استاندار خطاب به مدیران روابط عمومی هامطرح کرد:
تعداد بازدید : 169
عوامل معرفی نشدن استان
صدیقی- لازمه دیده شدن و چرایی دیده نشدن ظرفیت های خراسان شمالی از مهم ترین مباحثی بود که استاندار در جلسه شورای هماهنگی روابط عمومی دستگاه های اجرایی استان به آن پرداخت. استاندار خراسان شمالی در این جلسه با بیان این که هنوز مسیر اصلی درست دیده شدن در کشور و استان پیدا نشده است، اظهار کرد: جایگاه روابط عمومی و حوزه رسانه تخصصی است و هنوز به آن نقطه نرسیده ایم و مدام باید غصه بخوریم که چرا دشمنان در اطلاع رسانی از ما جلوتر هستند. «شجاعی» گفت: جا به جایی افراد و روابط عمومی در دستگاه ها ساده انگارانه انجام می شود چون متاسفانه اغلب در کشور و استان کپی کار شده ایم. استاندار خطاب به مدیران روابط عمومی ها اظهار کرد: فکر نکنید همه چیز را بلد هستید، باید به روز باشید و دوره های تخصصی زیادی را بگذرانید و آموزش داخلی و بین المللی ببینید.
وی افزود: مگر می شود حرف از صادرات بزنیم اما زبان آن کشور و مقصد کالا را بلد نباشیم؟ این اشکال بزرگی است. استاندار خراسان شمالی هزینه انگاشتن ارائه عملکرد خدمات دولت و نظام به مردم را مضر دانست و افزود: باید نگاه مان را عوض کنیم و با هم افزایی و آموزش به روز، خدمات دولت و نظام را به مردم نشان دهیم تا در سطح ملی و بین المللی دیده شویم. «شجاعی» گفت: در زمان بحران دستگاه های مربوط تک تک در صحنه حاضر می شوند و هنوز نحوه استفاده از ظرفیت یکدیگر و با هم بودن را یاد نگرفته ایم. وی اضافه کرد: در ایران هم افزایی خیلی ضعیف است و مدیرانی که جایگاه دستگاه شان در رده های پایین کشور قرار دارد به جای این که دوندگی کنند و پیش بروند برعکس جلوتر از آن هایی که در رده های بالای جدول قرار دارند می ایستند و عکس یادگاری می گیرند. استاندار خراسان شمالی با بیان این که شأن استان باید در انتخابات حفظ شود، افزود: وظیفه ما این است که مشارکت را توسعه دهیم و همه را ترغیب کنیم که پای صندوق های رأی بیایند. «شجاعی» خطاب به مدیران روابط عمومی ها گفت: در باز است اما حرکت نمی کنید و فقط به پایان ساعت کاری توجه دارید و اگر جریان پیدا کنید استان جریان پیدا می کند. «شجاعی» در پاسخ به گفته یکی از مدیران روابط عمومی که جایگاه روابط عمومی در نزد مدیران دستگاه ها دیده نمی شود، اظهار کرد: اگر مدیر دستگاهی به روابط عمومی اش بی اعتناست باید فرد، مشکل را در خودش جست و جو کند، چون ضعیف عمل کرده ایم و در کار اجرایی باید «عمل» داشته باشیم.
استاندار خراسان شمالی افزود: باید سطحی فکر نکنید و به عمق کار نفوذ و کاری کنید که مدیر دستگاه جای خالی شما را مدام حس کند و این امر با تلاش، به روز شدن و جدیت در کار محقق می شود. وی یکی از دلایل اثر بخش نبودن کار روابط عمومی ها را تخصص نداشتن ذکر کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 80
دختری زیر چادر بی مهری
صدیقی- مدام بین پدر و مادرش دعوا و مشاجره بود. دختر جوان هر روزش را با ناسزاگویی مادرش شروع می کرد و انگار مهر مادر به فرزند در میان نبود. پدرش یک کارمند ساده بود و دست شان جلوی کسی دراز نبود. مادرش مدام بهانه می گرفت و با همسرش دعوا و او را تحقیر می کرد. زن جوان می گوید: پدرم بعد از کار در اداره تا دیر وقت مسافرکشی می کرد و زمانی که خسته به خانه برمی گشت مادرم زندگی مان را با دیگران مقایسه می کرد و نق می زد. پدرم اعتیاد داشت و زبانش پیش مادرم کوتاه بود، از طرفی او نمی خواست زندگی ما از هم بپاشد و سکوت می کرد. علت عصبانیت مادرم اعتیاد پدرم بود اما این ظاهر ماجرا بود. مادرم وقتی از خانه بیرون می رفت دیر وقت به خانه برمی گشت و کسی هم جرئت اعتراض نداشت. خوب می دانستم رشته زندگی پدر و مادرم به یک تار مو وصل است و هر لحظه احتمال فروپاشی آن وجود دارد.
بهانه های مادرش هر روز بیشتر می شود تا این که اعتیاد همسرش را بهانه می کند و درخواست طلاق می دهد و خیلی هم طول نمی کشد که از شوهرش جدا می شود. مادر دختر جوان بعد از مدتی با فردی دیگر ازدواج می کند. او می گوید: وقتی این رفتار مادرم را دیدم افسرده شدم و قرص اعصاب مصرف کردم. پدرم بعد از جدایی از مادرم اعتیادش بیشتر شد و به خاطر همین از محل کارش اخراج و روزگار ما سیاه شد. ناچار شدم ترک تحصیل کنم و در خانه به خواهر و برادر کوچک ترم برسم. این ماجرا مدتی ادامه داشت تا این که روزی برادر کوچک ترم در یک سانحه تصادف فوت کرد و من تنهاتر شدم. بعد از گذشت مدتی از فوت برادرم متوجه شدم پدرم با گرفتن دیه برادرم قصد ازدواج مجدد دارد. بابت این موضوع خیلی به هم ریختم چون تحمل حضور نامادری را نداشتم. منتظر فرصتی بودم که خودم را از این وضعیت خلاص کنم تا این که به اولین خواستگارم بدون انجام تحقیقات لازم جواب مثبت دادم و با او ازدواج کردم.
