نقش های متفاوت روی پرده نقره ای
ضیغمی- هر سال فیلم های بسیاری تولید می شوند که تماشاچیان از دیدن بعضی از آن ها لذت می برند و برخی هم به دلایل مختلفی در ذهن ها نمی مانند و به محض خارج شدن از سالن سینما از ذهن مخاطب خارج می شوند. در برخی فیلم ها قهرمان هایی توسط ذهن نویسنده ساخته و در صندوقچه ذهن تماشاچی ماندگار شده اند. در مطلب پیش روی تان مروری بر بعضی از مهمترین شخصیتهای متفاوت و غافلگیر کننده سینمای ایران داریم که در ذهن مخاطبان پرده نقره ای ماندگار شدهاند.
پرویز
فیلم پرویز را «مجید برزگر» ساخته است. در این فیلم «پرویز» با پدرش در شهرک آتی ساز تهران زندگی می کند. وقتی پدر پرویز تصمیم به ازدواج می گیرد از او میخواهد خانه را ترک کند، پرویز ناگهان خود را در جهانی جدید و بیگانه مییابد. او تصمیم میگیرد به پدر و اهالی شهرک نشان دهد که نمیتوانند به این آسانی او را از زندگیشان حذف کنند. فیلم پرویز، یکی از بهترین فیلمهای بررسی شخصیت است. کاراکتر پرویز با ظرافت هر چه تمامتر ساخته شده و از نظر شخصیتی، پرداخت کاملی دارد و برگ برنده فیلم است. تحول شخصیت پرویز در طول فیلم و تبدیل او از یک آدم بیآزار به موجودی به شدت خطرناک و جسور، تماشاگر را در جای خود میخکوب میکند. در ابتدا، تماشاگر شاید حتی برای پرویز دل بسوزاند اما به مرور زمان، این دلسوزی، جای خود را به وحشت میدهد.
نادر
فیلم جدایی نادر از سیمین یکی از معروفترین فیلم های ایرانی ساخته «اصغر فرهادی» است. شخصیت نادر در این فیلم به خوبی نمایانگر اعتقاد به قانون، نظم و تاریخ است. او چنان که خود میگوید زیر بار حرف زور نمیرود اما در نهایت به شکلی مصلحتجویانه از قواعد خودش خارج میشود. با این حال نادر همچنان اصرار دارد که پای اعتقاداتش بماند. او اگر چه در زندگی شکست میخورد و در ظاهر تاب مقاومت در برابر مشکلاتش را ندارد اما همچنان مصمم است که به مقاومت ادامه دهد. نادر فراز و نشیبی بزرگ را از سر میگذراند اما در پایان فیلم به خاطر پایبندی به اعتقاداتش مجبور میشود به فروپاشی زندگی مشترکش با سیمین تن بدهد. این فیلم در سال ۸۹ ساخته شد و بیش از ۵۰ جایزه معتبر جهانی از جمله اسکار را هم به دست آورد.
عفت
احتمالاً فیلم «مهمان مامان» را دیدهاید؛ فیلمی شلوغ با شخصیتهای بسیار که انگار همه آنها سربار شخصیت اصلی قصه یعنی عفت، مادر خانواده هستند. فیلم مهمان مامان را «داریوش مهرجویی» ساخت، فیلمی که باعث شد مخاطب سینما به گوشهای از تواناییهای گلاب آدینه پی ببرد و به قول معروف او را ببیند. کاراکتر صبور، آبرودار و متعهدی که تلاش میکند با لبخند تمام کاستیهای زندگیاش را سامان ببخشد. در فیلم شلوغ، اما باورپذیر مهرجویی، طراحی شخصیت در خلق چنین کاراکتری نقش عمدهای داشت.
سکانس داستانپردازیهای پور شیرازی برای مهمانان جوان و شرم آدینه از زیاده گوییهای همسرش یا آن سکانسی که پسر کوچک خانواده با مرغ به حیاط میآید دو نمونه از سکانسهای موفق در شخصیتپردازی است. دیالوگ نویسیهای متناسب با شخصیت، خستگیناپذیر بودن و امیدوار بودنش از مهمترین خصیصههایی است که این کاراکتر را ماندگار میکند.
بهار
در این فیلم شخصیت دختر خردسالی به نام «بهار»، کانون قصه فیلم «نفس» ساخته «نرگس آبیار» است. کارگردان فیلم به خوبی توانسته با بازی گرفتن بسیار ستودنی از این کودک به خلق شخصیت و ماندگار کردن آن کمک کند. در فیلم نامه هم شخصیت بهار به خوبی معرفی شده است. او با نقاشیهایش، شیطنتهای کودکانه و خیالپردازیهای بیمرزش معرفی میشود.
رفتارها و واکنشهای این شخصیت در موقعیتهای مختلف و منحصربهفرد، ابزار مهمی است که معرفی شخصیت او را کامل میکند و جالبتر آن که قصه همزمان با معرفی شخصیت، پیش میرود و متوقف نمیشود. این فیلم از طرف ایران به اسکار هم معرفی شد اما راه به جایی نبرد.
فرید
فیلم «شعلهور» با بازی خوب «امین حیایی» در نقش فرید، یکی از شخصیتهای سینمایی ماندگار در این سالها را خلق کرده است. فرید را میتوان نمایانگر بخشی از جامعه امروز ایران دانست. «حمید نعمت ا...» کارگردان فیلم، فرید را به شمایل یک قهرمان (آن چه که دوست دارد باشد، اما نمیتواند) ترسیم میکند و نه یک بازنده (آن چه که حقیقتاً هست). شکل طراحی صحنه و حرکتهای دوربین، استفاده از موسیقی و ترکیببندیها پس از عنصر جزئینگری برای ماهر نشان دادن فرید در عملی که انجام میدهد به کار گرفته شده است.در میزانسنها، قاببندی و بهطور کلی دکوپاژ فیلم، به خوبی تصویر فرید بهعنوان یک بازنده امیدوار یا یک امیدوار بازنده ترسیم شده است. او اگر چه شکست میخورد و به هیچ یک از خواستههایش نمیرسد اما قهرمان قصه است. دیالوگهای ماندگار و متناسب با شخصیت او مثل «من احتیاج به مراقبت دارم» به خوبی در ملموس و ماندگار کردن شخصیت فرید، اثربخش بوده است.