مریم ضیغمی- استادی ۱۴ سال بعد از حضور در سینما که از سال 77 شروع شد، در تلویزین حضور یافت. اولین بار در سال 1391 با سریال «چک برگشتی» وارد قاب تلویزیون شد. جسته و گریخته در آثار نمایشی سینمایی و تلویزیونی حضور داشت و رفته رفته به شهرت رسید. فیلم هایی همچون نسل سوخته، هیوا، بیخود و بیجهت، کوچه بینام، بدون تاریخ، بدون امضا، کلاشینکف، لاتاری، اکسیدان و زهرمار و سریال های چک برگشتی، ماه و پلنگ، دلدادگان، رهایم کن، علیالبدل و آرماندو بخشی از آثاری است که در آن ها هنرنمایی کرده است. «علیرضا استادی» با بازی در سریال های شبکه نمایش خانگی «ممنوعه» و «سال های دور از خانه» به چهره شناخته شده تری در بین بینندگان تبدیل شد. او با سریال «از سرنوشت» مهمان شبکه دوم سیماست و فیلم «درخونگاه» را روی پرده سینما دارد. در گفت و گوی پیش روی تان با این بازیگر خونگرم همکلام شدیم و یک ساعت از سال های بازیگری او سخن گفتیم.
این روزهای «علیرضا استادی» چگونه می گذرد؟
سریال «از سرنوشت» با بازی ام در حال پخش است و نقش ام را دوست دارم و برایم جای کار داشت. همچنین فیلم های «سلفی با رستم» و «دختران ایران» را هم در نوبت اکران دارم.
سال پر کاری داشتید و با دو سریال متفاوت «ممنوعه» و «سال های دور از خانه» هنرنمایی کردید. خیلی ها می پرسیدند علیرضا استادی تا حالا کجا بوده است؟
لطف خدا بود و دوستان که به من اعتماد کردند و سر کار رفتم و در مجموع 6، 7 ماه بازی مقابل دوربین «مجید صالحی» منجر به این شد که «سال های دور از خانه» به همت نوشته خوب امیرحسین قاسمی و حمایت های گروه و تهیه کننده دیده شود.
چه شد ناگهان دیده شدید؟
سابقه تئاتری ام، راهنمایی دوستان و گروه کارگردانی و نویسنده خیلی به کمک ام آمد.
اعتقاد دارم هر بازیگری می تواند برای هر کاری آورده ای داشته باشد و علاوه بر متن نویسنده و تحلیل اش از نقش خود و عنصر اجرایی قالب بازیگری در مدیوم تلویزیون چیزی را باید به نقش اضافه کند و همیشه دغدغه من بوده است.
در سریال «سال های دور از خانه» دغدغه ام این بود که نقش ام متفاوت باشد و در فضای کمدی این اتفاق افتاد.
در «ممنوعه» هم روی دیگری از بازی متفاوت تان را دیدیم.
در این سریال هم نقش وکیلی را بازی کردم و خود را به پورکیان، کارگردان جوان و تیزهوش سپردم و نقش ام هم متفاوت درآمد؛ البته لطف خداوند و مخاطبان هم شامل حالم شد.
بعد از «نسل سوخته» در سال 1378 تا سال 1390 در «رؤیای سینما» اثر علی شاه حاتمی در فیلمی کار نکردید؛ در این سال ها کجا بودید؟
از ابتدای فعالیت ام برای کار تصویری در سینما و تلویزیون دغدغه نداشتم چون آن مقطع نوع کارهایی که ساخته می شد در فضایی لاکچری و تر و تمیز و با بازیگران ستاره بود، به همین خاطر کم کار بودم. بعد از آن چون با عبدالرضا کاهانی و مهران احمدی در دانشکده هم دوره بودیم به لطف و اجبارشان همکاری کردم و کار را جدی تر پیش بردم.
مردم علیرضا استادی را با چه شخصیتی می شناسند و صدا میکنند؟
بیشتر مرا به عنوان بازیگر «زرد»، «لاتاری»، «ممنوعه» و«بی خود و بی جهت» میشناسند. سریال های «رهایم نکن» و «آرماندو» را هم برخی دوستان در زمان پخش دوست داشتند و با آن ها مرا می شناسند.
