علوی
سنت های قدیمی و آن چه در روزگار قدیم اتفاق می افتاد، در گوشه میزهای خاطرات خانه های برخی جا گرفته است و بعضی دیگر با ورق زدن آلبوم های زهوار در رفته قدیمی یاد وقتی می افتند که اگرچه چیزی در بساط نداشتند اما روزهای خوشی را برای خود و اطرافیان شان رقم می زدند.
آن موقع ها هر که دختر نوجوان یا جوانی داشت، همیشه آمادگی این را داشت که هر آن در خانه کوبیده و خواستگاری به همان رسم و سیاق قدیمی بدون هماهنگی قبلی مهمان خانه شود و به فاصله اندکی از این آمد و شد، سور و سات عروسی و جشن برپا می شد. در روزگاران قدیم از تالارهای باشکوه عروسی، اتاق های عقد و آرایشگاه های عروس و داماد خبری نبود. مشاطه گرهای قدیمی که عموماً زنان سن و سال داری بودند به خانه عروس می آمدند و برای مهمانان میز و صندلی های پذیرایی وجود نداشت و همه روی زمین می نشستند.
زنان مهمان که از هر دو طایفه بودند، دور عروس حلقه می زدند و دخترهای جوان و نوجوان با خوانچه های شیرینی از مهمانان پذیرایی و نقل و نبات پخش می کردند.
شهروندی کهنسال از خاطرات مراسم عروسی خود می گوید که دو تا سه شبانه روز طول کشید. به گفته «معصومی» آن موقع ها وقتی می خواستند اندک جهیزیه عروس و داماد را به خانه شان ببرند نوازنده های محلی و بومی با نواختن ساز قوشمه کاروان جهازبران را همراهی می کردند.
آن موقع ها عروسی ها به سادگی برگزار می شد و خانواده داماد موقع آمدن و دیدن عروس هدیه ای به عنوان نشان برای او می آوردند سپس طبق های هدایای عروس که پارچههای چادری و پیراهنی بود به او و خانواده اش پیشکش می کردند. یک شهروند دیگر هم که آن زمان دختری خردسال بود، اظهارمی کند: زمان عروسی خواهرم چند نفر از زنان فامیل داماد به خانه مان آمدند و جالب بود که هر یک از آن ها با ترفند هایی سعی می کردند از سلامت خواهرم مطمئن شوند.
آن زمان کودکی بیش نبودم و نمی دانستم چرا این کارها را می کنند. «کمالی» می افزاید: در عروسی های آن موقع همه افراد فامیل جمع می شدند و زنان با کل کشیدن و هلهله برپا کردن این لحظات را به شادترین لحظات عروس و داماد تبدیل می کردند. او از برگزاری مراسم عروسی طی چندین شب خبر می دهد و می گوید: آن روزها عروسی ها با این که در چند شب برگزار می شد اما بسیار ساده بود و ریخت و پاش آن چنانی نداشت و هیچ یک از طرفین از مخارج سنگین عروسی نمی ترسیدند اما اکنون جوان ها و خانواده های شان آن قدر مراسم عروسی و حاشیه های آن را سخت می گیرند که کمتر جوانی به ازدواج رغبت دارد. البته یکی از مادران پیر و کهنسال هم از عروسی خود می گوید و با یادآوری خاطرات آن روزها اشک شوق بر چشمانش جاری می شود. «ملیحه بی بی» که دوست دارد او را فقط به این نام صدا کنیم، می گوید: زمانی که ازدواج کردم بیش از 14 سال نداشتم و همسرم با من 12 سال فاصله سنی داشت، آن ها چند نوبت به خواستگاری ام آمدند و پدرم تشخیص داد برای ازدواج مناسب است، از این رو خیلی زود بساط عروسی ام فراهم شد. وی ادامه می دهد: آن موقع ها رسم بود زنان فامیل دور هم جمع می شدند و از این حضور لذت می بردند، به خصوص در مراسمی مانند عروسی از تجربیات هم استفاده می کردند و هر یک گوشه کار را می گرفتند تا خانواده عروس و داماد بهتر بتوانند از عده برگزاری مراسم برآیند.
این شهروند کهنسال می افزاید: وقتی همه برای عروسی من آمده بودند، به یاد دارم در یک اتاق نشسته و روبند زده بودم و پس از آن که عاقد من و همسرم را به عقد هم درآورد، صدای صلوات سکوت فضا را شکست و بعد از آن اجازه دادند رو بندم را بردارم. مدت کوتاهی پس از مراسم عروسی ام اندکی جهاز که آن زمان برای هر دختری لازم بود به طبق کشان دادند و او با چند تن از فامیل من و اقوام داماد به خانه تازه مان که یکی از اتاق های خانه پدری همسرم بود، آوردند و به همین سادگی زندگی مان را آغاز کردیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در پی سهل انگاری یک کشاورز برای آماده سازی زمین کشاورزی اش به منظور کشت بعدی، آتش سوزی 6 هکتار از مراتع بخش مانه را طعمه خود کرد. فرمانده انتظامی مانه و سملقان این خبر را این گونه توضیح داد که یکی از اهالی روستای «یالانچی» برای آماده سازی زمین کشاورزی خود به روشن کردن آتش در آن محل اقدام کرده بود که در اثر سهل انگاری و بی توجهی این فرد، آتش به سرعت بیش از 6 هکتار از مراتع بخش مانه را طعمه خود کرد.به گفته سرهنگ «رختیانی» بر اثر این حادثه 96 اصله درخت در آتش سوختند. این آتش سوزی توسط اهالی روستا و همچنین با همکاری نیروهای انتظامی و امدادی بعد از گذشت 4 ساعت مهار شد.
