علوی
هوای گرم، خروار خروار ترافیک، راه بندان، کمی اعصاب خرد و ذره ای بی حوصلگی دست در دست هم می دهند تا رانندگان گاه و بی گاه در کوچه پس کوچه ها و خیابان های شهر حوادثی تلخ را رقم بزنند. این روزها برخی مردم به دلیل شرایط سخت زندگی با کوچک ترین تلنگری طاقت شان طاق می شود و چنان بر سر مسائل کوچک پرخاش می کنند که گویا اتفاقی بزرگ رخ داده است.
اگر ساعتی در شهر تردد کنیم به راحتی می توانیم چند سکانس از این پرخاشگری ها را که زیر سایه نبود فرهنگ مناسب رانندگی رخ می دهد، ببینیم.
سکانس نخست: جسارت یا...؟
امتداد خیابان آزادی به سوی حسینی معصوم بجنورد، چند وقتی است بازگشایی شده اما هنوز چراغ راهنمایی ندارد در این میان برخی رانندگان خودشان قوانین را رعایت و در سر تقاطع توقف کوتاهی می کنند اما برخی دیگر فقط می خواهند بروند، این رفتن به کجا و تا کی ادامه دارد، فردی اطلاع ندارد.
راننده خانمی می خواهد به مسیر مستقیم اش در امتداد این خیابان ادامه دهد که خودرویی مقابلش می پیچد و می خواهد به راست برود، زن که ناراحت می شود، ناسزا می گوید، این ناسزا همان و شروع یک درگیری همان.
حاضران در صحنه شاید مانند من و شما هرگز گمان نمی کردند مردی جسارت داشته باشد روزی روی زنی دیگر دست بلند کند، آن هم در روز روشن. یکی از حاضران می گوید: خانم راننده پس از گفتن ناسزا نتوانست از مهلکه در برود و راننده مرد در مقابل چشمان متعجب حاضران از خودرو پیاده شد و یک سیلی به صورت او زد و پس از آن خانم را کشان کشان از خودرو خارج و مقابل دید همه چند مشت و لگد نثارش کرد، این حرکات به قدری سریع اتفاق افتاد که قدرت عمل را از دیگران گرفت و راننده جوان پس از این حرکات زشت، سوار خودرو و به سرعت دور شد و فرار کرد.
راننده خانم که حال خوبی نداشت، با کمک حاضران سوار خودرویش شد و پس از گذشت دقایقی از این حادثه که برایش باورکردنی نبود، از آن جا دور شد.
سکانس دوم: دوچرخه سوار به دنبال راننده پراید
این روزها گاهی اگر گوشه ای از خودرویی به خودروی دیگری گیر کند، انگار تا رانندگان آن ها با هم گلاویز نشوند، چند فحش و بد و بیراه نثار هم نکنند یا یقه به یقه نشوند، کارشان راه نمی افتد و احساس می کنند اگر دعوایی نشود، حق شان ضایع شده است و برای شان فرقی نمی کند در خیابان خلوتی باشند یا در ترافیک و پشت چراغ قرمز، به محض این که متوجه شوند تصادفی هر چند کوچک رخ داده است، بدون درنگ آستین ها را بالا می زنند و از خودرو با عصبانیت پیاده می شوند و به سمت راننده خاطی می روند.
هر چند دیدن این گونه صحنه ها تازگی ندارد اما جای اظهار تاسف را از بروز این گونه رفتارها خالی می گذارد.
عصر یکی از روزهای تیر، خودروی پراید هاچ بک از چهارراه امیریه به طرف مخابرات بجنورد در حرکت بود که راننده خودرو به دلیل ترافیک ناچار شد جلوی دوچرخه سوار نوجوانی که کنارش بود، بپیچد و این کار او باعث از دست دادن تعادل پسر نوجوان شد. پسر ابتدا کمی پرخاش و اعتراض کرد ولی وقتی دید راننده بی اعتنا عبور کرد و رفت، با سرعت به دنبالش راه افتاد، راننده پراید هم پا را روی گاز گذاشت اما پشت چراغ قرمز گیر افتاد و آن موقع بود که گویی پسر نوجوان طعمه خود را در دام یافته است و شروع کرد به زدن مشت و لگد به شیشه های خودرو، راننده هم چاره ای نداشت و ترجیح داد همان طور ساکت بماند تا پایین بیاید و گلاویز شود، چراغ که سبز شد او دوباره گاز داد و رفت و پسر نوجوان که گویا نمی خواست ماجرا را رها کند، تندتر رکاب زد تا به او برسد و احتمالاً این را در سر می پروراند که باید برود و حق راننده را کف دستش بگذارد...!
سکانس سوم: تعقیب و گریز
تعقیب و گریز خودروهایی که رانندگان شان گاهی حین رانندگی به هم توهین می کنند، تمامی ندارد و برخی از این افراد چنان کینه ای به دل می گیرند که تا به اصطلاح زهر خود را نریزند، گویا انرژی های منفی شان تخلیه نمی شود. همین روزهای اخیر بود که دو راننده بر سر این که یکی از آن ها به دیگری راه نداده بود، با هم بگو مگو کردند اما یکی از رانندگان که بدجور این ماجرا او را ناراحت کرده بود، با سرعت به دنبال خودروی دیگر رفت و در مسیر منتهی به جاده او را تعقیب می کرد و هر لحظه احتمال یک پیشامد بد می رفت تا این که در یکی از تقاطع ها او را یافت و مجبور کرد در گوشه ای توقف کند سپس با او گلاویز شد.
سکانس چهارم: حقی که همیشگی نیست
عابران پیاده همیشه حتی اگر مقصر هم باشند، باز هم خطای چندانی متوجه آن ها نمی شود، در حالی که گاه و بی گاه پریدن آن ها وسط خیابان و نگاه نکردن به هر دو سو باعث بروز تصادف می شود که در نهایت رانندگان به عنوان مقصر معرفی می شوند.
این روزها هر چند تعداد عابرانی که به چراغ راهنمایی و قوانین احترام می گذارند و تا چراغ عابر سبز نشود، حرکت نمی کنند زیاد شده است اما باز هم عده زیادی هستند که نه تنها این گونه موارد را رعایت نمی کنند بلکه با نگاه های غضب آلود یا متاسفانه فحاشی به رانندگان از خیابان عبور می کنند.
برخی که انگار جان خود را کف دست شان گرفته اند تصور می کنند رانندگان می توانند هر شرایطی را مدیریت کنند و بدون آن که کمترین توجهی به عبور خودروها داشته باشند، قدم در خیابان می گذارند و چراغ ها و بوق های ممتد رانندگان برای ممانعت از آمدن آن ها، تاثیری ندارد و می خواهند هر طوری هست خود را به وسط خیابان برسانند و زودتر عبور کنند و بروند اما به کجا؟ روندی که امروزه برخی عابران پیاده در پیش گرفته اند، ناشایست است که با وجود گوشزدها و پیام های گوناگون برای ایجاد فرهنگ و ملزم کردن به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، هنوز در پله اول باقی مانده است.
مسئولان این امر را بارها متذکر شده اند که باید فرهنگ سازی شود و گام هایی در این زمینه برداشته شده اما آن طور که باید موثر واقع نشده و باید این کار از پله های نخست با قوت بیشتری آغاز شود.