رضایت از زندگی زناشویی چندان برایم مهم نبود و همین که از آن خانه خلاص شده بودم خوشحال بودم. بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک مان صاحب فرزند شدم و خیلی خوشحال بودم و تمام سعی ام را کردم تا برخلاف مادرم که از سوی او مهر مادری ندیده بودم مادر خوبی برای دخترم باشم. سرم به زندگی و بچه ام گرم بود و برای شرایط بد گذشته ام ناراحتی اعصاب پیدا کرده بودم و مدتی در بیمارستان بستری شدم.
بعد از مرخص شدن از بیمارستان به شوهرم شک کردم که او هم راه نافرجام مادرم را می رود و پای یک نفر دیگر در میان است.
دیگر از مهر و محبت شوهرم خبری نبود و هر روز بی میلی و بی محلی های او به من بیشتر شد تا این که دوباره صحنه های دوران کودکی ام و بی مهری مادرم در ذهنم تداعی شد.
یک روز دعوای خونینی به راه انداختم و با چوب به جانش افتادم و او را زخمی کردم. بعد از این ماجرا شوهرم دیگر حاضر نشد با من زندگی کند و به بهانه ناراحتی اعصاب و روان درخواست طلاق داد. حالا به دادگاه خانواده آمده ام تا ببینم زندگی مشترکم به کدام سو خواهد رفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 32
نمایشگاه بهاره از 14 اسفند برپا می شود
شیری- نمایشگاه بهاره از 14 اسفند در بجنورد برپا می شود.رئیس اتاق اصناف مرکز استان با بیان این مطلب به خبرنگار ما گفت: امسال نمایشگاه بهاره با 280 غرفه از 14 اسفند به مدت 10 روز در نمایشگاه بین المللی برپا می شود که 90 درصد غرفه ها برای کسبه استان است.
«امیدوار» افزود: این نمایشگاه در دو نوبت صبح و بعدازظهر دایر خواهد بود و برای رسیدگی به شکایات و تخلفات احتمالی، ناظران و بازرسان این اتاق در یک غرفه حضور دارند.وی خاطرنشان کرد: در این نمایشگاه پوشاک، کیف و کفش، اقلام خوراکی، ملزومات شب عید از جمله شیرینی و شکلات با 10 تا 15 درصد زیر قیمت بازار عرضه می شود.
وی با اشاره به مخالفت کسبه دیگر استان ها برای برپایی نمایشگاه بهاره گفت: از آن جایی که کسبه استان ظرفیت استفاده از این نمایشگاه را دارند عمده کسبه داخل استان در این نمایشگاه فعال خواهند بود.وی اظهار کرد: یک هفته قبل از برپایی نمایشگاه، تمام اجناس غرفه داران در محل اتاق اصناف توسط کارشناسان قیمت گذاری می شود و غرفه داران فقط باید همان اجناس قیمت گذاری شده را در نمایشگاه عرضه کنند.وی ادامه داد: برای تسهیل در رفت و آمد شهروندان، با همکاری شهرداری، سرویس های رفت و برگشت به نمایشگاه هم در نظر گرفته شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 63
دود سفید از اردوگاه اصولگرایان بلند شد
بالاخره دود سفید از اردوگاه اصولگرایان بلند شد و نامزدهای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی خراسان شمالی برای مجلس شورای اسلامی در حوزه های انتخابیه بجنورد، شیروان و اسفراین معرفی شدند.
بیانیه این شورا که با امضای «نجفی زاده» و «صحراگرد» به روزنامه ارسال شده، حاکی است برای حوزه انتخابیه بجنورد، «سید محمد پاکمهر» و «محمد وحیدی»، برای شیروان «علی جدی» و برای اسفراین «غلامحسین آرام» انتخاب شده اند. همچنین آیت ا... «فیاضی» به عنوان کاندیدای مجلس خبرگان رهبری در استان خراسان شمالی از سوی این شورا معرفی شده است. به گفته سخنگوی این شورا، «سیدمحمد پاکمهر» و «محمد وحیدی» و دیگر نامزدهای یاد شده به پشتوانه 11 تشکل مردمی انتخاب شدند و اکنون نمایندگان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، نامزدهای یاد شده هستند و با احترام به دیگر نامزدهای اصولگرا این شورا از همه دلسوزان توسعه استان می خواهد تلاش کنند در دام تفرقه آرا گرفتار نشوند.
او اضافه کرد: این فهرست بر اساس تخصص، تعهد و نیازهای استان تهیه و تلاش شده نامزدهایی را انتخاب کنیم که کرسی نمایندگی استان را پویا، فعال و از جنس مردم کنند، آن هم براساس چرخش نخبگان که برگرفته از فرمایش رهبری است. بالاخره از اردوگاه اصولگران دود سفید بلند و فهرست واحد اصولگریان اعلام شد.
البته شنیده های خبرنگار ما حاکی است در جبهه اصلاح طلبان نیز تحرکاتی در حال انجام است.
