تعداد بازدید : 44
تکریم فرمانده و معرفی سرپرست تیپ شهید دلجویان
روز گذشته مراسم تکریم فرمانده و معرفی سرپرست تیپ شهید دلجویان ارتش خراسان شمالی برگزار و از زحمات سرتیپ دوم بازنشسته ابراهیم گل گلی تقدیر و احمد دلاور سرهنگ پیاده ستاد شهید دلجویان به عنوان سرپرست جدید معرفی شد.
فرمانده قرارگاه منطقهای نیروی زمینی ارتش در شمال شرق کشور در این مراسم به تهدیدهای مختلف علیه نظام اسلامی ایران در طول 40 سال گذشته پرداخت؛ تهدیدهایی که البته با مقاومت جوانان این مرز و بوم و با اتحاد نیروهای مسلح خنثی شده اند. امیر سرتیپ دوم «رضا آذریان» با اشاره به سابقه درخشان خراسان شمالی در عرصه های مختلف دفاع از ایران اسلامی، جنگ های نیابتی را یکی دیگر از توطئه های دشمنان در منطقه دانست که خراسان شمالی نیز با تقدیم شهدایی همچون «زرهرن» در برابر این توطئه استکبار ایستاد. این فرمانده نزاجا در بخش دیگری از صحبت هایش به سرنگونی پهپاد آمریکا و توقیف کشتی انگلیس پرداخت و گفت: جوانان امروز کارآمدتر و آماده تر از هر زمان دیگری در برابر دشمنان ایستاده اند.وی بیان کرد: دشمن از هر فرصتی برای هجمه به نظام اسلامی استفاده می کند.استاندار خراسان شمالی نیز در این مراسم با بیان این که نیروهای مسلح، منافع نظام و کشور را با هیچ چیزی عوض نمی کنند، افزود: نیروهای مسلح ثابت کرده اند در هر جای ایران که باشند ایثار و فداکاری را برای کشور به ارمغان میآورند.«محمد علی شجاعی» از نیروهای مسلح به عنوان دلاورمردان همیشه در صحنه یاد و اظهار کرد: حاصل چهار دهه تربیت و حضور نیروهای مسلح در نظام مقدس جمهوری اسلامی افتخارآفرینی، اقتدار و غرور است.
وی اظهار امیدواری کرد: با حمایت مردم و بزرگ مردی نیروهای مسلح، عزت ایران در سرتاسر جهان استمرار می یابد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از ماشین های سلمانی تا اوستاکارهای قدیمی، یک برگ از تاریخ آن روزها
تعداد بازدید : 831
بچه های مدرسه یا کارگران فصلی؟
علوی
تابستان است و هوا داغ، مردادش شباهتی به ماه های مرداد سال های قدیم ندارد. هر چند آن موقع هم گرمای هوا بیداد می کرد اما دیوارهای پهن خانه های قدیمی مانند عایق بود و راه نفوذ گرما را به میزان زیادی می بست. تابستانها همیشه پر بار بود و پرکار. پر کار برای زنان بود که باید انواع ترشی و سالادها را تهیه و درست می کردند و بیشتر روزها به جوشاندن رب و ترشی انداختن مشغول بودند و برای مردها هم فصل کار بود و رونق روزی.
بچه ها هم در این میان بیکار نبودند و آن هایی که بزرگ تر بودند، پس از کمی استراحت و گذر از تعطیلی مدرسه ها، راهی بازار کسب و کار می شدند تا بتوانند حرفه ای بیاموزند که هم در آینده به دردشان بخورد و هم این که به سستی و تنبلی عادت نکنند و بتوانند روی پای خود بایستند.برخی هم که در طول سال از درس و مدرسه غافل بودند، ناچار بودند در تابستان هم درس بخوانند و هم کار کنند.
