تعداد بازدید : 16
بررسی مشکلات خراسان شمالی با حضور رئیس جمهور
مشکلات خراسان شمالی با حضور رئیس جمهور بررسی شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، مسائل، مشکلات و برنامه های توسعه ای استان های خراسان شمالی، جنوبی و رضوی در دیدارهای جداگانه استانداران این استان ها با رئیس جمهور بررسی شد.
در جلسه عصر سه شنبه حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی با استانداران خراسان رضوی، جنوبی و شمالی، هر یک از آن ها به ارائه گزارشی از مصوبات قبلی دولت، طرح ها و برنامه های آتی توسعه ای استان و مسائل و مشکلات موجود و حمایت های مورد نیاز از سوی رئیس جمهور و مجموعه دولت پرداختند.ایجاد هماهنگی بین استان های همجوار در فعالیت های توسعه ای مشترک، تبادل تجاری بین استانی و ایجاد هم افزایی منطقه ای در مواردی از قبیل مدیریت استفاده از آب، برنامه های مشترک توسعه گردشگری و زنجیره ای کردن فعالیت های توسعه ای و اقتصادی بین استان ها در این جلسات مورد تاکید قرار گرفت. در ادامه جلسه با توجه به محرومیت ها و برخی عقب ماندگی ها در مناطق مرزی این استان ها، رئیس جمهور بر ایجاد برنامه های توسعه ای روستایی و افزایش درآمد مردم در مناطق مرزی و ایجاد سهولت در مبادلات مرزی تاکید و بر ضرورت معیشت مردم و استفاده از ظرفیت های مرزی برای افزایش درآمد مرز نشینان اشاره کرد و خواهان برنامه ریزی متکی بر مزیت های منطقه ای شد.
ضرورت تبادل فرهنگی و اقتصادی با کشورهای همسایه و گسترش مبادلات مرزی از جمله دستوراتی بود که دکتر روحانی صادر کرد. رئیس جمهور در ادامه، برنامه های سلامت محور در این مناطق را مورد اشاره قرار داد و خواستار برنامه ریزی و ایجاد بیمارستان های دو منظوره برای درمان مردم منطقه و گردشگری سلامت شد.دکتر روحانی، توجه به همزیستی مسالمت آمیز میان قومیت ها، ایجاد فضای آرام و همدلی، وحدت و همبستگی در این مناطق و تلاش برای برگزاری انتخابات باشکوه و مشارکت بالای مردم در انتخابات مجلس و ایجاد زمینه لازم و همه سلایق در انتخابات را مهم و ضروری دانست.در پایان جلسه، هر سه استاندار گزارشی از هماهنگی های ایجاد شده بین نهادی برای توسعه استان و برنامه های خود ارائه کردند.محمد علی شجاعی استاندار خراسان شمالی در گزارش خود بر برچیده شدن بخاری های نفتی در کلیه مدارس اشاره و اعلام کرد: با اقدامات صورت گرفته تا پایان شهریور روستای بی گاز در این استان وجود نخواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزنامه خراسان شمالی رسانه جامعی است
تعداد بازدید : 831
آیت ا... : به تمدن سازی بیندیشیم
توسعه استان بدون توسعه رسانه ای امکانپذیر نیست
مرتضوی- دیدار حجت الاسلام «ولی زاده» سردبیر روزنامه های استانی «خراسان» با نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی این بار رنگ و بوی دیگری داشت و رسانه ها محور این دیدار بودند و تبیین رسالت رسانه ها مسئله ای بود که بیشتر مورد تاکید نماینده ولی فقیه قرار گرفت.
اگر چه آیت ا... «یعقوبی» تمدن سازی را نگاه کلان رسانهها دانست اما از نقش مسئولان برای تحقق این امر در حمایت از رسانه ها غافل نشد و از این که در شرایطی که مسئولان به توسعه استان می اندیشند، باید نگاهی دو طرفه به جاده توسعه داشته باشند و زیر بال و پر رسانه ها را بگیرند سخن گفت تا رسانه ها قد خم نکنند.
آیت ا... «یعقوبی» البته نقدهایی هم به رسانه های تشریفاتی و فصلی استان داشت و بر توزیع عادلانه امکانات بین رسانه های استان در شرایط فعلی به منظور جلوگیری از تعطیلی رسانه ها تاکید کرد.
در این دیدار اگر چه آیت ا... «یعقوبی» بر مد نظر قرار دادن هدفی والاتر از سوی رسانه تاکید کرد، با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب، حرکت به سمت تمدن سازی در کشور و توسعه در استان را نقش اصلی رسانه ها در شرایط فعلی دانست و گفت: در شرایطی زندگی می کنیم که باید به اهداف کلان تری که همان تمدن سازی است بیندیشیم و این هدف بزرگ التزامات و الزاماتی دارد و باید برای رسیدن به آن توان خود را بالا برد و از بسیاری از چیزها چشم پوشید تا بتوان در این حرکت تمدنی قلمی زد و قدمی برداشت.او ضمن پرداختن به اهمیت دادن قرآن به بیان و قلم، به تعبیری از شهید مطهری پرداخت که در آن تمدن ها بر اساس بیان ها و بنان ها بنا می شود و از این رو قلم و بیان دو عامل ساختن تمدن در طول تاریخ است، زیرا تجربه گذشتگان را با این دو می شود به نسل آینده منتقل کرد.
توصیه به استاندار
امام جمعه بجنورد در بخش دیگری از سخنانش به مطرح کردن توسعه استان از سوی استاندار اشاره کرد و آن را فرصت خوبی برای رسانه های استانی دانست تا در مسیر توسعه استان که جاده ای دو طرفه است، گام بردارند و البته در این جاده دوطرفه بر این که مسئولان امر به ویژه استاندار، باید رسانه ها را زیر بال و پر خود بگیرند، تاکید کرد.
در واقع او توسعه را امری دوسویه دانست که باید کارهای اجرایی آن از سوی مسئولان دنبال شود اما فضاسازی و آماده سازی مردم برای رشد و توسعه، کار رسانه هاست.از نگاه او توسعه استان بدون توسعه در امر رسانه ای و کمک به رسانه ها امکان پذیر نیست و حتی امری ناقص خواهد بود، از این رو توصیه هایی به استاندار و همکارانش داشت که در مسئله توسعه و پیشرفت استان نقش رسانه ها را پررنگ ببینند.امام جمعه بجنورد از این که رسانه ها می توانند اهداف را منعکس و ابزار رسیدن به یک رسانه را تبیین و راهکارها و راهبردهای توسعه را به مردم منتقل کنند، سخن گفت و نقش رسانه های استانی را در توسعه هر استانی موثر، زیربنایی و کاربردی بیان کرد.