خبرنگار ما با سخنگوی این جبهه تماس گرفت ولی او پاسخ را به چهارشنبه موکول کرد. در نهایت اعلام فهرست واحد از اصولگرایان و شنیده ها از جبهه اصلاح طلبان حکایت دارد تنور انتخابات در حال شعله کشیدن و رقابت در حال جدی شدن است.
این در حالی است که برخی بدخواهان می خواستند انتخابات را کم رنگ و تک فهرست نمایند و اجتماع بزرگ حامیان «وحیدی» در سالن شهید «علیدخت» در دوشنبه و همچنین اجتماعات دیگر از سوی اصلاح طلبان حکایت دارد نرمش تبلیغات نامزدها به اتمام رسیده و موتور تبلیغات در حال سرعت گیری است. کناره گیری تعدادی از نامزدها به نفع ستادهای فعال و تعطیلی برخی ستادها در برخی بخش ها به خوبی نشان می دهد مردم نامزد مورد نظرشان را انتخاب کرده اند و انتخابات پرشوری در حال رقم خوردن است. گزارش خبرنگار ما حاکی است، رقابت در حوزه انتخابیه بجنورد در 8 ستاد داغِ داغ است و با وحدت اردوگاه اصولگرایان پیش بینی می شود برخی نامزد ها به نفع دیگر همفکران شان کنار بروند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 152
پیش بینی بارش برف و باران برای پایان هفته
صدیقی- اداره کل هواشناسی خراسان شمالی برای پایان هفته استان بارش برف و باران را پیش بینی کرد. به گفته کارشناس پیش بینی اداره کل هواشناسی استان با ورود سامانه بارشی جدید از پنج شنبه تا بعدازظهر جمعه بارش برف و باران و در ارتفاعات و نقاط سردسیر برف و مه گرفتگی پیش بینی می شود. به گفته «هادی زاده» برای سه شنبه (امروز) و چهارشنبه (فردا) با خروج سامانه بارشی قدیم جوی نسبتاً پایدار پیش بینی می شود. وی با بیان این که روند کاهش دما تا صبح چهارشنبه (فردا) ادامه خواهد داشت، افزود: دما از بعدازظهر چهارشنبه تا صبح جمعه 8 درجه افزایش می یابد. بر اساس اعلام هواشناسی استان طی 24 ساعت منتهی به صبح دوشنبه کوسه با کمینه دمای منفی 4 درجه سانتی گراد سردترین و آشخانه با بیشینه دمای 13 درجه سانتی گراد بالای صفر گرم ترین نقطه استان بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امروز برو 3 ماه دیگر بیا؛ گزارش ۳ خبرنگار از ۳ اداره
تعداد بازدید : 68
2 سال انتظار برای یک کارت
گروه گزارش
ساعت 10 یک شنبه همزمان تیم های روزنامه «خراسان شمالی» به برخی ادارات کل و شهرستانی استان مراجعه کردند تا از چگونگی انجام کار و پاسخگویی به ارباب رجوع مطلع شوند.
امروز گزارش های 3 خبرنگار ما را از 3 اداره در این خصوص می خوانید.
داستان مرگ و زندگی
حیدرزاده- این جا می توانی داستان مرگ و زندگی را در کنار هم بخوانی؛ آن هایی که برای صدور شناسنامه برای نوزادی که تازه چشم به جهان گشوده با لبی خندان آمده اند و آن هایی که لباس مشکی بر تن دارند و با غم و اندوه از پله های اداره ثبت احوال بجنورد پایین می روند تا در این زیرزمین، شناسنامه فرد فوت شده را باطل کنند.
روی در ورودی برگه هایی چسبانده اند که با مطالعه آن ها اطلاعات خوبی درباره آمار بازبینی شده ازدواج و طلاق، مشارکت زنان زیر 30 سال در فرزند آوری و خوشه های استانی و حتی هرم سنی مردگان به دست می آوری و البته روی برگه ای دیگر محبوب ترین نام ها را می توانی ببینی که والدین برای نوزادان خود انتخاب کرده اند.
وارد سالن گرم و پرازدحامی می شوم، ساعت 10:30 و تابلوی نوبت دهی شماره 40 را به نمایش گذاشته است، عده ای پشت باجه ها ایستاده اند و تعدادی نیز روی صندلی ها منتظرند تا نوبت شان شود.
این جا می توانی به مرگ و زندگی فکر کنی که چگونه کنار هم هستند و نزدیک؛ باجه ثبت ولادت و وفات یک جاست و مردی که برای گرفتن کارت ملی خود اشتباهی آن جا مراجعه کرده به طبقه بالا راهنمایی می شود و پسر جوان که گویی سردرگم است از این باجه به آن باجه می رود و عجله دارد.
به بهانه این که شناسنامه ام را گم کرده ام به باجه مربوط معرفی می شوم و با طرح این پرسش که آیا شناسنامه ام صادر می شود تا بتوانم در انتخابات شرکت کنم؟ پاسخ می شنوم که ابتدا این فرم را پر کنید تا به شما بگویم.
همان لحظه پسر جوان نیز سر می رسد و با استرس اظهارمی کند: اگر امروز اقدام کنم شناسنامه ام کی صادر می شود؟ برایم خیلی مهم است که هر چه زودتر آن را صادر کنید.
از بین صحبت هایش متوجه می شوم شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی برایش خیلی مهم است زیرا یکی از اقوامش کاندیدا شده و از نظر او یک رأی هم در نتایج آرا نقش مهمی دارد و تاثیرگذار است.یک ربع گذشته است اما تابلوی نوبت دهی همچنان شماره 40 را نشان می دهد، داد همه مراجعه کنندگان از روند کند رسیدگی درآمده است.