فرمانده انتظامی شهرستان مانه و سملقان با اشاره به این که حفظ مراتع و اراضی ملی و کشاورزی وظیفه همه ماست، از مردم خواست برای پیشگیری از وقوع این گونه موارد از برافروختن آتش در محل هایی که امکان افزایش شعله و خسارت به سایر مراتع وجود دارد، خودداری کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«شهردار بجنورد می ماند یا می رود؟»؛ این سوالی است که افکار عمومی دارد و باید شورای شهر، حضور شفاف بیشتری داشته باشد. واقعیت این است که فضای مدیریت شهری بجنورد، بار دیگر ابری و نیمه ابری شد و معلوم نیست که این ابر، باران هم دارد یا خیر، یا این که فقط از روی آسمان شهر عبور خواهد کرد. در حالی که مردم به خود وعده می دادند تا شاهد میوه ها و ثمره شورای شهر و شهردار باشند، یک مرتبه خبر بازنشستگی و استعفای شهردار در فضا پیچید؛ البته این ابر از سوی موافقان شهردار چندان بارانی نداشت، فقط آن ها به این که شهردار «براتیان» زمان بازنشستگی خود را اعلام کرده و باید تصمیم بگیریم اکتفا کردند، ولی از سوی مخالفان، سیلی به راه افتاد و زمین به آسمان دوخته شد و تنور این خبر، داغ و گداخته شد و افکار عمومی را آبستن سوالات متعدد نمود. در این میان، چندان آبی هم از سوی مدیران شهری و شورا و حتی موافقان شهردار در مقابل این آتش تدارک دیده نشد و افکار عمومی منتظر است برای دغدغه های ایجاد شده پاسخ بگیرد. واقعیت این است که بجنورد، در دوره گذشته شورا هم نتوانست به دلیل عزل و نصب شهردار به نیازهای اساسی خود برسد. بنا نداریم در خصوص دو شهردار دوران شورای قبل قضاوت کنیم زیرا از هیچ شهرداری نمی توان انتظار معجزه داشت که در یک سال و نیم، کمبودهای اساسی شهری را که نیازمند اعتبارات کلانی است و در این زمان کوتاه، این اعتبارات قابل جبران نیست بتواند برطرف و کار قابل توجهی به شهروندان ارائه نماید.ولی می توان گفت مرکز استان با کمبود امکانات شهری همچنان دست و پنجه نرم می کند. ترافیک سنگین، نبود پارکینگ در خیابان های مرکزی، نبود پایانه مسافربری، حاشیه نشینی، به هم ریختگی مبلمان شهری، بن بست چندین خیابان به دلیل عدم تملک و ممانعت مالکان، گرسنگی پارک های بش قارداش و باباامان به اعتبار و سینه خیز حرکت کردن عملیات پارک دوبرار و... نشان می دهد شورای شهر و استانداری عینک حمایتی و نظارتی خود را باید در خصوص نیازهای شهری بجنورد به صورت جدی گردگیری کنند. بالاخره عزل و نصب شهردار در دوره قبلی شورا باعث شد که شورا نتواند به اهداف مورد نظر دست یابد، البته آن ها معتقد بودند برای انجام وظایف کاری مجبور به این عزل و نصب ها شدند ولی آن ها مجبور شدند چون شناختی نداشتند، چرا در این دوره این مورد اتفاق افتاد، خود سوالی است. نباید فراموش کرد که زمان انتخاب شهردار براتیان از سوی شورای شهر، قانون منع به کارگیری بازنشستگان از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب نشده بود و شاید به همین دلیل، آن ها براتیان را انتخاب کردند. البته خبرنگار ما سراغ «محمدی» رئیس شورای اسلامی شهر رفت تا واقعیت بیشتر روشن شود. بالاخره «موسوی» و «باغچقی» که از تیم اکثریت شورا نیستند یک نظر دارند و برخی اعضای دیگر شورا، نظر دیگری.باغچقی به شکل مستقل و موسوی از فهرست اصولگرایان آمد و دیگران به شکل تیمی متحد با گرایش اصلاح طلب به شورا آمدند، شورای شهر تا به امروز حال و هوای متحدی داشت و با شهردار نیز خیلی هماهنگ بود، ولی «باغچقی» و «موسوی» دو عضوی هستند که گاهی صدای منتقد دارند. در ضمن شورای شهر مدعی است کارنامه قابل قبولی دارد که باید در خصوص میزان مقبولیت آن مردم نمره دهند و نمره مردم است که میزان مقبولیت را مشخص می کند. خبرنگاران ما سراغ 8 نفر رفتند که 6 نفر آن ها عضو شورای شهر هستند تا در خصوص دغدغه های مردم چاره جویی کنند. بعضی ها کار شهردار براتیان را تمام شده می دانند و برخی اعتقاد دارند باید برای ادامه فعالیت شهردار چاره اندیشی نمود؛ به اعتقاد آن ها ادامه فعالیت شهردار براتیان، می تواند آلام شهری را کاهش دهد ولی انتظار دارند استاندار نیز آن ها را یاری کند. نباید فراموش کرد قضاوت ها، نگاه های سیاسی و گرایش های فکری نیز پررنگ است ولی بن بست های شهری بجنورد، مدیری توانمند می خواهد و شورای شهر نباید این دست و آن دست کند و باید در هر صورت وارد کار شود.
