علوی
سال هاست خانه نشین شده است، روزگاری به گفته خودش چندین نفر زیر دستش کار می کردند؛ همان روزهایی که در اوج جوانی و شاداب و نیرومند بود و توان کار کردن داشت آن قدر که هر چه محصول از روستا می آوردند همه را در انبار بزرگ خانه نگه می داشت و با کمک چند کارگر چند ده کیلو از محصولاتی مانند عدس، لوبیا و نخود را طی چند روز پاک می کردند، می شستند و در مکانی مناسب نگهداری می کردند. از آن روزهایی که سفره های بزرگ در خانه اش پهن می شد، سال هاست که گذشته و حالا با چشمی که نابیناست، قلبی که زیر تیغ جراحی رفته و پایی که لنگ می زند، فقط می تواند پشت میز کوچک کنار تخت اش، غذای یک نفره خود را میل کند. یکی از فرزندانش شب به شب به سراغش می رود و از او خبر می گیرد اما تمام روز را در خانه تنها و گوش به زنگ است تا زنگ خانه اش به صدا درآید و دوباره فرزندانش دور هم جمع شوند یا یکی از اقوام سراغش را بگیرد.
روزگار تنهایی
وقتی پای درد دلش می نشینم، حرف ها و ناگفته های زیادی در سینه دارد، از آن روزی که همسرش دنیا را ترک کرد و همه دارایی اش به فرزندانش رسید، می گوید و اشک می ریزد.
او از بی وفایی دنیا گلایه می کند و می افزاید: فرزندانم به بهانه های مختلف همه املاک و حتی منزلی را که در آن سکونت داشتم فروختند و وعده دادند خانه ای مناسب برایم می خرند اما همه این حرف ها به باد فراموشی سپرده شد و خانه ای در انتهای یک خیابان برایم اجاره کردند. وی که تمایلی به ذکر نامش ندارد، بیان می کند: از آن روز به بعد فهمیدم دنیا چه بازی هایی با آدم می کند؛ یک روز در اوج هستی و روز دیگر زمین گیر، حدود 20 سال است که تنها زندگی می کنم تا چند سال پیش توان جسمی برای انجام کارهایم داشتم اما مدت کوتاهی پس از عمل جراحی قلب ام، چشم ام را نیز عمل کردم که موفقیت آمیز نبود و باعث شد بینایی یکی از چشم هایم را از دست بدهم و اکنون به سختی روزگارم را می گذرانم. او که به شدت از افسردگی رنج می برد، ادامه می دهد: تنهایی و افسردگی بزرگ ترین مشکلات سالمندان و همیشه چشمان ما به راه است. با این حرف اشکی در گوشه چشم اش آرام می غلتد و پایین می افتد و ساکت می شود.
مادری که سال ها در یکی از اداره های دولتی کار هزاران نفر را راه انداخته و از وظایف خانه داری خود کم کرده بود و تا جایی که در توان داشت کار کرد او نیز به سرنوشت برخی سالمندان دچار شده است. او پس از مرگ همسرش به تنهایی زندگی می کند و به خانه یکی از فرزندانش نقل مکان کرده است. اتاق ساکت او همیشه هم سوت و کور نیست و با حضور دختر و نوه هایش گاهی رنگ و بوی دیگری می گیرد اما بیماری امانش نداده و او را زمین گیر کرده است. از دست دخترش هم کار زیادی جز حمایت عاطفی و مادی بر نمی آید و پرستارش از او مراقبت می کند. می گوید: از این که سربار دیگران شده است، احساس ناراحتی می کند. وی که از این ناتوانی به شدت رنج می برد، اظهارمی کند: تا چند سال پیش که قدرت و توان کافی داشتم بیشتر کارهایم را خودم انجام می دادم و هر روز پیاده روی می کردم اما اکنون زمین گیر شده ام و باید منتظر بمانم تا فردی بیاید و ویلچرم را حرکت دهد.سالمندی دیگر هم اظهارمی کند: انسان زمانی که به سن پیری می رسد تحمل شنیدن هر حرفی را ندارد و بسیار دل نازک می شود، گاهی برخی افراد بهانه گیر می شوند، به دلیل سن و سال بالا حوصله سر و صدای نوه های شان را ندارند و باید اطرافیان این موارد را درک و با احترام با آن ها رفتار کنند.
اهمیت سلامت روان
یک کارشناس ارشد روان شناسی به اهمیت سلامت روان سالمندان اشاره و بیان می کند: سلامت روان بر جسم تاثیر می گذارد و برخلاف تصور برخی افراد که می گویند باید در دوران سالمندی بیشتر به سلامت جسمانی توجه شود، سلامت روان از اهمیت به سزایی برخوردار است. «عابدیان» مهم ترین رکن سالمندی را پذیرش این دوره به عنوان چرخه ای از زندگی بیان می کند و می افزاید: سالمندان نباید به این دوره به عنوان دوره ناتوانی و بیماری بنگرند و اطرافیان باید حمایت همه جانبه و نه دلسوزانه با آن ها داشته باشند. وی تاکید می کند: اطرافیان سالمندان نباید همه کارهای روزانه آن ها را انجام دهند و باید اجازه دهند برخی کارها توسط خودشان انجام شود تا تحرک فیزیکی داشته باشند و از پیاده روی و ورزش غافل نشوند. به گفته وی، باور این که پیری دوره ناتوانی است، باعث سرعت یافتن روند این دوره می شود. وی خاطرنشان می کند: بهتر است قبل از رسیدن به دوره سالمندی آگاهی های کافی درباره این دوره به افراد داده شود. وی حفظ و افزایش ارتباط خانوادگی و اجتماعی را در کاهش افسردگی و خمودگی دوره سالمندی بسیار موثر می داند. «عابدیان» بر بهداشت روانی سالمندان تاکید و ذکر می کند: آلزایمر یکی از بیماری های شایع دوران سالمندی است و اگر ارتباط اجتماعی سالمندان زیاد باشد می توان تا حدی از این بیماری پیشگیری کرد. وی خاطرنشان می کند: معاشرت باعث می شود عملکرد ذهن بیشتر شود. وی البته متذکر می شود که توجه به تغذیه دوران سالمندی مهم است و برای پیشگیری از افسردگی باید اصول تغذیه و رژیم غذایی مملو از ویتامین B، موز، فیبر رعایت و ماهی مصرف می شود.