قد رسانه ها خم نشود
امام جمعه بجنورد در حمایت از رسانه ها مثال شاعرانه ای زد و با بیان مصرع «چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی»، خطاب به مسئولان استان گفت: اگر قرار است کاری برای توسعه صورت بگیرد، همان اندازه که توقع داریم رسانه ها فضاسازی و افکار را برای حرکت جمعی به سوی هدف کلان استانی آماده کنند، باید زیر بال و پر رسانه ها را بگیریم، زیرا به نظر می رسد در این شرایط، رسانه ها به کمکی قوی از سوی مسئولان استان نیاز دارند تا بتوانند قد راست کنند یا حداقل قد راست آن ها خمیده نشود.
آیت ا... «یعقوبی» این را هم گفت که هر اندازه مقامات مسئول قوی باشند، زوایای پنهانی در استان وجود دارد که باید چشم های تیزبین آن ها را ببینند و منتقل کنند و از این رو رسانه ها را دیده بان های خوب و چشم های تیزبینی دانست که می توانند زوایای پنهان توسعه را یادآوری کنند تا مسئولان از آن غافل نشوند و با بصیرتی بهتر و پخته تر وارد میدان توسعه شوند.
او بر این که رسالت رسانه، غفلت زدایی از مسئولان امر و مدیران اجرایی است، تاکید کرد و از این که رسانه ها با تلنگرهایی که می زنند، مسئولان را از روزمرگی و غفلت بیرون می آورند، سخن گفت زیرا گاهی مسئولان دچار روزمرگی می شوند.
مسئله دیگری که مورد توجه رئیس شورای فرهنگ عمومی استان در این دیدار قرار گرفت، فراهم شدن فضای شفاف برای تحلیل سیاسی در رسانه ها بود به گونه ای که رسانه ها سیاست زده نشوند، زیرا وظیفه رسانه ها و مطبوعات ارتقای سیاسی و تحلیل های واقع بینانه و روشنگر و آگاهی بخش است.
او رسانه را همچون صحنه کارزار دانست که در آن باید تک ها را پاتک زد و گاهی برای این که دشمن بداند هستیم باید تک زد.
نکته دیگری که امام جمعه بجنورد در این دیدار مد نظر قرار داد، هوشیار بودن رسانه در حکم دیده بان است و با توجه به سخت بودن کار رسانه از اهالی رسانه خواست با دیده بانی و کد درست دادن، زمینه را برای درست عمل کردن دیگران فراهم کنند که این به آسانی امکان پذیر نیست. اما او به فراز و فرود رسانه های استانی هم پرداخت و تعابیر متفاوتی از فعالیت رسانه های استان داشت و در این میان برخی رسانه ها را به واسطه این که با استشمام فضای انتخابات ظهور و بروز پیدا می کنند و به میدان می آیند و با فروکش کردن انتخابات، به استراحت می روند، تشریفاتی و فصلی دانست.
آیت ا... «یعقوبی» در این میان به حضور برخی رسانه ها که با هر بار شارژ شدن به میدان می آیند و در غیر این صورت دیده نمی شوند، هم پرداخت، اما از روزنامه «خراسان شمالی» به عنوان چشمه ای که اگر چه آب آن کم باشد، اما جریان دارد، تعبیر کرد و این را هم گفت که از این رو برای نمره دادن به رسانه ها باید ملاحظاتی داشت و استمرار، اشتراک و واقع نمایی نه سراب نمایی را ملاک قرار داد.
او از روزنامه خراسان شمالی به عنوان روزنامه ای جامع و معتدل که به مسائل مختلف می پردازد، یاد کرد.
مسئولان امکانات را عادلانه توزیع کنند
نماینده ولی فقیه در استان باز هم مسئولان استان را مورد خطاب قرار داد و یکی از مصادیق عدالت را، عدالت در توزیع امکانات بیان کرد که در گام دوم انقلاب هم بر آن تاکید شده است و از این رو باید فراجناحی به مقوله فرهنگ نگاه کرد و در توزیع امکانات جناح ها نباید ملاک باشند، بلکه نیازها و کارکردها باید مد نظر قرار گیرند.
حجت الاسلام «ولی زاده» سردبیر روزنامه های استانی خراسان نیز در این دیدار به اهمیت و نقش رسانه ها پرداخت و به تشریح شرایط رسانه ها و تاثیر مشکلات اقتصادی بر روند فعالیت آن ها پرداخت و البته گلایه هایی هم از مسئولان استانی مبنی بر کم توجهی به نقش و جایگاه رسانه ها داشت و خواستار نگاه منصفانه مسئولان به رسانه ها شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 800
50 پیشنهاد صمت به «روحانی»
تک و پاتک ها برای قیمت های کاذب
اکرم اسعدی- تنظیم بازار، تعقیب و گریز قیمت ها و تک و پاتک های انجام گرفته بر پیکر قیمت های کاذب، بازدیدهای شبانه از کشتارگاه، جذب سرمایه گذار برای تولید کاغذ و کوهنوردی در راه آلبلاغ، قصه مدیر تازه نفس «صمت» است که این روزها، سخت در تلاش است تا مجموعه زیر نظرش از موهبت کاروان دولت به استان عقب نیفتد. «فیروزه» 50 پیشنهاد برای ارائه در سفر «روحانی» آماده کرده است و دورخیز می کند تا دست پر از جلسه هیئت دولت در بجنورد بیرون آید.«فیروزه» که روزهای آخر سال 1397، سکان دستگاه عریض و طویل صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی را در دست گرفت، دغدغه فراهم نبودن زیرساخت ها در خراسان شمالی را برای جذب سرمایه گذار دارد که محروم بودن استان از خط ریلی و نیز نامنظم بودن فعالیت آژانس های هوایی در آسمان خراسان شمالی در رأس این دغدغه ها قرار دارد.او اما در دیدار سردبیر روزنامه های استانی خراسان، از تلاش ها برای رفع این موارد و ایجاد جذابیت های سرمایه گذاری خبر می دهد و قرار گرفتن خراسان شمالی در فهرست 10 استان شورای توسعه و امنیت پایدار شرق و غرب را یادآور می شود.