جلسه انتخاب شهردار
رئیس شورای اسلامی شهر بجنورد در گفت و گو با خبرنگار ما از جلسه ویژه شورا در یک شنبه هفته آینده خبر داد تا در آن به شکل رسمی در خصوص انتخاب شهردار آینده بجنورد چاره اندیشی شود. «محمدی» حقیقت را همان مطلب منتشر شده در خصوص فرا رسیدن زمان بازنشستگی براتیان می داند و افکار عمومی را تا انتخاب شهردار جدید به آرامش و صبر دعوت می کند.
ابهامات موضوع
بازنشستگی شهردار
«موسوی» رئیس کمیسیون عمران و شهرسازی شورای شهر بجنورد معتقد است موضوع بازنشستگی شهردار بجنورد همراه با ابهامات و بدون شفافیت است و تقدیم نامه شهردار به شورا در این خصوص همراه با شوکی بوده که به شورای شهر بجنورد وارد شده است.بنا به گفته «موسوی» این اتفاق نیازمند شفاف سازی است و مردم بجنورد باید از واقعیت ها باخبر باشند. وی البته به این موضوع نیز اشاره دارد که یکی از وظایف شوراهای اسلامی شهر بررسی تمام اسناد و مدارک در زمان انتخاب شهردار است؛ موضوعی که به تعبیر وی، به نظر می رسد در شورای اسلامی شهر بجنورد به آن توجه چندانی نشده است.وی البته پیش بینی می کند به دلیل نداشتن مدرک جانبازی مطابق با قانون احتمالاً از ادامه کار «براتیان» پس از بازنشستگی به عنوان سکاندار این شهر ممانعت به عمل آید، از این نظر وی درخواست دارد گفتمان های آتی شورا در خصوص انتخاب یک شهردار جدید، متناسب با مرکز استان باشد.وی بر این باور است که شورای اسلامی شهر بجنورد در آزمونی سخت قرار دارد و معتقد است برای موفقیت در این آزمون نباید جهت دار عمل کرد بلکه باید متناسب با خواست اکثر مردم و بر اساس فراخوان هایی که زده می شود، اقدام شود.
دوره سرپرستی
باید کوتاه باشد
«باغچقی» یکی دیگر از اعضای شورای شهر، به دوران پس از بازنشستگی «براتیان» اشاره دارد و می گوید که مهم ترین وظیفه شورا انتخاب شهردار است و باید دوره سرپرستی را کوتاه تر کنیم این در حالی است که به گفته وی هنوز برنامه ها و گزینه های احتمالی در این خصوص تبیین نشده اند. «باغچقی» از بلاتکلیفی در این زمینه ابراز نارضایتی می کند و تاکید دارد شورای شهر باید اعلام کند که شهردار انتخابی آینده را می خواهد بر اساس برنامه عملکردی و کارنامه پربار انتخاب کند یا جناح های سیاسی وی مهم است.روند طولانی دریافت حکم شهرداری یکی دیگر از دغدغه های این عضو شوراست که به گفته وی اگر این مدت طولانی شود شهر از همه مباحث مدیریت شهری و عمرانی عقب می افتد.
انتخاب شهردار جدید
باید از اسفند آغاز می شد
عضو سابق شورای شهر بجنورد، انتقادات تند و تیزی در این خصوص دارد و درباره نامه بازنشستگی شهردار بجنورد عقیده دارد که اگر این موضوع درست و بحث بازنشستگی مطرح است قاعدتاً شورایی که او را سرکار آورده است، 2 سال پیش از سوابق کاری وی مطلع بوده و این موضوع را می دانسته است.«افشین فر» اعلام بازنشستگی شهردار را به این شکل نشان از بی برنامگی شورا می داند و عقیده دارد که باید بحث انتخاب شهردار جدید از اسفند آغاز می شد، گزینه جانشین را در نظر می گرفتند یا اگر می خواستند که «براتیان» 35 سال کار کند باید به دنبال این موضوع می رفتند و پیگیری می کردند و مجوز می گرفتند پس اصلاً موضوعی نبوده که شورا نداند و اگر بگویند که ناغافل این موضوع پیش آمده است نشان از بی برنامگی دارد.
البته او چندان به این موضوع خوش بین نیست و اذعان می کند: به نظر من موضوع بازنشستگی مطرح نیست، چون هنوز موعد بازنشستگی وی نرسیده است و تا آخر مرداد می توانسته شهردار باشد.البته وی طبق برخی اخبار رسیده هم خبر از این می دهد که اردیبهشت نامه شهردار به شورا رسیده است تا برای ادامه کار وی تصمیم گیری شود.وی بیان می کند: هم اکنون شهردار به موعد بازنشستگی خود نرسیده است و اگر هم موضوع نامه استعفا بوده چرا استعفا این قدر از سوی رئیس شورا معطل شده که به شکل جلسه ضرب الاجل مطرح شود و به طور قطع باید مورد دیگری باشد که نمی خواهند واقعیت را الان منتشر کنند.وی از انتخاب نشدن سرپرست شهرداری و این که چرا در جلسه ای که نامه یا استعفای شهردار را پذیرفتند، سرپرست تعیین نکردند، انتقاد می کند.