شاید برای خیلی از پسرها آوردن تجدید امری طبیعی بود اما اگر دخترها تجدید می آوردند، بیشتر مورد سرزنش قرار می گرفتند و مادر و پدرها، آن ها را مورد عتاب قرار می دادند که چرا درس های خود را به خوبی نخوانده اند و آن ها را نزد دوست و فامیل سرافکنده کرده اند زیرا آن موقع تعداد مدرسه ها در بجنورد زیاد نبود و بچه های بیشتر اقوام و دوستان به یک مدرسه می رفتند و نام قبولی ها و تجدیدی ها روی تخته سیاه نوشته می شد و همه از اوضاع و احوال درسی هم آگاه می شدند. دخترانی که تجدید می آوردند به طور معمول سر به زیر داشتند و کل تابستان آن ها با روزهای تلخی همراه بود و زمانی که مهمانی به خانه شان می آمد بیشتر سعی می کردند خود را در اتاق یا پستویی پنهان کنند تا مبادا از آن ها درباره وضعیت قبولی شان سوال شود. بانو «کمالی» که خواهر بزرگ ترش در یکی از سال های تحصیلی 3 تجدید آورده بود، می گوید: آن روز یادم است که پدرم به شدت عصبانی بود و مدام به خواهرم می گفت که آبرو و حیثیت او را برده است و چند بار نیز با ترکه درخت سپیدار که در گوشه ای از ایوان گذاشته بود می خواست او را تنبیه کند و هر بار مادرم جلودارش می شد. چند ساعتی که از این ماجرا گذشت و عصبانیت اش کمی فروکش کرد، به مادرم گفت اگر به مهمانی یا بازار می رود، حق ندارد خواهرم را همراه خودش ببرد، همچنین تا زمانی که امتحاناتش را نداده و نمره قبولی نیاورده است حق خرید کردن برای او را ندارد. تابستان ها بیشتر زمان استراحت و یادگیری هنر توسط دخترها بود که بیشتر آن ها سعی می کردند نزد مادر یا آشنایان خود خیاطی و گلدوزی یاد بگیرند تا در آینده به دردشان بخورد.
پسرها هم به دنبال کسب و کار می رفتند تا مهارت خاصی یاد بگیرند.
برای بسیاری از دانشآموزان، نوع کار اصلاً اهمیت نداشت و مهم، درآمد روزانه بود که هر شب با چند ریال به دست آمده از تلاش شان، به خانه بازگردند.
قبل از هر چیزی تابستان که می شد باید پسرها به آرایشگاه می رفتند و سرشان را کچل می کردند. «عباس الهی» که اکنون 64 ساله است، می گوید: آن زمان سرمان را با ماشین کچل می کردند و پدرها به شماره 8 و 4 هم راضی نمی شدند و باید حداقل با ماشین سلمانی شماره 2 موهایمان راکوتاه می کردیم. علاوه بر آن غروب به غروب که خسته از کار روزانه می خواستیم به خانه بازگردیم، در صف شلوغ نانوایی های آن زمان می ایستادیم و چند عدد نان تازه هم برای خانه می خریدیم و با دست پر به خانه می رفتیم. البته جمعه ها از کار خلاص بودیم. وی بیان می کند: تابستان های زمان قدیم نامش اوقات تعطیلی و فراغت بود اما برای پسرهای نوجوان وقت کار بود و استراحت نداشتند ولی همیشه از این که مادرم به من و برادرهایم بیشتر در خانه می رسید و از این باب که در بیرون از خانه کار کرده ایم اول غذا را برای ما می کشید و برای مان سنگ تمام می گذاشت خوب بود، البته روزهای جمعه را دوست داشتم چون همه بچه های فامیل در یک خانه دور هم جمع می شدیم و قایمموشک، هفتسنگ، گل کوچیک، لیلی، تیلهبازی، عمو زنجیرباف، گل یا پوچ، کلاغ پر و وسطی بازی می کردیم و در این بین چقدر شیطنت داشتیم و همیشه با تقلب از دخترها می بردیم.
«قربانی» که از شهروندان قدیمی است، هنوز به یاد دارد که سر کوچه شان می نشسته و فرفره های کاغذی را که خودش ساخته بود، می فروخته است. روزهای اول برای آن که بتواند خریداری پیدا کند آن ها را پنج زار و کم کم به قول خودش گران فروش می شد و آن ها را یک ریال می فروخت، شب به شب هم پول ها را سر طاقچه زیر قرآن می گذاشت و فقط مادرش از جای آن ها باخبر بود. کم کم به کسب و کار خودش رونق بخشیده و از لواشک ها و برگه های زردآلویی که مادرش درست کرده بود مقداری برمی داشته و آن ها را روی جعبه کارتنی قرار می داده تا وقتی بچه های سر گذرشان رد می شوند به قول خودش «دهان شان آب بیفتد» و دست به جیب شوند و از او خوراکی بخرند. او وقتی می دید که برادر بزرگترش روزها به بنایی می رود و آخر هفته با مزد خوبی برمی گردد تلاش می کرد تا بتواند پول بیشتری درآورد و آن ها را پس انداز کند تا در هنگام رفتن به مدرسه بتواند کفش نو بخرد.