او که در روزهای تعطیل نوروز 98، موفق شد با استفاده از روابط وزارتخانه ای خود، مجوز تأسیس کارخانه تولید کاغذ از کربنات کلسیم در جاجرم را برای یک سرمایه گذار هم استانی مستقر در تهران بگیرد، خواستار همراهی بانک مرکزی برای اختصاص ارز دولتی به خرید ماشین آلات این کارخانه است و با این توضیح که سرمایه گذار هیچ چیزی جز اختصاص ارز دولتی برای خرید ماشین آلات نمی خواهد، از به نتیجه نرسیدن این موضوع که می تواند بخشی از نیاز کشور به واردات کاغذ را رفع کند، خبر می دهد و می گوید: این در حالی است که برای واردات کاغذ، ارز دولتی اختصاص می یابد.«فیروزه» البته از قول وزیر صنعت، معدن و تجارت برای پیگیری و رفع این موضوع و موارد مشابهی که راه اندازی آن ها می تواند بخشی از نیاز کشور به واردات را برطرف کند، خبر می دهد.بلاتصدی بودن 38 درصد پست های سازمانی این دستگاه اقتصادی، هرچند نگرانی هایی را در حوزه فشار به منابع انسانی به سکاندار آن وارد کرده اما این کمبود نیرو، موجب نشده است خللی در انجام امور این دستگاه که ارتباط مستقیم با معیشت مردم دارد و به عقیده «فیروزه» ویترین کارآمدی دولت محسوب می شود، ایجاد شود و این سازمان حالا در حال تغییرات و چینش معاونت هاست که هم اینک تمام آن ها با سرپرست اداره می شود.سردبیر روزنامه های استانی خراسان هم در این دیدار که بخشی از آن به واسطه راهنمایی های او به کارگاه آموزشی برای روابط عمومی این دستگاه عریض و طویل تبدل شد، در حکم پدری دلسوز، به ارائه راهکارهایی درباره ریزه کاری های ارتباط روابط عمومی با رسانه ها برای انعکاس بهتر و موفق تر عملکرد این دستگاه اقتصادی، پرداخت.حجت الاسلام «ولی زاده» اقدام سازمان صمت برای سامان دهی مسائل مربوط به اقتصاد مردم را قابل تقدیر خواند و از حساسیت های کار خبرنگاران سخن گفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 265
حرف های دخترانه
گروه گزارش
دختر که باشی دغدغه هایت هم فرق می کند، مشکلاتت به ظرافت دخترانه هایت است و حرف هایت گوشه دلت جمع می شود، دختر که باشی بغض و خنده ات رنگی دیگر می گیرد و گاهی حسرت نیز چاشنی نگاه هایت می شود، در هر سن و در هر جایی که باشی به زندگی طراوتی تازه می دهی و بی تو جهان می میرد.
امروز سالروز ولادت با سعادت حضرت معصومه(س) است؛ روزی که به نام دختر نام گذاری شده است، به همین مناسبت این گزارش، کاغذی برای واگویه های دخترانه شده است، برای درددل های دختران شهرمان که دغدغه ها و مشکلاتی از نوع دیگر دارند.
تفاوت ها
انگشتانش را مدام روی میز می کشد، انگار با این کار مشکلاتش را می شمارد، با دوستان هم سن و سال خود دور میز فلزی در فرهنگ سرای «شهروند» نشسته است، گوشه روسریاش گاهی در نسیم تکان می خورد و او روسری اش را سفت تر می کند، از دغدغه و مشکلاتش که می پرسم چشمانش را ریز می کند و می گوید «کدامیک را بگویم؟» لبخند می زنم و او بدون این که منتظر جوابم باشد سفره دلش را باز می کند.
معتقد است دختران بسیار محدودیت دارند و مورد تبعیض واقع می شوند و خانواده ها و جامعه بین آن ها و پسرها تفاوت ها و تبعیض های زیادی قائل هستند، این موضوع ذهنش را بسیار درگیر کرده و شاید گاهی موجب پایین آمدن اعتماد به نفس اش شده است، «پدرم به برادرم اجازه می دهد هر موقع با دوستانش بیرون برود اما من برای همین دورهمی کوچک با دوستانم باید کلی خواهش کنم، برای همین همیشه فکر می کنم که پدرم به من اعتماد ندارد، او به این موضوع بی توجه است که من بزرگ شده ام و می توانم بد و خوب را از هم تشخیص بدهم».
این بخشی از گفته های اوست، اگر چه تمایل چندانی برای گفتن سنش ندارد اما دوستانش می گویند که 19 سال دارد و همه با هم دوست و همکلاسی قدیمی هستند.
دوستانش هم نظر یکسانی دارند، خواهان پیشرفت و برابری هستند و عدم برابری و کوچک انگاشتن دختران در مقابل پسران را مشکل بزرگ دختران می دانند.
این دختر جوان که خود را «نسترن» می نامد در لا به لای صحبت هایش از نداشتن آزادی می گوید، آزادی در چارچوب قانون، او می افزاید: من نسبت به برادرم هیچ آزادی ندارم، او هر کاری بخواهد انجام می دهد اما من در حصار قضاوت، عقاید و نظرات خانوادهام مانده ام و نمی توانم کاری را که دوست دارم انجام دهم، ترس خانواده ام را درک می کنم اما من هم برای پرواز بال و پر می خواهم».
حرف های زیادی برای گفتن دارد، او که با اندکی شک صحبت هایش را آغاز کرده، در میان گفت و گو با صدای قدرتمند تری صحبت می کند و حتی گاهی نظر دوستانش را هم می پرسد.
«مینا» یکی از دوستان اوست. او هم حرف هایی برای گفتن دارد و می خواهد دختران جدی گرفته شوند، مشکل اش نیز از همین خواسته ناشی می شود.
به گفته وی، خانواده زیاد او را جدی نمی گیرند، «استعداد و علایقم نادیده گرفته می شوند و میدان کمتری برای نشان دادن استعدادم دارم و این موضوع باعث شده بی انگیزه و تنها باشم».
علاقه او انجام برخی رشته های ورزشی است اما به گفته خود مورد بی توجهی خانواده قرار گرفته است.
سوالم در مورد مشکلات دختران بدجور درگیرشان کرده است به طوری که وقتی از جمع شان دور می شوم، صدای شان را می شنوم که همچنان مشکلات دختران را کالبدشکافی می کنند.