وی این سوال را مطرح می کند که شورا چرا باید مدتی شهرداری را معطل نگه دارد تا شهردار تعیین کند در حالی که می دانستند شهردار کی بازنشسته می شود و می توانستند برای انتخاب شهردار بعدی اقدام کنند. با این وجود برخی منابع از احتمالات دیگری در این خصوص سخن می گویند که مدرک تحصیلی و پرسش ها درباره هزینه کرد فعالیت های عمرانی شهر از آن جمله است، اگر چه هیچ منبع موثقی این موضوعات را تأیید نکرده است و منابع موثق همچنان بر روشن بودن کنار رفتن «براتیان» به دلیل قانون منع به کارگیری بازنشستگان تأکید دارند.
آنچه رسماً اعلام شده
صحت دارد
اما «وکیلی» دیگر عضو شورای اسلامی شهر بجنورد با رد برخی شایعات و گمانه زنی های مطرح شده در خصوص پشت پرده های نامه بازنشستگی شهردار بجنورد، بیان کرد: آن چه به طور رسمی اعلام شده صحت دارد و موعد بازنشستگی «براتیان» فرا رسیده است و این مدیر شهری باید شهریور به کار خود در این سمت پایان دهد. وی البته به این نکته نیز اشاره کرد که هم اکنون هر شخصی برای خود گزینه ای را در نظر دارد اما شورای اسلامی شهر بجنورد در جلسه رسمی هفته آینده به طور ویژه انتخاب شهردار جدید را مورد بررسی قرار می دهد تا در خصوص نحوه انتخاب مدیر جدید شهر بجنورد تصمیم گیری شود. بنا به گفته وی، باید با شتاب بیشتری در این باره تصمیم گیری و عمل شود چون «کم کم دیر می شود».
تماس های بی پاسخ
با این وجود برخی منابع از احتمالات دیگری در این خصوص سخن می گویند که مدرک تحصیلی و پرسش ها درباره هزینه کرد فعالیت های عمرانی شهر از آن جمله است، اگر چه هیچ منبع موثقی این موضوعات را تأیید نکرده است. خبرنگار ما برای کسب نظرات بیشتر با «هاشمی» و «گریوانی» دیگر اعضای شورای شهر بجنورد نیز تماس گرفت اما موفق به دریافت پاسخ نشدند.خبرنگار ما با شهردار بجنورد نیز تماس گرفت اما این تماس با پاسخی همراه نبود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شیری
مدت هاست بازار لوازم خانگی به دلیل افزایش قیمت و کاهش قدرت خرید مردم خالی از مشتری شده است و کالاهای مختلف از جمله یخچال، تلویزیون و ماشین لباس شویی در فروشگاه ها خاک می خورد و با شرایط موجود کمبودی در بازار احساس نمی شود، ضمن این که شنیده می شود رغبتی برای کاهش قیمت و خروج بازار از رکود وجود ندارد.
اگر سری به بازار بزنید میبینید در فروشگاه ها لوازم خانگی به وفور یافت می شود اما نرخ ها به قدری افزایش یافته است که دیگر کسی حتی برای مطلع شدن از قیمت ها وارد آن ها نمی شود و به همین دلیل لوازم خانگی در فروشگاه ها خاک می خورد و فروشندگان بر این موضوع واقف هستند اما به گفته خودشان چاره ای ندارند چون یخچالی را که به قیمت 6 میلیون و 500 هزار تومان از تولیدکننده تحویل گرفته اند با در نظر گرفتن سود قانونی خود ناگزیر به فروش حداقل 7 میلیون تومان هستند و شرایط به گونه ای شده است که در گذشته اگر روزانه حداقل 10 قلم کالا می فروختند این روزها تنها 10 مشتری جویای قیمت می شوند و هر از چند گاهی برخی از آن ها که نیاز ضروری دارند به خرید اقدام می کنند.
جالب این جاست که به گفته برخی فروشندگان، زمانی که در مرحله اول قیمت ها سیر صعودی داشت، فروش لوازم خانگی هم چند برابر افزایش یافت و رونقی در این بازار ایجاد شد اما در مرحله بعدی افزایش قیمت ها، دیگر خبری از خریدهای حجمی و رونق بازار نبود و بازار وارد رکود شد.
در این میان یکی از شهروندان می گوید: در حالی که بخش عمده بازار لوازم خانگی را اجناس داخلی تشکیل می دهد اما قیمت آن ها از اجناس وارداتی که با نرخ دلار 12، 13 هزار تومان وارد می شود هم بیشتر است و با این شرایط انتظار دارند مانند گذشته مشتری داشته باشند.
وی که 2 سال قبل جاروبرقی، یخچال، گاز، ماشین ظرفشویی، فرش و مبل را 12 میلیون تومان خریداری کرد به گفته خودش امروز با 6 میلیون تومان هم نمی تواند فقط یک دستگاه ماشین لباس شویی خریداری کند این در حالی است که همین ماشین لباس شویی را اگر دو سال پیش خریداری می کرد قیمت آن بیشتر از یک میلیون تومان نمی شد.