هم کار بود و هم تفریح، در بین قهقهه کودکانه روزهای گرم سپری می شد و هر کدام کم کم به این فکر می کردند که وقتی نخستین روز به مدرسه می روند و معلم پای تخته سیاه می نویسد «تابستان خود را چگونه گذراندید؟» کلی مطلب برای نوشتن دارند و می توانند چندین صفحه را سیاه کنند.
با این که آن موقع ها تابستان ها از کولر و وسایل سرمایشی کنونی خبری نبود و باید سر کار می رفتیم اما خاطرات خوبی از آن روزها باقی مانده است. «اکبری» که شاگرد یک میوه فروشی بود، بیان می کند: آن روزها پدرم یک روز دست مرا گرفت و با خود به میوه فروشی دوستش برد و از او خواست زیر و بم کار را به من آموزش دهد، اوایل اوستا کارم مزدی در قبال کار کردن های من نمی داد اما کم کم که کار را یاد گرفتم مزد اندکی می داد تا دلم به کار گرم شود. کار کردن در میوه فروشی هم سختی های خودش را داشت، جدا کردن میوه ها و کشیدن آن ها برای مشتری چیزهایی بود که زمانی که کلاس چهارم ابتدایی بودم یاد گرفتم اما هنوز حساب و کتاب را به خوبی بلد نبودم. این شهروند 59 ساله ادامه می دهد: همین کار کردن از سنین پایین بود که به ما آموخت همیشه استقلال خود را حفظ کنیم، روی پای خود بایستیم و منت هیچ فردی را نکشیم و علاوه بر آن کار کردن از سنین کودکی هر چند با سختی هایی همراه است اما به انسان یاد می دهد قدر پولش را بداند و آن را بیهوده خرج نکند.
البته وی به این موضوع هم اشاره می کند که آن موقع ها از کلاس های مختلف هنری و ورزشی خبری نبود که بچه ها آن جا ثبت نام کنند به همین دلیل والدین برای آن که وقت بچه ها در تابستان به بطالت نگذرد یا برخی بچه ها که شیطنت زیادی داشتند در خانه مادر، خواهر و برادرهای خود را اذیت نکنند، آن ها را سر کار می فرستادند. وی عقیده دارد: این شیوه پدر و مادرهای قدیمی بچه ها را سختکوش بار می آورد و به آن ها یاد می داد که در برابر سختی ها چگونه مقاومت کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 472
دلهره در سه راهی محور شیروان- زیارت
عوض زاده
جاده مواصلاتی شیروان به زیارت به عنوان یکی از مهم ترین محورهای فرعی این شهرستان شناخته می شود.
محوری که به خصوص در فصل تابستان به دلیل رفت و آمد روستاییان و کشاورزان و در روزهای پنج شنبه به دلیل تردد افرادی که قصد دارند به آرامستان مرکزی شیروان بروند از ترافیک قابل ملاحظه ای برخوردار و نیازمند اصلاح در بعضی از نقاط است.
یکی از مهم ترین قسمت های این محور (محور شهید «حاجلو») که به عنوان نقطه حادثه خیز شناخته می شود سه راهی آخر بولوار پیروزی در خروجی شیروان به سمت زیارت است.
سه راهی که به دلیل اصلاح نشدن تاکنون بارها عاملی برای حادثه بوده و نیازمند توجه مسئولان است.
لزوم رسیدگی به نقاط حادثه خیز که شناسایی آن ها به راحتی امکان پذیر است مطلبی است که یکی از شهروندان شیروانی بر آن تاکید می کند.
«محمدی» معتقد است: تعلل در اصلاح نقاط حادثه خیز می تواند خساراتی را به مراتب بیش از هزینه لازم برای مناسب سازی به شهروندان و بیت المال وارد کند. طراحی نامناسب این سه راهی و ورود بسیاری از خودروها و موتورسیکلت ها به محور مخالف در هنگام ورود به شیروان از سمت زیارت موضوعی است که «خوش بیان» به آن اشاره می کند.
به گفته وی که برای تردد به محل کارش در بخش سرحد از این محور می گذرد، این قضیه بارها باعث حادثه شده و نیاز است متولیان امر هر چه سریع تر به آن ورود کنند.
