حافظه شهر در تاریکخانه فراموشی
اسدی
حافظه تاریخی شهر بجنورد کم کم پاک می شود، خاطرات می روند تا به فراموشی تاریخی سپرده شوند؛ به جایی که در آینده هیچ نسلی توان ورود به آن ها را نخواهد داشت. برخی هویت های این شهر یکی یکی روی سر کوچه و خیابان ها آوار شده اند. در روزگاری که همه جوامع برای حفظ آثار و ساختمان های قدیمی تلاش و از فرسوده شدن آن ها با اندیشیدن تدابیری جلوگیری می کنند، برخی بناهای قدیمی این شهر توسط ساختمان های جدید بلعیده می شوند.
خاک روی منبع آب
منبع آب، سازه ای قدیمی در خیابان امام خمینی(ره) در بجنورد است. قدیمی های شهر و پدربزرگ ها و مادربزرگ های مان با این بنا خاطراتی دارند. این بنا در معرض تخریب قرار گرفته بود اما به دلیل مقاومت مردم در برابر تخریب، فقط تاج آن تخریب شده و بقیه بنا همچنان شاهد ترافیک شهر و رفت و آمد شهروندان است. یکی از ساکنان حاشیه این بنا که از قدیمی های محله است، می گوید که با منبع آب و چشمه صدر آباد این محله خاطرات زیادی دارد. او ادامه می دهد: این بنا می تواند تعمیر و مرمت و تاج آن دوباره نصب شود تا مورد بازدید شهروندان و مسافران قرار گیرد.
سراب حمام «سراب»
یکی از بناهای قدیمی شهر بجنورد حمام سراب بود، خیلی های مان هنوز خاطرات آن حمام در کوچه بن بست خیابان کارگر یادمان است، این بنا که حرف و حدیث های زیادی در خصوص عمر آن وجود داشت، یک روز سرد زمستانی در سال 91 به زمستان عمر خود رسید و خشت های قدیمی اش زیر ماشین آلات خراب و بیش از یک قرن خاطره با خاک یکسان شد. این بنا که کهن سالان و برخی اهالی فرهنگ استان می گفتند بیش از 100 سال عمر دارد درگیر اختلاف نظرها شد تا یک روز در آینده ای نه چندان دور با گذر زمان حتی دیگر خاطره ای نیز از آن به جا نماند.
یکی از مخالفان تخریب این حمام قدیمی حرف هایی برای گفتن دارد. او که تمایلی برای درج نام خود در این گزارش ندارد می گوید: این حمام حدود 120 سال عمر داشت و این در حالی بود که گفتند عمری 80 ساله دارد. این عمر اعلامی نادرست بود و اسناد و مدارکی در خصوص قدمت این حمام قدیمی وجود داشت.
او ادامه می دهد: در دیگر شهرها از بناهای قدیمی به عنوان یک سرمایه استفاده می کنند و این بناها مانند حمام ها به موزه هایی برای بازدید عموم و منبعی برای درآمدزایی تبدیل می شوند اما گویا در این شهر به ارزش آن ها توجه نمی شود.او به تخریب عمارت خسرو خان که در چهارراه همت کنونی قرار داشت هم اشاره و اعلام می کند: این عمارت در دوران حکومت لهاک خان بنا شده و دارای ارزش تاریخی بالایی بود اما تخریب شده است.
او از مکتب خانه زهرایی هم یاد می کند؛ تنها مکتب خانه تاریخی این شهر که دیگر هیچ خاطرهای از آن وجود ندارد.
من هم خاطره ای از این مکتب خانه دارم. سوم ابتدایی بودم و آن روزها به مدرسه پروین می رفتم، دوستی داشتم که همسایه آقای مدیر «زهرایی» بود. چندین بار با او به خانه این بزرگ شهر رفته بودم، حیاط بزرگ و مشجری داشت که هر روز قرآن خوانی در آن برگزار می شد و خود حاج آقا زهرایی موقع اذان، موذن بود. بلندگویی بر درخت توت تنومند و پیر حیاط بسته بود و همیشه حیاط خانه بوی گلاب می داد، چه روزهایی را با همکلاسی ام در این خانه و حیاط گذراندیم.