نگاه های اشتباه و اشتغال
در گوشه یکی از کتابخانه های شهر با دختر دانشجویی ملاقات می کنم که به گفته خود دانشجوی فوق لیسانس در رشته علوم اجتماعی است، بنا به گفته او دختران امروزه با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند، مشکلاتی که از خانواده آغاز و به جامعه ختم می شود، او هم معتقد است که درد اصلی دختران تبعیض است زیرا دختران اجازه ورود به برخی رشته های دانشگاهی را ندارند حتی اگر علاقه مند به این رشته ها باشند و در زمینه این رشته ها نیز توانایی داشته باشند، او که به گفته خود علاقه مند به رشته دریانوردی است از نبود هیچ فرصتی برای دختران در این گونه رشته ها به شدت انتقاد می کند زیرا بر این باور است که این موضوع بر ویژگیهای روحی، خصوصیات و رشد شخصیتی دختران تاثیر منفی می گذارد و همچنین فشارها را نیز بر آن ها بیشتر میکند.
«برخی افراد جامعه فکر می کنند که زنان و دختران دلیل آسیب های اجتماعی هستند، این نگاه به دختران رنج بزرگی برای ماست، انکار نمی کنم که جامعه ما درگیر آسیب های اجتماعی متعددی است اما اتصال منشأ آن به دختران و زنان کاملاً بی انصافی است».
یک دانشجوی دیگر هم اشتغال را مشکل دختران می داند، آن جا که می گوید: «دختران در زمان اشتغال محدودیت هایی را احساس می کنند، در بسیاری از موارد دختران توانمند و دارای تحصیلات عالی امکان بروز توانمندی های خود را ندارند زیرا شغل را به جای آن ها به مردان میدهند و این بی عدالتی ناخودآگاه برای آن ها مشکل ایجاد می کند».
ازدواج
هر کدام از دختران شهرم نظری دارند و مشکلات دخترانه را از دریچه نگاه خود می بینند، در حاشیه شهر، آن جایی که فقر از روی دیوار به داخل خانه ها سرک کشیده و نبود نان به غمی بزرگ تبدیل شده است، دغدغه ها و گرفتاری دختران نیز با بی پولی گره خورده است، یکی از دختران این منطقه که سال هاست سوگ نشین مرگ پدرش شده است می گوید: درد و مشکل من ازدواج است، سال هاست که سایه پدرم را بالای سرم ندارم و مادرم تنها کسی است که بار زندگی را به دوش می کشد، مشکل ام این است که کسی به دختران کار درست و حسابی نمی دهد و درآمدها هم پایین است، فرد مناسبی برای ازدواج وجود ندارد و باید آن قدر صبر کنم تا شاید روزی بتوانم کمکی به مادرم بکنم.
اما دختران نوجوان شهر هم مشکلاتی دارند، «ثنا» 14 سال دارد، او می گوید: من برادری 9 ساله دارم، با این که او از من کوچک تر است اما می تواند دوچرخه سواری کند و به تنهایی به کلاس برود اما خانواده به من نه حق استفاده از دوچرخه را می دهند و نه می توانم به تنهایی جایی بروم.
البته او مشکلات دیگری را هم مطرح می کند، مشکلاتی که این روزها به دغدغه برخی دختران نوجوان تبدیل شده است.«زهرا» نیز 17 سال دارد. او را هم در فرهنگ سرای شهروند دیدم، روی نیمکتی به همراه مادرش نشسته بود، ابتدا چندان تمایلی به پاسخ دادن نداشت، اما کم کم مواردی را مطرح کرد، البته مدام سکوت می کرد، انگار صحبت هایش را مزه مزه می کرد تا مبادا موجب ناراحتی مادرش شود.
«من در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم، همه چیز خانواده ام خوب است اما به عنوان دختری که در این خانواده زندگی می کنم، بسیار محدودیت دارم، هیچ کاری را نمی توانم، یعنی اجازه ندارم که انجام دهم، همین امروز که این جا با مادرم نشسته ام با این که دلم می خواست دقایقی با خودم خلوت کنم اما اجازه این کار را نداشتم».
دست هایش را در هم قفل کرده و سرش را پایین انداخته است، گویا گفته هایش روی سنگ فرش پارک نقش بسته است و او آن ها را می خواند، در ادامه صحبت هایش مثال دیگری را برای نشان دادن میزان این محدودیت مطرح می کند؛ «چندی قبل تولد دوست صمیمی ام بود اما من اجازه رفتن به آن مهمانی را نداشتم و این مشکل من است. من خواهان آزادی بیشتری هستم، چیزی که متاسفانه یافت نمی شود».
بی هویتی
«افسانه» دختری 38 ساله است، او گم شدن هویت دختران را مشکل آن ها می داند و می گوید: دختران ما بسیار گرفتار ظواهر شده اند و این امر به دلیل جریان های اجتماعی جامعه اتفاق افتاده است، به نحوی که بیشتر دختران به جای پرورش توانایی های خود به ظواهر روی آورده و به استفاده از لوازم آرایشی مختلف گرایش پیدا کرده اند.
او معتقد است که این گم شدن هویت موجب شده، تبعیض های اجتماعی پیش بیاید و دختران و زنان از حقوق اجتماعی و مدنی خود بی بهره بمانند.
«دختران، باید هوشیار و آگاه باشند و مطالبه گر، وقتی آن ها به خودباوری برسند و درگیر زیبایی ظاهری نشوند، جامعه نیز آن ها را بیشتر می پذیرد». این دختر البته نبود اتحاد بین دختران را یکی از مشکلات آن ها می داند و البته از مشکلات متعدد جامعه و بی توجهی مدیران به دختران هم سخن می گوید.
البته دخترانی نیز بودند که می گفتند مشکلی ندارند و همه چیز بر وفق مرادشان است و جامعه و خانواده با آن ها خوب تا کرده اند.