«قلیچی» شهروندی دیگر است که از وضعیت این محور گلایه مند است و البته رسیدگی به این سه راهی را در اولویت می داند. عبور و مرور ساکنان شهرهای زیارت و لوجلی و بیش از 70 روستای بخش سرحد و قوشخانه از این محور مطلبی است که وی به آن اشاره می کند و لزوم خدمات دهی مناسب در حوزه راه را در این محور مهم برمی شمرد.
در همین باره معاون شهرسازی شهردار شیروان از قرار گرفتن این نقطه در بین نقاط حادثه خیز و مصوب شورای ترافیک این شهرستان برای اصلاح خبر می دهد.
به گفته مهندس «الهی»، بر اساس برآورد و مطالعه ای که توسط مشاور در سال 96 انجام شد 50 نقطه حادثه خیز در شهر شناسایی و این نقاط در شورای ترافیک شهرستان مطرح و برای رسیدگی اولویت بندی شد.
آن طور که «الهی» می گوید: این نقطه جزو 6 نقطه ای است که در اولویت بوده و در شورای همتای استانداری مورد تایید قرار گرفته است و به محض ابلاغ، اصلاح آن آغاز خواهد شد و طبق برآورد انجام شده برای اصلاح آن به 2 میلیارد و 400 میلیون ریال اعتبار نیاز است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس شورای راز و جرگلان خبر داد:
تعداد بازدید : 54
علت معطلی معرفی ۲ شهردار
نجاهی- رئیس شورای شهرستان راز و جرگلان به ارتقای 2 روستای غلامان و یکه صعود به شهر و انتظارها برای صدور مجوز تاسیس شهرداری ها اشاره کرد و انتخاب و معرفی اولین شهرداران غلامان و یکه صعود را در گرو صدور مجوز تاسیس شهرداری ها دانست.حال باید دید انتظار اهالی مراکز 2 بخش غلامان و جرگلان که چند سالی از بخش شدن شان می گذرد برای تاسیس شهرداری و معرفی شهردار با تکیه بر قول های مسئولان به پایان می رسد یا نه؟
«مجید وحیدی» همچنین به واریز ۵۰ هزار تومان سرانه به ازای ساکنان هر شهر اشاره کرد و گفت: با پیگیری های انجام گرفته مقرر شد در راستای تامین این مبلغ به دلیل محرومیت و ناتوانی اهالی در پرداخت سرانه، املاک عمومی را که در اختیار دهیاری است، بپذیرند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کودکان با مادربزرگ، شوهر در زندان و او در کمپ، داستان یک زندگی
تعداد بازدید : 293
دیگ سیاه پایان زندگی یک زن
یوسف صدیقی
شوهرش آشپز است اما چه آشپزی! به گفته خودش سایه سر که نه آتش افکن اش، دستی در پخت و پز برای او و دیگران داشت. آش های شوهرش شور و تلخ بودند چون چاشنی آن ها حرام بود. از تله شوهر اول قاچاقچی اش رهایی یافت و با طعمه شدن توسط برادرش در قلاب همسر دوم آشپزش که سارق از کار درآمد گیر افتاد. آش هایی که شوهر سرآشپز برای همسرش می پخت یک وجب نه بلکه یک بشکه روغن داشت!
17 بهار را پشت سر گذاشت که ازدواج اولش را تجربه کرد. شوهرش گفته بود تعمیرکار است اما قاچاقچی از کار درآمد. بنا به دلایلی از همسر اولش با دو فرزند جدا شد و با شوهر دومش که آشپز ماهری بود، آشنا شد.
گذشت زمان نشان می داد کردار و ظاهر شوهرش با واقعیت خیلی فاصله دارد چون خیلی زود نقاب از چهره اش بر داشت. روزگارش بر مدار بی مهری می چرخید تا این که توهم های همسرش آغاز شد.
زن جوان ابتدا از اعتیاد همسرش خبر نداشت اما رفته رفته اخلاق همسرش او را وادار به تفکر در این مورد کرد که چرا این رفتارها را دارد؟ ابتدا دلیل اش را نمی دانست تا این که روزی شوهرش او را به اسم مردانه که نام دوستش بود صدا و به او غرولند می کند و حرف های نامربوط می زند. زن رنج کشیده آهی می کشد و می گوید: روزی در خانه مشغول پخت و پز بودم که همسرم من را با یکی از دوستانش اشتباه گرفت و به اسم مردانه صدا زد.
