پیدا و پنهان آسیب های فرزندان طلاق
علوی
هر یک دست پسربچه را می کشند؛ مادر به این سو و پدر به آن سو. کودک 3 ساله که از دیدن این صحنه آن هم در سوز و سرمای یک شب زمستانی وحشت کرده است، بنای گریه کردن می گذارد، مردی که به نظر می رسد برادر خانم باشد، از خودرو پیاده می شود و درصدد است کودک را از پدرش بگیرد. صدای گریه کودک در یک شب شلوغ زمستانی می پیچد و بعضی رهگذران را وادار به ایستادن می کند. دعوا و کشمکش آن ها ادامه می یابد و در نهایت پدر تسلیم می شود و کودک را به خانواده همسرش می سپارد ولی انگشت تهدیدش به سوی آن ها روانه می شود که مدام می گوید: «روز دادگاه به شما می فهمانم بچه مال کیست»!
با رفتن او چیزی در قلب ام فرو می ریزد و به این فکر می کنم که اگر کودک بزرگ شود چه خاطره ای از دوران خوب کودکی اش به یاد خواهد داشت و با به یاد آوردن مبهم این صحنه در دل به چه چیزهایی خواهد اندیشید و چه چیزهایی در قلب اش فرو خواهد ریخت؟
این روزها با افزایش طلاق در جامعه و به تبع آن خراسان شمالی اگر به موقع و درست چاره ای نیندیشیم فرزندان زیادی متحمل هزینه های بالای آسیب های اجتماعی خواهند شد. آن چه از آمار و ارقام برمی آید، از افزایش 2.8 درصدی طلاق در استان طی 8 ماه امسال حکایت دارد. کودکان طلاق در بیشتر مواقع وقتی حضانت آن ها به یک والد سپرده می شود دچار آسیب های پیدا و پنهان می شوند. برخی والدین برای آن که بتوانند در آینده جدایی خود را توجیه کنند و تقصیر را به گردن دیگری بیندازند، مرتب از هم بدگویی می کنند تا کودک بتواند خود را با شرایط موجود وفق دهد و مشکلی برای آن ها ایجاد نکند.
یک مادر می گوید: متاسفانه طلاق در جامعه زیاد شده است و بعد از جدایی حضانت کودک به یکی از والدین سپرده می شود و این اول ماجراست.او با بیان این که نمونه هایی از این والدین را دیده ام که پس از طلاق برای جلب نظر فرزند به بدگویی از همسر سابق خود اقدام می کنند، ادامه می دهد: این گونه والدین به فکر پرورش و تربیت فرزند خود نیستند و برای موجه جلوه دادن اقدام خود بدگویی می کنند و به نظر من این موضوع موجب بیگانه شدن فرزند با یکی از والدین می شود.
او می گوید: بر حسب تجربه ای که دارم معتقدم زندگی کردن فرزند با یکی از والدین، موجب محرومیت کودک از عشق و محبت دیگری می شود.
یکی دیگر از مادرانی که در آستانه طلاق است، اظهارمی کند: 3 سال پیش با همسرم دچار اختلاف های جدی شدم به طوری که بدون اطلاع دوباره ازدواج و مرا از خانه بیرون کرد. وی که تمایلی به ذکر نام خود ندارد، ادامه می دهد: دو فرزند نوجوان دارم که نزد همسرم ماندند چون من توان مالی نگهداری از آن ها را نداشتم و هر چند وقت یک بار فرزندانم را مقابل مدرسه شان می دیدم اما پس از گذشت مدتی وقتی به ملاقات یکی از فرزندانم رفتم با صراحت گفت پدرم می گوید تو هیچ کاری برای ما انجام نداده ای و اصلا مادر خوبی نیستی و در حق ما مادری نکرده ای و دیگر حق نداری به دیدنم بیایی.وی بیان می کند: با شنیدن این حرف های پسرم بسیار به هم ریختم. اصلا انتظار نداشتم چنین حرف هایی را از زبان فرزندی که روز و شب و جوانی ام را برایش گذاشته بودم، بشنوم.
یک کارشناس ارشد جامعه شناسی عقیده دارد: دور کردن کودک از یکی از والدین توسط والد دیگر پس از طلاق آسیب های روانی زیادی را برای او به دنبال خواهد داشت به ویژه آن که کودک در سنین خیلی پایین باشد.
«محمدی» ادامه می دهد: این عمل شوک بزرگ و آثار منفی و تخریب کننده ای بر روح و روان کودک وارد می کند که متاسفانه برخی والدین از آن آگاهی ندارند. به گفته وی، هدف بسیاری از والدین این است که کار خود را موجه جلوه دهند و نزد کودک به فرد بی گناهی تبدیل شوند و همه عواقب و آثار بد طلاق را به دیگری نسبت دهند چنان که کودک به این درک برسد، عامل تنها ماندنش، دور ماندن از والد دیگر، توجه نشدن کافی به او و نیازهایش، والدی است که نزد او نگهداری نمی شود، حتی بدتر از این گاهی آن والدی که از کودک مراقبت می کند، به او می گوید والد دیگر تو را دوست نداشته و ندارد و اگر تو را دوست داشت به هر قیمتی نزد خودش نگه می داشت و این گونه همه چیز را به نفع خود تمام می کند غافل از این که با روح و روان کودک خود بازی می کند و او را با خلأهای زیادی تنها می گذارد.
یک دانش آموخته علوم اجتماعی می گوید: بیگانه سازی اثرات منفی بر کودک دارد. «مهربان» ادامه می دهد: والدین باید بدانند بدگویی از همسر سابق آثار برعکسی دارد و باید آن ها به این موضوع توجه کنند. وی به یکی دیگر از آثار منفی بدگویی از والد دیگر نزد کودک اشاره و بیان می کند: کودکان در چنین شرایطی حس نفرت از خود پیدا و تصور می کنند والدین به دلیل حضور آن ها در مضیقه بوده اند و جدا شده اند بنابراین در وهله نخست منزوی و گوشه گیر می شوند و بیشتر ارتباط های آن ها با محیط اطراف شان قطع می شود و ممکن است در نوجوانی به بزهکاری و فرار از خانه فکر کنند. وی می افزاید: همچنین این کار باعث ایجاد آشفتگی ذهنی و روحی درکودک می شود به طوری که گاهی در عمق وجود او ریشه میدواند و تا پایان عمر همراه اوست. وی بیان می کند: والدین باید حق والد دیگر را نزد کودک محترم بشمرند و به کودک حق دوست داشتن بی چون و چرای والد دیگر را بدهند و این حق طبیعی را دریغ نکنند زیرا کودک برای رشد هم به پدر و هم مادر نیاز دارد و حالا که از یکی از والدین دور شده است این الگوپذیری ها کمتر می شود و باید به گونه ای جبران شود و حق طبیعی او نادیده گرفته نشود. به گفته وی، بیشتر کودکانی که از یک والد دور و نزد آن ها مدام به والد بد یاد می شوند، از عزت نفس کافی برخوردار نیستند و معمولا مضطرب می شوند و گاهی از خود نفرت پیدا می کنند.