مدبر- گزارشی از مناطق زلزله زده بجنورد پس از 22 ماه. از روز وقوع حادثه چندین نوبت تیم خبری روزنامه به مناطق حادثه دیده اعزام شد و بارها حرف مردم با مسئولان متفاوت بود؛ آن ها می گفتند در هیچ کجا دیگر چادری نیست اما در شب های سرد هنوز برخی چادرها ساکنانی داشتند.
فراموش نمی کنم استاندار وقت اصرار داشت که هیچ کس در چادر زندگی نمی کند و دیگر چادری در مناطق زلزله زده نیست. صدای استاندار وقتی بلند شد که «خراسان» و «خراسان شمالی» در صفحه یک خودشان عکس چادرها را چاپ کردند و تیتر زدند «این جا کرمانشاه نیست!!» مدیران چنان صحبت می کردند که انگار مشکل مناطق زلزله زده بجنورد حل شده و باید فکری برای کرمانشاه کرد. اما تاکید «صالحی» استاندار وقت و اصرار دیگر مدیران برای سردبیر روزنامه شک برانگیز و بنا شد تیمی متشکل از بنیاد مسکن، استاندار و دبیر تحریریه و ... همراه با تیم خبری روزنامه به منطقه اعزام شوند. پس از اعزام همان شد که در گزارش قبلی آمده بود. روزنامه، گزارش دیگری را از چادرهای یخ زده چاپ کرد. از شما چه پنهان، جنگ سرد و حمله به روزنامه شدت یافت اما همراهی مردم و رسانه های دیگر از شدت حملات می کاست تا این که به طور اتفاقی، بزرگی در استان از پی نوشت گزارش توسط بزرگان کشوری خبر داد و گفت: استانداری مامور به پاسخ شده است.
باور کنید به یک باره خستگی حملات چند ماهه دستگاه های دولتی از تن مان درآمد. به خبرنگارمان و تیم خبری گفتم خداوند به آن بزرگ طول عمر عنایت کند.
البته پیگیری های نماینده محترم ولی فقیه، آیت ا... «یعقوبی»، بسیار کارساز بود به خصوص که گزارش های روزنامه را تا دفتر مقام معظم رهبری پیگیر بود.
صدا و سیما گزارشی از منطقه تهیه کرده بود که پخش نشد اما مدیرکل بخشی از آن را در یک جلسه که برخی به گزارش روزنامه خدشه وارد کرده بودند به طور خصوصی پخش کرده بود که کارساز بود. اما این بار گزارش تیم اعزامی حال و هوای دیگری دارد؛ تمام روستاهای زلزله زده چهره دیگری دارند؛ روستاهایی که آن روز به تلی از خاک تبدیل شده بودند امروز به شهرک های مقاوم تبدیل شده اند و از چادرها دیگر خبری نیست. ساختمان های مقاوم، تمیز و ... چشم نوازی می کنند. باورمان نمی شود این روستاها همان روستاهای دیروزند. مشارکت و همت مردم و تلاش جهادی بنیاد مسکن، اثر معجزه آسایی را خلق کرده که قلم نمی تواند واژه ای برای شرح و توصیف آن پیدا کند.
فقط باید ببینید! باور کنید لطف خداوند در تلاش مهندسان و دست اندرکاران بنیاد و همت مردم خودش را نشان داده است و البته حمایت ها و پیگیری های پشت صحنه آیت ا... «یعقوبی» را نیز نباید فراموش کرد.جان سخن این که باید به مردم، «آفرین»؛ به بنیاد، «بارک ا...» و به آیت ا... «یعقوبی»، «جزاکم ا...» گفت و در نهایت، فرش «سپاس» از خداوند را پهن نمود؛ خسته نباشید.
این شما و این هم بازخوانی بخشی از گزارش مناطق زلزله زده، 22 ماه پس از زلزله که البته مشروح آن شنبه هفته جاری در روزنامه منتشر شد.