ابتدا توجه نکردم اما با غرولند گفت چرا جوابش را نمی دهم. دوباره با صدا کردن من به اسم یک مرد گفت چرا فلان کاری را که به تو گفتم و قول دادی انجام ندادی؟
مات و مبهوت به او نگاه کردم که چرا این حرف ها را می زند، او ناگهان عصبانی شد و به جانم افتاد و تا جایی که جا داشت کتک ام زد. بچه های زن که متعلق به شوهر اولش بودند از دست شوهر دومش در امان نبودند و او به محض خماری همچون ببری به جان دو طفل خردسال می افتاد و زخمی شان می کرد و با کمک مادر خانه دوباره اوضاع آرام می شد.
با پرخاشگری مرد، زن نگون بخت از برادرش کمک می گیرد تا واکاوی کند دلیل این رفتارها چیست؟ برادرش خیلی صریح پاسخ خواهرش را می دهد که او به شیشه اعتیاد دارد چون قبل از ازدواج شان او با دوستش مواد صنعتی مصرف می کردند.
راز رفتارهای گیج کننده همسر فاش می شود و زن بی تاب کاسه چه کنم در دست می گیرد. چاره ای ندارد و باید بسازد و بسوزد و شاهد داغ شدن جگر گوشه هایش از سوی شوهر متوهم اش باشد.
شوهرش حتی او را به زور معتاد می کند تا مبادا دست از پا خطا کند و او را بابت سرقت هایش لو بدهد.
گریه امان زن جوان را می برد و دستی بر گونه هایش می کشد و تعریف می کند: «شوهرم بعد از گذشت چند ماه از زندگی مشترک مان شغل آشپزی را کنار گذاشت و به دزدی رو آورد و اسباب و وسایل دم دستی مردم را به یغما می برد و خرج مواد صنعتی اش می کرد». شوهرش هر بار نزدیک صبح و هوای گرگ و میش به خانه مردم دستبرد می زد و وسایل سرقتی را به خانه می برد و گوشه ای انبار می کرد تا کم کم آن ها را دود کند.
هر بار بعد از مصرف شیشه مرد سارق دچار توهم می شد و به جان همسرش می افتاد. او می گوید: «روزی حین مصرف شیشه وقتی توهم زد در یک اقدام خطرناک دیدم رویش بنزین ریخت تا خودش را آتش بزند چون می گفت او یک سیرک باز ماهر است که باید از حلقه آتش عبور کند. شانس آوردم شوهرم کبریت پیدا نکرد وگرنه معلوم نبود چه بر سر من و خانه و خودش می آورد. حتی یک بار دست و پایم را بست تا من را داخل چاه آب وسط حیاط بیندازد اما شانس آوردم که دوستش از راه رسید و من را نجات داد». زن تنها و بی یاور جرئت ترک خانه را نداشت چون از سوی همسرش تهدید شده بود.
شوهر معتاد بعد از مدت ها سرقت روزی توسط دوربین مدار بسته شناسایی و راهی زندان می شود. زن بعد از این اتفاق نفس راحتی می کشد و می تواند حداقل چند صباحی دور از همسرش مثل یک فرد عادی زندگی کند. او در مدت زندانی شدن همسرش با کار در خانه های مردم چرخ زندگی خود و دو فرزندش را می چرخاند تا این که دوباره شوهرش برای مدت کوتاهی با قید وثیقه پدرش به مرخصی می آید.
خانواده مرد سارق فکر می کردند او عبرت گرفته و سرش به سنگ خورده است. اما این ها خیال بافی بود چون شوهر سارق نه تنها توبه نمی کند بلکه برعکس حریص تر می شود و به جان اموال مردم می افتد. زن در تله افتاده با ترس و وحشتی که در چهره اش موقع بازگو کردن آزار شوهرش نمایان می شود، می گوید: «زمانی که شوهرم از زندان با قید وثیقه پدرش مرخصی گرفت دست از شرارت بر نداشت و در همان یک هفته به سرقت دست می زد. به خاطر انعطاف پذیری و لاغر بودنش حتی از سوراخ هایی که گربه به زور می توانست وارد شود به خانه های مردم می رفت و روز از نو روزی از نو.
