گفته های «داریوش یاری» کارگردان نام آشنای تلویزیون
تعداد بازدید : 305
اتفاقات و انتخاب های خوب «پناه آخر»
مریم ضیغمی- در کارنامه اش ساخت آثار مستند، داستانی و سینمایی همچون «آیینهای ایرانی»، «هاتف»، «دخیل»، «مسافر باران»، «کربلا جغرافیای یک تاریخ»، «حبیب»، «حرف مردم»، «مدرسه ما» و «خانهای روی تپه» به چشم می خورد. «داریوش یاری» دانش آموخته کارشناسی سینما با گرایش کارگردانی از دانشگاه سوره است. او علاوه بر کارگردانی، گاهی هم دست به قلم می شود. او با سریال «پناه آخر» مهمان شبکه اول سیما بود و این موضوع بهانه ای شد تا درباره تولید این سریال با این کارگردان نام آشنا گفت و گو کنیم.
تهیه سریال «پناه آخر» چطور اتفاق افتاد؟
«داوود شاه بابایی» تهیه کننده و «بهرنگ ملک محمدی» سرپرست گروه فیلم و سریال سیما فیلم، طرحی را برایم فرستادند که وقتی مطالعه کردم دیدم رگه ها و شاهرگ های خوبی دارد و اگر خون خوبی در فیلم نامه جاری شود اتفاقات خوب با مضامین خوبی می تواند بیفتد لذا بعد از مذاکره با دوستان نویسنده کار، «صادق خوشحال» به پیشنهاد داوود شاه بابایی و ملک محمدی به کار پیوست. من و او جلساتی درباره مفاهیم عاشورایی برگزار کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که این سریال ایده اصلی اش و در واقع صدایش این باشد؛ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا». خدا را شکر افتخارم این بوده که در زمینه زندگی حضرت سید الشهدا(ع) تاکنون توانسته ام آثاری همچون هاتف، کربلا جغرافیای یک تاریخ و دخیل را تولید کنم.
در انتخاب بازیگران چقدر حساسیت به خرج دادید تا به گزینه هایی که دیدیم رسیدید؟
یکی از ویژگی های مهم یک کارگردان، ابتدا انتخاب بازیگر و بعد لوکیشن و فیلم نامه است. یکی از اتفاقات خوبی که در سریال افتاد انتخاب خوب و بجای بازیگران بود که البته این هم ناشی از مشورتی بود که از دوستان گرفتم. با «بیژن امکانیان» در گذشته تجربه همکاری در سریال «خانه ای روی تپه» را داشتم که فکر کردم می توان یک حاج مرتضی غیر کلیشه ای را به کمک او درآورد. امکانیان برای مخاطب شخصیت دوست داشتنی دارد و ما هم این ها را رصد کرده بودیم و از زمانی که فیلم نامه را می خواندم برایم عجیب بود که برای نقش حاج مرتضی در ذهنم بیژن امکانیان را متصور شدم. برای «عباس غزالی» هم دو نقش در نظر داشتم که نقش امیرعلی را دوست داشت. «امین زندگانی» هم نظر مرا پرسید و به او گفتم چون همیشه نقش دامادهای دوست داشتنی خانواده ایرانی را بازی کرده ای خوب است این جا نقش داماد را بازی کنی و ساختارشکنی اتفاق بیفتد. همچنین در گذشته با «کاوه خداشناس» تجربه همکاری داشتم و درباره «حدیث میرامینی» هم همین طور. درباره «افسر اسدی» هم بسیار پافشاری کردم چون برای دیالوگ ها و کاراکتری که نقش فاطمه را داشت اگر کوچک ترین انتخاب ما غلط می شد به شدت به سمت دیالوگ های شعاری و پس زننده می رفت اما بالاخره افسر اسدی پذیرفت و به نظرم زهر شعار را گرفت.