دختر جوانی که به گفته خودش از نیم ساعت قبل نوبت گرفته و شماره 50 را در دست دارد، می گوید: اگر گذرت به این اداره بیفتد باید از تمام کار و زندگی ات بزنی، دو باجه کار نمی کنند و باجه هایی هم که فعال هستند به کندی کار می کنند و موجب معطل ماندن مراجعه کنندگان می شوند.
او ادامه می دهد: از این جا باید به اداره آموزش و پرورش نیز بروم اما بعید می دانم با این اوضاع به بقیه کارهایم برسم.
او با ناراحتی به یکی از باجه ها مراجعه می کند اما باز سر جایش می نشیند و می گوید: باید حالا حالاها منتظر بمانم و اگر دیر شد می روم و یک روز دیگر می آیم.
تعداد افرادی که برای صدور شناسنامه المثنی مراجعه کرده اند چشمگیر است و به نظر می رسد انتخابات پیش رو موجب این اتفاق شده است و این افراد می خواهند هر چه زودتر شناسنامه شان را بگیرند و به این ترتیب اولین مهری که بر آن می نشیند مهر شرکت در یازدهمین دوره انتخابات مجلس باشد.
یکی از بین آن ها می گوید: اعلام کرده اند برای انتخابات، شناسنامه المثنی را کمتر از دو روز صادر می کنند و امیدواریم همین طور باشد و امروز و فردا نکنند.
مردی که در حال جویدن آدامس است با خوشحالی وصف ناپذیری به دنبال باجه دریافت شناسنامه برای دخترش است که در همین روز متولد شده و قرار گرفتن او در کنار مرد سیاه پوشی که یکی از اقوامش را از دست داده است تناقض عجیبی ایجاد کرده و کوتاه بودن فاصله بین مرگ و زندگی را هشدار می دهد.یکی از بانوان که با خواهرش برای تعویض شناسنامه شان مراجعه کرده اند، غرولندکنان اظهارمی کند: آمدیم نوبت گرفتیم، رفتیم بیرون عکس مان را چاپ و دوباره مراجعه کردیم اما هنوز نوبت مان نشده است، این چه اوضاعی است؟ لااقل چند باجه دیگر را فعال کنند تا مردم این قدر معطل نشوند.
به طبقه همکف ساختمان ثبت احوال می روم، آن جا هم دست کمی از زیرزمین ندارد و تعداد مراجعه کنندگان زیاد است. بیشتر آن ها برای دریافت کارت ملی هوشمند آمده اند، برخی نیز به نوبت رو به روی دوربین می نشینند تا تازه وارد مرحله اقدام برای دریافت کارت ملی هوشمند شوند، هر چند بعضی از آن هایی که از سال 97 اقدام کرده اند هنوز موفق به دریافت کارت ملی خود نشده اند.
یکی از آن ها می گوید: در بهمن سال 97 برای دریافت کارت ملی هوشمند اقدام کردم و بارها برای آن مرخصی گرفتم، دو سال از آن زمان گذشته است اما هنوز از کارت ملی هوشمند خبری نیست.او اضافه می کند: هر ماه به این اداره مراجعه می کنم اما زمان مشخصی را تعیین نمی کنند تا همان روز بیاییم و فقط می گویند برای تان پیامک می آید و بعداً مراجعه کنید.در همین لحظه صدای مردی بلند می شود که خطاب به متصدی باجه می گوید: برایم پیامک آمده است که برای دریافت کارتم به این جا مراجعه کنم، آن وقت شما می گویید کارتم هنوز صادر نشده است؟
او با نشان دادن پیامک خود، اضافه می کند: پس چرا پیامک آمده و من را این همه راه کشانده است؟ از کارهایم عقب افتادم؛ شما بگویید کی بیایم؛ یک سال دیگر، 2 سال دیگر؟او با عصبانیت کلاه کاسکت اش را روی سرش می گذارد و از اتاق خارج می شود.در این میان پسر بسیار جوانی که برای دریافت کارت ملی المثنی مراجعه کرده است، تصریح می کند: کارت ملی هوشمندم را گم کرده ام و دو هفته بعد باید به سربازی بروم اما با این اوضاعی که می بینم بعید می دانم بتوانم به زودی آن را دریافت کنم.
زن سالمندی هم لنگ لنگان می آید و روی صندلی ارباب رجوع می نشیند تا نفسی تازه و برای دریافت کارت ملی هوشمندش اقدام کند. دختر همراه او اظهار می کند: به این سختی مادرم را آوردم ولی اگر قرار باشد کارت های ملی این قدر دیر صادر شود چه فایده ای دارد که افراد سالمند را اذیت کنیم و آن ها را به این جا بکشانیم. هر وقت امکانات شان برای صدور کارت فراهم شد و کارت های ثبت نام کنندگان قبلی را صادر کردند بعد فراخوان جدید بدهند تا جاماندگان برای ثبت نام اقدام کنند.
اداره ثبت احوال را که حال و احوال خوبی ندارد ترک می کنم، جلوی در محوطه تاکسی تلفنی توقف می کند و بانویی پیاده می شود و یک واکر را از پشت صندوق عقب خودرو خارج و به پیرمرد نحیفی کمک می کند که به سختی از خودرو خارج می شود.
او نیز با این شرایط جسمانی برای دریافت کارت ملی هوشمند مراجعه کرده است.
به یاد مردی می افتم که همان چند دقیقه قبل به این در و آن در می زد تا کارت ملی هوشمندش را دریافت کند زیرا به گفته خودش چندین بانک این کارت را می خواهند و به همین دلیل کارهای بانکی اش مانده است.