از آن جایی که لوازم خانگی را نمی توان از زندگی حذف کرد باید به فکر راهکارهایی باشیم تا دسترسی به آنها راحت تر شود. سال گذشته با به اوج رسیدن نرخ ارز و دلار، علاوه بر لوازم خانگی خارجی، قیمت لوازم خانگی داخلی هم که مواد اولیه آن ها وارداتی بود با افزایش قیمت مواجه شد و تاکنون شاهد این افزایش قیمت ها هستیم.
در این میان رئیس اتحادیه لوازم خانگی بجنورد که او نیز معتقد است در زمان شروع روند افزایش قیمت ها، خرید لوازم خانگی بیشتر و باعث رونق بازار شد، می گوید: در یک مقطع زمانی که قیمت ها گاه و بیگاه افزایش می یافت برخی شهروندان به خرید اقدام کردند که تا حدودی بازار از رکود خارج شد اما با افزایش قیمت ها در مراحل بعدی از میزان استقبال کاسته شد و با این که از اوایل امسال هیچ افزایش قیمتی در بازار لوازم خانگی وجود ندارد اما همچنان در رکود به سر می برد و اجناس در فروشگاه ها خاک می خورد.
«اصغرزاده» بر این عقیده است که با وجود قیمت های بالای لوازم خانگی، هیچ گونه کمبودی در بازار احساس نمی شود و تنها قدرت پایین خرید مردم باعث رکود بازار شده و حتی تسهیلات لوازم خانگی هم نتوانسته است بر این مسئله غلبه کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محوریت اقتصاد خراسان شمالی بر پایه کشاورزی است و معیشت کشاورزان از فروش این محصولات تأمین می شود. با این که کشاورزان استان مانند سراسر کشور هزینه های بالای کاشت، داشت و برداشت را متقبل می شوند اما خراسان شمالی، استانی سردسیر است و محصولات کشاورزی آن پس از اشباع بازار عرضه می شود و همواره با قیمت های پایین مواجه است و درآمدهای حاصل از فروش محصولات با هزینه های کاشت، داشت و برداشت همخوانی ندارد و همین مسئله باعث بی رغبتی و بی انگیزگی شده است. در حالی که در شرایط فعلی سود کشاورزی بسیار پایین است و عمده سود به جیب کشاورزان نمی رود با این وجود به گفته نایب رئیس انجمن خبرگان کشاورزی استان، هزینه نهاده های کشاورزی به قدری افزایش یافته است که حتی توان تهیه بی کیفیت ترین کود را هم ندارند و در حالی که نرخ دلار 12 هزار تومان است اما نرخ نهاده ها با دلار 20 هزار تومان محاسبه می شود.نگه داشتن قیمت ها به شکل ثابت و آزاد بودن صادرات محصولات کشاورزی از جمله خواسته های «اقبالی» است زیرا با ممنوعیت صادرات، قیمت محصولات کشاورزی کاهش می یابد و از آن جایی که خراسان شمالی استانی سردسیر است و محصولاتش مثل گوجه فرنگی و زردآلو پس از اشباع شدن در بازار عرضه می شود، کشاورزان هیچ سودی عایدشان نمی شود.
به گفته وی، در یک مقطع زمانی که صادرات گوجه فرنگی آزاد است قیمت به 5 هزار تومان می رسد اما با ممنوعیت صادرات که همزمان با رسیدن محصولات استان است، قیمت ها به شدت کاهش می یابد در حالی که برای کاشت، داشت و برداشت هزینه های بسیار سنگینی را متقبل می شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صدیقی
دست دوستی به کسی داد که از گذشته اش چیز خاصی نمی دانست. او را به حریم خانه اش به بهانه رفت و آمد خانوادگی راه داد تا این که دوست به ظاهر خیرخواهش پوست خربزه زیر پایش گذاشت و او را زمین زد. پیشه اش نجاری بود اما طمع کرد و با طناب پوسیده دوست قاچاقچی اش وارد چاه سوداگری شد. زندگی اش را با شیطان جمع زد و حلال را از زندگی کم و ضربدر حرام کرد و حاصلش شد زندان، طلاق همسر، آینده تاریک فرزند و ویرانی. حالا در زندان به عواقب کارش می اندیشد و این که چگونه می تواند زندگی سیل زده اش را بعد از آزادی از زندان دوباره نونوار کند. در ادامه گفت و گوی ما را با مرد زندانی می خوانید.
چند سال است و به چه جرمی در حبس هستی؟
نزدیک 4 سال است که به جرم نگه داشتن مواد صنعتی، تاوان طمع و قانون گریزی ام را پس می دهم.
شغل ات چه بود و چقدر سواد داری؟
نجار بودم و تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل دادم و بعد آن به خاطر وضعیت مالی نامناسب درسم را رها کردم و وارد کار آزاد شدم.
بابت قاچاق مواد چه حکمی برایت صادر شد؟
به علت حمل و نگهداری مواد مخدر صنعتی علاوه بر پرداخت جریمه، به 8 سال زندان هم محکوم شدم.