بازی در این مکتب خانه و حیاط مشجر آن، خاطره ای شیرین از دوران کودکی ام است اما این روزها به دنبال آن خاطرات شیرین که می روم به دیوارهای فروریخته و کوچه های پیچ در پیچ سردار محله می رسم و حاصل کنکاشم در محله پای توپ برای یافتن ردی از این مکتب خانه چیزی جز هیچ نیست.
«سردار» بدون کاروان سرا
کاروان سرای «سردار» از جمله هویت های تاریخی این شهر و انگار این مکان نیز در بلاتکلیفی بین شهرداری و میراث مانده است. این بنا که در سبزه میدان قرار دارد در حال از بین رفتن است. به یکی دیگر از کاروان سراهای قدیمی شهر می روم. انتهای خیابان «برنجی» سابق و شهید «کریمی راد» کنونی، خرابه هایی از یک کاروان سرا وجود دارد که خشت های تخریب شده آن با باد تبدیل به خاک می شوند و معلوم نیست این خاک کجا بر زمین می نشیند و خاطرات آن زیر پاها فراموش می شود؟ یک سوی خیابان می ایستم و نگاه می کنم، اطلاعات زیادی از تاریخ این بنا ندارم اما هر بار از خیابان های شهید بهشتی جنوبی و شهید کریمی راد عبور می کنم غربت این بنا را درمی یابم، در مرکز شهر و درست زیر نگاه های شتاب زده مان، بخشی از تاریخ و قدمت این شهر نابود می شود و این یعنی حافظه تاریخی این شهر به زودی پاک می شود.اگرچه حافظه تاریخی شهر در شتاب به روز شدن های شهری و زندگی های مدرن از بین رفته است اما هنوز برخی آثار قدیمی را می توان در شهر دید، آثاری که گویا برنامه ای برای رسیدگی به آن ها وجود ندارد و سال هاست قفل خورده بر درهای آن ها زنگ زده است. هنوز در سبزه میدان حمامی قدیمی وجود دارد که آهسته نفس می کشد، خاطره ای که بارقه ای از امید را زنده می کند، حمامی که امید را برای دوستداران بناهای قدیمی زنده نگه داشته است.
«حصاری مقدم» از پژوهشگران خراسان شمالی است. او از مدافعان حفظ بناهای تاریخی شهر و معتقد است: گذشته بخشی از زندگی ما و حفظ گذشته به معنای حفظ هویت ساکنان شهر است. او آثاری از بناهای تاریخی تخریب شده این شهر را نام می برد، آثاری همچون چهارطاق که بنایی آجری و ساخته شده در دوره قاجار بود. او به تخریب بخشی از بنای تاریخی بش قارداش در گذشته های دور و برج منظر که در چهارراه شهرداری قرار داشت و با وجود مخالفت پیران شهر حذف شده است هم اشاره می کند.
این پژوهشگر البته به بناهای تاریخی و قدیمی مانده در بجنورد نیز اشاره می کند، بنا به گفته او، حسینیه جاجرمی ها، آیینه خانه و عمارت مفخم، بخش های مانده از بنای بش قارداش و کاروان سرای سردار از اندک آثار باقی مانده این شهر هستند که کاروان سرای سردار بلاتکلیف مانده و مورد تخریب قرار گرفته است.حجره های فرو ریخته این کاروان سرا مدت هاست که در سکوت دیوارها به انتظار نشسته اند تا دستی بر آن ها کشیده شود.همان طور که در شهر به دنبال بناهای قدیمی می گردم، با خود فکر می کنم که اندکی دیگر بخشی از هویت تاریخی این شهر که ارتباط ناگسستنی با بناهای قدیمی دارند دیگر وجود نخواهند داشت و ما در شهری گام بر می داریم که شناسنامه قدیمی خود را گم کرده است.