چندین برگه پرسشنامه سنجش رضایت ارباب رجوع از خدمات را که روی میز خدمت این اداره قرار داشت، به خاطر می آورم، برگه هایی که مراجعه کنندگان به آن ها بی تفاوت بودند در حالی که می توانستند انتقادهای خود را روی آن ها بنویسند نه این که فقط ناراحتی شان را ابراز و محل را ترک کنند.
کمبود نیرو
آگاهی- «امروز برو 3 ماه دیگر بیا»؛ این جمله را برخی مراجعه کنندگان به اداره ثبت اسناد و املاک برای اصلاح سند ملکی همچون تفکیک سند واحدهای یک آپارتمان می شنوند.
البته این موضوع یک دلیل روشن دارد، موضوعی که 10 روز پیش مدیرکل سابق اسناد و املاک خراسان شمالی به آن اشاره کرده و گفته بود: در مجموع، ثبت اسناد و املاک استان 16 نقشه بردار دارد. از این تعداد نقشه بردار در استان 5 تن از آنان در بجنورد فعالیت دارند که علاوه بر اجرای طرح کاداستر باید نیاز مردم را نیز رفع کنند.
این در حالی است که در 20 سال گذشته نیز شهر بجنورد همین تعداد نقشه بردار داشت حال آن که این شهر 20 سال پیش نه مرکز استان بود و نه به اندازه امروز وسعت داشت. البته کمبود نیرو در این اداره کل تنها در بخش نقشه بردار نیست و طبق گفته مسئولان این اداره کل از 218 پست سازمانی آن 158 پست نیروی شاغل دارد. به خاطر کمبود نیرو، این مردم هستند که باید چند ماه در نوبت باشند تا کارشان راه بیفتد. در راهروی ناحیه 2 ثبت اسناد و املاک بجنورد سراغ یکی از مراجعه کنندگان می روم و از قضا فرد مورد نظر بساز بفروش و سال هاست که تجربه حضور در این راهرو را دارد.
اتاق های اداره کل ثبت اسناد و املاک هر چند شلوغ نیستند اما «محمد زاده» از انتظار طولانی مردم برای رفع امور و مشکلات شان سخن می گوید و ادامه می دهد: هر چند تردد مردم در این اداره کل زیاد نیست اما هر فردی برای رفع مشکل اش در این اداره کل باید 2 تا 3 ماه منتظر بماند تا نوبتش شود.
وی رفتار و برخورد کارکنان اداره را خوب و محترمانه توصیف می کند اما مشکل اصلی را کمبود شدید نیرو در این اداره می داند و می افزاید: با پرس و جوهایی که برای دلیل تأخیر در طولانی شدن امور در این اداره کل داشته ام به این پاسخ رسیده ام که کمبود شدید نیرو به ویژه نقشه بردار عامل این موضوع است. وی تصریح می کند: من هم اکنون به تفکیک سند آپارتمان هایم نیاز دارم اما برای بازدید نقشه بردار باید حداقل 40 تا 60 روز منتظر بمانم و حتی ممکن است 3 ماه هم طول بکشد. وی خاطرنشان می کند: اداره بجنورد 5 نقشه بردار دارد در حالی که پدرم که در سال 75 نیاز به گرفتن سند داشت تعریف کرد که در آن زمان هم بجنورد 5 نقشه بردار داشت.
یکی دیگر از مراجعه کنندگان که تمایل نداشت نامش ذکر شود، می گوید: هر چند اداره ثبت اسناد و املاک بجنورد را به ناحیه یک و 2 تقسیم کرده اند و یک ساختمان جدید به ثبت اسناد و املاک بجنورد اضافه شده است اما من که به این اداره رفت و آمد دارم متوجه شدم که همان کارمندان سابق را در میان 2 ناحیه تقسیم کرده اند و در عمل فرقی به حال مردم نکرده است.
اما «رستمی» یکی دیگر از مراجعه کنندگان از افزایش هزینه های مردم به دلیل برون سپاری برخی امور ثبت اسناد و املاک سخن می گوید و ادامه می دهد: به دلیل کمبود نیرو مراجعه کنندگان را به دفاتر خصوصی ارجاع می دهند در حالی که مردم باید پول بیشتری برای رفع مشکلات خود بپردازند و این گونه این مردم هستند که باید چوب کمبود نیرو در این اداره را بخورند.
اما یک فرد مطلع از امور ثبت اسناد و املاک به موضوع قابل تأمل دیگری در خصوص کمبود نیرو در این اداره کل اشاره می کند و می گوید: بعد از ایجاد اداره ثبت اسناد و املاک در راز و جرگلان نیرویی برای این اداره جذب نشد بلکه تعداد نیروهای بجنورد کم شد و آن ها را به اداره ایجاد شده در راز و جرگلان منتقل کردند.
از یارانه، بی یارانه تا نداشتن دفترچه بیمه
علوی- شکل و شمایل اداره، رمپ ورودی و نرده های دو طرف رمپ حاکی از این است که می توان امیدوار بود حداقل نهادهایی که با معلولان سر و کار دارند، کمی از درد و رنج آن ها را می فهمند و راه آمد و شد آن ها را به این اداره که می تواند پناهگاه و حمایتگرشان باشد، هموار کرده اند. رفت و آمد به اداره، کم و بیش در ساعت 10:20 وجود دارد .
یکی از کارکنان مرد وارد سالن می شود و همزمان چند نفر از مراجعه کنندگان به سمت اش می روند، او با حوصله پاسخ یک به یک آن ها را می دهد؛ از آن معدود آدم هایی است که در هر اداره فقط می توان چند نفر از آن ها را پیدا کرد و بین مردم به افراد خوش برخورد و «مردم دار» معروف هستند.
