خاطره بازی با «بهمن توکل» پیش کسوت هنر نمایش
تعداد بازدید : 274
متن های تئاتر سلیقه ای شده است
مرتضوی
گزاف نیست اگر بگوییم چراغ تئاتر روشن نمی ماند اگر «بهمن توکل» ها در هنر بجنورد نبودند.
نوشتن از مرد خاک خورده صحنه تئاتر، پیر نمایش و هنر، مردی که سال ها چهره به چهره مردم روی صحنه رفت تا خلق کند و به یادگار بماند، کار سختی است؛ البته کار سخت نوشتن از ماندگارترین ها با یادآوری لبخندهای عمو «بهمن» تئاتری ها شیرین می شود، وقتی با لبخندی عمیق از سال ها اجرا می گوید و با صدای پر مهر و گیرایش که مانند پدری مهربان است از خاطرات تئاتر نقل می کند.عمو بهمن محبوب است و مورد احترام اهالی هنر؛ این را می توان از برق چشمان هنر دوستان در برابر او متوجه شد و از شوق نگاه و حتی شور صدای شان. گویا عمو بهمن توکل برای شان گوهری قدیمی و با ارزش است که باید روی چشم تئاتر نگه داشت. «خان کلمیشی»، «سلطان و سیاه» و «چپر» تنها بخشی از هنرنمایی پیر نمایش استان در بیش از ۴ دهه فعالیت اوست؛ هنرمندی که عشق به هنر نمایش و توجه به سلیقه مخاطب را سرلوحه فعالیت هایش قرار داد و تئاتر را مختص به گروه خاصی ندانست و بعد از وقفه ای 10 ساله، سال گذشته با نمایش «روزهای بی قوام» به صحنه تئاتر برگشت. حالا در گپی خودمانی از روزهای پرشور تئاتر بجنورد برای مان می گوید و به آسیب شناسی جریان تئاتر و رمز پیشرفت این هنر در استان می پردازد و از بی مهری به پیش کسوتان گلایه مند است.
چگونه وارد عرصه تئاتر شدید؟
6 سال بیشتر نداشتم که از طریق یکی از اقوام به تماشای تئاتری نشستم و همین امر باعث شد به هنر نمایش علاقه مند شوم تا این که در دوران مدرسه برای بازی در یک نمایش انتخاب شدم و کم کم با ورود به مقطع راهنمایی به واسطه واحد درسی، نمایش هایی را در سالن مدرسه اجرا کردیم و این آغاز جدی برای حضورم در دنیای تئاتر بود و بعد در قالب گروه نمایشی «میلاد» به فعالیت پرداختم.
دلیل دوری چند ساله تان از صحنه تئاتر چه بود؟
به خاطر ناراحتی قلبی که داشتم روی صحنه نیامدم. از آن جایی که تئاتر استرس فراوانی دارد و این نفس تماشاگر است که به بازیگر قدرت می دهد، به همین خاطر چند سالی دور بودم و فکر می کنم اشتباه کردم.
از وضعیت تئاتر در روزهایی که در این عرصه فعال بودید برای مان بگویید؟
حمایت از هنر نمایش در گذشته بهتر بود در حالی که امروزه چندان از هنر حمایتی نمی شود و این مسئله در نمایش «روزهای بی قوام» بـرای اجـرا در تهران به وضـوح مشهود بود. از سوی دیگر در گذشته در دل جشنواره ها کارگاه های آموزشی برگزار می شد. جدا از آن اوایل انقلاب هنرمندانی از مرکز هنرهای نمایشی برای آموزش می آمدند و به نظر می رسـد یکی از وظـایـف اصلی معاونت هنری اداره کل فرهنگ و ارشـاد اسلامی دعوت از چهره های هنری مرکز هنرهای نمایشی برای آموزش است، مسئله ای که چندان به آن توجه نمی شود. نکته دیگر این است که در گذشته به تئاتر در مدارس توجه می شد اما امروزه در آموزش و پرورش به تئاتر توجه و از آن حمایت نمی شود. دیگر این که آن زمان به هیچ وجه صحبتی از دستمزد نبود و فعالان این عرصه تنها به هنر شهرشان می اندیشیدند.