از این که بیشتر پیشنهادهای تان در سال های اخیر به سمت نقش های منفی و خاکستری سوق داده شده نگران و ناراحت نیستید؟ بسیاری از افراد شما را با این گونه نقش ها می شناسند و انگار کمتر نقش های مثبت به شما پیشنهاد داده می شود.
من کل مجموعه را به عنوان عناصر اجرایی و یک موتور و محرکی می بینم که همه اجزایش باید سر جای خودش باشد. با این نوع نگاهی که به کار دارم اگر به نحو احسن کار کنم به اندازه همان نقش مثبت تاثیرگذار هستم چون در درام، مورد توجه و اقبال و سر جای خودت هستی. هر بازیگری دوست دارد نقش هایش مثبت باشد اما من دوست دارم نقش هایم متفاوت باشد تا تجربه های متفاوتی داشته باشم و از سویی از آثار تولیدی استقبال می کنم و در خصوص انتخاب نقش هایم زیاد دافعه ندارم که بگویم مدام دارم منفی بازی می کنم.
حتی در منفی ها هم بالاخره تفاوت هایی هست؛ مثلاً نقش پدر «لاتاری» درست است که منفی است اما از دیدگاه خودم باوری در خصوص آن کاراکتر داشتم که آن شخصیت با توجه به تفکر و واکنش اش به اطرافیان، کار درستی انجام می دهد. هیچ زمان در وهله اول نقش را منفی یا مثبت نمی دانم بلکه به عنوان یک کاراکتر به آن می نگرم که چقدر توانایی دارم به آن اثر جان ببخشم و زنده اش کنم.
بازی در نقش منفی چه سختی هایی دارد؟
معتقدم با توجه به خصوصیات فردی، ژنتیکی و روحی و روانی بستگی دارد که شما چه نگاهی به شخصیت داشته باشید. واقعاً خیلی با شخصیت هایی که تا به حالا بازی کرده ام فاصله دارم به همین خاطر زحمت بیشتر و کار و انرژی مضاعفی را می طلبد. برای خود من که آن شخصیت ها خیلی با شخصیت حقیقی ام فاصله دارند و تا مدت ها درگیر آن شخصیتی که بازی کردهام، می بودم و حتی اذیت هم می شدم و انرژی بیشتری می برد.
کدام نقش های منفی که بازی کردید تا مدت ها روی خودتان تاثیر منفی گذاشته است؟
مثلاً نقش ام در «ممنوعه» و «لاتاری» رویم تاثیر گذاشت و از خودم سوال های زیادی می کردم و درگیرش بودم. همچنین نقش ام در «سال های دور از خانه» و رقابت هایی که با خنجری داشتم رویم تاثیر گذاشت و هنوز هم در ذهنم است چون با وجود این که اثر طنز بود اما از من خیلی فاصله داشت.
چه نقش متفاوتی را دوست دارید بازی کنید که تا حالا بازی نکرده اید؟
بازی در ژانرهای مختلف را تجربه کرده ام اما تا به حالا در آثار تاریخی بازی نکرده ام و خیلی دوست دارم خودم را با بازی در این گونه آثار محک بزنم چرا که درباره این کاراکترها مردم در کتاب ها خوانده اند و ذهنیت های مختلفی دارند.
روزی فکر می کردید که دیده و معروف شوید؟
همیشه به بازیگری به عنوان یک شغل نگاه کردم و هیچ وقت معروف شدن را دوست نداشتم.
تا کی می خواهید به این حرفه با توجه به نبود شغل ادامه دهید؟
با توکل بر خدا تا جایی که توان دارم و پیشنهاد داده می شود و بتوانم با انتخاب های درست پیش بروم و انجام وظیفه کنم.
حرف پایانی تان در پایان این گفت و گو.
با تمام ظرفیت های موجود باز هم خیلی از کارهای فرهنگی و هنری روی زمین مانده است و اگر اندکی فضای بسته در زمینه سخت افزاری و نرم افزاری بازتر شود بهتر می شود. اگر تاریخ خود را مرور کنیم در این 40 سال اوایل دهه 60 خیلی سریال های پربارتر و بهتری ساخته می شد ولی اکنون متاسفانه سرعت و شاید کمیت زیاد شده و کیفیت روز به روز پایین تر می آید.
اگر در این زمینه همکاران دغدغه داشته باشند خیلی خوب است.