خودش بیرون کار دارد، می رود و به معلولی که روی ویلچر برقی نشسته و گویا آمد و شد زیادی به اداره بهزیستی دارد، سفارش می کند تا افرادی را که مراجعه می کنند، راهنمایی کند تا او برگردد.
او هم به خوبی از عهده این مسئولیت بر می آید و به محض این که فردی وارد سالن می شود به سمت اش می رود و او را به اتاق های مربوط راهنمایی می کند. آن قدر در کارش دقیق و مسئولیت پذیر است که پس از این که مراجعه کننده ای از اتاقی خارج می شود، باز هم پیگیر کارش می شود تا مطمئن شود کارش به درستی و با دقت انجام شده است یا نه؟
داخل سالن کوچک و اصلی اداره بهزیستی شهرستان بجنورد، رفت و آمد به طور معمول وجود دارد و یک تلویزیون هم برای سرگرم کردن ارباب رجوع روی دیوار نصب شده است. برخی افراد برای تشکیل پرونده کمیسیون آمده اند، یکی از آن ها با ناراحتی به فردی که پشت خط تلفن اش است، می گوید که پرونده را تایید نکرده اند. برخی می آیند و پرونده به دست به 3 اتاق طبقه بالا که شامل دفترهای آسیب های اجتماعی، بیمه و مشارکت، زنان سرپرست خانوار، اشتغال و وام، پیشگیری از اعتیاد، ژنتیک و امور مالی است، می روند.
از داخل یکی از 3 اتاق طبقه همکف ناگهان صدای گریه خانم جوانی می آید که با همان حالت گریه از اتاق خارج و راهی طبقه دوم می شود. پسر جوانی در همین هنگام وارد می شود و با معلولی که روی ویلچر نشسته است، احوالپرسی می کند و می گوید که از «حصارگرمخان» برای تعویض دفترچه بیمه یکی از اعضای خانواده اش آمده است، به یک اتاق راهنمایی می شود، کمی بعد پسر جوان از اتاق بیرون می آید و رو به مرد جوان ویلچرنشین می گوید که انگار باید به دفتر پیشخوان مراجعه کند و مرد ویلچر نشین آدرس یک دفتر پیشخوان را به او می دهد. یک کارمند پرونده به دست از اتاقش خارج می شود. با دیدن او می توان فهمید که بهزیستی برای به کارگیری معلولان و لحاظ کردن 3 درصدی آن ها در استخدام اقدام کرده است.
در همین حال دو خانم جوان سردرگم، عنوان نصب شده روی در اتاق ها را یکی یکی می خوانند که مرد ویلچر نشین می گوید چه کاری دارید؟ یکی از آن ها بیان می کند که نامه استعلام آورده ام، او هم اتاق مربوط را نشان می دهد، پس از بیرون آمدن شان سوال می کند، نامه تان مهر هم خورد؟ دختر با پاسخ مثبت از در خارج می شود. دغدغه او برای راه افتادن تمام و کمال کار مردم مثال زدنی و ستودنی است. انگار فقط آن جا ست تا همه را به خوبی راهنمایی کند.
با مرد میان سالی مشغول صحبت است و مرد پس از چند دقیقه وارد یکی از اتاق ها می شود. طولی نمی کشد که بیرون می آید و یکی از خانم های کارمند به دنبالش می آید و می گوید: « برو به بازرسی بگو، برو به حراست اداره بگو که بهزیستی من را تحت پوشش قرار نمی دهد، اگر به من کتبی اعلام کنند که تو را تحت پوشش بگیرم، این کار را خواهم کرد» و با عصبانیت به اتاقش برمی گردد و برای لحظاتی سکوت بین 2 مرد برقرار می شود.
به طبقه دوم می روم، همه مراجعه کنندگان در اتاق ها هستند و در اتاق ها نیز بسته است.
ناگفته نماند که اداره بهزیستی به عنوان متولی امور معلولان خود پیشقدم بوده و ساختمان را با این که قدیمی است، به آسانسور مجهز کرده است. از خانمی که در راهروی باریک طبقه دوم ایستاده است می پرسم که برای چه آمده است و او اظهارمی کند: اخبار اعلام کرد که به دارندگان فرزند دوقلو از سوی بهزیستی یارانه پرداخت می شود اما این ها زیر بار نمی روند و می گویند یارانه نمی دهیم.
در اتاق های طبقه بالا گاهی باز می شود، مراجعه کننده ای از اتاقی به اتاقی دیگر می رود اما در طبقه پایین همچنان رفت و آمد بیشتر است و ساعت از 11 که می گذرد تعداد مراجعه کنندگان بیشتر هم می شود.
خانم جوانی که عصایش را کنارش گذاشته است، می گوید: برای دریافت کمک هزینه بلاعوض ساخت مسکن آمده ام. از او می پرسم آیا کارش به موقع راه افتاده است؟
او که ساکن روستای ارکان بجنورد است، بیان می کند: صبح ساعت 8 یک بار آمدم و گفتند مسئول یک واحد بیرون است و یک ساعت دیگر می آید، الان هم که آمده ام می گویند هنوز نیامده است و باید بنشینم تا بیاید.
وی که در یک تصادف در عنفوان جوانی دچار آسیب نخاعی شده است، می گوید: با این که در کارت مددجویی ام عنوان معلولیت شدید خورده است اما فقط ماهانه 108 هزار تومان واریز می کنند که آن هم یک بار سر ماه پرداخت می شود و یک بار پایان ماه. زمان دقیقی برای واریز ندارند و از آن جایی که من سرپرست نیستم مبلغ کمتری به من می دهند در حالی که اگر سرپرست خانوار بودم مبلغ بیشتری می دادند.