چطور شد از نجاری به سمت حمل و نگهداری مواد رفتی؟
بعد از ازدواج برای یک شخص در مغازه نجاری کار می کردم. کارم هر چند تعریفی نداشت اما به هر حال با هرسختی که بود می گذشت. همه چیز ناگهان رخ داد. روزی برای نصب کمد دیواری به خانه یک مشتری رفتم. در حین کار با صاحبخانه گپ و گفت کردیم و همین ماجرا باعث آشنایی مان شد که کاش این اتفاق نمی افتاد تا چنین در بستر خاکستر غوطه نمی خوردم. بعد از این آشنایی، رفت و آمد خانوادگی ما شکل گرفت و مدتی ادامه پیدا کرد. در این مدت مردی که ادعای دوستی می کرد دستش در قاچاق مواد بود و این قدر رویایی برایم حرف زد و از زندگی قشنگ و رنگ و لعاب دارش تعریف کرد که وسوسه شدم و پیشنهادش را برای وارد شدن به این بازی پیچیده و خطرناک قبول کردم اما قبول کردن همانا و در منجلاب افتادن همانا.
مگر شغل ات چه کم داشت که وارد کار قاچاق مواد شدی؟
مغازه مال من نبود و درآمد زیادی نداشتم و مدام حسرت خریدن خیلی چیزها به دل من و همسر و تنها فرزندم می ماند. آرزو داشتم برای خانواده ام سرپناهی داشته باشم اما با کار نجاری برای یک نفر به این رویاها نمی رسیدم. با پیشنهاد دوستم پایم لغزید و وسط سوداگری مرگ سر خوردم.
بابت هر بار حمل مواد از قاچاقچی چقدر پول می گرفتی؟
هر بار نزدیک 300 هزار تومان از او می گرفتم. البته او به غیر از مزد جا به جایی و حمل مواد، خورد و خوراک و کرایه رفت و آمد مرا هم می داد تا بدون هیچ مشکل و دغدغه فکری و مالی فقط روی کارم تمرکز کنم تا مبادا محموله لو برود.
چند سال در کار قاچاق مواد بودی؟
به سال نرسید و حدود 6، 7 ماه در این کار پر خطر بودم تا این که روزی دستبند قانون بر دستانم نشست. پول زیادی هنوز دستم را نگرفته بود چون این قدر چاله و بدهی داشتم که حداقل باید چند سال با این روش کار می کردم تا زندگی ام تکانی بخورد. البته پول مواد برکت نداشت و مدام خرج دارو و درمان می شد.
چطور در تور قانون گیر افتادی؟
روزی دوست قاچاقچی ام جلوی در خانه ام آمد و مقداری مواد صنعتی به من داد تا برای چند ساعت از آن مراقبت کنم تا او دوباره آن را از من پس بگیرد. هنوز فرصت نکرده بودم مواد را در جای امنی پنهان کنم که ماموران وارد خانه شدند و مرا با مواد گرفتند. همه چیز سریع اتفاق افتاد و بعد فهمیدم که همه آن یک بازی و نقشه از قبل طراحی شده برای به دام انداختن من و نابود کردن زندگی ام بود.
چه کسی این دام را برایت پهن کرده بود؟
دوست قاچاقچی ام یک همسر معتاد داشت و میخواست از او جدا شود. انگار قبلاً در غیاب من، او و همسرم صحبت کرده بودند که به محض افتادن من به زندان همسرم درخواست طلاق بدهد تا بتوانند با هم ازدواج کنند.
روز حادثه دوست به ظاهر خیرخواهم که از پشت به من خنجر زد با نقشه قبلی، مواد را به من داد تا به هدفش که گیر انداختن من بود برسد و با لو دادن من به هدفش رسید. به محض این که پایم به زندان رسید و حکم قطعی من صادر شد همسرم درخواست طلاق داد و گفت نمی تواند چندین سال منتظر من بماند تا من دوباره نزد او بازگردم. با تهدید طلاقش را از من گرفت و با دوست قاچاقچی نامردم ازدواج کرد و خودشان را ناپدید کردند.
بعد از طلاق گرفتن همسرت سرنوشت فرزندت چه شد؟
بعد از این که زنم طلاقش را گرفت بچه را رها کرد. چون در زندان بودم فرزندم را به یک مرکز دولتی تحویل دادند. از یک طرف پدرم فوت کرده بود و از طرفی مادرم هم پیر و ناتوان بود برای همین این وسط بچه سرگردان و تک و تنها ماند.
