تقلب مرگبار
ساعتی در آشپزخانه تولید مواد مخدر تقلبی
صدیقی
سفره رنگی پهن شده و بوی تندی فضا را احاطه کرده و گویا مهمانی در پیش است. از همه نوع خوراکی از قبیل جگر گاو، تعدادی تخم مرغ، چای خشک، نوشابه سیاه، نان سوخته، نشاسته، قرص های کدئین و غیره فراهم شده است.
آدم را به فکر فرو می برد و سرت سوت می کشد که این همه وسایل درهم و برهم برای چه کاری است. قهقهه تعدادی از هپروتی ها فضای سرد و تاریک یک شب زمستانی را شکسته است. همه منتظر آشپزباشی هستند تا آشی بپزد که یک مشت ناخالصی روی آن است.
افراد عادی سهمی از این دست پخت ندارند و فقط مختص گروه خاصی از هپروتی هاست. باور کردنش سخت است، مخرب تر از مواد مخدر ناخالصی آن هاست. به گفته یکی از مصرف کنندگان، بالاتر از سیاهی رنگی و آن ترکیبات رنگارنگ و خطرناکی است که چاشنی مواد میشود و به عقل جن هم نمی رسد.
طبق آمار شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی حدود 7 درصد جمعیت استان را معتادان تشکیل می دهند و سن اعتیاد در حال پایین آمدن و زنگ هشدار به صدا درآمده است.
با کمی بررسی می توان مشاهده کرد که اکثر مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد مصرف کننده صنعتی هستند.
این سوال پیش می آید که چرا مصرف کنندگان مخدر سنتی تغییر رویه می دهند و به سمت مواد صنعتی کشیده می شوند؟
همین نزدیکی ها موقعی که شب ها از فرط خستگی و مشکلات اقتصادی سر بر بالین می گذاریم، سودجویانی بیدار و سخت مشغول پخت و پز برای گروهی خاص هستند. شبی از شب های زمستان وقتی ننه سرما، زوزه کشان مثل سوزن از لباس چند لایه آدم رد می شود و تن را می گزد به اتفاق چند مهمان وارد اتاقکی در حاشیه شهر می شوم که ابری از دود در فضا جولان و در نگاه اول خبر از یک مهمانی پر چرب می دهد. همهمه ای بر پاست، هر کس برای دیگری کری می خواند و با یک ساز (مواد) در حال کوک کردن خودش است. هپروتی ها جوک می گویند و از فرط خنده مثل لواشک وسط اتاق پهن می شوند.
در یک گوشه سفره ای رنگین پهن است و انواع خوراکی از قبیل چای خشک، تخم مرغ، جگر، نوشابه سیاه، نان سوخته، شکلات تلخ، انواع قرص توهم زا و غیره چشم هر تازه واردی را خیره می کند. یکی از هپروتی ها که از نگاه متعجب ام متوجه ماجرا شده است، خطاب به من می گوید: «داداش دلت را صابون نزن چیزی از این سفره نصیب ات نمی شود، این خوراکی ها صاحب دارند، مخصوص پیک نیکی هاست که باید آشپز آن ها را بار بگذارد (مخلوط کند) تا به دست اهلش برسد.