وی از نداشتن دفترچه بیمه درمانی هم گلایه دارد به طوری که به گفته او باید مبلغ درمان را آزاد حساب کند و از این بابت از سوی بهزیستی هیچ گونه حمایتی نمی شود ضمن این که یک عمل جراحی نیز در پیش رو دارد که هزینه بسیار سنگینی را برایش به دنبال خواهد داشت.
ساعت از 12 که می گذرد، تعدادی از مددجویان که منتظر حضور برخی کارمندان هستند، وقت را غنیمت می شمرند و در آفتاب نیمه جان زمستانی در مقابل در ورودی اداره می نشینند تا با بهره گرفتن از فضای مفرح پارک رو به روی اداره، گذر زمان را متوجه نشوند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از محل هدایای رهبری انجام شد؛
تعداد بازدید : 42
۵۰۰ سری جهیزیه برای زوج های جوان
در ایام ولادت بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س) و امام خمینی (ره) بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، از محل هدایای مقام معظم رهبری، 500 سری جهیزیه به زوج های جوان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) خراسان شمالی اهدا شد.
در این مراسم که سردار «چمن» فرمانده سپاه حضرت جوادالائمه (ع) خراسان شمالی و «آریان» مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری نیز حضور داشتند، نماینده ولی فقیه در استان، اشاره ای به سبک زندگی اسلامی و ضرورت حفظ زندگی مشترک کرد و گفت: همه زوج ها برای حفظ زندگی، باید آداب زندگی مشترک را رعایت کنند.
آیت ا... «یعقوبی» با تبریک ایام ولادت حضرت زهرا (س) و با اشاره به حکمت خداوند در فلسفه ازدواج افزود: ازدواج یکی از نشانه های قدرت خداوند است که با جاری شدن آیات الهی، صمیمیت ویژه ای بین زن و مرد جاری می شود و خداوند متعال پیوست محبت را ضمیمه ازدواج کرده است.
وی به راه های ثبات ازدواج اشاره و تاکید کرد: در ازدواج باید محبت هم در دل باشد و هم به زبان جاری شود. وی اظهار محبت و دوستی را به صورت زبانی از سمت زوجین مهم برشمرد و گفت: محبت زوج ها به یکدیگر، پیوند و تار و پود زندگی را محکم می کند و همه زوج ها باید آداب زندگی مشترک را رعایت کنند. وی با اشاره به آیات قرآن کریم در خصوص زوج ها افزود: زن و مرد لباس یکدیگر هستند و باید شخصیت یکدیگر را حفظ کنند.
مدیر کل کمیته امداد استان هم از اهدای 500 سری جهیزیه عنایت مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به دختران مددجوی تحت حمایت این نهاد خبر داد و با بیان این که ارزش این هدایا، یک میلیارد و 500 میلیون تومان است، افزود: هدایا شامل پنج قلم کالا و هدیه نقدی است.
«مجید الهی راد» به مجموع جهیزیه اهدایی به مددجویان طی ۱۰ ماهه امسال اشاره کرد و ادامه داد: طی امسال ۷۶۴ سری جهیزیه به زوج های جوان به مبلغ 3 میلیارد و ۲۸۰ میلیون تومان اهدا شده است.
وی تصریح کرد: مجموع جهیزیه اهدایی تاکنون هزار و ۲۶۴ است که ۱۶۴ مورد از طریق مراکز نیکوکاری به مبلغ یک میلیارد و 240 میلیون تومان پرداخت شده است.
وی ارزش کل جهیزیه های پرداختی را ۴ میلیارد و 780 میلیون تومان اعلام کرد.
وی با بیان این که پیش بینی می شود تا پایان امسال تعداد 150 سری جهیزیه دیگر نیز به نوعروسان استان اهدا شود، از خیران و نوع دوستان خواست در این امر خداپسندانه و خیرخواهانه، مشارکت داشته باشند و همچون گذشته یاریگر دستان نیازمندان باشند. وی همچنین سامانه #058*8877* را آماده دریافت هدیه های خیران اعلام کرد.
وی همچنین گریزی به برگزاری جشن نیکوکاری در هفته دوم اسفند ماه زد و ادامه داد: شعار جشن نیکوکاری امسال «عید را به خانه هایشان ببریم» است که تلاش خواهد شد با مشارکت خیران و نیکوکاران، در روزهای عید، لبخند نشاط را بر چهره چشم به راهان ببنشانیم.
فرمانده سپاه حضرت جوادالائمه (ع) خراسان شمالی نیز گفت: شرکت در انتخابات یک فریضه واجب است.سردار «چمن» در مراسم ازدواج زوج های تحت حمایت کمیته امداد خراسان شمالی با اشاره به مشکلات پیش روی کشور از جمله گرانی، معیشتی، ازدواج و اشتغال افزود: بسیاری از مشکلات امروز پیش روی کشور به دلیل نداشتن آگاهی های لازم در انتخاب نمایندگان مجلس است.
وی با اشاره به آیات قرآن کریم افزود: سرنوشت هیچ فردی تغییر نمی کند مگر به همت همان فرد و باید در بحث انتخابات با آگاهی وارد شد.