در عرض چند ثانیه در خودروها را باز می کرد و پخش آن ها را به سرقت می برد و خانه را انبار لوازم سرقتی کرده بود. هر بار که اعتراض می کردم جوابم مشت و چماق بود». حتی مرد متوهم روزی پایش را فراتر می گذارد و برای زجر دادن همسرش با سیخ داغ به جان دو کودک خردسال او می افتد و آه و ناله آن ها به آسمان می رود.
بعد از این اتفاقات هنوز یک هفته از آزادی اش از زندان نمی گذرد که سارق شیشه ای این بار با لو دادن زن برادرش بابت سرقت دستگیر می شود و با مقدار زیادی اجناس سرقتی دوباره پشت میله ها بر می گردد و چند سال به مدت حبس قبلی اش اضافه می شود تا دیگر هوای بیرون را با کارهایش آلوده نکند.
زن غم دیده از این فرصت استفاده می کند و از شوهر متوهم اش جدا می شود و بچه هایش را به مادرش می سپارد و خودش راهی کمپ می شود تا بعد از رهایی از دود و دم، پاک نزد خانواده و فرزندانش برگردد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرماندار شیروان:
تعداد بازدید : 118
عملکرد «خراسان شمالی» در کمک به توسعه استان قابل تقدیر است
فرماندار شیروان با ارسال پیامی، ضمن تبریک ۱۵ سالگی روزنامه خراسان شمالی، از عملکرد اینروزنامه در کمک به رشد و توسعه استان به ویژه شهرستان شیروان تقدیر و تشکر کرد.«امین رضا مرآتی» در این پیام به نقش موثر این رسانه در انعکاس عملکرد دولت تدبیر و امید و بیان کم و کاستی ها اشاره و تاکید کرد: روزنامه خراسان شمالی به عنوان پل ارتباطی قوی بین مردم و مسئولان توانسته جایگاه خوبی را در بین مردم و مسئولان استان کسب کند.وی ضمن تقدیر از فعالیت های خبری و مطبوعاتی روزنامه خراسان شمالی، بر حمایت همه جانبه دستگاههای اجرایی از مطبوعات و رسانه های استان و شهرستان تاکید کرد و گفت: خرسندیم که امروز شاهد این هستیم که با توجه به گسترش فضای مجازی، روزنامه خراسان به گونه ای عمل کرده که توانسته است مخاطبان خاص خود را حفظ و حتی مخاطبان جدیدی را جذب کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ادعای یک مسئول حاکی است؛
تعداد بازدید : 1103
توپ گرانی گوشت قرمز در زمین دلال ها
ساطور دولتی ها هر روز کندتر از دیروز
شیری
از سال گذشته تاکنون بازار گوشت قرمز دچار نابه سامانی هایی شده است که متولیان امر نتوانستند قیمت ها را در این بازار کنترل کنند، به طوری که قیمت هر کیلو گوشت قرمز از 22 هزار تومان طی یک سال به 95 هزار تومان رسید.
حال که عمده افراد جامعه مجبور به حذف این ماده پروتئینی از سفره خانوار خود شده اند، معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور دام فعالیت پرقدرت دلالان را در بازار عامل اصلی این مسئله می داند که مانع کاهش قیمت گوشت شده است.
این در حالی است که فروشنده ها دلیل گرانی را از یک سو صادرات بره های زنده به خارج از کشور و از سوی دیگر بالا رفتن نرخ دلار می دانند که باعث کمبود دام در بازار و متعاقب آن افزایش قیمت گوشت قرمز شد.
اکنون شرایط نرخ گوشت قرمز در بازار به گونه ای شده که حتی توزیع مرغ و گوشت منجمد و گرم هم نتوانست تعادل قیمتی را در این بازار ایجاد کند که نشان می دهد این اقدامات تاکنون تأثیری در کاهش قیمت ها نداشته است.
به گفته بسیاری از کارشناسان و متولیان امر، توجه ها در زمینه گرانی گوشت قرمز به سمت دلال هاست که در حال ماهیگیری از آب گل آلود هستند.موضوع خرید دام زنده ارزان قیمت توسط برخی چوبداران، دلالان و واسطه ها از دامداران و عرضه آن ها با قیمت های بالا به متقاضیان این روزها پررنگ تر از هر مسئله دیگری خودنمایی می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهور سه شنبه در جلسه ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، با اشاره به گزارش های ارائه شده درمورد دام های وارداتی به کشور طی ماه های گذشته گفت: در مقطعی و بیشتر براساس شایعات مربوط به صادرات دام زنده از کشور، قیمت گوشت افزایش یافت اما با وجود اقدامات خوبی که در زمینه واردات دام انجام شده، قیمت گوشت هنوز متعادل نیست.