دختر که باشی مشکلاتت رنگارنگ می شوند، دغدغه هایت با خواسته های کوچک و بزرگت پیوند می خورند و گاهی سفره دلت را هر جا که باشی باز می کنی.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ های خواندنی 6 مسئول به بهانه روز قلم
تعداد بازدید : 112
جوهر پر رنگ قلم روی کاغذ خبر
گروه ادب و هنر
دغدغه این روزهای تو برای نوشتن چیست، اصلاً دوست داری از دغدغه هایت بنویسی یا دغدغه ای برای نوشتن داری؟ فکر کن قلم به دست گرفته ای و برای به تصویر کشیدن یک خاطره، موضوع، اتفاق یا هر چیز دیگر... اولین چیزی که برای نوشتن به ذهنت می رسد، چیست؟ این بار سوال ما از شما این است، دغدغه های شما برای نوشتن چیست، فکر می کنی از چه چیزی بنویسی یا چه چیزی را می خواهی تیتر صحبت های خود کنی؟ این بار به مناسبت روز قلم به سراغ چند مسئول رفتیم و از آن ها پرسیدیم اگر قلم خبرنگاری داشتید، از چه چیزی می نوشتید؟
سوگند به قلم
و آن چه می نویسد
نماینده ولی فقیه در استان هم اگر چه خود دستی در نویسندگی دارد اما به انتخاب آیه ای از قرآن می پردازد و «سوگند به قلم و آن چه می نویسد» را به عنوان تیترش برای اهالی قلم قرار می دهد و آن را بهترین مدال افتخاری که دین اسلام به نویسندگان، اهل قلم و تحقیق داده است، می داند.
از نگاه آیت ا... «یعقوبی» اگر نویسندگان و اهالی قلم، تحلیل و نقد درست داشته باشند و واقع بینانه بنویسند و نقاط ضعف و قوت را ببینند، ستایش خداوند شامل حال آن ها می شود زیرا قلم صدایی است که به عالم ملکوت انعکاس می یابد، از این رو قلم رکن مهم جامعه فرهنگی محسوب می شود که قلم داران و قلم زنان عهده دار آن هستند.
امام جمعه بجنورد، به تعبیر دیگری از اهل قلم می پردازد و آن را رکن توسعه یک جامعه می داند زیرا با روشنگری و تحلیل ها و نقدهای شان نواقص کار را برطرف و ابزار توسعه را بازگو و بازنویسی می کنند.
او البته به تبیین جایگاه اهل قلم و رسالت این قشر می پردازد و این که خراسان شمالی قرار است با سند توسعه حرکت جدیدی را آغاز کند، بنابراین رسالت اهل قلم ترسیم نیازمندی ها، خلأها و کمبودهای فرهنگی و اجتماعی استان است تا بر این اساس مسئولان بتوانند توسعه را فراگیر کنند.
از نگاه رئیس شورای فرهنگ عمومی خراسان شمالی، سند توسعه استان فرصت تاریخی برای اهل قلم است تا آن ها با پیشنهادها و طراحی های شان به مسئولان کمک و خود را به آن ها ثابت کنند که اهل طرح و برنامه و نقشه راه هستند و سهم خود را ایفا کنند.
او این را هم می گوید که اهل قلم نباید در جدول های سیاسی محدود و محصور شوند و باید فراتر از این جدول ها حرکت کنند.
قلم زدن برای مردم حس زیبای آزادگی
برای پاسخ به این پرسش نیاز دارد کمی فکر کند و قلم را در حوزه نویسندگی، خبرنگاری و الکترونیک مد نظر قرار می دهد و نگاهش این است که امروز به قلمی شجاع، متعهد، با جسارت و قلمی که حس آزادگی و استقلال و برای مردم بودن را القا کند، نیاز داریم.
«نمازی» که چند سالی است، سکان حوزه هنری خراسان شمالی را عهده دار است، می گوید: فرقی نمی کند رمان نویس یا خبرنگار باشی امروز به قلمی نیاز داریم که برای عامه مردم باشد و خود را وابسته به هیچ جریانی نداند.
او این را هم می گوید: پیش از این و درگذشته عده ای بودند که آن ها را به عنوان نویسندگان سنتی و کلاسیک می شناختیم؛ نویسندگان، خبرنگاران و ژورنالیست ها، اما امروز هرکسی با گوشی خود صاحب قلم است ولی باید گفت تا چه اندازه تعهد به انقلاب، ارزش ها و انسانیت در قلم زدن برایت مهم است و وقتی قلم می زنی مردم کجای آن قرار دارند؟ خودت، محوری یا انتفاع شخصی است؟
او اظهار می کند: عصر انتفاع است و خیلی ها ترویج می دهند که قلم می زنیم برای ارتزاق خودمان و من قلم برای ارتزاق را خط باطل افرادی می دانم که این گونه قلم می زنند و معتقدم قلم بیشتر از خودگذشتگی دارد تا انتفاع.«نمازی» بر این باور است: قلم آزاد و متعهد از خود می گذرد و من دنبال حس استقلال و شجاعت در قلم هستم؛ قلمی که منصفانه انتقاد می کند و مطالبه گر است، از این رو «قلم زدن برای مردم حس زیبای آزادگی» تیتری است که دست به انتخاب آن می زنم.
البته اگر قرار بود در حوزه های دیگر دست به انتخاب بزنم، از عدالت و زیرساخت های فرهنگی و توسعه و پیشرفت فرهنگی و هنری تیتر می زدم زیرا احساس می کنم در استان کمتر بدان پرداخته شده است و مردم حاشیه نشین استان چه سهمی از فرهنگ دارند و فرهنگ کجای توسعه استان بوده و به نظرم یک ضرورت است.
الگو پذیری از گذشتگان برای تداوم انقلاب
سرهنگ «امیری» هم چند محور را دستمایه خود قرار می دهد و بر این باور است؛ در شرایط فعلی به نظر می رسد باید به شعار سال در تمام موارد تکیه و آن را عملیاتی کنیم.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان، از یاد نبردن گذشتگان انقلاب را مدنظر قرار می دهد زیرا تلاش های آن ها موجب شده است انقلاب به حرکت خود تداوم ببخشد بنابراین پرداختن به شهدا، ایثارگران و افرادی که در تمام حوزه های کشور تلاش کردند نباید فراموش شود و در نهایت «الگو پذیری از گذشتگان برای تداوم انقلاب» را سرتیتر قلم ام قرار می دهم.
اهالی قلم استان از بیم ها و امیدها می گویند
در این میان «فرخنده» مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم این گونه به سوال ما پاسخ می دهد؛ اگر قلم خبرنگاری داشتم سعی می کردم علاوه بر مطالعه درباره موضوعی که قرار بود بنویسم، ضمن ارائه مشکلات و چالش ها به تبیین واقعیت های رویدادهای فرهنگی بپردازم و بیم و امیدهای موجود را شناسایی کنم. او البته به دستمایه قرار دادن دغدغه های اهالی قلم از طریق مصاحبه با آن ها و انعکاس آن در قاب خبری با این تیتر که «اهالی قلم استان از بیم ها و امیدها می گویند»، اشاره می کند.