همکاری با سازمان صدا و سیما راضی کننده است؟
من همکاری های زیادی با تلویزیون داشته ام و در چندین سریال کار کرده ام و فیلم های تلویزیونی حبیب، یونس، حرف مردم و مسافر باران پخش شده و سلایق مخاطب، مدیران و بخش پخش را می شناسم و سعی نمی کنم در مسیری بروم که خودم یا آن ها را به دردسر بیندازم. جاهایی هم لازم بود جسارتی در کار وجود داشته باشد و حتماً مثلاً با مدیر پروژه یا دوستان پخش گپ و گفت می کردیم و اگر جمله ای مدنظرشان بود که خوب نیست حذف می کردیم. پخش اصلاً نگاه ممیزی به کار نداشت.
چرا برخی فیلم سازان تلویزیونی و سینمایی ما کمتر سراغ ساخت آثاری با موضوعات دینی می روند؟
تلویزیون همه مسئولیت ها را به گردن خودش انداخته و فکر می کند هر سال چند اثر مناسبتی در ماه محرم و رمضان باید داشته باشد و خودش فیلم سازان را انتخاب و گاهی ایده ها را پیدا می کند و به نویسنده ها می دهد تا بنویسند و فیلم سازان هم کار کنند.
از یک جایی به بعد این دغدغه تبدیل شده به این که حالا اگر امسال کاری انجام ندهیم خیلی بد است در حالی که به نظرم تلویزیون و کارفرمایان فرهنگی این وظیفه را دارند که ذهن هنرمندان، فیلم سازان و در واقع عوامل تولید را در خصوص این موضوع بارورتر و آن ها را ترغیب کنند تا به سمت این موضوع بروند.
البته شما با ساخت آثاری با مضامین دینی و مذهبی علاقه تان را نشان دادید.
معتقدم هر کسی در هر فضایی که کار می کند باید دغدغه آن فضا را داشته باشد. در فیلم سینمایی «لیلاج» که ساختم و قرار است به زودی روی پرده سینما برود سعی کردم بعد از سال ها با ساختن فیلمی در برابر فساد بایستم. آدم ها درباره مفاهیم محرم و عاشورا باید دغدغه مند باشند.
فکر می کنم سریال «پناه آخر» اثر خوبی شده چون واقعه عاشورا و مفاهیم آن برای تهیه کننده کار، دغدغه است، نه این که تهیه کننده ای بیاوریم و مبلغی به او بدهیم و او هم پول را بردارد و نفهمد چگونه خرج کند، خیلی زیاد از این اتفاقات افتاده که من هم متاسفانه از این تجربه ها داشتم و نتیجه اش هم معلوم است و کارخوبی در نمی آید. آقای مدیر و کارفرمای فرهنگی تو اگر دغدغه این را داری که اثری با این مفاهیم بسازی باید این دغدغه را در بدنه جامعه هنری ایجاد و راهش را پیدا و بعد شروع کنی به رصد کردن این آدم ها و آن ها را درگیر این قصه و مفاهیم کنی.
چقدر در نگارش فیلم نامه های تان ردپا و امضای استادان دوره فیلم نامه نویسی همچون ناصر تقوایی، بهروز افخمی، عباس اکبری و سیدمهدی سجادهچی هست؟
این استادان بودند که فیلم نامه نویسی را به من آموختند و من به عنوان کارگردان اگر با نویسنده ام صحبت می کنم فقط از زاویه کارگردانی ام است. وقتی 16، 17 سال پیش در کلاس های فیلم نامه نویسی شرکت کردم از آن سال به بعد سعی کردم کمتر بنویسم و اگر هم نوشتم خودم کار نکنم چون این عرصه برایم خیلی تخصصی شد و تازه فهمیدم که من به عنوان کارگردان چقدر وظیفه دارم لحظات و مفاهیم فیلم نامه را درک و در واقع امانتداری کنم و آن صدایی را که نویسنده و تهیه کننده در جست و جویش هستند کوک کنم و به گوش جامعه برسانم.
درباره این که در واقع به عنوان یک فیلم ساز درک درستی از جامعه داشته باشم این دوره ها به من کمک کرد و من از این بابت ممنون استادانم هستم.
دوست دارید مردم داریوش یاری را با چه اثری بشناسند و یاد کنند؟
دوست دارم با فیلم های «حبیب» و «کربلا جغرافیای یک تاریخ» بشناسند.