تکتم علوی
سرمای فقر در حاشیه شهر، همان جایی که مردمی صبور و کم توقع دارد، بیشتر توی ذوق می زند و مشکلات عدیده آن ها را بزرگ تر نشان می دهد، زمستان ها همواره راه رفت و آمد مردم به واسطه گل و لای کوچه ها سخت می شود و گذراندن زندگی زیر سایه فقر و نداری سخت تر.
خواب زده ها
بویی آشنا تمام محله را پر کرده است. دختران کوچک این جا در میان نخاله ها و گل و لای کوچه ها به دنبال رویاهای شان می گردند، از لباس، شال و کلاه عروسکی و گرم خبری نیست. دست های مادران و پدران شان از زخم روزگار مانند کوچه های بی جان ترک برداشته و دهان باز کرده است.
ناظرآبادی ها سال هاست که از امکانات مختلف بی بهره اند و در فقر و نداری دست و پا می زنند اما دل هایی به وسعت دریا دارند. چنان که یکی از بانوان ساکن در این محله فقط می خواهد دست مواد فروشان از این جا کم شود و زندگی آرامی داشته باشند، هر چند مشکلات زیادی در این جا وجود دارد اما او آن ها را زیاد نمی داند تنها از این که زنگ خانه شان شب و نصفه شب به صدا درمیآید و هراسان از خواب بیدار می شوند و می بینند فردی پشت در ایستاده و به خیال آن که به در خانه مواد فروش آمده است، از آن ها مقداری مواد می خواهد، گلایه دارد.اهالی آن جا برای کودکان و نوجوانان خود نگران هستند، چنان که مادری می گوید: «پسر من تا حالا سیگار را هم نمی شناخت اما آن قدر معتادان در کوچه های مان تردد دارند که نام همه مواد را یاد گرفته است.» مردم کم توقع این جا فقط می خواهند مسئولان به فکر بیفتند و مواد فروش ها را جمع کنند.البته از مشکلات اجتماعی محله که بگذریم مسائل شهری هم بدجور توی ذوق می زند، گل و لای مسیر اصلی و حفاری یک سمت که درست و حسابی ترمیم نشده و به حال خود رها شده است، اجازه پیش رفتن با خودرو را نمی دهد و حتی راننده آژانس از ترس این که مبادا به خودرویش آسیب برسد اکراه دارد جلوتر برود. کوچه های فرعی از این امر مستثنی نیست و آن چه در آن به چشم می خورد فقط حفاری و گل و لای است و مردم حتی اگر شب باشد، بیمار یا کودکی همراه داشته باشند و ... ناچار هستند این مسیر طولانی را پیاده طی کنند.رنگ فقر بر در و دیوار کوچه ها و خیابان های ناظرآباد پاشیده شده و انگار تا حالا پای هیچ مسئولی به آن جا باز نشده است تا کمی از آن چه مردم در آن گرفتار هستند و دست و پنجه نرم می کنند، خبردار شوند. یک بار با پای مردم همراه شوند، با آن پیرمرد و پیرزنی که به زحمت با عصا راه می روند، با زنی که دست 2 کودک را گرفته است و یکی دیگر را در آغوش دارد، تا بفهمند، بی بهره بودن از سرویس حمل و نقل عمومی یعنی چه؟ تا بفهمند با زندگی کارگری و نان بخور و نمیری که شاید یک روز در سفره داشته و روزهای دیگر نداشته باشند، چگونه باید از عهده هزینه های گزاف حمل و نقل برآیند.
وصله های ناجور
دردنامه مشترک بیشتر مناطق حاشیه شهر، نبود آسفالت مناسب و تکه پاره و مشکلات مردم محله «شیرآب» همچون دیگر حواشی شهر نخ نما شده و تن پوش کوچه های این جا هم فقط گل و لای، آسفالت تکه تکه و زخم خورده از رها شدن پساب های خانگی است. نامش «شیرآب» است و خندقی را در آغوش دارد؛ خندقی که روزگاری بلای جان مردم و بدون حفاظ رها شده و تنها تفریح کودکانی بود که برای سرگرمی در حاشیه آن بازی می کردند، می خندیدند و با هم شوخی می کردند، اکنون نیز همان طور است و فقط شکل و شمایلش نسبت به قبل فرق کرده و بهتر شده است اما همچنان مادران این منطقه وقتی کودکان شان بی هوا به کوچه می روند، تن و بدن شان به لرزه می افتد.
رفت و آمد سخت
وجود بیل مکانیکی و برخی ابزار آلات حفاری در گذر از میدان جوادیه و خیابان اصلی آن به چشم می خورد که در گوشه ای جا خوش کرده اند، این جا نیز کوچه ها شاهد حفاری های گاه و بیگاه و حتی برخی کوچه ها مسدود شده است.
یکی از اهالی با گلایه از این وضعیت که از مهر شاهد آن هستند، اظهارمی کند: رفت و آمد مردم در این فصل با توجه به حفاری های متعدد و نبود سرویس حمل و نقل سخت است.
وقتی از پیمانکار پروژه که آن جا حاضر است، علت انجام حفاری آن هم در فصل زمستان را جویا می شوم، می گوید: دریافت مجوز حفاری از شهرداری سخت است و زمانی که دریافت می شود چاره ای جز کار کردن نیست از سوی دیگر منطقه «جوادیه» خط القعر بجنورد است و آب های سطحی در این جا جمع می شود.
آن طور که پیمانکار توضیح می دهد: به دلیل مشکلات عدیده ای که برای ساکنان به واسطه نداشتن شبکه فاضلاب پیش آمده است، برخی ناچار شده اند تا 3 حلقه چاه در حیاط خانه شان حفر کنند و در فصل نامناسب برای حفاری(زمستان)، با مشکلات آن کنار بیایند.در امتداد خیابان اصلی که پیش می رویم افراد زیادی در خیابان دیده می شوند و جمعیت حاضر در خیابان و کوچه های این منطقه نسبت به مناطق دیگر، بیشتر است گویا بیکاری در این جا بیداد می کند چنان که گفته می شود برخی از آن ها به مواد فروشی رو آورده اند و خواب را از چشمان اهالی ربوده اند هر چند دیوار نویسی های متعددی در بیشتر نقاط منطقه مبنی بر مذمت اعتیاد وجود دارد.
حاشیه ای کم حاشیه
کمی دورتر که می رویم آن سوی خیابان، میدان ها و کوچه های کوی بهداری دیده می شود که به دلیل نزدیکی به شهر وضعیت بهتری نسبت به بقیه مناطق حاشیه شهر دارد.
اهالی اش از نبود آسفالت و وجود گل و لای زیاد در کوچهها گلایه ندارند اما وقتی به انتهای خیابان کشاورز می رسیم، خندقی که از سال ها پیش قرار بود سامان دهی شود همچنان به قوت خود باقی است.
قرار بود طبق وعده شهردار سابق، پل ارتباطی به آن سوی خندق زده شود و حتی پیمانکار سر پروژه حاضر بود اما به سرانجام نرسید.