جایگاه قلم
در استان من
«صادقی» مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان هم در یک کلام این گونه از جایگاه فردی که قلم خبرنگاری دارد، سخن می گوید و «جایگاه قلم در استان من» را تیترش برای اهالی قلم قرار می دهد.
ریشه های فرهنگی
توسعه نیافتگی
«محقر» هم که ریاست دانشگاه دولتی بجنورد را عهده دار است و دغدغه جدی اش علل و ریشه های عقب ماندگی و توسعه نیافتگی است، می گوید: اگر قلم خبرنگاری داشتم با تیتر «ریشه های فرهنگی توسعه نیافتگی» به این مقوله می پرداختم زیرا معتقدم جامعه ای که مطالعه نمی کند متهم به عقب ماندگی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ماجرای مردی که چشم دیدن خانواده همسرش را نداشت
تعداد بازدید : 300
نصب دوربین برای کنترل مادرزن
صدیقی
تحقیر، کتک و قطع ارتباط کامل با اقوام و خانواده همسر یک زوج را سر دو راهی طلاق قرار داد. همسر بی حوصله که خانه را برای زنش به یک زندان تبدیل کرده بود در اقدامی عجیب برای کنترل و جلوگیری از دید و بازدید خانواده همسرش با دخترشان خانه را به دوربین مداربسته مجهز و همین ماجرا کاسه صبر زن خانه را لبریز کرد و راه دادگاه خانواده را در پیش گرفت.
زن دل سوخته و حسرت به دل مانده از دیدار مادر با چشمانی اشک آلود پرده از اسرار زندگی مشترکش بر می دارد و این چنین روایت می کند: نمی دانم چه اخلاقی است که شوهرم داشت و دارد. عجیب با خانواده ام سر لج افتاده است.
اگر می دیدم که پدر و مادرم به همسرم بی احترامی یا در زندگی ما دخالت می کنند خودم پیشقدم می شدم و جلوی آن ها می ایستادم اما دریغ از یک بار بلند صحبت کردن آن ها با همسرم. حتی شوهرم هم به رفتارهای متین پدر و مادرم اقرار می کرد. زمانی که پدرم به خانه ما می آمد در کمال بی ادبی همسرم بدون توجه به حضور او خانه را به نشانه اعتراض ترک می کرد و پدرم در کمال ادب و بر عکس از من عذرخواهی و خانه را ترک می کرد.
اعتراض و قهرهایم هم جواب نمی داد و همسرم یک دنده و دل مرده بود و با هیچ کس حاضر نبود رفت و آمد کند.
دلم لک زده بود یک بار همسرم با احترام با خانواده ام برخورد کند یا خودش پا پیش بگذارد و صله رحم را به جا بیاورد اما دریغ از یک سلام خشک و خالی.
بعد از فوت پدرم بدجوری دلم شکست و مدام افسوس می خوردم. پس از ازدواج مان حتی یک بار من، همسر، پدر و مادرم کنار هم ننشستیم و با محبت با هم گپ و گفت نکردیم. مضحکه عام و خاص و نقل محافل فامیل شده بودیم.
بعد از فوت پدرم، مادرم تنها شد و دیدار من با مادرم و برعکس از سوی همسرم ممنوع شد و حتی نمی گذاشت برای چند لحظه مادرم را ببینم. فقط پنهانی از طریق تلفن احوال مادرم را جویا می شدم اما آرزوی در آغوش گرفتن مادرم به دلم مانده بود.
شوهرم برای این که در نبودش مبادا من با مادرم ملاقاتی داشته باشم دوربین مداربسته در خانه کار گذاشت تا حرکات و رفت و آمدهای مرا کنترل کند. دیگر بریده بودم اما هر بار به خاطر فرزندانم دندان روی جگر می گذاشتم تا این که روزی سر رفتارهای عجیب و غریب همسرم دعوای مان شد و کار به فحاشی و زد و خورد کشید و در این میان دندانم شکست.
بعد از این اتفاق به یک باره منفجر شدم، کاسه صبرم لبریز شد و چمدانم را برداشتم و راهی خانه مادرم شدم. وقتی دیدم همسرم نه تنها حاضر نشد بابت اشتباهش یک عذرخواهی خشک و خالی بکند و برعکس لب به تهدید هم باز کرد دیگر جایز ندیدم این همه تحقیر را تحمل کنم. برای همین به دادگاه خانواده آمدم تا تکلیف ام را با همسر سنگدلم روشن و راهم را از او جدا کنم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ماجرای استاد راویز بندی که نیمه های شب از دیوار مردم بالا می رفت
تعداد بازدید : 227
بوق سرقت پس از مرگ برادر
صدیقی
یک سانحه سرآغاز سقوط زندگی اش شد. مرگ برادر او را بی طاقت و اعتیاد، او را شکار کرد. پلان به پلان پیش رفت تا این که بر اثر اعتیاد مغزش فرمان پاتک زدن به اموال مردم را داد و از او یک سارق حرفه ای ساخت. بیشتر از 32 بهار را تجربه نکرده و به گفته خودش از یک استادکار حرفه ای به یک دزد تابلو تبدیل شده است و مادران سرزمینش برای عبرت گرفتن فرزند دلبندشان مدام با انگشت او را نشانه می گیرند و مثال می زنند. می گوید هر اشتباهی تاوانی دارد و تاوان اشتباه من هم از دست دادن عمر و جوانی ام است. مرد جوان زندانی سیگارش را چاق و با هر پک زدن به آن یک پلان از زندگی اش را بازگو می کند.
شغل ات چه بود و آیا متاهل هستی؟
آرماتوربند و استادکار حرفه ای بودم اما به خاطر اعتیادم نتوانستم تشکیل خانواده بدهم. چه کسی حاضر می شود به من که نمی توانستم شکم خودم را سیر کنم و مدام خمار بودم دختر بدهد؟
به چه جرمی و چند سال است که در زندان هستی؟
بیش از 2 سال است که به جرم دست درازی به اموال مردم و سرقت در حبس هستم. البته قبل از این یک بار صابون زندان به تنم خورده بود.