بعد از زندانی شدنت کسی سراغی از تو گرفت؟
کسی را نداشتم و ندارم که خبر مرا بگیرد. در این دنیای بی رحم تنها و بی یاور مانده ام. همسرم مرا به دوستم فروخت و با او ازدواج کرد و فرزندم هم که راهی یک خوابگاه دولتی شد و نمی دانم عاقبت من چه خواهد شد. مادرم پیر شده و کاری از دستش بر نمی آید. در زندان مدام به گذشته و کارهایم فکر می کنم که با دست خودم زندگی ام را آتش زدم و البته همسر و دوست نارفیقم هر دو از پشت به من خنجر زدند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شیرازی- می گویند سنگ بزرگ، نشانه نزدن است اما انگار قرار است اتفاق دیگری بیفتد، آن هم در فوتبال استان با گرفتن امتیاز یک تیم در لیگ دسته یک فوتبال کشور؛ لیگی که حتی حضور در دسته 2 آن هم به یک آرزو طی این سال ها تبدیل شده بود. حالا خبر می رسد که استاندار خراسان شمالی خواستار تیم داری در لیگ دسته یک کشور است، اما آن گونه که رئیس هیئت فوتبال استان با قاطعیت گفته بود توان استان برای تیم داری در لیگ دسته یک مهیا نیست و نامه ارسالی به فدراسیون برای دریافت مجوز تیم داری در لیگ دسته 2 فوتبال کشور است.گفته می شود طی دو روز جلسات مختلفی برای محقق شدن این اتفاق مهم و بی سابقه در فوتبال استان برگزار شده است؛ جلساتی به منظور تامین 4.5 میلیارد تومان اعتبار برای تیم داری در یکی از سطوح برتر فوتبال کشور؛ موضوعی که حتی رئیس هیئت فوتبال استان هم از اتحاد شکل گرفته برای تیم داری در لیگ دسته یک شگفت زده و هنوز متعجب ولی امیدوار و با انگیزه است.«حسین جعفرزاده» از جلسه دکتر «شجاعی» استاندار خراسان شمالی و «کوروش بهادری» مدیرکل ورزش و جوانان استان سخن گفت و پیگیری هایی که برای تیم داری در لیگ دسته یک فوتبال کشور انگار نتیجه داده و رایزنی ها به طور جدی آغاز شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بهار با تمام درخشندگی، سرسبزی و لطافت واپسین روزهایش را سپری می کند و دستان زنان دست فروشی که از دامنش سبز می شد، خالی می شود؛ دستانی که هر سال در این موقع از رفتن بهار می لرزند و از تهی شدن می ترسند.این روزها در کنار بیشتر پیاده روهای بجنورد، زنان آفتاب سوخته ای را می توان دید که در مقابل خود انواع گیاهان دارویی، میوه های فصل و برگ مو را گذاشته اند و ساعت ها به رهگذران لبخند می زنند تا از آن ها مقدار ناچیزی خرید کنند. گویی آن ها با بهار می آیند و با رفتن اش می روند زیرا تنها این فصل است که قسمتی از نعمت های الهی را به آن ها ارزانی می کند و غم نان شان کمتر می شود. کافی است در پیاده روهای مرکز شهر قدم بزنید، در فاصله های کم، بقچه خود را روی زمین پهن کرده اند و شاخه های آنخ(کاکوتی)، بابونه، اسطوخودوس و ... را دسته بندی می کنند و برگ های مو را روی هم مرتب می گذارند و بارها و بارها این کار را تکرار می کنند تا کمی سرگرم شوند، از کسالت بیرون بیایند و شاید در این بین، عابری توجهش جلب شود و از آن ها چیزی بخرد.بهار که می رود آن ها هم می روند، از زیر خنکای درختان شهر، به زمین های داغ کشاورزی که از خورشید تابستانی تب کرده اند. زنان بهاری با رفتن اولین فصل، از میان همهمه شهر هزار رنگ می روند، چادر کهنه ای را دور کمرشان می بندند و ساعت های زیادی در حالی که لب های شان از عطش خشک شده است، مثل یک مرد، روی زمین های کشاورزی کار می کنند و غروب ها با گرفتن مزد اندک، راهی خانه می شوند.بقچه های شان اما تا شده، در گوشه ای از گنجه جا گرفته است به امید آمدن بهاری دیگر، رویشی دیگر و باز هم پیاده روهای خالی، از زنان بهاری پر می شود و دستان خسته و پینه بسته شان، زیر سایه درختان شهر پوست می اندازد، دامن شان عطر گل و گیاه می گیرد، انگشتان شان سبز و غم نان شان کمتر می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاید شما هم با این صحنه ها و تصاویر در شهر مواجه شده اید؛ انبوهی از زباله های رها شده در کنار مخازن زباله.اکنون این سوال در ذهن ایجاد می شود که چرا برخی شهروندان به جای قرار دادن کیسه های زباله درون مخزن آن ها را روی زمین رها می کنند؟ به گمانم برخی شهروندان با مخاطرات و تبعات این کار آشنا نیستند یا از سر بی حوصلگی اقدام به این کار می کنند، بهانه هر چه باشد انجام این فعل نه در چارچوب قوانین شهری است و نه در فرهنگ شهرنشینی می گنجد. هوا به سرعت به سمت گرما پیش می رود و حشرات موذی و گربه های ولگرد در کمین کیسه های زباله رها شده، هستند. پاره شدن این کیسه ها و جاری شدن شیرابه در خیابان و جوی آب، نفوذ آن ها را در خاک به دنبال دارد؛ شیرابه هایی که به اذعان کارشناسان چندین برابر خطرناک تر از فاضلاب هستند به راحتی در آب های زیر زمینی نفوذ می کنند و به چرخه مصرف باز می گردند.صبح دوشنبه از کنار یکی از این مخازن در بجنورد عبور و با خودم فکر کردم چرا برخی شهروندان این گونه با شهر رفتار می کنند؟ آیا این کار از نگاه شما خوشایند است؟ لطفاً کمی به آن چه در شهر انجام می دهیم، بیندیشیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میم پرور
سال 88 طرح احداث کمربندی فاروج که از طرح های مصوب سفر دوم هیئت دولت نهم به خراسان شمالی و شهرستان فاروج بود، با هدف کاهش بار ترافیک در این شهرستان کلید خورد اما ادامه اجرای آن مورد مخالفت برخی کسبه قرار گرفت.
