آنتن شبکه دوم سیماست با سریالی با نام «شاهرگ» سراغ دهه 60 رفته و در آن با حضور جمعی از بازیگران جوان و امتحان پس داده و کاربلد در کنار پیش کسوتانی همچون زنده یاد «سیروس گرجستانی»، «حسین پاکدل» و «فریده سپاه منصور» قصه ای پرالتهاب را روایت می کند. در این گفت و گو با «دهقانی اشکذری» همکلام شدیم تا از چند و چون تولید این اثر و شرایط کار در زمان شیوع کرونا و همکاری با زنده یاد سیروس گرجستانی بیشتر بدانیم.
مخاطب شما را به واسطه ساخته های پیشینتان همچون خانه ای کنار ابرها، دلبری و حانیه می شناسد؛ چرا سراغ اتفاقات دهه 60 در حوزه تاریخ معاصر رفتید؟
در همه کارهایی که تاکنون انجام داده ام دغدغه و علاقه ام تاریخ دهه 60 است؛ هم در سریال «حانیه» و هم در فیلم سینمایی «خانه ای کنار ابرها» با این فضا آشنا بودم. این تاریخ معاصر پر از اتفاق، درام، کشش خاص و نوستالژی برای مخاطب است، علاوه بر آن اتفاق های ناگفته ای در آن دهه رخ داده و خیلی به آن ها پرداخته نشده و به نظرم ظرفیت خوبی برای به تصویر کشیدن و ساخت فیلم و سریال است. وقتی تهیه کننده کار را پیشنهاد داد و فیلم نامه را خواندم از آن خوشم آمد و استقبال کردم.
شهادت شهیدان رجایی و باهنر و بمب گذاری ساختمان نخست وزیری دستمایه سریال تان است؛ چه شد سراغ این موضوع رفتید؟
زمان طولانی صرف نگارش سریال شد و به لحاظ نگارشی خوب بود و به لحاظ موقعیت داستانی و بحث بمب گذاری و افرادی که خنثی کننده بمب هستند، ظرفیت خیلی خوبی برای جذب مخاطب داشت. به لحاظ سوژه هم ناب و بکر بود و حرف های ناگفته ای داشت و به جز یکی، 2 مورد به لحاظ سینمایی کسی کار نکرده بود. 30 قسمت را کار کردیم و معتقدم ظرفیت ساخت سریال های متفاوت با همین سوژه و فضا وجود دارد. این سوژه ظرفیتی بود که برای من جذابیت داشت و خودم هم این فضا را دوست داشتم و سبب شد به این سمت بروم.
با توجه به گرایش سریال سازها به فصل های بعدی آثارشان، شما به فصل 2 شاهرگ فکر کردید؟
من و تهیه کننده دغدغه اش را داریم. سریال ساختن در فضای دهه60 و تاریخ معاصر کار سختی است، تامین آکسسوار به خصوص به لحاظ لوکیشن سخت است. من این فضا را دوست دارم و باید دید استقبال از سریال و بازخوردها چگونه است و استقبال مخاطبان عوامل تولید را ترغیب می کند؟ شاید فصل دوم سریال هم ساخته شود.
چقدر در ساخت سریال به خاطر دکور، فضا سازی و طراحی لباس دچار چالش شدید؟
سریال پرلوکیشن بود؛ بمب گذاری ها، خانه های تیمی و اتفاقاتی که در جاهای مختلف تهران می افتد. بیش از 180 لوکیشن داشتیم و وقتی می خواستیم یک پلان ساده دهه 60 را روایت کنیم باید کل کوچه را می بستیم، آکسسوار خود را می چیدیم و آلودگی ها را می پوشاندیم و این خود زمان بر و سخت بود و از آن سو حساسیت تماشاگر وجود داشت که آن دهه را دیده بود و همه چیز را می شناخت.
سریال تان قرار بود در ماه رمضان روانه آنتن شود اما شیوع ویروس کرونا کار را متوقف کرد و بعد از وقفهای دو ماهه کار را از سر گرفتید. شرایط تولید اثر در دوران شیوع کرونا چه سختی هایی داشت؟
کار به مرحله ای رسیده بود که به لحاظ زمان نباید فصل را از دست می دادیم و 2 ماه آخر کارمان به شیوع کرونا خورد و آن را تعطیل کردیم. بعد از آن جمع کردن گروه تولید و حفظ راکوردها کار را سخت می کرد و جدای از این، حساسیت و استرس خانواده های شان هم مضاعف شده بود اما در ادامه تولید سعی کردیم از کیفیت کار کاسته نشود. ما سکانس هایی با 130 هنرور داشتیم که بحث پوشش، بهداشت و حفظ فاصله اجتماعی شان به عوامل و من فشار وارد می کرد ولی خدا را شکر اعضای گروه همدل بودند و کار به سرانجام خوبی رسید.
بازی خوب و متفاوتی از بازیگران گرفتید؛ دلیل انتخاب این بازیگران چه بود؟
در گذشته با بعضی از دوستان تجربه همکاری داشتم، بعضی ها هم با تهیه کننده تجربه همکاری داشتند و با توجه به شناختی که از همه بازیگران داشتیم سعی کردیم تیمی را انتخاب کنیم که اعضای آن نزدیک به شخصیت ها یا از جنس کاراکترها باشند که خدا را شکر تیم بازیگری خیلی به دیده شدن و حس و حال کار کمک کرد. من و بازیگران در پشت صحنه درباره نقش ها صحبت می کردیم و فضایی را به وجود می آوردیم که کاراکترها شکل بگیرند و تک تک بازیگران نقش هایی متفاوت و فضایی جدید را تجربه کردند و انگیزه شان این بود که کاراکتر متفاوتی را خلق کنند که این کمک حال ما بود.
زنده یاد «سیروس گرجستانی» یکی از بازیگران سریال تان بود که به تازگی از دنیا رفت؛ همکاری با این هنرمند پیش کسوت چگونه بود؟
«سیروس گرجستانی» بازیگر باتجربه و کاربلدی در تئاتر، سینما و تلویزیون بود و لقب استاد را می توان در کنار نامش گذاشت.
این اولین تجربه همکاری ام با او بود و ما در کار ارتباط خوبی با هم برقرار کردیم و انرژی خوبش در صحنه کمک حال ما بود و تک تک دیالوگ ها را خودش جدا می نوشت و شب کار و درباره سکانس های روزهای آینده با من همفکری می کرد. ما در دوران کرونا سر صحنه بودیم که خبر درگذشت وی را دادند و همه عوامل متاثر شدیم.
حرف پایانی تان با خوانندگان ما.
دغدغه هر سریال سازی این است که اثرش دیده شود و فکر می کردم سازمان در بحث تبلیغات کمک می کند. خیلی از تماشاگران خیلی دیر متوجه شدند که سریال پخش می شود و دوست داشتم در شبکه هایی مثل تماشا هم بازپخش شود، البته قرار بود از این شبکه روانه آنتن شود اما با توجه به پیگیری های تهیه کننده لغو شد و روی آنتن شبکه تماشا نرفت. معتقدم از سریال استقبال و کار آبرومندانه ای شده است و فکر می کردم شبکه در بحث تبلیغات بیشتر حمایت کند یا ایده خاصی برای دیده شدن آن داشته باشد. البته این کار در بازپخش بیشتر دیده می شود اما منتظریم تبلیغات هم بیشتر شود.