وی با بیان این که اگر کسی سرنوشت و آینده خود را دوست دارد باید در انتخابات آگاهانه شرکت کند، ابراز کرد: قوانین مجلس باید راهگشای مشکلات مردم باشد و به گفته امام (ره) مجلس عصاره فضایل ملت است. وی با بیان این که شرکت در انتخابات وظیفه تک تک مردم است و باید به کسی رای داد که پایبند به ولایت فقیه و ائمه(ع) است ادامه داد: مردم باید آگاه باشند و به وعده های غیر معقول انتخاباتی رای ندهند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ماجرای کارمندی که خود را بازخرید کرد و مسافرکش شد
تعداد بازدید : 204
هم نشینی با «گرگ»
صدیقی
آرزوی نفس کشیدن در هوای تازه و بیرون از زندان در نگاهش موج می زند اما خوب می داند که همچنان باید پشت میله ها به انتظار بنشیند و حسرت دوران ساده زندگی خودش را بخورد. می گوید کاش کمی از پدرش الگو می گرفت که چطور در اوج نیاز با عزت و کرامت بین مردم روزگار می گذراند.
زندگی اش زمانی در سراشیبی سقوط افتاد که دست دوستی به آدم های طماع داد و البته خودش هم مقصر بود که وسوسه شد و زندگی آرام و بی استرس خود را پر از دغدغه کرد تا اکنون با دلی شکسته پشت میله های زندان روزهای حبس خود را یکی یکی خط بزند. مرد جوان زندانی از زندگی الاکلنگی خود پرده برمی دارد و می گوید: زندگی ساده ای داشتیم، پدرم یک بقالی کوچک در محل داشت و از این طریق امرارمعاش می کرد و همه اهالی محل او را به عنوان آدم منصف و با اخلاق می شناختند. فرزند دوم خانواده و بعد از مدرسه کمک حال پدرم بودم. به پیشنهاد دوستانم در مقطع دیپلم وارد یک سازمان دولتی شدم.
روزهای ترقی را در اداره مربوط یکی یکی پشت سر گذاشتم تا این که مدتی بعد از اشتغال برای خودم زندگی خوبی دست و پا و بعد از آن ازدواج کردم تا حلقه موفقیت هایم کامل شود. بالاخره بعد از گذشت یک سال از دوران نامزدی مان زندگی مشترک مان را با هزار امید و آرزو شروع کردیم. اوایل از کارم راضی بودم و همه تلاش خودم را می کردم تا خودم را با شرایط وفق دهم اما هر چقدر بیشتر زمان می گذشت کار در آن سازمان به خاطر دوری از فامیل برای من سخت تر می شد و مجبور بودم به خاطر شرایط کاری ام مدام از یک شهر به شهر دیگری نقل مکان کنم.
اگر چه اعضای خانواده ام با من همراه بودند ولی دوری از فامیل برایم سخت بود برای همین مجبور بودم تصمیم سختی بگیرم و خودم را بازخرید کنم. با پول بازخرید یک کامیون خریدم و دل به جاده و بیابان زدم . مدتی از کار با کامیون در جاده ها گذشت و این بار هم از جاده خسته شدم و کامیون را فروختم.
بعد از فروختن کامیون یک قطعه زمین خریدم و سرپناهی برای خانواده ام ساختم و با بقیه پول هم یک خودروی شخصی خریدم و مشغول مسافرکشی شدم و در داخل شهر و گاهی هم در بیرون از شهر مسافر جا به جا می کردم.
مدتی گذشت تا این که به واسطه جا به جایی مسافر دوستان زیادی برای خودم دست و پا کردم و تقریباً در همه جا دوست و آشنا داشتم.
این ماجرا گذشت تا این که روزی در حین جا به جایی مسافر با چند نفر که در کار خلاف بودند، آشنا شدم و این مقدمه ای شد برای آوارگی من و وارد شدنم به باتلاق مواد و نزدیک شدن به لبه پرتگاه. هر چند اوایل با خودم کلنجار می رفتم تا از این کارها فاصله بگیرم اما وسوسه پول باد آورده بر من غلبه کرد و در دام حرف های خیالی و وسوسه انگیز آن ها افتادم و وارد جاده بی انتهایی شدم تا زودتر به آرزوهای دور و دراز خودم برسم. بالاخره تسلیم طمع و دوستان شیطان صفت خودم شدم و چند بار با هم کمی مواد جا به جا کردیم و پول خوبی به دست آوردیم. دیگر پول مسافربری برایم جذابیتی نداشت و بعد از آن مسافران من مواد و آدم های قانون گریز بودند.
روزی دو قاچاقچی که مقداری هروئین همراه خود داشتند از من خواستند در قبال دریافت مبلغ دندان گیری آن ها را به عنوان مسافر به یکی از شهرهای استان مجاور ببرم. وسوسه و با آن ها همراه شدم و به سوی مقصد مورد نظر حرکت کردیم. وقتی به محل رسیدیم دو قاچاقچی از خودرو پیاده شدند و از من خواستند جلوی منزل منتظر آن ها بمانم تا برگردند.
مدتی در محل منتظر ماندم که ناگهان ماموران آمدند و ما را دستگیر کردند و همه مواد هم کشف شد. بعد از دستگیری به خاطر همکاری با قاچاقچیان حکم حبس ابد به من خورد. الان 8 سال است که در زندان خواب آزادی را می بینم و تمام رویاهایم نقش بر آب شد. با ندانم کاری ام خانواده ام را به دردسر بزرگی انداختم و در واقع زندگی و آینده خودم و آن ها را به نابودی کشاندم. بعد از زندانی شدنم همسرم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار می کند تا لقمه نانی به خانه ببرد و دست شان جلوی دیگران دراز نباشد. بچه هایم همزمان در کنار درس خواندن کار می کنند تا کمک حال مادرشان باشند.
می دانم اشتباه کردم و نباید طمع می کردم و باید به داشته های خودم هر چند کم بود، قانع می بودم تا مثل الان چوب زیاده خواهی هایم را با از دست دادن عمر و جوانی ام در پشت میله ها نخورم و رسوا نشوم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.