چطور شد از استادکاری به دزدی رسیدی؟
همه چیز سریع اتفاق افتاد. 4 برادر بودیم و در تهران آرماتوربندی می کردیم و وضع مالی مناسبی داشتیم. همه چیز از یک روز نحس شروع شد. روزی سر یک ساختمان مشغول انجام کار بودیم که ناگهان یکی از برادرانم از روی داربست سقوط کرد و در دم جانش را از دست داد. با مرگ برادرم سر رشته کارها از دست مان خلاص شد و اوضاع به هم ریخت. دیگر نتوانستیم کار کنیم چون اصلاً دستمان به کار نمی رفت و مجبور شدیم به شهرمان برگردیم. بعد از بازگشت، تیم مان از هم پاشید و هر کدام به دنبال یک کار رفتیم. بعد از مرگ برادرم نتوانستم با این قضیه کنار بیایم و مدام اعصابم خرد و به هم ریخته بود. سر این اتفاقات به سمت مواد کشیده شدم تا آرام شوم و همین داستان، سرآغاز یک سقوط دیگر من در زندگی شد.
بعد از این که در دام اعتیاد افتادی چه سرنوشتی پیدا کردی؟
با یک دود و دو دود گرفتن، اعتیادم شدت گرفت تا جایی که تریاک را کنار گذاشتم و سراغ هروئین رفتم چون مواد سنتی دیگر مرا اقناع نمی کرد و نشئه هروئین خیلی سریع اتفاق می افتاد و در عوض مدام خمار و در هپروت بودم. خمار بودن مداوم و نرفتن سر کار باعث شد برای جبران این مشکل دست به سرقت بزنم و بعد ماجراهای دیگر شکل گرفت.
همدست داشتی یا به تنهایی دست به دزدی میزدی؟
شبی در یکی از پاتوق ها که در حال مصرف مواد بودم با یک خلافکار سابقه دار آشنا شدم. او یک دزد حرفه ای بود که از زورگیری و دست درازی به اموال مردم باکی نداشت. سر نشئه از من خواست موتورسیکلت ام را در اختیارش بگذارم. اول خبر نداشتم که موتورسیکلت را برای چه کاری می خواهد. روز بعد زمانی که دوباره در پاتوق یکدیگر را دیدیم در حین بازگرداندن موتورسیکلت ام مقداری پول به من داد و گفت که اجاره وسیله نقلیه ام است. برایم تعریف کرد که شب قبل به یک دامداری پاتک زده و یک قوچ چاق و چله را شکار کرده و با فروش آن پول خوبی گیرش آمده است. پول باد آورده مرا به ناکجاآباد کشاند و به خاطر همدستی با دزد سابقه دار در چند سرقت، گیر افتادم و برای اولین بار به تحمل 3 سال حبس و پرداخت جریمه محکوم و بعد از تحمل سه سال محکومیتم از زندان آزاد شدم.
چه شد که دوباره بعد از آزادی، سرقت کردی؟
چون کار و بار درستی نداشتم و به خاطر مصرف مواد صنعتی خیلی زود بدنم کم می آورد و قادر نبودم کار ساختمانی انجام دهم. وقتی خمار می شدم مغزم فرمان حمله به خانه های مردم را صادر می کرد. هر وقت فرصت پیدا می کردم به خانه های مردم و ساختمان های نیمه کاره دستبرد می زدم و از قابلمه و ظروف آشپزخانه گرفته تا دستگاه جوش و کابل ساختمانی را به سرقت می بردم و آن ها را به یک مالخر می فروختم. چون شهرمان کوچک بود اگر در جایی هم سرقتی رخ می داد به خاطر سابقه دار و تابلو بودنم انگشت اتهام به سوی من نشانه می رفت. سر همین سرقت ها زمانی که لو رفتم چند ماهی فراری بودم تا این که دستبند قانون بر دستانم نشست.
چگونه بار دوم به دام افتادی؟
آخرین بار که دستگاه جوش سرقتی را به یک مالخر دادم تا در ازای فروش آن دستمزدم را بدهد، او بعد از گیر افتادن مرا لو داد. سر همین ماجرا چند ماهی فراری و مدام در پاتوق ها سرگردان بودم. یک شب خواب درستی نداشتم و از ترس دستگیری مدام در اضطراب بودم. حتی با بال زدن مگس به هوا می پریدم. سر این فرار خیلی ضربه خوردم چون مجبور بودم علاوه بر تامین هزینه مواد خودم، مواد میزبان را هم تهیه کنم چون به من جا داده بود تا این که روزی در یکی از خیابان ها که مشغول کشیدن نقشه برای سرقت بعدی بودم دستگیر شدم.
به خاطر سابقه دار بودن چه حکمی برایت صادر شد و چند شاکی داری؟
به خاطر سابقه ام این بار 8 سال زندان و پرداخت چند میلیون تومان جریمه حاصل تلاش های بیراهه رفتن هایم بود. الان هم چندین شاکی دارم که هیچ کدام حاضر نیستند ریخت مرا ببینند چه برسد به این که رضایت بدهند از زندان آزاد شوم.
در بیرون از زندان کسی را نداری که برایت کاری بکند؟
برادرانم هستند که آن ها هم دست شان تنگ است. البته یکی از برادرانم به زور توانست رضایت یکی از شاکیانم را با پرداخت طلب اش بگیرد اما دیگر من و برادرانم توان مالی نداریم که پول بقیه شاکیان را هم بدهیم تا از زندان خلاص شوم. روزهایم پشت میله های زندان با حسرت سپری می شود اما فایده ای ندارد و باید تاوان سرکشی از قانون را با از دست دادن جوانی ام پس دهم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عبرت
تعداد بازدید : 158
باج گیری از زن خودسرپرست
رابطه کاری یک زن با یک پسر جوان به باج گیری یکی از طرفین از شخص مقابل می رسد و کار به دادگاه کشیده می شود.
یک زن مطلقه، روزی اتفاقی با یک پسر مجرد آشنا می شود که رفته رفته با پیشنهاد طرفین کار به مشارکت می کشد و در نهایت اتفاقات پیش بینی نشده ای برای زن جوان رخ می دهد.
به گزارش خبرنگار ما، زنی جوان بنا به دلایلی از همسرش جدا می شود و زندگی مجردی را در پیش می گیرد.
او روزی سر یک ماجرا با یک پسر مجرد که سن کمتری نسبت به خودش داشت آشنا می شود و ملاقات بعدی آن ها به مشارکت کاری ختم می شود. طبق قرارداد مشارکت کاری این گونه آغاز می شود که کار از زن مطلقه و سرمایه از پسر جوان باشد.
در این بین پسر جوان برای محکم کاری به اندازه سرمایه خود از شریکش سفته دریافت می کند. بعد از شروع به کار شرکت تولیدی کم کم زن جوان از محل سود خودش پول پسر جوان را باز می گرداند تا به طور مساوی در بحث درآمد با هم سهیم باشند.
