گفت و گو با «پیام دهکردی» بازیگر نام آشنای سینما، تئاتر و تلویزیون
تعداد بازدید : 279
بازیگران واقعی زود پیر می شوند
مریم ضیغمی- پیشتر از این که در قاب تصویر دیده شود اهالی تئاتر او را می شناختند، بازیگر و کارگردانی توانا و کاربلد که نمایش های ماندگاری را روی صحنه برد. این هنرمند خوش اخلاق شهرکردی مدرس فن بیان و بازیگری است. «پیام دهکردی» کارشناس ارشد رشته تئاتر و مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات دراماتیک (نمایشی) گرفته است. دهکردی در سینما و تلویزیون گزیده کار و مقابل دوربین کارگردان های مطرحی همچون کمال تبریزی، احمد امینی و حسن فتحی به نقش های مختلف جان بخشیده است. بینندگان بازی او را در فیلمهای سینمایی و سریال های «یک تکه نان»، «یک بوس کوچولو»، «بی خداحافظی»، «جیب بر خیابان جنوبی »، «باغ بلور»، «شهریار»، «مدار صفر درجه» و « هوش سیاه ۲» دیده اند. در گفت و گوی پیش روی تان با او درباره بازیگری سخن گفتیم.
شما برای این که یک نقش را کشف کنید چکار می کنید؟
هیچ وقت راه ثابت و مشخصی وجود ندارد. به تعداد نقشی که نوشته می شود شیوه، وجود دارد که آن نقش را ایفا کنید. برخی مواقع با مطالعه درباره آن نقش و برخی مواقع با تجربه کردن آن با کمک عکس ها یا شخصیت های واقعی که در جامعه وجود دارند و دقیق شدن روی حالت های روحی و روانی آن ها می توان به نقشی که نویسنده و کارگردان از بازیگر می خواهند رسید.
زندگی جلوی دوربین، زندگی معمولی شما را به هم نمی زند؟
نباید آسیبی بزند ولی بخشی از آن اجتناب ناپذیر است. وقتی شما نقشی را بازی می کنید در واقع به آن نقش جان می دهید و خیلی سخت است و صد در صد تاثیر می گذارد. می بینیم آن ها که واقعا بازیگری را به شکل درست انجام می دهند زود پیر می شوند چون بسیار دشوار است. بازیگر ناچار می شود با برخی از نقش ها زندگی و خود را به آن ها نزدیک کند.
به نظر شما نقش سخت یا آسان وجود دارد؟
بله به هر حال نقش هایی هستند که دشواری های مختلف، شامل جسمی و روحی دارند. گاهی اوقات این دشواری ها با توانمندی های نهفته در بازیگر همخوانی دارد که سختی نقش را کمتر می کند و گاهی وقت ها هم ندارد، پس باید بازیگر آن را ایجاد کند و برای آن سختی آغاز می شود.
علاقه اصلی شما کدام است، تئاتر یا تلویزیون؟
من عاشق بازیگری هستم؛ چه تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو همه اش برای من جذاب است اما تئاتر حکایت دیگری دارد و مثل قطعه جدا شده ای از یک دنیاست که خیلی دوستش دارم.
کمی از سختی این کار بگویید؛ شما مدت ها در این کار و بین مردم دارای محبوبیت هستید؛ برای آن جوانی که تازه از راه رسیده و می خواهد خیلی زود این راه را طی کند چه حرفی دارید؟
عرصه کار تئاتر چیزی است که شما در واقع باید به آن جان بدهید و از جان مایه بگذارید و کار بسیار دشواری است. بعد از کارگری معدن، بازیگری دشوار ترین کار است.
البته به شکل درستش شما به عنوان یک بازیگر باید از هر چیز مقداری بدانید. برای این که شخصیت چند بعدی داشته باشید به این سمت بروید نه به شکل نهایی باید بسیار تلاش کنید و رنج بکشید تا این اتفاق بیفتد ولی خوب فعلاً با باند و باند بازی همه چیز انجام می شود. واقعیت این است که اگر شخصی بخواهد بازیگر خوبی شود باید سختی های زیادی را تحمل کند.
اگر به عنوان یک تماشاچی به کارنامه خود نگاه کنید خصوصیتی که بیشتر جلب توجه می کند چه چیزی است؟
نمی دانم واقعاً باید افراد دیگر در این مورد قضاوت کنند اما چیزی که می توانم بگویم این است که آن چه خوب بوده اتفاق افتاده و لطف خدا بوده و آن چه کاستی بوده از خودم بوده و امیدوارم که خداوند عنایت و کمک کند تا نقاط ضعف ام را رفع کنم.
تفریح شما بیشتر چیست؟
واقعیت اش الان چون موسسه فرهنگی و هنری ام تازه افتتاح شده و کلاس های مختلفی و خیلی کار دارد تمام وقتم را پر کرده است اما برای تفریح بیشتر به اطراف شهر لاهیجان و چند نقطه طبیعی مثل امامزاده ای بسیار قدیمی در آن جا به اسم چهل ستون می روم.
من فکر می کنم بهترین پیشنهاد به مردم برای گردش رفتن رشته کوه های زاگرس است که واقعا نقاط بسیار زیبا و دیدنی دارد. استان چهارمحال و بختیاری و مرکز آن شهرکرد نقاط بسیار بکری و همچنین کردستان ارتفاعات زیبایی دارد.
شما یک دختر دارید؛ به او اجازه می دهید وارد کار بازیگری شود با وجود تمام سختی هایی که دارد؟
ببینید انسان به هر حال آزاد است و خداوند او را آزاد آفریده آن چه در اختیار من باشد روشنگری و برایش شفافیت ایجاد می کنم؛ به نظرم همین کافی است ولی در نهایت خود اوست که باید انتخاب کند می خواهد چه کاری انجام دهد و چه راهی را در پیش بگیرد.
دوست دارید در مورد بیماری که مدتی با آن دست و پنجه نرم کردید، حرف بزنید؟
من یک اختلال مغز و استخوان پیدا کردم و ناگهان با آن مواجه شدم و در آغاز تاثیر روانی بسیار بدی روی من گذاشت اما پس از گذر از آن ماجرا تاثیر بسیار درخشان و عالی داشت.
در یک زمان کوتاه دچار این اختلال شدم. گفته بودند بسیاری با این بیماری در سراشیبی زندگی قرار می گیرند و تنها چهار درصد به زندگی بازمی گردند ولی خداوند خواست این اتفاق بیفتد و من جزو همان چهار درصد باشم.
بیماری ام برطرف شد و الان گاهی اوقات چکاپی انجام می دهم و خدا را شکر مشکلی ندارم.