به همین دلیل با پیگیری های صورت گرفته در آن مقطع زمانی، دستور توقف پروژه از سوی وزیر راه صادر و ساخت کمربندی در این شهرستان کاملاً متوقف شد.
با توجه به قرار گرفتن فاروج در مسیر جاده آسیایی، روزانه صدها خودروی سبک و سنگین از آن می گذرند که باعث ایجاد گره ترافیکی شده است و در زمان اوج تردد در نوروز و فصل تابستان، این محور حادثه خیز می شود.
بر همین اساس مسئولان و متولیان مربوط با رایزنی های صورت گرفته، پروژه احداث کنارگذر را که از اهمیت بیشتری نیز برخوردار است جایگزین طرح کمربندی فاروج کردند، چرا که به گفته برخی فعالان اقتصادی احداث کمربندی هر چند تأثیر به سزایی در کاهش بار ترافیکی داشت اما به اقتصاد شهرستان که بازار آجیل آن است ضرر و زیان بسیار زیادی وارد می کرد.
با این حال مدتی از تصویب این طرح می گذرد اما بنا به دلایلی، خودروی اجرای این پروژه در نیمه راه متوقف شده است و باید دید در ادامه کار به چه نتیجه ای خواهد رسید.
به گفته «رحمانی» یکی از بازاریان، سالانه میلیون ها مسافر در مسیر سفر خود از فاروج آجیل می خرند که این اقدام تأثیر بسیار خوبی در اقتصاد منطقه و تأمین مایحتاج زندگی بازاریان نیز دارد و با احداث کمربندی، دیگر خودرویی از داخل شهر عبور نمی کرد و به مرور زمان شهر به فراموشی سپرده می شد.
«امامی» شهروند دیگری است که گره کار این پروژه را در راه اندازی مجتمع های تجاری در طول مسیر حرکت خودروها می داند.
او معتقد است که در صورت احداث کنارگذر باید در زمینه راه اندازی مجتمع های تجاری در طول مسیر حرکت خودروها نیز تدابیری اندیشیده شود وگرنه بازاریان منطقه دچار ضرر و زیان می شوند.
به گفته شهردار فاروج، تاکنون 50 درصد از پروژه کنارگذر از قسمت بولوار بسیج تا محدوده اداره ورزش و جوانان اجرایی و مشاور برای طراحی و نقشه برداری ادامه طرح نیز مشخص شده است.
آن طور که «مجتبی حسین پوران» می گوید، طرح پس از آماده شدن توسط مشاور، در کمیته فنی و کمیسیون ماده 5 که در مرکز استان تشکیل می شود ارائه می شود و ضمن دفاع از آن، پیگیری های لازم در راستای اجرایی کردن آن انجام خواهد شد.
وی همچنین از پیگیری ها برای تملک اراضی در محدوده اجرای طرح و رضایت مالکان به اتفاق اعضای شورای اسلامی خبر می دهد و می افزاید: در ادامه پروژه احداث کنارگذر که به جاده اصلی اتصال دارد در محدوده شعبه مرکزی یک بانک، پیش بینی احداث میدان در دستور کار قرار گرفته است و همچنین احداث بازارچه آجیل و راه اندازی مجتمع های تجاری و چند طرح اقتصادی دیگر در همین زمینه نیز به مشاور واگذار خواهد شد تا همزمان با طراحی پروژه کنارگذر، نقشه احداث میدان در این نقطه از شهر و سایر موارد مشخص شده را نیز طراحی کند.
به عقیده «مجتبی حسین پوران»، تمام اقدامات برای رشد و توسعه اقتصاد شهرستان صورت خواهد پذیرفت چون فاروج به عنوان پایتخت آجیل کشور، در مسیر جاده اصلی قرار دارد و سالانه میلیون ها مسافر از آن گذر می کنند و از سویی بیش از 80 واحد آجیل فروشی فعالیت دارند که در هر واحد 3 یا 4 نفر مشغول به کار هستند و تنها منبع درآمد آنان نیز از این راه است.
وی با بیان این که اقدامات و برنامه های خوبی را همزمان با دریافت موافقت اجرای طرح کنارگذر در دستور کار قرار دادیم که به اقتصاد منطقه کمک قابل توجهی خواهد کرد و باعث جذب و افزایش زمان ماندگاری مسافران در این شهر خواهد شد، اظهار می کند: یکی دیگر از اقداماتی که در دستور کار قرار دارد، تعیین مکان مشخصی در محدوده کنارگذر برای انتقال صنوف آلاینده ای است که هم اکنون در داخل شهر قرار دارند و مزاحمت صوتی آن ها باعث نارضایتی شهروندان شده است.
آن طور که «حسین پوران» گفته است، تمام فعالیت ها و برنامه ها در راستای زیباسازی شهر، رشد و توسعه اقتصاد فاروج، کسب رضایت شهروندان و جذب مسافران و گردشگران امسال در دستور کار قرار دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.