مدتی از این شراکت می گذرد تا این که پسر جوان متوجه می شود شریکش سودای ازدواج با فرد دیگری را در سر دارد و همین امر او را آزار می دهد.
پسر جوان وسوسه می شود که شریک خود را با به اجرا گذاشتن سفته تحت فشار قرار دهد تا از قصد ازدواج با فرد دیگری منصرف شود و به صیغه او درآید اما با مخالفت زن مطلقه رو به رو می شود.
این ماجرا باعث می شود کار به جای باریک کشیده شود. زن جوان وقتی می بیند که شریکش قصد باجگیری دارد تا او را به صیغه وادار کند از دست او شکایت می کند تا شاید قانون جلوی زیاده خواهی شریک هوس رانش را بگیرد و او را سر جایش بنشاند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 173
ورود پیام انتظار
روحیه ای تازه برای شرکت در لیگ دسته سه فوتبال کشور
شیرازی
فوتبالی ها این روزها چنان در صدر اخبار خراسان شمالی ایستاده اند که نمی توان به راحتی از آن چشم پوشید و ندید؛ از خبر خرید امتیاز لیگ دسته یک به عنوان یک بمب خبری که البته هنوز تکلیف اش معلوم نیست شروع شد تا آمدن «تاج» رئیس فدراسیون فوتبال به خراسان شمالی، آمدنی که اهمیت اش تحت الشعاع خبر تشکیل مجمع فدراسیون فوتبال در بجنورد قرار گرفت.
امروز روز بزرگی برای اهالی فوتبال خراسان شمالی است، در این جلسات و با آمدن کرسی داران فدراسیون فوتبال می توان امتیازات به حق و شایسته ای برای استان گرفت همچون حضور «زهرا رحیمی» داور توانمند فوتسال بانوان در سطح بین المللی که شایستگی اش را بارها ثابت کرده است یا قضاوت بیشتر «یوسف مغروری» در لیگ برتر و امتیاز در لیگ های فوتسال و فوتبال!
این ها حداقل اتفاقاتی است که برای فوتبال خراسان شمالی می تواند رخ بدهد اگر مسئولان از این فرصت نهایت استفاده را ببرند.ولی در کنار این اتفاقات فوتبالی نمی توان به راحتی از تیم «پیام انتظار» گذشت که همین چند روز پیش تیم پدیده مشهد را مغلوب کرد تا فوتبال خراسان شمالی را به رخ تیم لیگ برتری بکشد؛ فوتبالی که در یک دیدار دوستانه و جدی انجام شد و با پیروزی یک بر صفر تیم بجنورد به پایان رسید.
سرمربی تیم پیام انتظار برای فوتبالی های بجنورد نامی آشنا دارد. «عبدا... بهادری» را به نام انتظار می شناختیم، همان باشگاه با ماجراهای عجیب و غریبش که در آخر با تصمیم هیئت فوتبال امتیازش در لیگ دسته دو به اصفهانی ها واگذار شد.
البته بهادری با انتظار بود و نبود! درگیری و چند دستگی در این باشگاه به گونه ای شد که شاید باید گفت همان بهتر که انتظار قبل از این که باعث به وجود آمدن حاشیه های بیشتر شود، رفت!
حالا بهادری تیمی به نام پیام انتظار را مربیگری می کند و بی خبر و در سکوت به مسابقات بزرگ می برد تا این تیم برای حضور در لیگ دسته سه کشور آماده تر باشد.او از دعوت تیم پدیده مشهد برای یک بازی دوستانه گفت و پیشنهادی که مشتاقانه با دست خالی تا مشهد رفتند.
بهادری و بازیکنانش با تیم اصلی پدیده مشهد که در لیگ برتر فوتبال کشور با سرمربیگری یحیی گل محمدی حضور دارند مسابقه دادند و از مستطیل سبز با بردی دلچسب بیرون آمدند.
او از گل زیبای «بهنام روشناس» بازیکن پیام انتظار بجنورد در دقیقه 20 مسابقه به دروازه بان تازه ملحق شده به تیم پدیده مشهد، همان دروازه بان نام آشنای باشگاه استقلال تهران، «سید مهدی رحمتی» گفت و برای توصیف آن گل افزود: «بهنام، گلی زد در حد لالیگا، به نوعی که همه از آن به وجد آمدند.»
او درباره این مسابقه می افزاید: روز قبل از بازی هماهنگی هایش انجام شد و روز بازی با ماشین شخصی تیم را بردیم.
او از تعریف و تحسین «یحیی گل محمدی» یکی از مربیان مطرح فوتبال ایران از تیم پیام انتظار می گوید و از قولی که گل محمدی برای آمدن به بجنورد و برگزاری بازی دوستانه دیگر با این تیم داده است.
او ادامه می دهد: قرار شده است تیم پدیده بعد از اردوی برون مرزی در ترکیه به بجنورد بیاید و با تیم پیام انتظار بازی دوستانه دیگری انجام بدهد زیرا گل محمدی از سطح تیم بجنورد شگفت زده شده بود و خیلی تعریف می کرد.
او که تیم پیام انتظار را برای لیگ دسته سه کشور آماده می کند، توضیح می دهد: جالب است در این مسابقه 5 بازیکن متولد 80، 81 و 82 را شرکت دادیم که مورد توجه سرمربی تیم پدیده قرار گرفته بود.او برای حضور در لیگ دسته سه کشور به حمایت و تحقق وعده های استاندار، مدیر کل ورزش و جوانان و رئیس هیئت فوتبال استان امید دارد و می خواهد مانند این بازی که حتی پول شام را نداشتند دست خالی به مسابقات نروند.
او البته تاکید می کند: در واقع با امید به لیگ دسته سه کشور خواهند رفت زیرا مسئولان به او امیدواری و دلگرمی حمایت داده اند و در حال حمایت از بازیکنانی است که می خواهد آن ها را به لیگ بالاتر ببرد.در پی آخرین تماس بهادری، سرمربی تیم پیام انتظار بجنورد، قرار است یک شنبه هفته آینده این تیم مقابل تیم لیگ برتری سپاهان اصفهان مسابقه ای به میزبانی مشهد داشته باشد که او در این باره می گوید: شنبه دیدار دوستانه سپاهان و پدیده برگزار می شود و یک شنبه پیام انتظار در دیداری دوستانه به مصاف تیم قدرتمند سپاهان خواهد رفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.