مرتضوی
بوی چوب، بوی زندگی، این جا درست همان جایی است که فضایش زنده ات می کند، قدم در نمایشگاه که می گذاری این بوی چوب است که تو را مسحور می کند و تو باید عاشق باشی تا بتوانی جان ببخشی به جسم بی جان تک درختانی که روزگاری در سایه سار آن ها آرام می گرفتی. این جا دستانی نقش آفرینی می کنند که تنها عشق به چوب و دنیای روح نواز آن است که زندگی را برای شان معنا می بخشد.
«حدید محمدی» و «سمانه سعادتمند» استاد و شاگردی هستند که سال هاست با چوب نقش آفرینی می کنند و یکی ساز را بهانه کرده است برای زیستن و دیگری نقش دادن به پیکر بی جان چوب را. دمی همراه شدیم با این دو در فضایی دیگرگونه و سخن گفتیم از دنیای پر رمز و راز چوب و آرزوهایی که بر آن حک شده است.
چطور شد که به این هنر روی آوردید؟
محمدی: به واسطه این که پدرم اهل شعر و موسیقی بود از همان دوران کودکی به ساز علاقه مند شدم و قبل از این که شروع به ساخت ساز کنم نوازندگی می کردم. البته در کنار آن همیشه این سوال که چگونه یک ساز صدا می دهد و یک چوب تبدیل به موسیقی می شود در ذهنم وجود داشت و دوست داشتم این کار را تجربه کنم و در نهایت برپایی مغازه ای در این راستا به کمک برادر مرحومم «حنیف محمدی» که از هنرمندان عرصه موسیقی استان بود و مراجعه افراد برای ترمیم ساز، مرا به کسب تجربه ساخت سازهای متفاوت و متنوع علاقه مند کرد.
سعادتمند: به عشق یاد گرفتن ساخت ساز در این وادی قدم گذاشتم و به واسطه این که تعداد افراد شرکت کننده در دوره آموزشی ساخت ساز در اداره کل فنی و حرفه ای به حد نصاب نرسید، در دوره آموزشی معرق شرکت کردم و کم کم منبت را هم نزد استاد «ظرافت کار» آموختم. خوشبختانه در این مسیر به واسطه آشنایی با استادم «حدید محمدی» به آرزوی دیرینه ام که فراگیری ساخت ساز بود، رسیدم.
ذات هنر خلق کردن است، از نگاه شما چه تفاوتی میان دنیای چوب با دیگر هنرها وجود داشت که در این وادی قدم گذاشتید؟
محمدی: ساز تمام نیازهای احساسی آدم را از دیدن، شنیدن و لمس کردن گرفته تا احساساتی که نتوان با هنر دیگری مقایسه کرد مثل افزایش حس شادی و غم نشان می دهد. به نظرم هیچ اثر هنری به اندازه ساز نمی تواند با انسان ارتباط برقرار کند ضمن این که ذهنیات یک هنرمند را می توان روی آن پیاده کرد. در واقع از یک اثر هنری هزاران هنر دیگر تراوش می کند و این در ذات آن وجود دارد و تنها نیاز به استخراج دارد. آرزو دارم یک نمونه از تمام سازهای موجود در جهان را بسازم و در دوران پیری موزه ای به جا بگذارم که تمام سازهای جهان در آن وجود داشته باشد.
سعادتمند: چوب گرم است و روح دارد. کار با چوب مرا خسته نمی کند. تنوع موجود در آن برایم بسیار جذاب است به گونه ای که به نظر می رسد با چوب نقاشی می کنم.
وضعیت آموزشگاه های هنری در عرصه موسیقی و معرق استان را چگونه می بینید؟چقدر از آموزش ها درست و اصولی است؟
محمدی: اگر 12 سال پیش می خواستم نمره ای به وضعیت آموزش موسیقی در استان بدهم از 100 نمره، 2، 3 نمره بیشتر نمی دادم هر چند از آن به بعد می توان گفت خیلی ها در استان به شیوه مناسب آموزش دیدند اما هنوز هم بسیار زود است که بگوییم در این عرصه ارتقا پیدا کردیم زیرا مدرسانی که به شیوه غلط آموزش می دادند هنوز هم به کار خود ادامه می دهند و این بدترین معضل موسیقی استان است زیرا نظارتی روی این مسئله نیست و برخی افرادی که مسئول این کار هستند خودشان به آموزش غلط می پردازند و این باعث می شود که این مسئله اصلاح نشود. هر چند استادان خوبی داریم که در مقوله آموزش دادن و فراگیری درست و اصولی این هنر کارنامه خوبی دارند اما از آن جایی که افراد بی تجربه و با تجربه کنار هم فعالیت می کنند و کسی نیست که آن ها را از هم جدا کند، هنوز مشکلات ادامه دارد.