دکتر روحانی با اشاره به اظهارات وزیر جهاد کشاورزی مبنی بر این که اکنون حداقل 30 درصد قیمت گوشت اضافه است، گفت: مشخص است این جا با مشکلی مواجه هستیم که باید آن را حل کنیم زیرا اگر اجحافی صورت گیرد از دامدار گرفته تا مردم همه متضرر خواهند شد.
به نظر می رسد این که قیمت گوشت قرمز پس از نابه سامانی در بازار دام از سال گذشته تاکنون روی ترازوی گرانی بماند تنها مربوط به دلالان نیست و ورود متولیان امر برای تنظیم بازار هم نتوانست این مسئله را برطرف کند.یک فعال در بازار دام که معتقد است اکنون قیمت هر کیلو دام زنده حدود 46 هزار تومان است، قیمت دوبرابری گوشت قرمز را منطقی نمی داند.
او که دریافت حق دلالی برای هر دام زنده را 3 تا 5 هزار تومان می داند، می گوید: با این شرایط به نظر می رسد هر کیلو گوشت قرمز تازه برای مصرف کننده نباید بیشتر از 75 هزار تومان باشد اما حداقل قیمت گوشت قرمز 95 هزار و حداکثر 105 هزار تومان و قابل توجه تر این است که این قیمت ها پس از خروج از بازار دام افزایش دارد.در این میان کارشناسان تنظیم بازار نظری برخلاف این دارند و می گویند: واسطه ها اجازه کاهش واقعی قیمت گوشت قرمز را نمی دهند و به محض تغییر قیمت در یک بخش، آن ها علاوه بر افزایش حق دلالی، میزان سودهای خودشان را افزایش می دهند.آن ها حتی معتقدند: باید امکاناتی برای عرضه مستقیم گوشت قرمز فراهم شود تا از این طریق دلالان از بازار دام حذف شوند. در این میان رئیس اتحادیه قصابان، مرغ فروشان و لبنیات فروشان بجنورد که فعالیت در این بخش از بازار را بدون حضور دلالان غیرممکن می داند، می گوید: اگرچه مسئولان معتقدند دلالان در افزایش قیمت گوشت قرمز نقش زیادی دارند اما در واقع حلقه وصل فروشنده و خریدار هستند و نبود دلال در بازار خرید و فروش اختلال ایجاد می کند چون فروشنده نمی تواند خریداری را که در شهر و استانی دیگر است شناسایی و دام خود را عرضه کند و مشکلاتی برای خریدار ایجاد می شود.
اگرچه «قاسم زاده» حضور دلالان خرد به تعداد زیاد و دست به دست شدن محصول را عامل افزایش قیمت ها می داند اما در عین حال صدور پروانه سیار طبق نظام صنفی را برای دلالانی که زیر نظر اتحادیه فعالیت داشته باشند، پیشنهاد می دهد. او معتقد است: در این صورت هزینه های بالای دلالی کاهش می یابد و دلالان چند لایه حذف می شوند. به گفته او، باید در این بخش مدیریت شود چون وقتی دلالان برای هر دام حداقل 5 هزار تومان دریافت می کنند اگر چند بار محصول دست به دست شود تأثیر مستقیمی بر افزایش قیمت گوشت قرمز خواهد گذاشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 131
تبدیل عشق به نفرت با چاشنی فضای مجازی
صدیقی
رابطه ما از روی دلبستگی نبود بلکه وابستگی بود. عشق و علاقه بین ما نبود فقط از سر اجبار زیر یک سقف به زندگی مشترک مان ادامه می دادیم چون به دلایلی به هم وابسته شده بودیم. زندگی مرد دل خسته به گفته خودش در اوایل ازدواج شان با نشاط و عاطفه همراه بود اما رفته رفته بعد از گسترش شبکه های اجتماعی خلق و خوی همسرش تغییر کرد و از قید و بند خارج شد. زن خانواده با عضویت در تلگرام تمام وقت خود را صرف کانال ها و گروه های مختلف می کند که در این بین در تله یک مرد زن نما می افتد و زندگی اش در سراشیبی سقوط قرار می گیرد. رد و بدل شدن پیامک های ظاهراً زنانه مدتی ادامه پیدا می کند تا این که رفته رفته نقاب از چهره پسر جوان کنار زده می شود.