بیا بشین کنار ما همان نان و ماست را نوش جان کن». هنوز در شوک هستم که به قول هپروتی ها سرآشپز وارد می شود و همه با خارج کردن حلقه های دود از ریه های شان به او خوش آمد می گویند. ننه سرما بیرون از خانه خودش را به در و دیوار می کوبد و صدای تیک تاک ساعت زهوار در رفته روی دیوار به گوش می رسد. آرامش همچنان برپاست و فضای داخل دور از هیاهوی سوزناک بیرون با پک زدن های پی در پی مهمانان داغ و داغ تر می شود. یکی از شنگول های پیک نیکی خطاب به سر آشپز هپروتی ها می گوید: «ملکه دست بجنبان، خمیر مایه مواد را به هم بزن که اوضاع بیرون بد پس است، نگرانم موقع برگشت میانه راه کولاک برف خفت مان کند». با شنیدن این جملات، قهقهه حاضران بلند می شود. شخص زبردست(سرآشپزهپروتی ها) کارش را شروع و ابتدا تریاک را روی چراغ تک شعله آب و بعد از آن چاشنی های مد نظرش (چای خشک، نوشابه سیاه جوشانده شده، جگر سیاه، زرده تخم مرغ پخته شده، نان سوخته و قرص های کدوئین وتوهم زای آسیاب شده) و بعضی از چیزهای دیگر را به مواد اضافه می کند. تقریبا به یک سوم یا بیشتر وزن تریاک ناخالصی اضافه می کند.
بعد از آن برای جبران ضعف گیرایی مواد آماده شده به واسطه وجود ناخالصی ها، کمی مواد صنعتی به آن اضافه می کند تا مصرف کننده با چند پک شنگول شود. با گذشت چند ساعت از نیمه شب، دست پخت سرآشپز هپروتی ها آماده می شود، هر کدام از سوداگران سهم خود را از سفره رنگین بر می دارند و در تاریکی شب و سوز سرما گم می شوند تا صبح روز بعد جیب شان را با مکیدن شیره جان مصرف کنندگان پر کنند. البته به گفته یکی از حاضران، این دسته از افراد خرده فروش و سوداگران چاق و چله در مکان های خاص، شب ها مثل خفاش بیدار و تا صبح مشغول کار مجرمانه و اضافه کردن چاشنی های مخرب به مواد هستند.
سرت سوت می کشد وقتی می بینی با وجود تورم سرسام آور این روزها در کمال تعجب قیمت مواد بالا نرفته بلکه برعکس پایین هم آمده است. ماجرا چیست؟ بله، افزودن ناخالصی به جای افزایش قیمت مواد، این ترفند سودجویان برای ترغیب مصرف کنندگان و نگه داشتن آن ها روی رینگ اعتیاد است. یکی از مصرف کنندگان که بیش از 15 سال اعتیاد داشته و حالا چند صباحی است مهمان کمپ شده و رد پای اعتیاد در چهره اش نمایان است، خطاب به من می گوید: «قیافه ام داغان شده است، مگر نه؟ بیشتر به خاطر ناخالصی مواد است، البته دندان های من را سرب خراب کرده، چون بعضی ها در تریاک می ریزند تا سنگین بشود و بیشتر سود کنند. خوب معلوم است با این وضعیت قیافه ای برای آدم باقی نمی ماند، همه جا این کار ناجوانمردانه را می کنند، مختص یک جا و یک آدم نیست، بیرون که بودم با چشم های خودم دیدم که یکی از هم پاتوقی هایم به خاطر ناخالصی زیاد مواد و وجود سرب در بدنش فوت کرد.»
وقتی پای صحبت بیشتر فروشندگان مواد می نشینی، وجود ناخالصی در موادشان را تکذیب می کنند و به مصرف کننده اطمینان خاطر می دهند که جنس شان مشکلی ندارد؛ به گفته خودشان، چون مشتری برای آن ها اهمیت دارد و اگر موادشان خراب از کار در بیاید و مشتری بپرد باید به جای مواد مگس کش در دست بگیرند.