سعادتمند: کمکاری برخی آموزشگاه های هنری فعال در عرصه صنایع دستی در حوزه آموزش باعث می شود هنرجویان این هنر را به صورت سطحی فرا بگیرند. از سوی دیگر پایین بودن سطح اطلاعات مدرسان از دیگر نقاط ضعفی است که در آموزش ها مشهود است.
استقبال از نمایشگاه را چطور دیدید؟
محمدی: برایم جالب بود که چطور از نمایشگاه این همه استقبال شد و به نظرم فوق العاده خوب بود. سعی من این است که با برپایی نمایشگاه قدم کوچکی برای معرفی سازهای ایرانی بردارم. اشتیاق بازدیدکنندگان به واسطه فراگیری نکات جدید و افزایش اطلاعات موسیقایی آن ها از دستاوردهای این نمایشگاه برایم بود.
سعادتمند: با این که تبلیغات آن چنانی انجام نگرفت اما استقبال خوب بود و همین که در این میان حتی 2 نفر به این هنر علاقه مند شوند یک قدم در عرصه هنر در این شهر جلو رفته ایم.
نمایشگاه ها تا چه اندازه در هویت بخشی به جامعه هنرمندان نقش دارند و این مقوله تا چه اندازه در استان محقق شده است؟
محمدی: نخستین قدمی که در زمینه معرفی هنر می توان برداشت برپایی نمایشگاه است، البته قبل از آن باید کسانی که نمایشگاه دایر می کنند، امتحان خود را پس داده باشند نه این که هر فردی با هر توانایی نمایشگاهی برپا کند و اطلاعات غلط را گسترش دهد. برپایی نمایشگاه اولین و مهم ترین قدمی است که باید در زمینه بسط و گسترش هنر اصولی و درست برداشته شود و هیچ چیزی را نمی توان با آن مقایسه کرد.
احساس می کنم هنرمندان بزرگ در کل کشور در انزوا هستند و این که هنرمندان شاخص اقدام به برپایی نمایشگاه نمی کنند به نظر می رسد به سیاست های دولت برمی گردد. چرا باید یک هنرمند شاخص و شناخته شده درگیر پیچ و خم های اداری شود در حالی که بررسی آثار و ارائه مدارک مستند برای برپایی یک نمایشگاه، مربوط به هنرمندان ناشناخته است. به نظر می رسد تعداد اداراتی که واقعاً حامی هنرمندان هستند کم است.
سعادتمند: فروش آثار هنری در دل نمایشگاه زمینه ساز ایجاد انگیزه برای هنرمند می شود اما در نمایشگاه های صنایع دستی آثار هنری به فروش نمی رسد و بیشتر آن چه که جنبه کاربردی دارد مورد استقبال قرار می گیرد.
مهم ترین مشکلات پیش روی فعالان این عرصه چیست؟
محمدی: خیلی سخت است که از مشکلات بگوییم و به نظر می رسد باید از حُسن ها بگوییم زیرا حُسن ها انگشت شمارند و به اندازه ای در مشکلات زندگی کرده ایم که درک نمی کنیم وظیفه یک اداره در قبال یک هنرمند چیست. به عنوان مثال اداره ای همچون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چند درصد مشکلات صنعت گران را برطرف کرده است و باید از صنعت گران پرسید که چند درصد آن ها از این مجموعه رضایت دارند یا حوزه هنری و انجمن موسیقی استان چه مسئولیتی دارند؟!
سعادتمند: وقتی به شکل شخصی فعالیت می کنیم مشکلی وجود ندارد اما زمانی که سر و کار هنرمندان به ادارات می افتد مشکلات آغاز می شود و کوچک ترین حمایتی از جامعه هنری در قالب ارائه تسهیلات و بیمه نمی شود و به نظر نمی رسد این انتظار زیادی از یک نهاد دولتی باشد.