به مسئله دستمزد اشاره کردید، دستمزدها در قدیم با امروز چه تفاوتی داشت؟
آن دوران دستمزد به آن صورت وجود نداشت و بیشتر دلی کار می کردیم و اصلا صحبتی از آن به میان نمی آمد و فقط به فکر تئاتر بودیم و در نهایت شب آخر اجرای نمایش تقدیر می شدیم. از سال 86 به بعد کم کم دستمزد رنگ و شکل گرفت و کارگردان به میزان فعالیت هر یک از اعضای گروه مبلغی را پرداخت می کرد.سال گذشته وقتی در نمایش «روزهای بی قوام» بازی کردم برای کارگردان جالب بود که چرا حرفی از دستمزد به میان نمی آورم. به اعتقاد من وقتی این مسئله مطرح میشود، ارزش هنر نمایش پایین می آید.
حال این روزهای تئاتر استان را چگونه می بینید؟
باید بگویم وضعیت تئاتر اسـتـان اسفناک است. کمبود بودجه بر روند تولید تئاتر تاثیر گذاشته اسـت و از طرفی امــروز هنرمندان جـوان در وهله نخست به دستمزد فکر می کنند و اگرچه شرایط امروز می طلبد به این مقوله هم توجه کنیم، اما به اعتقاد من در درجه نخست باید به تئاتر بیندیشیم و ارزش و جایگاه آن را حفظ کنیم. متاسفانه امروزه، بیشتر هنرمندان استان به تولیدات جشنواره ای می اندیشند، اما ما به عنوان هنرمند باید درجه نخست بــرای مــردم کــار کنیم و شرکت در جشنواره در اولویت بعدی قرار گیرد. معتقدم اگر مردم به عنوان مخاطبان اصلی با رضایت از سالن نمایش خارج شوند آن اثر قابل قبول است، در غیر این صورت ارزشی نخواهد داشت. پرداختن به نمایشنامه های خارجی و کم توجهی به ادبیات فولکلور از دیگر نقاط ضعفی است که در تئاتر استان به چشم می خورد، در حالی که باید نمایشی را کار کرد که مخاطب در هر سطحی لذت ببرد، در واقع تئاتر برای همه باشد نه گروه خاصی.
فکر می کنید برای بهبود جریان تئاتر استان چه باید کرد؟
در واقع متن ها آزاد نیست و سلیقه ای و خاص شده است، در حالی که باید موضوعات آزاد باشد. اگر این جریان کنار گذاشته شود قول می دهم تئاتر از حالت سکون خارج و سالن های نمایش مملو از تماشاگر شود. این بدان معنا نیست که از خطوط قرمز خارج شوند بلکه مسائل باید رعایت شود نه این که سلیقه ای باشد. در واقع برای این که تئاتر پیشرفت کند باید حب و بغض ها کنار گذاشته شود و اگر نقد در تئاتر نباشد، این هنر پیشرفت نخواهد کرد.
چرا پیش کسوتانی همچون شما اکنون کم کار هستند؟
جدا از بالا رفتن سن، مریضی ها و کم حوصلگی هایی که گریبان گیر برخی پیش کسوتان می شود باید گفت متن های خوب در استان و کشور وجود ندارد تا بتوان به ایفای نقش پرداخت و از سوی دیگر نبود نویسندگانی که بتوانند از فرهنگ شفاهی و ادبیات فولکلور متنی فاخر تولید کنند هم موجب شده است پیش کسوتان کم کار شوند زیرا نمی شود با نمایشنامه سطح پایین ارزش کار چند ساله را زیر سوال برد.
فکر می کنید اهالی تئاتر از امنیت شغلی برخوردارند؟
امروزه تحصیل کردگانی در این عرصه داریم که باید از این طریق ارتزاق کنند اما هیچ گونه حمایتی نمی شوند و این یعنی همان نبود امنیت شغلی.
خاطره ای جذاب از دوران تمرین تئاتر برای مان بگویید؟
در نمایش «گندم های خونین»، مرحوم «کریم شجاعی» نقش مقابل مرا بازی می کرد که در صحنه ای از این نمایش من و او با هم با داس درگیر می شدیم. بعد از اتمام نمایش دیدم لباسم خونی شده است، تازه متوجه شدم به قدری در نقشام غرق شدم که طرف مقابلم را زخمی کردم.