البته جسته و گریخته از گوشه و کنار شنیده می شود که علاوه بر مواد ذکر شده، سودجویان ترامادول، فضولات حیوانی و حتی انسانی، قیر، ترکیب شیشه و وایتکس و نوعی چسب را هم به موادشان اضافه می کنند تا جیب شان از مکیدن خون معتادان سنگین تر شود. با این اوصاف وقتی مصرف کننده به خاطر وجود ناخالصی هر روز خمار تر از قبل می شود به ناچار ابتدا مقدار مصرفش را بالا می برد تا جایی که دیگر بدنش به هر موادی جواب نمی دهد و بعد از آن مصرف مواد صنعتی را شروع می کند و رفته رفته تزریق زیر پوستی جای استعمال را می گیرد. اکنون این سوال پیش می آید که آیا برای مصرف کننده وجود ناخالصی و آسیب آن اهمیت دارد یا نه؟
یکی از مصرف کنندگان دایمی مواد می گوید: «چه اهمیتی دارد، وقتی آب از سرت گذشت دیگر کم و زیاد آن فرقی نمی کند، روزانه مقدار زیادی شیشه مصرف می کنم و مدام سم وارد بدنم می شود. البته اوایل تریاک مصرف می کردم اما بعد از مدتی خماری ام تمامی نداشت با این که مقدار مصرفم را بالا می بردم اما اصلا نشئه نمی شدم یا چرت می زدم که معلوم بود قرص خواب آور داخل مواد ریخته شده است یا با چند پک خیلی زود نشئه می شدم و خیلی سریع خماری سراغم می آمد و این حالت وجود شیشه را در مواد تایید می کرد». او اضافه می کند: به ناچار تغییر رویه دادم و از تریاک به شیره و از آن به هروئین و بعد شیشه رو آوردم و حالا هم مدتی است که زیر پوستی تزریق می کنم چون بدنم به هیچ موادی جواب نمی دهد.
یکی دیگر از مصرف کنندگان که لبخند تلخی بر لب دارد، درباره اهمیت وجود ناخالصی در مواد می گوید: «نه بابا چه اهمیتی داره؟ من روزی 6 گرم شیره مصرف می کردم. حدود 2 ماه طول کشید تا سم مواد از تنم بیرون بیاید. خوراکم شده بود دود و یک بیسکویت و بعضی از مواقع چند لقمه نان خالی. کسی که معتاد می شود اصلا به آسیب های آن اهمیتی نمی دهد، مواد عقل و اراده را از آدم می گیرد». یکی از روان پزشکان می گوید: تغییر شیوه مصرف معتادان پیامدهای زیادی دارد. اوردوز پیامد اول و یکی از حوادث تلخی است که بر اثر افزایش ناخالصی در مواد مخدر اتفاق می افتد. وقتی نیاز بدن یک فرد به موادی که مصرف می کند ثابت است اما برطرف نمی شود، به ناچار به اضافه کردن میزان موادش رو می آورد که رفته رفته این کار به اوردوز می انجامد.
پیامد دوم وجود ناخالصی در مواد مخدر، سخت بودن فرایند درمان است. اگر فردی برای مصرف یک گرم تریاک به مراکز درمانی مراجعه می کند مددکار می داند چقدر دارو تجویز کند. اما در برخی مواقع به خاطر بالا بودن ناخالصی مواد بر روند درمان اثرات مخربی می گذارد.
سومین پیامد افزایش ناخالصی در مواد، تغییر الگوی شیوه مصرف آن است. وقتی مصرف هروئین فرد با ناخالصی کمتر به 2 برابر ناخالصی افزایش می یابد و تاثیر ماده مخدر بر بدنش کم می شود شیوه استعمال آن تغییر می کند. مصرف کننده به ناچار از روش استعمال به تزریق و در مواد سنتی از استعمال به خوردن رومی آورد.
او اضافه می کند: البته بیماری های کبدی و کلیوی از عوارض دیگر استفاده از مواد ناخالص است.
با این اوصاف، شاید «تریاک کش ها» ترس داشته باشند که نکند مثل رفیقان شان مواد ناخالص ناکارشان کند. خیلی ها از فروشندگان تضمین می خواهند اما بی فایده است. شاید تنها و مطمئن ترین راه برای خلاصی مصرف کنندگان از افتادن در چنین تله های مرگباری و اتفاقات تلخ ناشی از وجود ناخالصی در مواد، عزم برای درمان و خلاص شدن از شر اعتیاد باشد.