مرتضوی
این روزها دیگر از زمزمه های آرام و دلنشین خبری نیست؛ نجواهایی که روزگاری دردها و آرزوهای مادران این سرزمین را برای مان تداعی می کرد، در عصر شتاب و روزگاری که فرهنگ زیر چرخ های توسعه اقتصادی پنهان شده، رنگ باخته است و بی پیرایه ترین زبان ذهن زنان این سرزمین رفته رفته کوتاه و کم رنگ تر می شود و نسل امروز با لالایی ها بیگانه تر. حال که می شود شکوه فکر و فرهنگ اقوام خراسان شمالی را در لالایی ها به تماشا نشست، کاش دستی پیدا شود و جهانی را برای مان به تصویر بکشد به بلندای تاریخ و فرهنگ این سرزمین.
لالایی ها نخستین نجواهای دردآلود و شادی بخش و بیاناتی واقعی از زندگی به شکل کودکانه همراه با موسیقی هستند که به گفته «حسن اسعدی» از فعالان فرهنگ عامه، بزرگ سالان بسیاری دغدغه ها و مشکلات شان را برای فرزندان شان نجوا می کنند.
از نگاه این فعال فرهنگی و ادبی، لالایی ها در میان قوم تات از اهمیت بالایی برخوردار هستند و به نظر می رسد باید جرقه ای زده شود تا دانشگاه ها و محافل علمی، دانشجویان را به سمت گردآوری فرهنگ و ادبیات شفاهی و تبدیل آن به ادبیات مکتوب سوق دهند تا زمینه نجات این بخش از فرهنگ شفاهی میسر شود.او لالایی را نجوای رندانه ای می داند که هنوز میان قوم تات زنده است و مادر بزرگان گهواره جنبان نواده ها و نبیره های خود هستند، از این رو می توان اذعان کرد هنوز هستند زنان ایلیاتی و روستایی که فرهنگ قومی و سنتی خود را حفظ کرده اند.
او لالایی ها را یکی از سرمایه های فرهنگی و خوب قوم تات و بسیار قدرتمند و غنی می داند که می توانیم با بهره گیری از آن ها بیشتر به تبیین مبانی، عینیت ها و ذهنیت های زندگی این قوم بپردازیم و به نظر می رسد باید اهل ذوق و قلم به این مقوله بپردازند و برای جمع آوری آن ها گام بردارند.
«اسعدی» از این که رفته رفته نجواها کوتاه تر، کم رنگ تر و سطحی تر می شود، سخن می گوید و بر این مسئله که لالایی ها به عنوان ذخیره فرهنگ شفاهی باید از زبان مادربزرگ ها و مادران خارج شود و شکل مکتوب به خود بگیرد، تاکید می کند.
او از تاثیرات عمیق روانی، تربیتی و اجتماعی لالایی ها در گذشته غافل نمی شود و به مقایسه تربیت نسل گذشته با امروز می پردازد و از فاصله های موجود سخن می گوید که به واسطه کم رنگ شدن این مقوله سبب شده نسل امروز با لالایی ها بیگانه باشد.
در واقع این فعال فرهنگی بر این باور است: نسل امروزی که بدون لالایی بزرگ می شود، ارتباط روحی و معنوی خوبی با پدر و مادر و سنت های گذشته اش ندارد و به نوعی با گسست فرهنگی مواجه است تا جایی که باید گفت، تَرک لالایی ها نوعی گسست فرهنگی است.
از نگاه «اسماعیل حسین پور» پژوهشگر فرهنگ عامه، در میان قوم کرمانج لالایی ها به ویژه بومی و محلی، آیینه ای است که می توان در آن مهر و امید، حسرت و غربت، عشق و عاطفه را به تماشا نشست.
او لالایی را بی پیرایه ترین زبان ذهن زنان این سرزمین می داند که نجواهای از دل برخاسته را بر زبان مهمان می کنند و می توان در انبوه لالایی های به یادگار مانده از دیروز، زندگی پر فراز و فرود این مردم را در میان این دل سروده ها که به کتاب پر ورقی می ماند، مرور کرد.
«حسین پور» بر این باور است که گردآوری علمی این لالایی های به یادگار مانده در مناطق روستایی و عشایری و به ویژه در بین کهنسالان می تواند به گنجینه ای ارزشمند تبدیل شود و می توان شکوه فکر و فرهنگ اقوام خراسان شمالی را در این لالایی ها به تماشا نشست.
او این را هم می گوید که در صورت تعلل در این کار، بخش عظیمی از فرهنگ شفاهی نیاکان این مردم که میراث معنوی شان است در خاک دفن می شود و باید در حسرت لالایی های زلالی باشیم که یادگار ایل و آبادی است.
«داوری» از کارشناسان زبان و ادبیات فارسی از این که لالایی ها هنوز هم در میان قوم ترکمن زنده است و به آن ها پرداخته می شود، سخن می گوید اما او به این نکته که این زمزمه های دلنشین بین مادران جوان بسیار کم رنگ شده است، اشاره می کند و لالایی ها را تنها در میان مادربزرگ ها و همان هایی که به گهواره معتقد نیستند و هنوز بالشت روی پای شان می گذارند، پر رنگ می داند.
او لالایی های ترکمن را برگرفته از وجود، افکار و آرزوهای فرد می داند که سینه به سینه منتقل نمی شود و در واقع معتقد است: لالایی حدیث نفس مادر است.
از نگاه او هر یک از بانوان لالایی های مختص به خود را در دل دارند و می توان گفت با مرگ یک مادر بزرگ، لالایی هایی که برگرفته از محیط پیرامون، اتفاق ها و وضعیت اجتماعی است به خاک می رود. این فعال فرهنگی از این مسئله که ممکن است برخی از لالایی ها در یاد دختران جوان ماندگار شده باشد و برای نسل امروز تکرار شود هم غافل نمی شود و آن را نقطه امیدی در حفظ هویت و فرهنگ قوم ترکمن می داند.«داوری» لالایی ها را بخشی از فرهنگ قوم ترکمن می داند و بر حفظ و ماندگاری آن ها تاکید فراوانی می کند و معتقد است: لالایی های قوم ترکمن به مسائل درونی، افکار و محیط پیرامون مادر برمی گردد و لالایی یک دوره، ریشه در اتفاق های آن دوره، تاریخ و فرهنگ و در واقع نشان از هویت فرهنگی دارد.