یک شنبه 24 اردیبهشت 96 روستای لنگر نخستین روستایی بود که پس از شب سخت بجنورد، شبی که بجنورد تَرَک برداشت، راهی آن شدم. از بسیاری از منازل تلی از خاک بیشتر باقی نمانده بود. مردم غم زده و مصیبت دیده یکی یکی دستم را می گرفتند و مرا سراغ منازل شان می بردند که تبدیل به ویرانه شده بودند. روزهای زندگی زیر چادر در گرما و سرما به سختی گذشت . 22 ماه پس از زلزله ویرانگر دوباره راهی مناطق زلزله زده می شوم. همانند 22 ماه پیش ابتدا مسیر روستای لنگر را در پیش می گیرم؛ روستایی که به تولید انگور معروف است امروز چهره دیگری به خود گرفته است. دیگر خبری از خانه های کاهگلی در این روستا نیست و به جرئت می توان گفت اغلب منازل این روستا دیگر مقاوم سازی شده اند. طی 22 ماه گذشته 316 واحد مسکونی مقاوم در این روستا ساخته شده اند که به گفته اهالی این تعداد منازل ساخته شده بیش از تعداد منازلی است که در زلزله اردیبهشت 96 تخریب شده اند چرا که با حمایت های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان حتی فرزندان اهالی که در تهران و دیگر شهرها به سر می بردند نیز دوباره به روستا بازگشتند.
در کوچه های روستای لنگر که قدم می زنم ساختمانهای نوساز چهره روستا را دگرگون کرده اند و منازل مقاوم سازی شده حالا جای ویرانه ها را گرفته اند. در گفت و گو با اهالی لنگر اغلب آنان از همکاری بنیاد مسکن و بانک ها برای اعطای تسهیلات مناسب خرسند هستند.
البته اندک افرادی نیز هستند که هنوز موفق نشده اند نمای ساختمان شان را بزنند تا قسط آخر تسهیلات یا آخرین مبلغ کمک هزینه بلاعوض را دریافت کنند. این تنها روستای لنگر نیست که امروز نو نوار شده است و در سمت دیگر کوه ضلع شمال شرق بجنورد روستای قصر قجر نیز شکل دیگری به خود گرفته است. ساختمان های نوساز در پایین دست تپه های یک دست سفید پوش آخر داغ به طور کامل نمایان هستند. قصر قجر با از دست دادن یک دختر نوجوان از جمله روستاهایی بود که خسارت زیادی بر اثر زلزله سال 96 دید اما امروز مردمش با خاطری جمع شب ها سر بر بالین می گذارند.
زلزله هر چند برای قصر قجری ها تهدید بود اما با اقدامات انجام شده به یک فرصت برای نوسازی روستا تبدیل شد. قصر قجر را به سمت روستاهای پایین دست ترک می کنم. به دراقانلو می رسم. مردم این روستا هم مانند دیگر روستاییان این مسیر از تغییر چهره روستای شان خرسند هستند و از خدماتی که با تلاش های خادمان نظام جمهوری اسلامی ایران برای آن ها پس از زلزله مخرب به ارمغان آمده است سپاسگزارند.
در سمت راست روستای دراقانلو روستای فخرالدین با تاکستان های زیبایش خودنمایی می کند. پس از زلزله 5.8 ریشتری 22 ماه پیش ابتدا خانه های ویران شده و بعد ردیف های چادر در این روستا نمایان بود اما امروز از همان فاصله دور هم به خوبی می توان دید که چهره روستا دگرگون شده و حتی تعداد منازل آن نسبت به گذشته افزایش یافته است.
با گذر از فخرالدین به روستای چوپلی تپه می روم؛ روستایی که به گفته «محسن آگاهی» مسئول روابط عمومی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان مردم آن همکاری بسیار خوبی با کارشناسان این بنیاد داشتند.
وقتی به این روستا می رسم نمای خانه های تازه ساز با شکل و اندازه مشخص، گویای آن است که اهالی مطابق اصول و استانداردهای تعیین شده پیش رفته اند و به همین دلیل امروز نمای ظاهری این روستا یک شکل شده است.
البته در این روستا منازلی به چشم می خورند که سقف گذاری و دیوار چینی شده اند اما هنوز مرحله نازک کاری شان به اتمام نرسیده است.