البته همسرش هم کم و بیش مقصر بود چون او را به حال خودش گذاشته بود و اگر به گفته خودش همان ابتدا جلوی این افتضاح را می گرفت شاید این ماجراها پیش نمی آمد. کم کم با شب بیداری همسر، مرد خانواده به موضوع مشکوک می شود اما به گفته خودش بی خیال می شود تا مقابل یکدیگر قرار نگیرند.
مرد خانواده با ترفندی در یک فرصت مناسب رمز گوشی همسرش را باز می کند و پی به راز او می برد. او می گوید: «وقتی پیامک های رد و بدل شده در تلگرام را خواندم متوجه شدم پسری جوان اقدام به ارسال پیامک می کرد و بعد از بررسی پیامک ها دیدم همسرم بعد از مدتی متوجه حقیقت شده بود. بعد از این اتفاق خیلی عصبانی شدم و عاقلانه تصمیم نگرفتم و با احساسم عمل کردم و همسرم را کتک زدم. او اعتراف کرد ناخواسته وارد این بازی دو سر باخت شده است. با رو شدن این ماجرا رابطه آن ها سرد تر می شود و هر روز از هم دورتر می شوند. مرد هر چه سعی می کند موضوع را به فراموشی بسپارد اما نمی تواند و هر روز پرخاشگرتر از قبل می شود و به ضرب و شتم همسرش ادامه می دهد تا این که زن پیشنهاد طلاق توافقی می دهد. مرد ابتدا به خاطر این که زندگی و دو فرزندش را دوست دارد قبول نمی کند اما زن دیگر تحمل تحقیر و کتک خوردن را ندارد و مدام از شوهرش درخواست طلاق می کند.
با بیراهه رفتن زن خانه به گفته همسرش دو فرزندشان که زرنگ و شاگرد اول مدرسه بودند به هم می ریزند و کلاس های تابستانی را کنار می گذارند و زندگی شان مختل می شود. زن این بار هوس خارج رفتن به سرش می زند چون با ارث پدری که به او می رسد زندگی مجردی را در سر می پروراند تا به قول همسرش آقا بالا سر نداشته باشد و سر همین ماجرا و گرفتن روادید برای رفتن به خارج تمام پولش را با کلاهبرداری فردی شیاد از دست می دهد و دست از پا درازتر نزد همسرش برمی گردد.
مرد دل شکسته هم که دیگر رمق و آبرویی نزد فامیل برایش باقی نمانده پا در دادگاه خانواده می گذارد تا علاوه بر شکایت از پسر زن نما درباره زندگی خود و دو فرزندش بهترین تصمیم را بگیرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری خبر داد:
تعداد بازدید : 271
تخصیص 65 میلیاردی برای سیل زدگان
شیری- علاوه بر 1500 فقره تسهیلات برای واحدهای مسکونی روستایی آسیب دیده از سیل در استان، 228 میلیارد تومان اعتبار در سرفصل های مختلف برای مناطق سیل زده استان مصوب شد که تاکنون 65 میلیارد تومان تخصیص یافته و بقیه در حال انجام است.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری خراسان شمالی این میزان اعتبار را جدا از تسهیلات مسکن روستایی دانست که در اختیار دستگاه های مختلف از جمله وزارت نیرو و شهرداری ها قرار گرفت تا از این طریق بازسازی اماکن و نقاط مختلف آسیب دیده انجام شود.«نظری» با اشاره به حجم بالای خسارت در 25 استان کشور گفت: قرارگاه بازسازی و نوسازی کشور تصمیم دارد اعتبارات به صورت اولویت بندی مسکن، کشاورزی و تسهیلات زیربنایی تخصیص یابد که امیدواریم در دیگر حوزه ها هم اعتبارات تخصیص یابد تا با تقسیم در دستگاه ها، بازسازی اماکن در حوزه های مختلف انجام شود.
وی اضافه کرد: اکنون 1500 فقره تسهیلات 40 میلیون تومانی مسکن روستایی در استان مراحل تشکیل پرونده شان انجام شده است و به بانک معرفی شده اند. به گفته وی، اعتبارات 228 میلیارد تومانی اوایل تیر مصوب شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.